به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 9,127
بازدید دیروز: 7,600
بازدید هفته: 41,205
بازدید ماه: 41,205
بازدید کل: 25,028,336
افراد آنلاین: 169
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
سه‌شنبه ، ۰٤ دی ۱٤۰۳
Tuesday , 24 December 2024
الثلاثاء ، ۲۲ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
8 - چهلمین جشنواره فیلم فجر - ناگفته‌های دفاع مقدس در جشنواره فیلم فجر ۱۴۰۰/۱۱/۲۰
چهلمین جشنواره فیلم فجر - 8

 ناگفته‌های دفاع مقدس در جشنواره فیلم فجر

   ۱۴۰۰/۱۱/۲۰

چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

سعید مستغاثی

علی‌رغم فیلم‌های متعددی که درباره جنگ تحمیلی ساخته شده اما شاید بتوان دفاع مقدس را مهجورترین موضوع این سینما دانست. ممکن است برخی بر این باور باشند که به دلیل فاصله گرفتن زمانی و گذشت بیش از سه دهه از پایان سال‌های دفاع مقدس، دیگر لزومی برای روایت سینمایی از آن دوران نیست. این در حالی است که هنوز پس از گذشت 104 سال از جنگ اول جهانی و 77 سال از روزهای پایانی جنگ جهانی دوم یا همچنین گذشت دهه‌ها از جنگ‌های تجاوزکارانه در ویتنام و کره، هر سال آثار مختلفی درباره آنها ساخته شده و بر پرده سینماهای دنیا رفته و جوایز بسیاری هم به آنها تعلق می‌گیرد.
دو سال پیش فیلم «1917» یکی از مهم‌ترین آثار سینمایی فصل جوایز بود و در کنارش فیلم‌هایی درباره «پرل‌هاربر» و دیگر وقایع جنگ‌های جهانی، از آثار برجسته آن سال به شمار رفتند. سال قبل از آن در مراسم اسکار، فیلم‌های «تاریک‌ترین روز» و «دانکرک» که به مقاطعی از آغاز جنگ جهانی دوم می‌پرداخت، در زمره 8 فیلم کاندیدای اسکار بهترین فیلم قرار گرفتند و یا دو سال قبل‌تر، اساساً موضوع جشنواره فیلم لندن، جنگ جهانی دوم بود.
از طرف دیگر در همان سال‌هایی هم که هنوز فاصله چندانی با دوران جنگ تحمیلی نگرفته بودیم و حتی در خود روزگار دفاع مقدس نیز تنها بخش کوچکی از تولیدات هر سال این سینما به آن اختصاص می‌یافت و طرفه آنکه در همان سال‌های اوج دفاع مقدس و حضور مردم در جبهه‌های جنگ، متأسفانه سینمای ایران بیشتر درگیر فیلم‌های جشنواره‌ای و شبه روشنفکری و یا حداکثر خنثی و بی‌تفاوت بود.
مثلاً در سال 1365 در شرایطی که تازه عملیات کربلای 5 انجام شده و صدام با همه حامیان غربی و عربی‌اش و با مهیب‌ترین سلاح‌های شیمیایی و غیرشیمیایی به جبهه‌ها فشار می‌آورد و در شرایطی که به فرمایش امام، جنگ و جبهه مهم‌ترین اولویت کشور بود و همه امکانات بایستی در خدمت جبهه‌های دفاع مقدس قرار می‌گرفت، اما در جشنواره پنجم فیلم فجر که در بهمن‌ماه آن سال برگزار شد، از میان حدود 70-80 فیلم تولیدی و حاضر در جشنواره، تنها 12-13 فیلم یعنی کمتر از 18 درصد از فیلم‌های تولیدی این سینما به دفاع مقدس اختصاص داشت. دوره‌های دیگر جشنواره فجر نیز وضعیتی مطلوب‌تر از این نداشت.
این در حالی است که در هنگامه جنگ جهانی دوم، دولت بریتانیا با صدور اطلاعیه‌ای کلیه استودیوهای سینمایی‌اش را در خدمت جنگ قرار داد و علی‌رغم دوری هزاران فرسنگی آمریکا از جبهه‌های نبرد و ورود با تأخیر 4 ساله به جنگ، اما استودیوهای‌هالیوود نیز تمام‌قد در خدمت جنگ قرار گرفتند به طوری که پس از پایان جنگ دوم جهانی، صاحبان این استودیوها همچون جک وارنر (از رؤسای کمپانی برادران وارنر) مدال قهرمانی جنگ را دریافت نمودند.
حضور فیلم‌های دفاع مقدس در جشنواره فیلم فجر طی سال‌های پس از جنگ، ابتدا در حد 10-12 فیلم در هر سال باقی ماند و سپس با فاصله گرفتن از دوران دفاع مقدس، به تدریج کمتر و کمتر شد تا اینکه در سال 1382 به صفر رسید! و حتی در زمانی هم به نمایش فیلم‌های ضد دفاع کشیده شد، آنچه در تاریخ سینمای جهان بی‌سابقه است.
در دولت دهم و یازدهم و دوازدهم نیز اوضاع به همین منوال بود تا اینکه در سال‌های آخر برای خالی نبودن عریضه، اغلب یک فیلم دفاع مقدس در بخش‌های رسمی جشنواره فجر به نمایش گذشته می‌شد!
این در حالی است که ناگفته‌ها و نانموده‌های بسیاری از دوران 8 ساله دفاع مقدس باقی مانده که هنوز تصویری از آنها بر پرده سینماها نرفته است. صدها کتاب و هزاران مطلب و ده‌ها هزار خاطره از آن دوران بیرون آمده و صدها هزار برگ سند منتشر نشده وجود دارد که هر یک می‌تواند هم برای پرده سینما، روایات جذابی باشد و هم برای نسل دیروز و امروز باعث هویت بخشی و تحکیم باورها و اعتقادات گردد.
امسال در چهلمین جشنواره فیلم فجر علی‌رغم اینکه میدان انتخاب همان سبد خالی تولیدات دولت‌های قبل در این باب بود اما دو سه فیلم قابل تأمل وجود دارد که همان حکایت ناگفته‌ها و نانموده‌هاست و می‌تواند فتح بابی باشد برای دوره‌های بعد که حداقل این جشنواره دینش را به دفاع مقدس و شهدا و جانبازان و جاویدالاثرها و خانواده‌های مکرمشان و رزمندگان همیشه جبهه‌ها ادا نماید.
روز نهم
2888
اولین روایت سینمایی از سایت راداری سوباشی
خوشبختانه در سینمای ایران، چند فیلمی درباره نبردها و عملیات نیروی هوایی طی سال‌های گذشته ساخته شده، از جمله: «عقاب‌ها» ساخته ساموئل خاچیکیان که هنوز به لحاظ آماری، پربیننده‌ترین فیلم تاریخ این سینما محسوب می‌شود یا «حمله به اچ3» به کارگردانی شهریار بحرانی درباره یکی از حیرت‌انگیزترین عملیات هوایی تاریخ و یا «خلبان» ساخته جمال شورجه.
اما فیلم «2888» حکایت یکی از محورهای اصلی دفاع هوایی سال‌های جنگ تحمیلی است که بعضاً برخی از مسائل آن هنوز محرمانه باقی مانده، حکایت سایت راداری «سوباشی» با همه کارکنان و فرماندهان و خلبان‌هایش که سال‌ها از آسمان ایران محافظت کردند و در گمنامی و غربت شهید شدند. سایت سوباشی در یکی از مناطق غربی کشور و در طول دفاع هشت ساله، کنترل نیمی از فضای هوایی کشور را بر عهده داشت و ورود و خروج هواپیماهای خودی و دشمن، هدایت جنگنده‌های رهگیر برای مقابله با حملات و حتی موشک‌های شلیک شده به شهرها را رصد می‌کرد.
فیلم با بمباران شهرها و شهادت مردم بی‌گناه در تصاویری غم‌انگیز شروع می‌شود و از آنجا مخاطب را به اتاق کنترل سایت سوباشی پرتاب می‌کند که هدایت هواپیماهای خودی برای درگیری با حملات هوایی دشمن انجام می‌پذیرد. مکالمات افسر کنترل این سایت با خلبانان در حال مأموریت، بر اساس اسناد باقی مانده از آن دوران، محور اساسی فیلم «2888» را تشکیل می‌دهد.
افسر کنترل ضمن دادن مختصات لحظه‌ای موقعیت هواپیماهای دشمن و هدایت درگیری با آنان و کمک‌های راداری برای نجات خلبانانی که دچار سانحه شده‌اند یا رد و بدل کردن اطلاعات پروازی، با آنها خوش و بش کرده، خاطرات مشترک می‌گوید، شعر می‌خواند، کل‌کل می‌کند و نشان می‌دهد چگونه با تک‌تک‌شان رفاقت صمیمانه‌ای دارد و هنگامی که برای یکی از آن خلبانان حادثه‌ای رخ می‌دهد، چگونه به هم می‌ریزد. خلبانانی که آنها را اغلب نمی‌بینیم و تنها با لباس‌های کاملاً پوشیده و با کلاه مخصوص پرواز درون کابین رؤیت می‌شوند مانند شهید عباس دوران یا شهید محمود اسکندری و یا اینکه صدایشان را از طریق بی‌سیم می‌شنویم. خلبانانی که گاه برای حفاظت از آسمان ایران، ساعت‌های متمادی در یک کابین بسیار تنگ و کوچک بر روی این آسمان گشت می‌زدند و به شکار هواپیماهای مهاجم پرداخته و یا توسط آنها شهید می‌شدند.
بخش دیگر فیلم حکایت خانواده‌های آنان است و سختی و دشواری زندگی آنان در پایگاه‌های هوایی و در انتظار همیشگی برای همسرانشان که هر لحظه خبر سلامتشان را به دست آورند. متأسفانه سیاهی‌ها و ناهنجاری‌های فیلم بیشتر در همین بخش‌ها به چشم می‌خورد که حاصل نگاه تک‌بعدی فیلم‌ساز نسبت به خانواده‌های رزمندگان و شهدا به نظر می‌رسد.
کیوان علیمحمدی در پنجمین فیلم بلند سینمایی‌اش، فرم خاص و ویژه‌ای در نظر گرفته که با ماهیت پنهان ماندن سایت «سوباشی» و افراد آن می‌خواند. در فیلم «2888»، به روال معمول این دسته فیلم‌ها، شاهد نماهای درگیری‌های هواپیماهای جنگی نیستیم، اگرچه دو سوم فیلم شامل همین درگیری‌های هوایی است ولی همه آنها یا از درون کابین خلبان به تصویر کشیده شده‌اند و یا با صدا‌سازی درون همان اتاق کنترل سایت و مکالمات روایت می‌شوند. بر همین اساس کلیت ساختار سینمایی فیلم، به نوعی درون‌گرا طراحی شده و به جز روابط خانواده‌ها، کمتر شاهد کنش‌های بیرونی هستیم. پس فیلم «2888»، یک اثر سرراست و یک خطی نیست و تصاویر سیاه و سفید به صورت قطعه‌های یک پازل در کنار هم قرار می‌گیرند و تا هنگامی که این پازل کامل نشده، نمی‌توان داستان آن را به‌طور کامل تعریف کرد.
شهرک
ضد سینما و رسانه
علی حضرتی به‌عنوان دومین تجربه کارگردانی فیلم بلند در «شهرک»، مانند تعدادی از آثار تاریخ سینما، زندگی واقعی و سینما را درهم آمیخته و از ترکیب ناهمگون آنها، اثری تعلیق‌آمیز و شبه وحشت درآورده است. نه به این معنی که منتظر دراکولا و فرانکشتاین یا اره برقی تگزاس و یا زامبی‌ها باشیم بلکه فضای فرورفتن انسان‌ها در نقش‌هایی جدا از واقعیت و زندگی با آنها، این فیلم را به فضای ترسناک نزدیک کرده، ترسی از جنس سریال «West World» یا فیلم «اکس‌ماکینا» و یا «من ربات».
نوید (ساعد سهیلی) که یک عشقِ بازیگری است، به دنبال آگهی انتخاب بازیگر برای یک فیلم سینمایی، به دفتر پروژه رفته اما متوجه می‌شود که با بستن قرارداد، بایستی به مدت 3 ماه در شهرکی زندگی کند و بیرون نیاید. در واقع این دوران پیش‌تولید فیلم یاد شده به حساب آمده. در آن شهرک (بدون آنکه فیلم‌برداری آغاز شود) همه در همان نقش‌هایی زندگی می‌کنند که در فیلم مزبور قرار است ایفا کنند. نوید کم‌کم متوجه می‌شود او در آنجا پدر و مادری دیگر دارد، واقعاً آن پدر می‌میرد، او واقعاً باید عاشق شود، واقعاً باید ازدواج کند و... و راه‌گریزی از آن شهرک ندارد.
شاید این نوع روایت تو در توی واقعیت و توّهم، از نوشته مشهور فریدریش دورنمات به نام «پنچری» بیاید که یک تاجر موفق، وقتی ماشینش در میانه راه پنچر شده، به کافه‌ای پناه می‌برد و درگیر بازی نمایشی گروهی حقوقدان شده که به تدریج بعد جدی به خود می‌گیرد. پس از آن، آثار متعددی در ادبیات و تئاتر و سینما بر همین اساس بیرون آمد که مسئله مهم رابطه خیال و واقعیت را مورد اشاره قرار می‌داد.
علی حضرتی ساختار مناسبی برای اثرش انتخاب کرده و به جز برخی لحظات برخورد نوید و دختری که همسرش می‌شود و همچنین ملاقات‌هایش با کارگردان فیلم، از آن فضای پر تعلیق شهرکی بیرون نمی‌آید.
فیلم «شهرک»، تصویری مبهم و مخوف از دنیای سینما و بازیگری ارائه می‌دهد. شاید هم تأثیر دنیای رسانه باشد بر زندگی آدم‌ها که به قول ریک آلتمن، آدم‌ها باید همان‌گونه که آنها می‌گویند زندگی کنند، لباس بپوشند، مدل مو بزنند، غذا بخورند، عاشق شوند، شعر عاشقانه بگویند و آن طور که آنها می‌خواهند بمیرند. این تصویر شاید چندان به ذائقه سینمای امروز خوش نیاید. می‌توان گفت در واقع علی حضرتی در فیلم «شهرک»، یک فیلم ضد سینما ساخته است.