نصب حضرت امير به خلافت اين طور نيست كه از مقامات معنوى حضرت باشد؛ مقامات معنوى حضرت و مقامات جامع او اين است كه غدير پيدا بشود. و اينكه در روايات ما و از آن زمان تا حالا اين غدير را آن قدر ازش تجليل كرده اند، نه از باب اينكه حكومت يك مسئله اى است، حكومت آن است كه حضرت امير به ابن عباس مى گويد كه «به قدر اين كفش بى قيمت هم پيش من نيست» آنكه هست اقامه عدل است. آن چيزى كه حضرت امير- سلاماللَه عليه - و اولاد او مى توانستند در صورتى كه فرصت بهشان بدهند، اقامه عدل را به آن طورى كه خداى تبارك و تعالى رضا دارد انجام بدهند، اينها هستند، لكن فرصت نيافتند. زنده نگه داشتن اين عيد نه براى اين است كه چراغانى بشود و قصيده خوانى بشود و مداحى بشود، اينها خوب است، اما مسئله اين نيست. مسئله اين است كه به ما ياد بدهند كه چطور بايد تبعيت كنيم، به ما ياد بدهند كه غدير منحصر به آن زمان نيست، غدير در همه اعصار بايد باشد و روشى كه حضرت امير در اين حكومت پيش گرفته است بايد روش ملتها و دستاندركاران باشد.
صحیفه امام؛ ج20؛ ص112 | جماران؛ 2 شهریور 1365