۸۹۷ - حجت السلام والمسلمین احمد دهقان : چرا معصوم(ع) گناه نمیکند؟ ۱۴۰۱/۰۵/۰۵
چرا معصوم(ع) گناه نمیکند؟
۱۴۰۱/۰۵/۰۵
ممکن است سؤال شود که چرا معصوم(ع) گناه نمیکند؟ آیا دستی از غیب او را از گناه کردن بازمیدارد؟ مراد از «برهان ربه» در آیه 24 سوره یوسف چیست که آن حضرت را از گناه زنا بازداشت؟
در پاسخ باید گفت که شخص معصوم(ع) وقتی گناه را میبیند، حقیقت گناه را میبیند؛ یعنی برای او مشخص میشود که این رشوه مثلا خود «آتش دوزخ» است که میخواهد بخورد؛ زیرا مال حرام(سحت) همان آتش است(بقره، آیه 174؛ نساء، آیه 10)؛ نه اینکه موجب آتش میشود؛ بلکه خودش عین و حقیقت آتش است؛ چنانکه رباخواری چیزی جز تخبط شیطانی(دیوانگی و آشفتهسری) نیست؛ یعنی وقتی کسی رباخواری میکند، دیوانگی و جنون را در سر خود وارد میکند(بقره، آیه 275)؛ چنانکه گناه غیبت، همان خوردن گوشت مردار برادر است: یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا.(حجرات، آیه 12)
علامه طبرسى در شأن نزول آیه فوق مینویسد: این آیه از سوره حجرات درباره دو تن از اصحاب رسول خدا نازل شده است که از رفیق خود سلمان غیبت کردند. چون او را خدمت پیامبر(ص) فرستادند تا برایشان غذا بیاورد، پیامبراکرم (صلیالله علیه و آله) او را نزد اسامهًْ بن زید که مسئول [بیتالمال] بود فرستاد تا غذا بگیرد. اسامه گفت: چیزى ندارم که به تو بدهم. هنگامى که سلمان نزد آن دو برگشت، گفتند: چرا غذا نیاوردى؟ گفت: خدمت پیامبر(ص) رسیدم، ایشان مرا نزد اسامه فرستاد و او گفت: الان چیزى ندارم، به این جهت نتوانستم چیزى تهیه کنم. آن دو نفر گفتند: اسامه بخل ورزید و غذا نداد و درباره سلمان گفتند: اگر او را به سراغ چاه «سمیحه» بفرستیم آب فروکش خواهد کرد و خشک خواهد شد. آنگاه این دو نفر راه افتادند تا نزد اسامه بیایند و بررسى کنند که چرا اسامه به سلمان غذا نداده است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «من آثار خوردن گوشت در دهان شما را مىبینم». گفتند: ما امروز گوشت نخوردهایم. فرمود: «گوشت سلمان و اسامه را مىخوردید!»، سپس این آیه نازل شد».(ترجمه تفسیر مجمعالبیان، ج23، ص212)
در روایتی دیگر است: «قالت عائشهًْ: لا تغتابنّ منکنّ أحدا فإنّی قلت لامرأهًْ مرّة و أنا عند النبیّ: إنّ هذه لطویلهًْ الذّیل فقال: الفظی الفظی، فلفظت بضعهًْ من لحم؛ عائشه گفت که هرگز زنی دیگر را غیبت مکنید؛ زیرا یک بار در نزد پیامبر(ص) نسبت به زنی گفتم: «آن زن دامن بلند است.» حضرت فرمود: آن تکه گوشت را از دهان خود بیفکن. پس پاره گوشتى از دهان بیرون انداختم.»(جامعالسعادات، ج 2، ص 294؛ محجهًْالبیضاء، ج 5، ص 257)
امام علی(ع) میفرماید که رشوه همان زهر متعفن و بدبوی دهان افعی است که قی کرده و این شخص میخواهد آن را بخورد: کَأَنَّما عُجِنَتْ بِرِیقِ حَیَّهًٍْ أَوْ قَیْئِها. (نهجالبلاغه، خطبه 224)
بنابراین وقتی سؤال میشود که معصوم(ع) چرا گناه نمیکند؛ به خاطر این است که او حقیقت هر چیزی را میبیند و حقیقت گناه همان پلیدی و نجاست و آتش است. آیا کسی حاضر است نجاست خود یا دیگری را بخورد؟ شکی نیست که هیچ عاقل عالمی نجاست و بول نمیخورد. پس وقتی گفته میشود که معصوم(ع) گناه نمیکند، زیرا او حقیقت گناه را میبیند و از آن پرهیز میکند.
اینکه خدا میفرماید: أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ؛ و همانا (همسر عزيز مصر) قصد او (يوسف) را كرد و او نيز اگر برهان پروردگارش را نمىديد (بر اساس غريزه) قصد او را مىكرد. اينگونه (ما او را با برهان و یقین و نور علم كمك كرديم) تا بدى و فحشا را از او دور كنيم.(یوسف، آیه 24) این برهان پروردگار همان نمایاندن حقیقت زنا بود. وقتی حضرت باطن و حقیقت گناه را دید، به طور فطری از آن پرهیز کرد؛ زیرا انسان عاقل هرگز حاضر نیست تا به سوی نجاسات برود و از آنها بهره گیرد.
مقدس اردبیلی(ره) و ترک فکر گناه
در اینجا بیمناسبت نیست به حکایتی از مقدس اردبیلی اشاره کنیم:
طلبه جوانی از مقدس اردبیلی(ره) پرسید: استاد! آیا شما گناه میکنید؟
ایشان گفت: پسرم! تمام انسانها ممکن است خطا کنند.
شاگرد: انسانها را که میدانم، استاد شما خودتان چطور؟!
مقدس اردبیلی(ره) با تبسم جواب داد: اللهاکبر... حالا که اینقدر اصرار میکنی، نه! من گناه نمیکنم!
شاگرد: آیا فکر گناه هم نمیکنید؟!
استاد: نه عزیز دلم! فکر گناه هم نمیکنم.
شاگرد: چطور؟! مگر امکان دارد استاد؟
استاد: آری، امکان دارد! قبول ندارید من سؤالی از شما میپرسم، جواب صحیح آن را بدهید: آیا شما نجس میخورید؟!
شاگرد که گمان کرد استاد با وی از در دشمنی برآمده است، رنگ چهرهاش تغییر یافت و کمی عقب کشید و گفت: نه استاد.
مقدس اردبیلی(ره) دوباره پرسید: حالا بگو ببینم، فکر خوردن نجس را هم میکنی؟!
شاگرد: نه.
استاد: نزد من گناه کردن همان خوردن ناپاک و نجس است. (1)
__________________________
1- عبرتها در آینه داستانها، احمد دهقان، انتشارات نهاوندی، قم، چاپ اول، 1378، ص 60