۹۰۴ - علی قنبریان: حضرت ابوالفضل(ع)؛ نماد ایثار و بصیرت ۱۴۰۱/۰۵/۱۲
حضرت ابوالفضل(ع)؛ نماد ایثار و بصیرت
۱۴۰۱/۰۵/۱۲
علی قنبریان
سبک زندگی به معنای شیوۀ زندگی خاص یک فرد، گروه یا جامعه است. هر جامعهای با توجه به مبانی مکتب خود یعنی نگاه آن مکتب به هستی، خدا و انسان، مقررات شهروندی خاصی را وضع میکند و الگو و سبک زندگی معینی را در این حوزه معرفی میکند.
اسلام همانگونه که برای تنظیم ارتباط فرد با خدا، احکام و دستورالعملهایی دارد، دربارۀ نحوۀ زندگی در شهر نیز الگوی خاصی ارائه کرده است که هر فرد مسلمان در مناسبات و رفتارهای اجتماعی ملزم به رعایت آنها است. در مجموع، چهار نوع ارتباط و رابطه متصور است: رابطۀ با خود و رابطۀ با خدا که از آن با عنوان اخلاق فردی یاد میشود؛ و رابطۀ با مردم و رابطۀ با اشیا که اخلاق اجتماعی نامیده میشود.
اهلبیت و خاندان رسالت(ع) از نمونههایی هستند که لازم است گفتار و کردار آنان سرلوحۀ زندگی ما قرار گیرد و سرمشقی باشد برای سبک زندگی ما. از انسانهای بزرگ و وارستهای که زندگانی آنها، چراغ راه ما خواهد بود، حضرت ابوالفضل عباس(ع)، فرزند فداکار حضرت علی(ع) است. زندگانی این بزرگمرد و تأسی به وی، از آن جهت حائز اهمیت است که مقارن شده است با جریان عبرتانگیز قیام امام حسین(ع) در کربلا.
فداکاریها و رشادتهای حضرت عباس در دفاع از حریم ولایت، زبانزد خاص و عام است. پرداختن به زندگانی ایشان و بیان جزئیات آن در این مطلب تکرار مکرّرات بوده و فایدۀ چندانی ندارد زیرا در مقاتل و کتابهای سیره، مفصل بحث شده است. هدف در اینجا ذکر برخی فضایل و ویژگیهای رفتاری حضرت ابوالفضل(ع) است تا مسلمانان از آنها بهعنوان خمیرمایۀ سبک زندگی خویش استفاده کرده و در زندگانی بهکار برند. در این مقاله چهار ویژگی از ویژگیهای حضرت ابوالفضل بیان شده است:
ایثار و فداکاری؛ بصیرت و استواری در ایمان؛ مقدم کردن آخرت بر دنیا؛ شجاعت و دلیری.
1. ایثار و فداکاری
از چهار رابطۀ گفته شده، ایثار و فداکاری در حوزۀ ارتباط با مردم است. فداکاری مراحل مختلفی دارد، مانند فداکاری در اموال، وقت و زمان، جان و....
دانشمند بزرگ اخلاق، احمد نراقی، دربارۀ فضیلت ایثار گوید:
بالاترين مراتب سخاوت، ايثار است، كه عبارت است از: بخشش و جود با وجود احتياج و ضرورت خود و اين، مرتبهاى است رفيع، و محلّى است عظيم. هركسى را اين رتبه حاصل نه و هر شخصى به اين مرتبه واصل نيست. خلاّق عالم در مدح اين طايفه مىفرمايد: و آنها را بر خود مقدّم میدارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند.(حشر/9)
از حضرت پيغمبر(ص) مروى است كه: «هر مردى كه خواهش به چيزى داشته باشد پس خود را از آن نگاه دارد و ديگرى را بر خود اختيار كند، آمرزيده مىشود» (ملامحسن فیض کاشانی، محجهًْالبيضاء، ج5، ص169) و اين شيوهًْ مرضيّه، صفت جليله، شعار منبع جود و احسان و برگزيدۀ انس و جان، پيغمبر آخرالزمان و بعداز آن طريقۀ پيشرو اهل ايمان و اميرمؤمنان و اولاد طاهرين او(ع) بوده است (احمد نراقى، معراجالسعاده، ص409ـ410).
الف) فداکاری در اموال
فداکاری در مال مانند بخشش مالی که حضرت علی(ع) و فاطمه(س) انجام دادند. در سورۀ انسان دربارۀ بخشش این بزرگواران چنین آمده:
آنها به نذر خود وفا مىكنند و از روزى كه شرّ و عذابش گسترده است مىترسند و غذاى(خود) را با اينكه به آن علاقه (و نياز) دارند، به «مسكين» و «يتيم» و «اسير» مىدهند! (و مىگويند:) ما شما را بهخاطر خدا اطعام مىكنيم و هيچ پاداش و سپاسى از شما نمىخواهيم! ما از پروردگارمان خائفيم در آن روزى كه عبوس و سخت است! (بهخاطر اين عقيده و عمل) خداوند آنان را از شرّ آن روز نگه مىدارد و آنها را مىپذيرد درحالىكه غرق شادى و سرورند! (انسان/ 7ـ11)
همانطوری که در آیات فوق ملاحظه میشود، از ثمرات و فواید بخشش و صدقۀ مالی که از مصادیق و نمونههای فداکاری است، در امان بودن از سختیها و گرفتاریهای در روز قیامت است.
ب) فداکاری در جان
فداکاری در جان بالاتر و برتر از فداکاری در مال است و بلکه برترین نوع فداکاری میباشد؛ زیرا شخص، برترین و بهترین داشتۀ خود را که جان و زندگانیاش است، بدون چشمداشتی میدهد. نمونه این نوع فداکاری خوابیدن حضرت علی(ع) در بستر پیامبر(ص) است. در سورۀ بقره دربارۀ این واقعه چنین آمده است:
بعضى از مردم (با ايمان و فداكار، همچون على(ع) در «ليلهًْالمبيت» بههنگام خفتن در جايگاه پيغمبر)، جان خود را بهخاطر خشنودى خدا مىفروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است. (بقره/207)
در آیۀ فوق، سخنی از نام حضرت علی(ع) نیامده اما در کتب تفسیری، مفسران بیان کردهاند که شأن نزول آیه دربارۀ ایشان و فداکاری است که نسبت به پیشبرد اسلام در شب خروج پیامبر از مکه بهسوی مدینه انجام داده است.
از نمونههای عالی و درخور تأمل این نوع فداکاری، جانفشانی حضرت ابوالفضل(ع) در واقعۀ کربلا است. در آن واقعه افراد دیگری نیز از جان خویش گذشتند و به شهادت رسیدند، اما نکتهای که جانفشانی حضرت ابوالفضل را نسبت به یاران دیگر امام حسین(ع) متمایز میکند، این است که برخی از خویشاوندان مادری حضرت عباس در سپاه مخالف بودند و اماننامهای هم برای ایشان آوردند. با این حال این بزرگمرد، شهادت و اعتلای کلمۀ توحید را بر دنیا و راحتطلبی ترجیح داد. چیزی که تحمل و پذیرش آن برای بسیاری طاقتفرسا بوده و احتمالاً نمرۀ قبولی در آن بهدست نمیآورند:
خوش بُوَد گر مَحَکِ تجربه آید به میان
تا سِیَه روی شود هرکه در او غَش باشد
(دیوان حافظ، غزل شمارۀ 159)
امام سجاد(ع) که از نزدیک شاهد رشادتهای حضرت عباس(ع) بود، دربارۀ عموى خود عباس سخنان ارزندهای دارد و وی را چنين توصيف مىفرمايد:
«رَحِمَ اللَّهُ عمّیالْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وأَبْلى وفَدى أَخاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّى قُطِعَتْ يَداهُ فَأَبْدَلَهُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ بهما جِناحَيْن يَطيرُ بِهِما مَعَ الْمَلائِكَهًِْ فى الْجَنَّهًْ» (شیخ صدوق، الامالی، صص462ـ463).
خدا عمويم عباس را رحمت كند كه ايثار كرد و خود را به سختى افكند و در راه برادرش جانبازى كرد، تا آنکه دستهايش از پيكر جدا شد. آنگاه خداوند به جاى آنها دو بال به وى عنايت فرمود كه در بهشت همراه فرشتگان پرواز كند.
طبق این حدیث برای جانفشانی و شهادت حضرت عباس که منجر به قطع دو دست وی شد، خداوند متعال دو بال پرواز در بهشت به ایشان خواهد داد. در تاریخ اسلام، قبل از حضرت عباس، این پاداش نصیب جعفربنابیطالب شده است. جعفر مشهور به «جعفر طیّار»، پسرعموی پیامبر اکرم و برادر بزرگتر حضرت علی است. او از صحابۀ برجسته و نخستین ایمانآورندگان به رسول خدا بود و از جانب آن حضرت، سرپرستی مسلمانان مهاجر به حبشه را بر عهده داشت. جعفر طیار سرانجام در سال هشتم هجرى در جنگ موته به شهادت رسید.
2. بصیرت و استواری در ایمان
امام صادق(ع) در وصف حضرت عبّاس(ع) مىفرمايد:
«كانَ عَمُّنَا الْعَبَّاسَ نافِذَ البَصيرَةِ، صَلْبَ الْأيمانِ، جاهَدَ مَعَ أَبى عَبْدِاللَّهِ وَأَبْلى بَلاءً حَسَناً وَمَضى شَهيدا» (جعفربنمحمد ابننما حلى، در سوگ امير آزادى «ترجمۀ مثير الاحزان»، ص254)
عموى ما عباس ديدهاى تيزبين و ايمانى استوار داشت. همراه حسين(ع) جهاد كرد و از امتحان سرافراز بيرون شد و سرانجام به شهادت رسيد.
در حدیث فوق دو ویژگی برای حضرت ابوالفضل بیان شده است: «ديدۀ تيزبين و ايمان استوار». به بیان دیگر، بصیرت و اعتقاد قلبی. این دو وصف و ویژگی، حافظ و نگهبان انسانها از گمراهی و دور شدن از طریق صواب است. بصیرت سبب میشود که در فتنهها، انسانها سالم را از معیوب و دغلکار را از منصِف تشخیص دهند و استواری در ایمان سبب میشود که انسان پایبند به انسانیت باشد و در پیچ و خمهای زندگی استوار و پایدار باقی بماند. بنابراین این دو وصف از ستونهای سبک زندگی دینی است و تمسک به آن، بسیار ارزشمند و پسندیده است.
3. مقدم کردن آخرت بر دنیا
هر انسانی در طول زندگی، آزمایش میشود. گاهی بین دنیا و آخرت قرار میگیرد و باید فقط یکی را انتخاب کند. بسیاری از انسانها بهخاطر نقد بودن دنیا و شیرینی لذات آن، آخرت را رها میکنند. حضرت عباس(ع) در واقعۀ عاشورا مخیّر بین دنیا و آخرت شد. دنیا، اماننامۀ شمر بود برای زنده ماندن عباس و تنها گذاشتن حسین و آخرت، ایستادگی با حسین و شهادت در راهش بود. حضرت ابوالفضل عزت آخرتمداری را بر لذت دنیاگرایی ترجیح داد.
نخستين مأموريت حضرت عباس(ع) در واقعه كربلا عصر روز نهم انجام شد كه به فرمان برادر به نزد دشمنان رفت و از آنان خواست كه شب را به آنان مهلت دهند تا با خداوند به راز و نياز بپردازند. در همين هنگام كزمان، غلام عبدالله بنابىمحل اماننامهاى را كه شمر و عبدالله ابنابىالمحل از ابنزياد گرفته بودند براى او و برادرانش آورد. هنگامى كه چشم فرزندان امالبنين به اماننامه افتاد گفتند: سلام ما را به دايىمان برسان و بگو ما نيازى به امان شما نداريم، امان خدا از امانزادۀ سميّه بهتر است.
بنابه روايتى شمر، كه خود نيز از قبيلۀ بنىكلاب بود، پشت خيمهها آمد و بانگ برآورد كجايند خواهرزادگانم؟! فرزندان على او را جواب ندادند. امام فرمود: او را پاسخ دهيد، هرچند فاسق باشد. عباس و جعفر و عثمان بيرون آمدند و پرسيدند تو را چه شده است؟ و چه مىخواهى؟ گفت: اى خواهرزادگانم، سوى من آييد، چون در امان هستيد و خويش را با حسين به كشتن ندهيد!
آنان او را ناسزا داده گفتند: خداى لعنت كند تو و اماننامهات را! آيا چون دايى ما هستى، ما را امان مىدهى؟! ولى فرزند رسول خدا در امان نباشد؟ آيا به ما فرمان مىدهى از ملعون و ملعونزادهها اطاعت كنيم؟ شمر خشمگين گشت و از آنجا دور شد.
4. شجاعت و دلیری
ابن شهرآشوب دربارۀ شهادت آن بزرگوار گفته است: عباس سقّا، قمر بنىهاشم و پرچمدار امام حسين كه از ديگر برادران [مادرى] خود بزرگتر بود، برای تهيۀ آب بيرون شد. دشمن بر او حمله كرد و او نيز بر آنان حمله نمود و چنين رجز خواند:
از مرگ هراسى ندارم زيرا مرگ مايۀ كمال است تا آنکه پيكرم همانند پيكر دليرمردان در خاک نهان شود.
جانم فداى جان پاک مصطفى، من عبّاسم و سقّا لقب دارم و هرگز در روز ستيز، با دشمن ترس و هراسى ندارم.