۹۹۸ - مهدی پیشوائی : احسان و مهرورزی در سیره اهل بیت(ع) ۱۴۰۱/۱۲/۰۳
احسان و مهرورزی در سیره اهل بیت(ع)
۱۴۰۱/۱۲/۰۳
اهمیت احسان به خلق
یکی از مفاهیم ارزشمندی که مورد توجه تمام ادیان الهی؛ بهویژه مکتب حیاتبخش اسلام قرار گرفته است، «احسان و نیکی» به همنوعان است. و به همین دلیل روز ۱۴ اسفند هر سال، «روز احسان و نیکوکاری» نامگذاری شده است.
این فضیلت اخلاقی و انسانی به جهت برانگیختن احساسات درونی و لذتهای روحانی، امری شایسته و خداپسندانه است که فطرت انسانهای کامل با آن عجین شده است. قرآن کریم در این مورد میفرماید: «... اَحسِنُوا إنَّ اللهَ یُحِبُ المُحسنین؛(۱) نیکی کنید زیرا خداوند نیکوکاران را دوست دارد.» حضرت علی«ع» میفرمایند: «بر تو باد! احسان و نیکوکاری در حق دیگران؛ زیرا آن برترین و بهترین کشت و سودمندترین سرمایه است.» (۲)
احسان و نیکی به همنوعان یکی از نیازهای ضروری جوامع الهی است و رواج آن در میان مردم سبب پیدایش جامعهای متعادل، بالنده و پویا میشود؛ لذا پیشوایان معصوم(ع) در سیره رفتاری و عملی خود این فضیلت انسانی را سرلوحه برنامههای زندگی خود قرار میدادند و در احادیث و روایات نورانی، رهنمودهای سازنده و مفیدی را به پویندگان راه امامت و ولایت ارائه میکردند.
حمایت از محرومان
مسلمانان باید در پرتو احسان و نیکوکاری از لحاظ توزیع ثروتهای عمومی و سایر خدمات در حد مساوی قرار گیرند. پیامبران الهی تلاش میکردند تا فقرا و محرومان جامعه علاوهبر رشد فکری، از محرومیتهای مادی رها شوند و زندگی مناسب و در شأن خود داشته باشند. همچنین پیشوایان معصوم«ع» در سیره خود لازم میدیدند که با ترویج فرهنگ احسان با انواع فقر و محرومیت مبارزه کنند و این پدیده شوم را که نتیجه بیعدالتی و ظلم بود، ریشهکن نمایند.
حضرت علی«ع» از قول نبیمکرم اسلام«ص» میفرماید: «جامعهای که در آن حق محرومان و ضعیفان ادا نشود، افرادش هیچگاه روی سعادت و خوشبختی را نخواهند دید.»(۳)
مولای متقیان«ع» نیکی به اقشار محروم و درمانده جامعه را جزو برنامههای اصلاحی خود قرار داده بودند. آن حضرت در عهدنامه خویش به مالک اشتر به وی مأموریت میدهند که اقشار ضعیف جامعه را از نعمت احسان و نیکوکاری محروم نسازد و نیازهای آنان را تأمین کند. همچنین علاوهبر فرمانهایی که به کارگزاران خود در جهت تأمین اجتماعی محرومان جامعه میدهند، خود نیز عملاً به تأمین نیازهای این قشر اقدام میکنند و خود را «پدر یتیمان» معرفی مینمایند و همچون پدر با آنان رفتار میکنند.(۴)
دومین فروغ امامت حضرت امام حسن مجتبی«ع» در بذل و بخشش و نیکوکاری سرآمد روزگار خویش و آرامبخش دلهای دردمند و نقطه امید درماندگان بودند. آن حضرت دو بار تمام دارایی خویش را در راه خدا دادند، سه بار تمام اموال خود را با خدا تقسیم کردند و نصف اموالشان را به مستمندان بخشیدند.(۵)
روزی عثمان کنار مسجد نشسته بود. مرد فقیری از او کمک مالی خواست. عثمان پنج درهم به وی داد. مرد فقیر گفت: «مرا نزد کسی راهنمایی کن تا کمک بیشتری نماید. »عثمان به امام حسن«ع» و امام حسین«ع» اشاره کرد. وی پیش آنان رفت و درخواست کمک کرد. امام مجتبی«ع» فرمود: «درخواست کردن از دیگران جایز نیست، مگر در سه مورد: دیهای به گردن انسان باشد که از پرداخت آن عاجز است یا بدهی کمرشکنی داشته باشد که توان ادای آن را ندارد و یا فقیر و درمانده شود و دستش به جایی نرسد. کدامیک از این موارد برای تو پیش آمده است؟ عرض کرد: اتفاقاً گرفتاری من یکی از همین سه چیز است. آنگاه حضرت پنجاه دینار به وی دادند و به پیروی از ایشان امام حسین«ع» چهل و نه دینار به او عطا کردند. فقیر هنگام بازگشت از کنار عثمان عبور کرد. عثمان پرسید چه کردی؟ جواب داد: تو کمک کردی، ولی هیچ نپرسیدی پول را برای چه منظوری میخواهی؟ اما حسنبن علی«ع» در مورد مصرف پول از من سؤال کرد و آنگاه پنجاه دینار داد. عثمان گفت: این خاندان، کانون علم، حکمت و سرچشمه نیکی و احسان هستند. نظیر آنان را کجا میتوان پیدا کرد؟!(۶)
تأمین نیازهای مردم
گرفتاری و نیازمندی به سراغ هر انسانی میآید. در چنین مواقعی که فرد در جامعه دچار مشکل میشود و به یاری دیگران نیازمند است، انتظار دارد افراد توانا و توانمند قدمی در جهت حل مشکل او بردارند. اسلام نهایت تلاش خود را به خرج میدهد تا در تمام جامعه اسلامی حتی یک فقیر و نیازمند هم پیدا نشود، اما بدون شک در هر جامعهای افراد از کار افتاده آبرومند، کودکان یتیم و بیمارانی وجود دارند که باید توسط بیتالمال و نیز افراد متمکن با نهایت ادب و احترام تأمین شوند.
اهتمام به امور معیشتی مردم جایگاه ویژهای در سیره امامان معصوم«ع» دارد. در حدیثی آمده است که امام سجاد«ع» در شبهای تاریک از خانه خارج میشدند و انبانی را که در آن کیسههای درهم و دینار بود، بر دوش خویش حمل میکردند و بر در خانه فقرا میبردند و به آنان میبخشیدند. زمانی که آن حضرت به شهادت رسیدند و آن عطایا قطع شد، مردم تازه متوجه شدند که آن همه احسان و بخشش از جانب امام سجاد«ع» بوده است.(۷)
صفوان بن ساربان نقل میکند: «در محضر امام صادق«ع» بودم. مردی از اهالی مکه به نام «میمون» نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: کرایه راه سفرم تمام شده و نیاز به کرایه دارم. امام«ع» بیدرنگ به من فرمودند: برخیز و به کار برادرت رسیدگی کن. برخاستم و به حل مشکل او پرداختم. خداوند کمک کرد و نیاز او برطرف شد. در این هنگام به محضر امام صادق«ع» رسیدم. از من پرسیدند: در مورد نیاز و مشکل برادرت چه کردی؟ عرض کردم به یاری خدا مشکل او حل شد. حضرت فرمودند: آگاه باش که با احسان و نیکوکاری برادر دینیات را یاری کنی، این کار در نزد من محبوبتر و بهتر از آن است که یک هفته خانه کعبه را طوافنمایی.(8)
مهرورزی
مهرورزی از زیباترین مصادیق احسان و نیکی است که نقش سازنده و مؤثری در گرایش انسانها به سوی حق و عدالت ایفا میکند و در بسیاری از موارد ارتباطات را صمیمیتر و آتش کینهها و اختلافات را خاموش میکند.
حضرت علی«ع» میفرمایند: «دلهای انسانها بیگانه و نامأنوس است و هر کس از راه مهرورزی و محبت وارد شود، با آن الفت میگیرد.»(9) نبیمکرم اسلام«ص» به عنوان کاملترین اسوه راستین بشریت نسبت به تمام مردم بسیار صمیمی و مهربان بودند. آن بزرگوار با به کارگیری محبت و احسان توانستند در طول ۲۳ سال دلهای بسیاری را شیفته مکتب خویش کنند و از منجلاب ضلالت به صراط مستقیم هدایت نمایند. قرآن کریم در این باره میفرماید: «ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.»(10)
راز موفقیت پیامبر«ص» در مدیریت حکومتی، نیکی و عشق به مردم بود و اگر این شیوه مفید و کارآمد در مدیریت ایشان وجود نداشت، هرگز توفیق رفع مشکلات و موانع طاقتفرسا را پیدا نمیکردند. احسان و ملاطفت آن حضرت بود که دشمنان کینهتوز را به دوستانی صمیمی تبدیل کرد. در حدیثی از حضرت امام حسین«ع» به نقل از پدر بزرگوارشان حضرت علی«ع» چنین آمده است که: پیامبر«ص» در برخورد با دیگران همیشه مهربان، خوشرو و خندان بودند و هرگز بیرحم، پرخاشگر و اهل تملق نبودند. هیچکس از احسان ایشان مأیوس نمیشد و هر کس به در خانه ایشان میآمد، نومید بازنمیگشت. گاه که فرد غریب و ناآگاهی با خشونت سخن میگفت و درخواستی داشت، تحمل میکردند و به یارانشان میفرمودند: هر گاه کسی را دیدید که حاجتی دارد، به او عطا کنید.»(11)
این چنین بود که پیامبر(ص) دلها را کانون محبت خود ساختند و آنها را از این رهگذر با خداوند آشتی دادند. در ماجرای جنگ خیبر که در سال هفتم هجرت رخ داد، سپاه اسلام پیروز شد. یکی از کسانی که در این نبرد اسیر مسلمانان شد، صفیه دخت رحیّ بن اخطب، دانشمند سرشناس یهودی بود. بلال حبشی صفیه را همراه بانوی دیگری به مدینه آورد، ولی آنها را از کنار جنازههای بستگانشان عبور داد. آن دو بانو با دیدن این منظرهها بسیار ناراحت شدند وگریستند و صورت خود را خراش دادند. وقتی وارد مدینه شدند و به محضر پیامبر«ص» رسیدند، رسول خدا«ص» از صفیه در مورد علت خراشیدگی چهرهاش پرسیدند. صفیه ماجرا را گفت. آن حضرت فهمیدند که بلال حبشی در این مورد آئین مهر و محبت اسلامی را رعایت نکرده است، لذا او را مورد سرزنش قرار دادند و فرمودند:ای بلال! آیا مهر و محبت از وجود تو زدوده شده است که آن دو بانو را از کنار کشتهشدگانشان حرکت دادی؟ چرا از مهربانی دریغ ورزیدی؟!(12)
اینگونه سرزنشها بیانگر آن است که اسلام دین محبت است؛ بهطوری که نباید در منطقه جنگی، بازماندگان کفار را از کنار جنازه کشتهشدگان عبور داد.
مهربانیهای ایثارگرانه حضرت زهرا«س» و حضرت علی«ع» به محرومان، بینوایان، یتیمان و اسیران از مصادیق بارز احسان و نیکی به همنوعان است که در سیره عملی آنان میدرخشد.(13)
روزی امام حسین«ع» از راهی عبور میکردند. چند نفر فقیر را دیدند که حصیری کهنه روی خاک پهن کرده بودند و نان خشک میخوردند. وقتی امام«ع» را دیدند، ایشان را برای خوردن نان به جمع خود دعوت کردند. آن حضرت با کمال محبت نزد آنان رفتند و کنارشان نشستند و از نان خشک خوردند، سپس این آیه را تلاوت کرد: « إِنَّهُ لَا یحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِین(14) خداوند متکبران را دوست ندارد.»(15)
همدردی و همیاری
یکی از زیباترین خصلتهای انسانی، همدردی و یاری دیگران است. انسان به حکم اجتماعی بودن، به تأمین آسایش و آرامش دیگران نیازمند است و همچنین نیازهایش او را در جهت تعاون و مشارکت با دیگران ترغیب میکند. در دین اسلام مشارکت و تعاون یکی از آموزههای اصلی است. قرآن کریم در این زمینه میفرماید: « و در راه نیکوکاری و پرهیزکاری به یکدیگر کمک کنید و در راه گناه و تعدی همکاری ننمایید.»(16)
در سیره پیشوایان معصوم همدردی و یاری دیگران از مصادیق ستوده و خداپسندانه احساس و نیکوکاری است. نبی اکرم اسلام(ص) میفرمایند: «کسی که دو لباس دارد یکی را خود بپوشد و دیگری را به برادر دینی خویش بپوشاند.»(17) امام صادق(ع) همدردی و مواسات با برادران دینی را وسیله تقرب به خداوند دانستهاند. آن حضرت میفرمایند: «با همدردی کردن با برادرانتان خود را به خداوند نزدیک کنید.»(18)
برخورد گرم و صمیمی
برخورد گرم و صمیمی، نوعی احسان و نیکی به دیگران است که باعث نزدیک شدن دلها و افزایش مهرورزی میشود. تحقیقات روانشناسی نشان دادهاند که چه بسا افراد خاطی که با یک برخورد نیک و صمیمانه به اشتباه خود پی میبرند و چه بسیارند انسانهایی که زمینههای تربیتی مثبتی داشتهاند، اما با یک برخورد دلسردکننده از مسیر هدایت فاصله گرفتهاند؛ زیرا انسانها بهخصوص نسل جوان روحیه لطیفی دارند و ذاتاً تشنه صفا و صمیمیتند.
آموزههای دینی نشان میدهند که برخورد صمیمی و ارتباط عاطفی با دیگران در سیره پیشوایان معصوم(ع) از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است. امام علی(ع) میفرمایند: وقتی رسول خدا(ص) با کسی مصافحه میکردند، هیچگاه اتفاق نیفتاد که حضرت دستشان را از دست او جدا کنند تا اینکه آن شخص دستش را برمیداشت و اگر کسی برای بیان حاجتی با ایشان صحبت میکرد، حضرت هیچگاه سخن او را قطع نمیکردند و از او جدا نمیشدند تا آن شخص سخن خود را به پایان میبرد و از پیامبر(ص) جدا میشد.(19) اگر کسی از آن حضرت دعوت به عمل میآورد در مهمانی او شرکت میکردند و برایشان تفاوت نمیکرد که دعوتکننده عبد باشد یا آزاد. هدیه افراد را هر چنداندک بود، میپذیرفتند. به چهره افراد خیره نمیشدند. اگر کسی از اشتباه خود عذر میخواست، رسولالله(ص) عذر او را میپذیرفتند. اگر کسی مریض میشد، به عیادتش میرفتند.(20)
مدارا با مردم
یکی از سجایای اخلاقی که مایه دوام و ثبات جامعه است، مدارا با دیگران است. رفق و مدارا در سیره رفتاری و عملی پیشوایان معصوم(ع) فراوان به چشم میخورد.
آنان در امر تبلیغ و اجرای فرامین الهی علاوهبر شخصیت دادن به مردم، آنان را محترم میشمردند؛ به گونهای که با گفتار و کردار خویش بهترین آداب زندگی را به دیگران میآموختند و درشتخویی آنان را با صبر و حوصله تمام تحمل میکردند.
پیامبر اسلام(ص) با مدارای خویش توفیق یافتند تا دین و دنیای مردم را اصلاح کنند. مدارا سختیها را آسان میکند و آدمی را در برخوردهای اجتماعی موفق میدارد؛ زیرا نیمی از روابط فرد و جامعه در گرو رفق و مداراست. امام کاظم(ع) فرمودند: «مدارا نیمی از زندگی است.»(21) رفق و مدارا از مهمترین صفات الهی است. از همین رو پیشوایان معصوم(ع) این فضیلت اخلاقی را در بالاترین حد داشتند.
البته مدارای مورد بحث به معنای چشمپوشی از حق و زیر پا گذاشتن اصول و یا عبور از حدود معیارهای اساسی نیست، بلکه یک نوع روش در برخورد با دیگران است که خداوند بندگان ویژه خود را بر آن میستاید و میفرماید: « و بندگان خدای رحمان کسانی هستند که روی زمین به آرامی راه میروند و چون افراد نادان ایشان را خطاب قرار دهند به ملایمت و مدارا پاسخ میدهند.»(22)
نقل میشود که از قبیله بنی سعد فردی به حضور پیامبر(ص) رسید. وی انسانی درشتخوی بود و هنگام پرسش و صحبت با پیامبر(ص) چندین بار بیادبی و گستاخی کرد. اما آن حضرت با حوصله و آرامش تمام سؤالات او را پاسخ دادند. این روش پیامبر(ص) نه تنها باعث مسلمان شدن آن فرد شد، بلکه تمام مردان و زنان قبیله بنی سعد مسلمان شدند.(23)
انفاق به مستمندان
مکتب حیاتبخش اسلام برای دستگیری از محرومان جامعه راهکارهای زیادی را ارائه کرده است. یکی از این راهکارها، انفاق به افراد فقیر است که طبق آموزههای دینی از درخشانترین مصادیق احسان و نیکی قلمداد میشود. اسلام برای این فضیلت اخلاقی گستره وسیعی را قرار داده است؛ بهطوری که برخی از انفاقات همچون خمس و زکات را واجب ساخته و بعضی دیگر همچون اطعام، تقدیم هدایا، وقف و صدقه را مستحب قرار داده است.
مسئله انفاق در آیات وحیانی مورد تأکید بسیار قرار گرفته است. قرآن کریم در این مورد میفرماید: « مثل کسانی که اموال خویش را در راه خدا انفاق میکنند همانند دانهای است که هفتصد خوشه داده است و در هر خوشه صد دانه وجود دارد و خداوند برای هر کس که بخواهد دو برابر میکند و خداوند وسعتدهنده داناست.»(24)
آنچه در فرآیند انفاق دارای اهمیت است حفظ کرامت نیازمندان به هنگام بخشش و احسان به آنان است؛ یعنی این فضیلت خداپسندانه باید به گونهای باشد که به بزرگواری و شرافت مستمندان لطمهای وارد نسازد. در سیره رفتاری و عملی پیشوایان معصوم(ع) انفاق در راه خدا همراه با حفظ کرامت فقرا از جایگاه ویژهای برخوردار است.
«محمد بکری» میگوید: وارد مدینه شدم تا پولی به دست آورم و قرضم را ادا کنم، اما به مقصود نرسیدم. با خود گفتم بهتر است خدمت امام موسی کاظم(ع) بروم. آن حضرت به باغی که خارج از مدینه قرار داشت رفته بودند. نزد ایشان رفتم.
امام علت آمدنم را جویا شدند. ماجرا را برای ایشان تعریف کردم. حضرت به درون باغ رفتند و بلافاصله بیرون آمدند.
غلام خود را مرخص کردند و سیصد دینار پول به من بخشیدند. پول را گرفتم و شاد و خندان برگشتم.(25)
چنانکه ملاحظه میشود امام(ع) برای حفظ کرامت محمد بکری هنگام اعطای پول به او، غلام خویش را مرخص کردند تا مبادا در حضور غلام، شخصیت و کرامت وی خدشهدار شود. مطلب دیگری که باید در مقوله انفاق مورد توجه مسلمانان قرار گیرد، مقدم داشتن دیگران بر خویشتن است.
با نزول آیات انفاق در صدر اسلام، مسلمانان بهقدری تحت تأثیر قرار گرفتند که برخی از آنان نفیسترین و بهترین اموال خود را در راه خدا به فقرا و مستمندان دادند.
مرحوم طبرسی در تفسیر مجمعالبیان نقل میکند: «امام علی(ع) لباس بسیار فاخر و نفیسی را خریدند و در راه خدا انفاق کردند و سپس فرمودند: از رسول خدا(ص) شنیدم که هر کس دیگران را بر خود مقدم بدارد، خداوند او را روز قیامت به سوی بهشت بر دیگران مقدم میدارد.».(26) روایت شده است که مرد فقیری به محضر رسول خدا(ص) آمد و از شدت گرسنگی خود شکایت کرد. پیامبر(ص) دستور دادند تا از منزل برای او غذایی بیاورند، ولی در منزل غذایی نبود. آن حضرت در مسجد اعلام کردند چه کسی امشب این مرد را مهمان میکند؟ امیرالمؤمنین(ع) عرض کردند: من. آنگاه علی(ع) آن مستمند گرسنه را به خانه بردند و به فاطمه(س) فرمودند: آیا غذایی در خانه هست؟ فاطمه(س) جواب داد: ما فقط بهاندازه خودمان و بچهها غذا داریم، ولی امشب این میهمان را بر خود مقدم میداریم. حضرت فرمودند: ای دختر رسول خدا! چراغ را خاموش کن و کاری بکن تا بچهها بخوابند. حضرت زهرا(س) چنین کردند و آن شب غذای خویش را به مهمان دادند و خودشان با بچهها گرسنه خوابیدند. صبح علی(ع) به محضر نبی اکرم(ص) رفتند و ماجرا را بازگو کردند.(27) در همان موقع این آیه در شأن ایثار و انفاق علی(ع) و افراد خانوادهاش نازل شد: « وَ یُؤثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِم وَلَو کَانَ بِهِم خَصَاصَه: آنان گرسنگان را بر خودشان مقدم میدارند، هر چند خودشان بسیار در سختی و نیاز باشند.»(28)
شایان ذکر است که همه احسان و نیکوکاری و انفاقهای کلان ائمه اطهار(ع)قطعاً از بیتالمال مسلمین نبوده است، زیرا آن بزرگواران در مصرف بیتالمال دقیق و عادلانه رفتار میکردند و حتی یک درهم از حریم عدالت و مساوات خارج نمیشدند. این انفاقها و بخششها بیشتر از محصول باغها، نخلستانها و مزارعی بود که با دسترنج خود احداث میکردند و گاهی نیز از هدایایی بود که دوستان و پیروان امامان(ع) به آنها میرساندند.
نتیجهگیری
با الهام از سیره پیشوایان معصوم(ع) نتیجه میگیریم که احسان و نیکوکاری ویژه انسانهایی است که در مسیر هدایت قرار گرفتهاند و رسیدن به کمال را از خداوند طلب میکنند و با دوری از خصلتهای ناپسند سعی میکنند به یاری نیازمندان بشتابند و از توان و نیرویی که خداوند به آنان بخشیده است، در راستای تکامل فردی و اجتماعی خود و دیگران استفاده کنند؛ زیرا به این بینش رسیدهاند که هر آنچه در اختیار آنهاست، به واسطه احسان و فضل خداوند متعال است و به شکرانه این نعمت بزرگ میکوشند تا نیازهای دیگران را به هر طریق ممکن برطرف سازند.
قرآن کریم به کسانی که با احسان و فضل خداوند ثروتمند شدهاند، ولی بخل میورزند هشدار میدهد و میفرماید:«کسانی که نسبت به آنچه خدا از فضل خودش به آنان داده، بخل میورزند (و انفاق نمیکنند) گمان نکنند که این کار به سود آنان است، بلکه برای آنها شر است. بهزودی در روز قیامت آنچه را به آن بخل ورزیدند همانند طوقی به گردن آنان آویخته میشود و میگویند:
(این ثروت شماست که آن را در دنیا اندوخته بودید.)»(29)
پینوشتها:
۱ـ بقره، ۱۹۵.
۲ـ غررالحکم و دررالکلم، آمدی، ص ۳۸۳.
۳ـ نهجالبلاغه، ترجمه دشتی، نامه ۵۳، ص ۵۸۴.
۴ـ اصول کافی، کلینی، ج ۱، ص ۴۰۶.
۵ـ تاریخ یعقوبی، ابن واضح یعقوبی، ج ۲، ص ۲۱۵.
۶ـ بحارالانوار، مجلسی، ج ۴۳، صص ۳۳۳ـ۳۳۲.
۷ـ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۸۹.
۸ ـ مناقب آل ابیطالب، ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۱۹۸.
9ـ نهجالبلاغه، حکمت ۵۰، ص ۶۳۴.
10ـ انبیاء، ۱۰۷.
11ـ معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص ۸۳.
12ـ سیره ابن هشام، ج ۳، ص ۳۵۰.
13ـ تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج ۲۵،
ص ۳۴۴ـ۳۴۳.
14ـ نحل، ۲۳.
15ـ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۸۹.
۱۶- مائده، 2.
۱۷- منتخب میزان الحکمه، محمد محمدی ریشهری، ص ۵۳۴٫.
۱۸- سفینه البحار، شیخ عباس قمی، ج ۲، ص ۲۳٫.
۱۹- همان، ج ۱۶، ص ۲۳۶٫.
۲۰- همان، صص ۲۲۸ ۲۲۷٫.
۲۱- الارشاد، ج ۲، ص ۶۲٫.
۲۲- فرقان، 63.
۲۳- طبقات الکبری، ابن سعد، ترجمه محمد مهدوی دامغانی، ج ۱، ص ۳۰۱٫.
۲۴- بقره، ۲۶۱.
۲۵- الارشاد، ج۲، ص ۲۳۲٫.
۲۶- مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی، ج ۲، ص ۴۳۷٫.
۲۷- تفسیر نورالثقلین، علی بن جمعه هویزی،
ج ۵، ص ۲۸۶٫.
۲۸- حشر، 9.
۲۹- مائده، ۱۸۰٫.