۱۱۹۶ - حجت الاسلام عباس محمدیان : بررسی سیمای غفلت و غافلان در قرآن - غفلت سـقوط تا مـرز حیوانیت ۱۴۰۳/۰۲/۱۹
بررسی سیمای غفلت و غافلان در قرآن:
غفلت سـقوط تا مـرز حیوانیت
۱۴۰۳/۰۲/۱۹
غفلت غیر از فراموشی است؛ غافل کسی است که به سبب عدم یا کمی مراقبت و مواظبت نسبت به چیزی بسیار مهم، کاری را انجام میدهد که تبعات و پیامدهای جبران ناپذیری به دنبال دارد؛ مثلا کسی که در دنیا سرگرم زندگی دنیوی میشود و از خدا و آخرت غافل میشود، برای خویش دوزخ میخرد و از بهشت محروم میشود.
با آنکه انسان پیش از نزول به عالم دنیا، با همه هستی خویش ربوبیت خدا را شهادت میدهد، اما پس از نزول به دنیا، چنان سرگرم دنیا میشود که از حقیقت وجودیاش یعنی ربوبیت خدا، غافل میشود و اینگونه فلسفه و سبک زندگی غیر الهی را در پیش میگیرد که سعادت دنیوی و اخروی او را به مخاطره میاندازد.
بنابراین، شناخت عوامل و بسترهای غفلت بسیار مهم است؛ زیرا اگر انسان بداند چه چیز یا چه چیزهایی او را گرفتار غفلت میکند، تلاش میکند تا از آن عوامل اجتناب کند.
همچنین از نظر قرآن، آگاهی و شناخت آثار گوناگون غفلت خود بیانگر این معنا خواهد بود که انسان چگونه با غفلت خویش میتواند زندگی بلکه ابدیت خود را تباه کند، لذا بخشی از آموزههای قرآن به بیان آثار غفلت بهویژه غفلت از خدا و آخرت اختصاص دارد.
آثار زیانبار غفلت
غفلت دارای آثار زیانباری است. این آثار بخشی به ساحت اندیشه و انگیزه و بخشی دیگر به ساحت عذابهای دنیوی و اخروی باز میگردد.
کسی که گرفتار غفلت میشود نه تنها شناختی درست از خویش و موقعیت خود در هستی و زندگی ندارد، بلکه در رفتار اخلاقی نیز سقوط میکند و رفتاری را در پیش میگیرد که آسیب جدی به خود و دیگران وارد میسازد.
از نگاه قرآن برخی از آثار زیانبار غفلت عبارتند از: گمراهی و عدم پذیرش راه رشد و تعالی(اعراف، آیه 179)، شرکورزی نسبت به خالقیت و ربوبیت خدا(مؤمنون، آیات 84 تا 86)، غفلت از آخرت(اعراف، آیات 50 و 51؛ طه، آیات 124 تا126)، ترک عبادت خدا و گرفتاری به عبادت غیر خدا(انبیاء، آیات 97 و 98)، ارتداد(نحل، آیات 106 تا 108)، انکار آخرت(واقعه، آیات 61 و 62)، تردید در معاد و استبعاد آن(مؤمنون، آیات 82 و 83)، پیروی از هواهای نفسانی به جای عقل فطری و نقل وحیانی(کهف، آیه 28)، ظلم به خود و دیگران(انبیاء، آیه 97)، تکذیب رسالت پیامبران(زمر، آیات 25 تا 27)، ترک دستورهای الهی(مؤمنون، آیات 53 و 54)، گرایش به دنیا بلکه ترجیح دنیا به آخرت و زندگی ابدی در بهشت(کهف، آیه 28)، انحطاط و سقوط انسان از انسانیت تا سطح حیوانیت بلکه نبات و جماد(اعراف، آیات 146 و 179)، مسخ شدن به حیواناتی چون خوک و بوزینه(اعراف، آیات 163 تا 166)، نابودی با عذابهایی چون زنده به گور شدن(قصص، آیات 76 تا 81)، تکبر و خودبرتربینی(اعراف، آیه 146)، فریفتگی و سرگرم شدن به زینتهای دنیوی و اصالت بخشی به آن(انعام، آیات 130 و 131)، خسران ابدی و از دست رفتن فرصت عمر(نحل، آیات 107 تا 109)، حسرت در قیامت به سبب از دست دادن فرصت عمر(مریم، آیات 37 و 39؛ انبیاء، آیه 97)، تنگی معیشت در زندگی دنیوی(طه، آیه 124)، کوری در آخرت(همان)، گرفتاری در انواع گناه و اعمال زشت و ناروا(یونس، آیات 7 و 8)، جرات بر گناه و کردارهای زشت و منکرات(فصلت، آیات 21 و 22؛ مؤمنون،آیات 62 و 63)، مانع ایمانآوری(اعراف، آیه 146)، مانع بصیرت (طه، آیات 124 تا 126؛ یس، آیات 3 تا 9)، مانع تأثیرپذیری از انذارهای الهی پیامبران(مریم، آیه 39؛ یس، آیات 3 تا10؛ مریم، آیه 39)، مانع رشد و رسیدن به کمال(اعراف، آیه 146)، محرومیت از شناخت و مهر شدن راههای شناختی و ادراکی(نحل، آیات 107 و 108)، محرومیت از عنایت خدا(طه، آیات 122 و 124) و نصحیتناپذیری و عدم پذیرش خیرخواهی ناصحان(حجر، آیات 70 تا 72) و مانند آنها. غافلان چون از حق و حقیقت دور هستند نباید از آنان اطاعت کرد؛ زیرا آنان به جای آنکه تابع عقل فطری و نقل وحیانی باشند، تابع هواهای نفسانی هستند و در هر کاری افراط دارند و از اعتدال به دورند.(کهف، آیه 28) غافلان در حال غفلت به عذابی ناگهانی در دنیا گرفتار میشوند(اعراف، آیه 95؛ زمر، آیه 25)؛ زیرا گوششان به هشدارها و انذارهای الهی بدهکار نیست و توجهی به انذار نسبت به عذاب ناگهانی سخت ندارند.(انعام، آیات 24 تا 27؛ انبیاء، آیات 38 و 40؛ شعراء، آیات 201 و 202)
غافلان نمیتوانند هیچ عذر و بهانهای برای غفلت خویش بیاورند؛ زیرا خدا در روز الست از آنان عهد و میثاق گرفته تا به گونهای در دنیا زندگی کنند که از اصول غافل نشوند و زینتهای دنیوی، آنان را از اصول باز ندارد و با اهتمام به آن اصول خود را از غفلت باز دارند.(اعراف، آیه 172) البته اگر اتمام حجتی نسبت به آنان نشده باشد و خدا افزون بر عهد الست با آنان دوباره در دنیا اتمام حجت نکرده و آنها را به هدایت وحیانی به سوی حق و اصول الهی دعوت نکرده بود، آنان میتوانستند بهانه و عذری داشته باشند، اما خدا با اتمام حجت آنان هرگونه بهانه و عذری را از آنان ستانده است.(انعام، آیات 130 و 131) انذارهای پیامبران و نیز پیامبر اکرم(ص) نسبت به «یوم الحسره» هرگونه بهانهای را از آنان گرفته است و آنان نمیتوانند مدعی این معنا باشند که یک بار در الست با ما عهد بسته شده و ما در دنیا دچار سرگرمی و غفلت شدیم؛ زیرا خدا دوباره به آنان اتمام حجت کرده و انذارهای لازم و کافی و وافی را داده است.(مریم، آیه 39) غافلان چنان سرگرم دنیا میشوند که اصولاً دعوت پیامبران را گوش نمیدهند، بلکه حتی گاه بدتر به تمسخر میگیرند و خواهان تعجیل در عذابی میشوند که پیامبران وعده میدهند؛ در حالی که همین تمسخرکنندگان چنان ناگهان به دام مکر و کید الهی میافتند که نمیفهمند از کجا و چگونه خوردهاند و به عذاب دنیوی و ابدی گرفتار آمدهاند.(عنکبوت،آیه 53؛ شعراء، آیات 200 تا 202)
بسترهای غفلت
مهمترین عامل غفلت انسان نسبت به حقایق هستی پیش رو، سرگرمی به زینتهای دنیوی و بیتوجهی به اهداف خلقت از جمله عبادت و عبودیت است. این سرگرم شدن به دلیل تأثیرپذیری از هواهای نفسانی از شهوت و غضب و وسوسههای شیطانی و فریبکاری و غرور اوست. بنابراین، میتوان گفت که همه بسترها و زمینههای غفلت را باید جزو مصادیق این امور دانست.
اموری چون سرگرمی به آرزوهای ناچیز(حجر، آیات 2 و 3)، برخورداری از نعمتهای دنیوی و عمر طولانی(انبیاء، آیات 42 و 44)، عدم اندیشهورزی(انعام، آیه 32؛ اعراف، آیه 169)، تزیینگری اعمال زشت توسط شیطان(انعام، آیات 42 و 43)، دنیادوستی و سرگرم شدن به آن(نحل، آیات 107 و 108؛ عنکبوت، آیه 64؛ انسان، آیه 27)، سطحینگری و ظاهربینی در زندگی دنیوی(روم، آیه 7)، فریبندگی ظواهر دنیوی(همان؛ انعام، آیه 32)، موقعیت برتر اقتصادی و اجتماعی(مریم، آیات 73 و 75)، مهر شدن قوای ادراکی(نحل، آیات 106 تا 108؛ اعراف، آیه 179) و مانند آنها از اموری است که انسان را از حقایق و اهداف اصلی خلقت غافل میکند و به جای عبادت خدای رب العالمین و تلاش برای سعادت اخروی، در دام عبادت شیاطین و بتان و سرگرم شدن به دنیا و زشتکاریها میافتد. غافلان نسبت به اموری چون حقیقت ربوبیت و خالقیت خدا(اعراف، آیا 172 و 134 و 135؛ یونس، آیه 12)، قیامت و حسابرسی آن(مریم، آیه 39؛ انبیاء، آیه 1؛ ص، آیه 26)، ثبت اعمال در دنیا(عنکبوت، آیات 62 تا 64)، آیات الهی(انعام،آیه 131)، رضوان الهی(حدید، آیه 20)، عذاب الهی در دنیا و آخرت(شعراء، آیات 200 و 201)، دین و معارف الهی(اعراف، آیات 176 و 179)، دعوت پیامبران(انعام، آیات 42 و 43)، فطرت الهی و گرایش آن(انعام، آیات 40 و 41 و 63 و 64)، عهد الست(اعراف، آیه 172)، علم الهی(نجم، آیه 32)، قرآن(انبیاء، آیات 1 تا 3)، مرگ و بازگشت به آخرت(منافقون، آیه 10) و مانند آنها بیتوجه میشوند. اینگونه است که دنبال مال و ثروت و قدرت دنیوی میروند و برای آنان اصالت مییابد و به تجارت و خرید و فروش بدون در نظر گرفتن آخرت میپردازند(نور آیه 37) و تکاثر و جمع ثروت و قدرت برای آنان اصالت مییابد(تکاثر،آیات 1 و 2) به قدرت و ثروت و امتیازاتهای اجتماعی تفاخر میورزند(همان) و غرق انواع گناهان میشوند(مائده، آیات 90 و 91) و به این نکته توجه ندارند که اگر وضعیت خوبی از نظر اقتصادی و سلامتی و مانند آنها دارند چیزی جز گرفتاری در سنت استدراج و امهال نیست.(انعام، آیه 44؛ اعراف، آیات 94 و 95) کسی که گرفتار غفلت از خدا میشود، خدا را از دلش میراند و یادی از خدا نمیکند؛ زیرا دنبال تجارت و دنیاگرایی و مانند آنها است.(کهف، آیه 28؛ نور، آیه 37)
عباس محمدیان