روز جمعه یازدهم شهریورماه با آغاز بهرهبرداری از پروژه عظیم آبرسانی غدیر به دستان آیتالله سید ابراهیم رئیسی رئیسجمهور جریان آب به رگهای تشنه خوزستان از محل سد دز با تخصیص اعتبار از ردیف مصوبات سفر استانی رئیسجمهور به این استان بالاخره محقق شد و قریب به ۴.۷ میلیون نفر از جمعیت استان خوزستان در 26 شهر و 1608 روستا از نعمت آب شرب با کیفیت بهرهمند شدند.
شادی و خوشحالی مردم عزیز خوزستان
طرحی که طی ۱۲ سال گذشته از زمان کلید خوردن آن با بیتوجهی و عدم تامین مالی مناسب دولتهای پیشین با کُندی پیش رفته و باعث شده بود در اوج تنشهای آبی خوزستان این پروژه طی ۱۰ سال تا سال ۱۴۰۰ زیر ۴۵درصد پیشرفت فیزیکی داشته باشد. اما پس از سفر رئیسجمهور به استان خوزستان در سال گذشته و تاکید وزیر نیرو مبنی بر اجرای طرحی که مردم استان خوزستان در کمترین زمان ممکن و حداقل اعتبارات، از نعمت آب با کیفیت(منابع رودخانه دز) بهرهمند شوند با تامین اعتبارات لازم، در دستور کار قرار گرفت و در نهایت ظرف مدت 10 ماه آماده با همت و تلاش قریب به ۲۰۰۰ نفر از مهندسان و کارگران ایرانی به بهرهبرداری رسید.
تحقق این پروژه عظیم با رویکرد جهادی دولت سیزدهم موجی از شادی و خوشحالی را در میان مردم عزیز خوزستان ایجاد و کرد و کاربران شبکههای اجتماعی اجتماعی نیز با هشتگهای «آب رسانی غدیر» و «دولت عمل» به صورت گسترده به تجلیل از این اقدام ارزشمند دولت مردمی پرداختند.
بدون برجام، بدون FATF
اقدام دولت سیزدهم در به سرانجام رساندن این پروژه را میتوان از بزرگترین خدمات دولت مردمی در زمینه آبرسانی در کشور دانست، پروژهای که دولت قبل به بهانههای نظیر تحریم و عدم پذیرش لوایح استعماری FATF از اجرای آن شانه خالی کرده بود!
اما چنین خبر مهم و رویداد امیدآفرین و افتخارآمیزی از سوی رسانههای وابسته به جریان اشرافی غربگرا سانسور شد و با آنکه افتتاح این پروژه مهم آبی برطرفکننده بحران و نارضایتی مردم خوزستان بود در رسانههای مدعی اصلاحات فاقد ارزش خبری بود. گویا برای نشریات زنجیرهای، اخبار خوزستان و سایر مناطق صرفاً وقتی مهم است و باید در صفحه اول این نشریات به شکل برجسته منعکس شود که مدیران به مشکلات رسیدگی نکنند و در اثر انباشت آنها و نارضایتی مردم، التهابات سیاسی اتفاق بیفتد و دشمنان روی امواج بیکفایتی برخی مدیران اسکی بروند.
مدعیان اصلاحات در سال 99 نیز که دولت مورد حمایتشان بر مسند امورات کشور بود و بیتوجهی استاندار خوزستان به مشکل بیآبی غیزانیه، کارد را به استخوان مردم رسانده بود، چندتن از نمایندگان به همراه محمد باقر قالیباف رئیسمجلس به این منطقه رفته بودند تا از نزدیک در جریان مشکلات مردم این منطقه قرار بگیرند و اجرای پروژه آبرسانی را پیگیری کنند اما حضور قالیباف میان مردم خونگرم خوزستان و شنیدن صدای آنها و نشستن پای درد و دل این مردم غیور و شریف، اصلاحطلبان را حسابی عصبی و پریشان کرد و طیف آلوده به نفاق و سیاسی کاری که برای توجیه ناکارآمدی، بیکفایتی و سوء مدیریت دولت برآمده از خود، بیاختیاری و ناکافی بودن اختیارات رئیسجمهور را بهانه میکردند و خواستار افزایش اختیار رئیسجمهور بودند، رویکردی جهادی برای باز کردن گره مشکلات کشور، را برنتابیده و در همان مقطع خواستار کاهش اختیارات رئیسمجلس شورای اسلامی شدند.
عصبانیت رسانههای معاند
نکته قابل تامل اینکه این دستاورد بزرگ و ارزشمند دولت سیزدهم در بهرهمند سازی ۴.۷ میلیون نفر از جمعیت استان خوزستان در 26 شهر و 1608 روستا به مذاق رسانههای معاند و ضد انقلاب هم خوش نیامد و تروریستهای رسانهای وابسته به محور غربی-عربی-عربی با عصبانیت و فرافکنی آن را پوشش دادند و با ادعاهایی مضحک و از سر حقد و کینه پروژه عظیم آبرسانی غدیر را تهدیدکننده محیط زیست عنوان کردند.
پیشتر نیز در گزارشی با عنوان «سخن از امید ممنوع! مدعیان اصلاحات عصبانی میشوند» در همین روزنامه با اشاره به هماهنگی و تمرکز رسانههای مدعی اصلاحات، معاند و ضدانقلاب بر سانسور اخبار امیدبخش در کشور نوشتیم: «این جریان در تلاش است با برجسته کردن مشکلات و کاستیهایی که اتفاقا نتیجه عملکرد دولت مورد حمایتشان است، فکر و ذهن مردم را از تلاشهای شبانهروزی و اقدامات مثبت و موثر دولت مردمی طی یک سال گذشته برای گرهگشایی از مشکلات کشور دور و جوانههای امید در دل آنها را بخشکانند.طیف بیکارنامهای که ماحصل مدیریت دولت مورد حمایتشان نابودی معیشت مردم با گره زدن همه امورات کشور به برجام و FATF بود، این روزها نیز از تلاشهای شبانهروزی دولت مردمی برای احیای امید در جامعه به تنگ آمده و در پی آنند تا بارقههای امید در دل مردم را به ناامیدی تبدیل کنند.
سانسور اخبار خوب و امیدآفرین
عقدهگشایی طیف مدعی اصلاحات علیه دولت سیزدهم در حالی است که دولت روحانی با کمک همین طیف سیاسی و با شعار مذاکره و رفع تحریمها و ایجاد درآمد سرشار برای مردم رای آنها را گرفت اما ۸ سال بعد بهرغم امضای برجام، علاوهبر نابود کردن معیشت مردم، افزایش چندصددرصدی قیمت مسکن، دلار، خودرو، کالاهای اساسی، کاهش چند ده درصدی ارزش پول ملی و... کشور را با ۸۰۰ تحریم جدید دیگر تحویل داد و رفت.»
اقدام رسانههای طیف غربگرا در سانسور اخبار خوب و امیدآفرین در کشور به موازات برجستهسازی مشکلات و کاستیها در حالی است که رهبر عظیمالشان انقلاب اسلامی تضعیف امید و خوشبینی به آینده کشور را از جمله مؤلفههای جنگ نرم علیه ملت دانسته و تاکید کردهاند: «امروز هر که مردم را از آینده ناامید کند، چه بداند و چه نداند به سود دشمن کار میکند.»
اگر جز این باشد جای تعجب است
حجتالاسلام «احمد حسین فلاحی» نماینده مردم همدان در مجلس شورای اسلامی در مورد سانسور خبر پروژه آبرسانی غدیر در روزنامههای اصلاحطلب به خبرنگار کیهان گفت: این جای تعجب ندارد که رسانههای اصلاحطلب همسوی با رسانههای بیگانه و معاند علیه نظام نباشند. این عملکردی بوده که در طول سالهای گذشته دیده ایم و در مقاطعی هم به صورت خاص طیف اصلاحطلب از سوی رسانههای معاند پشتیبانی و حمایت شده است.
وی افزود: اینکه رسانههای اصلاحطلب گاه با تیتر همسو با رسانههای بیگانه و گاه با تقسیم کار به عملیات رسانهای خود میپردازند چندان موجب تعجب نیست اگر اینها خلاف این سیره و روش عمل کنند و یا خبری که به نفع جریان انقلاب و یا در راستای منافع نظام و دولت انقلابی باشد منتشر کنند آن وقت باید تعجب کنیم.
فلاحی خاطرنشان ساخت: مشخص است ما اگر در جایی اینها از معاندین دفاع نکردند و یا در جایی از یک عملکرد مثبت دولت تعریف و تمجید کردند آن وقت حتما این پرسش پیش میآید که چه اتفاقی افتاده که اینها ناگاه به این سمت و سو آمدهاند؟! رویکرد این جماعت در طول سالیان گذشته به همین صورت بوده و ادامه آن هم به همین منوال خواهد بود.
او تاکید کرد: خب آنهایی که با این روش و منش همواره بودهاند در زمانی که یک پروژه بزرگ مانند پروژه غدیر با کارجهادی دولت و قرارگاه خاتم الانبیا در مدتی بسیار کمتر از زمان پیشبینی شده به انجام رسیده و مشکل سالهای متمادی مردم خوزستان را حل کرده و باعث شادمانی آنها شده این جماعت سکوت اختیار کنند و این خبر خوب و امیدبخش را سانسور کنند.
فلاحی گفت: به واقع دولت انقلابی آقای رئیسی با تفکر جهادی در کمترین زمان ممکن موضوعی را که داشت کم کم به یک فاجعه در آن استان تبدیل میشد توانست به یاری خدا مرتفع و حل نماید. این کاری که دولت انقلابی در یکسالی که روی کار آمده انجام داد آنها در طول 8سالی که قوه مجریه در اختیارشان بود انجام ندادند. در حقیقت 8سال دوره سازندگی، 8سال دوره اصلاحات و 8سال دوره تدبیر و امید زمان کمی نیست که در اختیار این طیف و همفکران آنها بوده اما نتیجه آن سالها چه بوده است؟
تمام تدبیر اصلاحطلبان در 8سال از پس 18کیلومتر برنیامد
از نماینده همدان در مورد وضعیت این شهر و مشکلی که برای آب شرب آن پیش آمده پرسیدیم که در آنجا کار تا کجا پیش رفته است؟ و فلاحی در پاسخ گفت: در تامین آب تلاش شبانهروزی در حال انجام است و حالت بحرانی پیش آمده به سمت تثبیت اوضاع پیش میرود ولیکن برای رساندن آب پایدار یک مسیر طولانیتر هست که در آنجا هم به صورت شبانهروزی دارند کار میکنند.
فلاحی در ادامه با ذکر موردی در مورد نوع مدیریت اصلاحطلبان گفت: شما ببینید در دولتهای نهم و دهم لوله گذاری 120کیلومتری انجام شده و تنها 18کیلومتر آن باقی مانده بود که این 18کیلومتر باقی مانده در 8سال دولت قبل (یعنی همان دولت اصلاحطلبان) انجام نشده است. اگر این کار را دولت قبل انجام داده بود اکنون همدان با مشکل آب مواجه نشده بود. به عبارتی تمام تدبیر اصلاحطلبان نتوانست 18کیلومتر باقی مانده را لوله گذاری کند. در مهرماه سال گذشته ما برای مدیران مربوطه ترک فعل زدیم تا قوه قضائیه به آن رسیدگی کند. در همین فقره شما عملکرد دو مدل را با هم مقایسه کنید عملکرد دولت اصلاحطلبان و عملکرد دولت انقلابی.
برای ریزگردهای خوزستان اشک تمساح ریختند
«علی خضریان» نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون اصل 90 مجلس در گفتوگو با خبرنگار کیهان در مورد دلایل سانسور خبر پروژه غدیر گفت: آنچه در موضع رسانه جای تامل دارد این است که رسانهها معمولا اخبار را با اهداف و نیاتی اصطلاحا دروازه بانی میکنند. البته برخی اخبار آنقدر مهم هستند که میدانیم بدون شک باید در رسانههای مختلف حضور داشته باشند. به گمانم پروژه عظیمی مانند پروژه غدیر که باعث خشنودی دل مردم شریف خوزستان شد یکی از همان خبرهای بسیار مهم است.
نماینده مردم تهران تصریح کرد: دست کم اصلاحطلبان که در ادوار مختلف و برای اهداف حزبی و جناحی ظاهرا سنگ مردم خوزستان را به سینه میزدند (مانند فقره ریزگردها) باید برای حفظ ظاهر هم که شده این خبر را منتشر میکردند تا آن اشک ریختنهای گذشته «اشک تمساح» تعبیر نشود.
وی افزود: در مورد دروازه بانی خبر این نکته ضروری است که این دروازه بانی با معیارهایی در هر رسانهای انجام میپذیرد. خود دروازه بانی خبر یعنی اینکه مسئولان رسانه تصمیم میگیرند کدام خبرها منتشر شود و کدام منتشر نشود. خب طیف موسوم به اصلاحطلب اگر میآمد و پروژه غدیر را به صورت درست پوشش میداد یعنی اینکه میگفت دولت آقای رئیسی در عرض یکسال پروژهای را که ارزیابی اتمام آن چندین سال پیشبینی شده بود را تمام کرده است.
خضریان گفت: اگر به عملکرد رسانههای اصلاحطلب در همین فقره مشکلات پیش آمده برای آب شرب چند شهر نگاه کنیم میبینیم که آنها در مورد شهرکرد و سپس در مورد همدان مشکلات را با آب و تاب و به سرعت گزارش میکردند و حتی در برخی مواقع به بیان مبالغهآمیز از مشکلات روی میآوردند. همین رسانهها اما وقتی مشکل آب شرب شهرکرد در زمانی بسیار کم و کار جهادی بسیار خوب به پایان رسید خبری از این بخش ماجرا منعکس نکردند. این نشان میدهد که معیار اصلاحطلبان برای انعکاس خبرهایی از این دست این است که کدام خبر سیاهنمایی دارد، نا امیدی نسبت به دولت و نظام ایجاد میکند، روح و روان مردم را تخریب میکند و...
عضو کمیسیون اصل 90 تاکید کرد: در عوض این رسانهها خبرهای امیدبخش از حل شدن مشکلات پیش آمده را پوشش نمیدهند چرا که اگر پوشش دهند آن وقت باید بگویند که دولت انقلابی پروژهای را که در شهرکرد حداقل 3ماه زمان میخواست در عرض چند روز به پایان رساندند. اگر این را بگویند که عملا آن وقت مخاطبان آنها به مقایسه عملکرد دولت آنها در 8سال گذشته و عملکرد دولت فعلی میپردازد و... اگرچه حتی اگر این جماعت هم به سانسور این اخبار بپردازند مخاطبانشان بالاخره از اخبار مطلع خواهند شد و آن وقت است که متوجه این موضوع میشوند که اصلاحطلبان تنها شعارها و حرفهای ویترینی قشنگ سر میدهند.
روزنامه اعتماد روز گذشته گفتوگویی با یک کارشناس سیاست خارجی درباره واکنش مضحک غربیها به پاسخ ایران در مذاکرات مدعی شده است: «شاید بتوان گفت از دید ایران موضوعات پادمانی بیش از هر چیز در زیرمجموعه «تضمینهای ماندگاری» قرارداد، تعریف میشود تا موضوعات فنی... طرف مقابل هم نمیتواند بهآسانی از موضوع اختلافات پادمانی چشمپوشی کند چراکه بهشدت اسیر ایرانهراسیهایی شده که خود در سالهای اخیر به آن دامن زده است. درواقع، پسازاینکه دولتهای آمریکایی و اروپایی سالها افکار عمومی را بهغلط از انگیزههای نظامی و «سلاح هستهای» ادعایی ایران ترساندهاند، برایشان دشوار است به همان افکار عمومی- و به مخالفان برجام در پایتختهایشان- این بار بگویند قرار است آژانس بینالمللی انرژی اتمی به خاطر یک توافق سیاسی از ادامه آنچه مخالفان «وظایف فنی» آژانس میخوانند صرفنظر کند... گمان نمیکنم تهران سودی در به تأخیرانداختن توافق ببیند.»
گفتنی است رفتار آمریکا پس از ارائه آخرین پاسخ ایران به پیشنهادات این کشور نیز با «غیر سازنده» عنوان کردن پاسخ ایران، همچنان ادامه دارد و بیانگر آن است که ظاهراً واشینگتن پس از ماهها مذاکره سخت و پیچیده، هنوز حاضر نیست مسئولیت اشتباهات گذشته خود را با نشان دادن حسن نیت در پذیرش مطالبات منطقی و قانونی ایران بپذیرد. رفتار آمریکاییها تاکنون موجب طولانی شدن روند مذاکرات و دستیابی به توافق شده اما گذشت زمان بههیچوجه تغییری در رویکرد ایران نسبت به پیگیری قاطعانه منافع ملت ایران ایجاد نخواهد کرد.
درحالیکه فرار غرب و بهویژه آمریکا از «تعهدپذیری نسبت به لغو تحریمها» بهعنوان مانع اصلی در مسیر پیشرفت مذاکرات وین، دستیابی به توافق را با مشکل مواجه کرده، مدعیان اصلاحات یا همان طیف غربگرای داخلی عملاً با دادن آدرس غلط وقیحانه سعی دارد ایران را به دلیل ایستادگی بر مواضع اصولی خود، مقصر عدم به نتیجه نرسیدن مذاکرات معرفی کند.
پادویی مدعیان اصلاحات برای طرفهای غربی؛ اگر مذاکره مستقیم نکنیم روزی 200 میلیون دلار ضرر میکنیم!
روزنامه مردمسالاری در یادداشتی نوشت: «پاسخ ایران به آمریکا بازهم رضایت آمریکا را جلب نکرد؛ همانگونه که پاسخهای آمریکا رضایت ایران را جلب نکرده بود! ایران و آمریکا همچنان با واسطه در حال مذاکره هستند و فرصتها برای احیای برجام از دست میرود. حداقل ضرری که با هر روز تأخیر در احیای برجام، نصیب ایران میشود، از دست دادن روزانه نزدیک به 200 میلیون دلار ارز حاصل از صادرات نفت است. درآمدی که میتوانست بسیاری از مشکلات مالی کشور را به ویژه در تکمیل پروژههای نیمه کاره و تخصیص بودجه در حوزههای نیازمند بودجه مانند فرهنگیان و بازنشستگان و... رفع کند. اما این فرصتها را با واسطه تراشی در مذاکرات برجامی و عدم گفتوگوی مستقیم از دست میدهیم.»
در ادامه این مطلب آمده است: «بر خلاف مذاکرات در دولت قبل که محمدجواد ظریف و همکارانش با تکیه بر تجربه طولانی دیپلماتیک و همچنین تسلط به زبان انگلیسی، با گفتوگوهای مکرر با رسانههای جهان، نبض دیپلماسی عمومی در مذاکرات را در اختیار گرفته و با زبانی دیپلماتیک اما گویا، در جهت اثبات حقوق ایران در مذاکرات تلاش میکردند، این بار تیم علی باقری کنی، روزه سکوت گرفتهاند»
این روزنامه در گزارش تیتر یک خود با عنوان «مذاکره مستقیم تنها راهحل پایان ماراتن برجام» به نقل از فعال سیاسی اصلاحطلب نوشت: «سرمای زمستانِ اروپا چندان به یخبندان زمستانِ اقتصاد ایران پیوند نخورده است. تاریخ ابتدا مینویسد که زمستان اروپا چگونه گذشته، و یخبندانِ اقتصاد ایران چرا اینگونه ماندگار شده است؛ سپس قضاوت خواهد کرد که کدام کشورها در تأمین منافع مردم خود موفق و درست عمل کردهاند. یکسال از تاکتیک «طولانی کردن مذاکرات» دربحث هستهای گذشت؛ سال دومِ دولت هم با تاکتیک «پرتاب توپ به زمین طرف مقابل» آغاز گردید، که ممکن است ماهها به طول بیانجامد. سپس ورود به بحث انتخابات، فضای سیاسی را میآلاید، و دیگر توافقی ممکن نخواهد بود! آیا مذاکره مستقیم تنها راهحل نیست؟»
مدعیان اصلاحات در حالی میگویند که مستقیم مذاکره کنیم که طرفهای غربی به فشار حداکثری، تحریم، تهدید و همکاری و همراهی با صهیونیستها و لفاظی علیه ایران ادامه میدهند و از لغو تحریمهای ظالمانه علیه ایران فرار میکنند. علاوهبر اینکه همین مذاکره مستقیم در دولت روحانی انجام شد؛ از تماس تلفنی رؤسای دو کشور تا نشستوبرخاست مستقیم و قدم زدن وزرای خارجه ایران و آمریکا؛ اما در آخر چیزی جز «سندی توخالی»، «توافقی روی هوا» و «تقریباً هیچ» نصیب ایران نشد.
تورم در دولت روحانی آنقدرها هم که میگویند بالا نبوده
روزنامه شرق در شماره پیشین خود به آبوآتش زده تا بگوید نرخ تورم در انتهای دولت روحانی 59 درصد نبوده بلکه 43 درصد بوده است.
در این گزارش میخوانیم: «چند روز پیش ابراهیم رئیسی، رئیسدولت سیزدهم در نشست مطبوعاتی خود گفت که تورم در یک سال اول دولت او 20 درصد کاهش پیدا کرده است! او گفته بود: «تورم فعلی ۴۰.۵ درصد است؛ یعنی اگر بخواهیم شهریور ۱۴۰۰ را با شهریور امسال مقایسه کنیم که آن وقت قریب به ۶۰ درصد بود؛ الان ۴۰.۵ درصد است».
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه تلاش کرده تا بگوید نرخ تورم در دولت روحانی آنقدرها هم بالا نبوده: «رئیسجمهوری در حالی میزان تورم شهریور سال گذشته را نزدیک به 60 درصد عنوان کرده است که مطابق اطلاعات ارائهشده از سوی مرکز آمار، نرخ تورم در شهریور سال 1400 به 43.8 درصد رسیده بود... نکته دیگر اینکه مبنای قیاس یک سال طبیعتاً باید شهریور امسال باشد، ماهی که آمار تورمش تازه در مهرماه اعلام میشود و ظاهراً رئیسجمهور آن را پیشبینی کرده است! با این حال حتی اگر مبنای آقای رئیسجمهور تورم مردادماه هم باشد، عدد مربوطه از سوی مرکز آمار، 41.5 درصد اعلام شده است؛ یعنی یک درصد بالاتر از عددی که رئیسی اعلام کرده است. باوجوداین، بلافاصله بعد از اظهارات رئیسجمهور، رئیسکل بانک مرکزی با روکردن یک آمار ظاهراً محرمانه در دفاع از رئیسی برخاست. صالحآبادی اعلام کرد که تورم 12 ماهه منتهی به شهریور سال 1400 از طرف بانک مرکزی 59.3 درصداندازهگیری شده که اگرچه تقریباً همان 60 درصد رئیسجمهور است...»
دولت تدبیر و امید که دستپخت اصلاحطلبان بود و با حمایت همهجانبه آنها روی کار اما در مناصب مهم و حساس خود را در اختیار اصلاحطلبان گذاشت و آنها از معاون اولی رئیسجمهور تا وزارتخانههای مختلف و مدیران استانی و... را در اختیار داشتند اما سرانجام کار پس از 8 سال فاجعه مدیریت اصلاحطلبان بود که هنوز که هنوز تبعات آن را جامعه تحمل میکند.
احزاب سیاسی در کشور ما مردمی نیستند
روزنامه آفتاب یزد در مطلبی به نقل از فعالان سیاسی اصلاحطلب نوشت: «مهمترین دلیل انفعال احزاب را میتوان در ساختار سیاسی کشور و ساختار خود احزاب جستوجو کرد. احزاب سیاسی در کشور ما برخلاف کشورهای دموکراتیک متکی بر طبقات اجتماعی نیستند و کمتر به طبقات اجتماعی وابسته هستند. با این خاطر احزاب عملاً در مواجه با چالشهای سیاسی و اجتماعی بیشتر رویکرد حزبی مبتنی بر منافع شخصی دارند .به این دلیل مردم، تحصیلکردگان و روشنفکران جامعه به کنشگری احزاب به دیده تردید نگاه میکنند. احزاب سیاسی در کشور ما در سه قالب ظاهر میشود؛ احزابی که به یک شخصیت سیاسی متکی هستند، احزابی که به سفارش نظام تشکیل میشوند و احزابی بنا به شرایط ویژه سیاسی پدیدار میگردند. تمام این حزبها متکی بر طبقات اجتماعی و مردم نیستند. بهعبارتیدیگر احزاب ریشههای اجتماعی ندارند و بر اساس انگیزههای مردمی و طبقاتی به وجود نیامدهاند.»
آفتاب یزد نوشت: «به دلیل غیر مردمی بودن، خودجوش نبودن و نداشتن پایگاههای مختلف احزاب موجبات بدبینی به آنها در کشور ما فراهم شده است.«
در ادامه این مطلب آمده است: «همین میشود که اینهمه جوان در کشور داریم ولی اصلاً جوششی برای فعالیت حزبی نمیبینیم. یک دلیل آن بیرغبتی و عدمحمایت قدرت است و دلیل دوم آن کاهلی و کاسبی احزاب موجود .داخل پرانتز هم باید عرض کنم منظور بنده از کاسبی به معنای منفی آن است.وگرنه خاصیت و اصل کار حزبی نوعی معامله و کاسبی سیاسی است.»
واقعا نمیفهمد که مشکل غرب سانتریفیوژ و غنیسازی 20 درصد نیست؟!
نایبرئیس مجلس دهم میگوید: پافشاری امروز مسئولان بر تضمین و راستیآزمایی و اتمام مسائل پادمانی بجا و لازم است، ولی اصلا نباید به اینجا میرسیدیم.
علی مطهری، در توئیتر نوشت: با توجه به اینکه ما دنبال ساخت بمب اتم نبوده و نیستیم و از طرفی دانش هستهای را کسب کرده و در صورت نیاز میتوانیم اورانیوم 20% غنیشده را برای مصارف رادیودارو و کشاورزی تولید کنیم، فعالیت اضافه در این زمینه تاکنون صدها هزار میلیارد تومان هزینه و سختی غیرضروری بر مردم تحمیل کرده و کشور را از پیشرفت درخور باز داشته است.
وی افزوده است: طوری رفتار کردهایم که انقلاب مترادف با سانتریفیوژ شده و از برخی آرمانهای اصلی خود بازمانده است. البته پافشاری امروز مسئولان بر تضمین و راستیآزمایی و اتمام مسائل پادمانی بجا و لازم است، ولی اصلا نباید به اینجا میرسیدیم.
درباره این تحلیل آقای مطهری گفتنی است که اولاً مواضع وی در گذشته نشان داده که او مانند بسیاری از دنبالهروهای تبلیغات روحانی در دولت قبل، نه از فناوری هستهای و نه از مفاد برجام، چیزی سر درنمیآورده است.
به همین دلیل هم با وجود این که کمیسیون ویژه مجلس برای بررسی برجام، بعد از چهل روز، متن توافق را دارای ایرادهای عدیده فنی، حقوقی، اقتصادی و... دانست، همین آقای مطهری ادعا کرد 20 دقیقه هم برای تصویب برجام در مجلس نهم زیاد بوده است.
ثانیاً آقای علی مطهری و همطیفان او باید توضیح دهند برجام کذایی با همه کمالات نداشتهای که برای آن میشمردند، چگونه توافقی بود که تضمین و راستیآزمایی و بستهشدن پرونده پیامدی را برخلاف ادعاهای اولیه نداشت و حالا باید در مذاکرات فرسایشی تصمیم گرفته شود؟ و اگر توافقی فاقد همه ضوابط بود، چرا باید ظرف بیست دقیقه تصویب میشد؟! آیا این که به قول آقای مطهری «نباید به اینجا میرسیدیم»، علتش ایستادگی بر سر برنامه هستهای بوده یا سهلانگاری و سمبلکاری کسانی که دنبال توافق هرچه زودتر و به هر قیمت بودند و گوششان به هیچ منتقد صاحبنظری بدهکار نبود؟!
ثالثاً هر سطح از غنیسازی، کاربرد متفاوت خود را دارد و معاهده انپیتی، سطوح مختلف را منع نکرده بلکه آنچه ممنوع است ساخت بمب اتمی است. بنابراین علی مطهری با کدام دانش فنی یا حقوقی و سیاسی، غنیسازی 20 درصد را مطابق میل غربیها کافی میداند؟ جالب این که هرگاه طرف ایرانی به تصور اعتمادسازی، از بخشی از حقوق هستهای خود کوتاه آمد، طرف غربی بهجای قدردانی طلبکارتر شده و عقبنشینی و تنازل بیشتر را مطالبه کرده است.
رابعاً صدها هزار میلیارد تومان خسارت ادعایی از سوی آقای مطهری، نتیجه اعتماد به دشمن کلاهبردار و اطاعت مو به مو از زیادهخواهیهای اوست، و نه پافشاری بر حقوق خود مطابق NPT.
خامساً انقلاب، مترادف سانتریفیوژ نیست. انقلاب مترادف عزت و استقلال و پیشرفت و آزادی و آبادانی کشور است. برنامه هستهای در این میان یک شاخص مهم است همچنان که خار چشم دشمن بوده است. اما دشمن نشان داده که حدفش برنامه هستهای و سانتریفیوژ نیست. بلکه با توانمندیهای نظامی، نفوذ منطقهای، دیپلماسی و تجارت، تعاملات اقتصادی، و هر آن چیزی که موجی عزت و استقلال ملت ایران شود، مشکل دارد. در این میان عجیب اینکه طیف خوشبین به آمریکا بهجای صیانت از این آرمانهای مهم انقلاب، گوش به زنگ بودند تا ببینند آمریکا و غرب پس از برنامه هستهای، کدام موفقیتهای دیگر جمهوری اسلامی را ممنوع میدانند، تا اینها هم بگویند چرا باید برای داشتن فلان و بهمان توانمندی این همه هزینه داد. چند برجام دیگر امضا کنیم تا غرب بهانهجویی نکند(!)
بدون تضمین و بستن پرونده آژانس با آمریکا توافق کنید(!)
دیپلمات اسبق وابسته به مدعیان اصلاحات، ضمن همسویی چند باره با آمریکاییها گفت: مسئله آژانس را آمریکاییها پاسخ دادهاند؛ راهحل این است که ایران با آژانس توافق کند؛ تحریمهای کنگره هم نیاز به مذاکرات دیگری دارد(!)
قاسم محبعلی به جماران گفت: به نظر من به یک تصمیم سیاسی در سطح بالای کشور نیاز است که مذاکره و شرایط را برای احیای برجام فراهم کنند. فکر میکنم ادامه دادن مذاکره در سطح وزرا خیلی ثمربخش نباشد. خیلی طولانی کردن مذاکرات راه به جایی نمیبرد و وقت تلف کردن است.
وی درباره پاسخ آمریکا میگوید: ما نمیدانیم آمریکاییها چه چیزهایی گفتهاند. شاید سه موضوع تضمینها، سایتهایی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی مدعی مشکوک بودن آنها است و تحریمهای فراتر از برنامه هستهای ایران مطرح باشد. من فکر میکنم مسئله آژانس را آمریکاییها پاسخ دادهاند و راهحل این است که ایران با آژانس توافق کند. البته توافق برجام و حمایت آمریکا و اروپا از حل و فصل قضیه ایران با آژانس میتواند تسهیلکننده باشد؛ همان طوری که در سال 2015 بود.
در مورد تضمینها هم فکر میکنم پاسخ آمریکاییها روشن باشد. بالأخره دولت بایدن که امضاکننده بازگشت به برجام است، طبیعتا تا پایان از آن حمایت خواهد کرد؛ اما آمریکا باید تضمین کند که در آینده شرکتهای بزرگ سرمایهگذاری تحریم نمیشوند. این قضیه هم تقریبا حل و فصل شده است. یعنی باید ما بپذیریم که برجام یک توافقنامه امنیتی ولی آثار اقتصادی آن منوط به این است که ایران از حضور شرکتهای بزرگ بینالمللی و به خصوص شرکتهای بزرگ آمریکایی استقبال کند تا آنها خودشان در برجام صاحب منافع باشند و دولتهای بعدی را هم تشویق کنند که در برجام باقی بمانند. ولی تضمین سیاسی و حقوقی تاکنون در هیچ توافقی پایدار نمانده و تغییر شرایط میتواند موضوع را بیاثر کند(!)
وی افزود: در مورد تحریمهای فراتر از برجام هم من فکر میکنم بخشی از آنها که دستور ترامپ در دوره ریاست جمهوری بوده را شاید بتوان در برجام یا خارج از برجام با آمریکاییها توافق کرد، ولی طبیعتا تحریمهای کنگره نیاز به مذاکرات دیگری دارد و نمیشود در چهارچوب برجام آنها را حل و فصل کرد.
محبعلی گفت: باید به برجام برگشت و بعد سر فرصت راجع به سایر موضوعات صحبت کرد. این هم که بعضیها در ایران فکر میکنند شاید اروپا و آمریکا در برابر انرژی به زانو در میآیند و امتیاز بیشتری میدهند یک توهم است و چنین اتفاقی نخواهد افتاد. تا جلسه بعدی آژانس در نیمه سپتامبر زمان محدود است و اگر این توافق صورت نگیرد ممکن است برنامه هستهای ایران مجددا به شورای امنیت برگردد.
وی گفت: به نظر من به یک تصمیم سیاسی در سطح بالای کشور نیاز است که مذاکره و شرایط را برای احیای برجام فراهم کنند. فکر میکنم ادامه دادن مذاکره در سطح وزرا خیلی ثمربخش نباشد و تلاش دولت و تیم مذاکره باید این باشد که قبل از هر مسئلهای این تصمیم سیاسی را بگیرد و مذاکره کند تا به نتیجه برسد و فکر میکنم دیگر خیلی طولانی کردن مذاکرات راه به جایی نمیبرد و وقت تلف کردن است.
گفتنی است که توافق شتابزده، بدون اخذ تضمین معتبر درباره لغو پایدار تحریمها و بسته شدن پرونده آژانس، مصیبتی بود که جریان غربگرا یک بار بر سر برجام پدید آورد و حالا هم عجیب است که با وجود عبرتها و خسارتهای موجود، بر تکرار همان خطا تاکید میورزد.
سیانان: جنگ فرسایشی شده و احتمالا اروپا تسلیم شود
دیپلماتهای ناتو میگویند: جنگ اوکراین برای کشورهای اروپایی، فرسایشی و خستهکننده شده و گسترش اعتراض شهروندان را درباره نادرست بودن حمایت از اوکراین به همراه داشته است. این خبر را سیانان منتشر کرد. در گزارش سیانان خاطرنشان شده است:
یکی از تحلیلگران ارشد موسسه تحقیقاتی چتهام هاوس میگوید: «چالشی که اوکراین با آن روبهروســـت، همان چالشی است که روز اول جنگ وجود داشـت؛ یعنی جلب حمایت غرب همزمان با افزایش هزینه این حمایتها برای کشورهای غربی. احتمالا به همین دلیل است که زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین گفته، مایل است جنگ قبل از کریسمس پایان یابد. با گذشت زمان، عمل به وعدهها، یعنی حمایت از اوکراین، برای اروپا دشوارتر خواهد شد.»
بحران سوخت در زمستان، موضوعی است که مقامات اروپایی هر روز به آن فکر میکنند. سال گذشته، روسیه ۵۵ درصد گاز موردنیاز اروپا را تامین کرد. سال پیش، اتحادیه اروپا روزانه 2/2 میلیون بشکه نفت از روسیه وارد کرد.
مقامات اروپایی همچنین نگران این موضوع هستند که استراتژی غـرب، یعنی کمک تسلیحاتی به اوکراین به راهحلی کوتاهمدت برای مشکلی بلندمدت تبدیل شـود؛ یعنی جنگ پایان مشخصی نداشته باشد. تعدادی از کشورهای اروپایی به اوکراین کمک نظامی ارائه کردهاند.
اما جنگ هرچه بیشتر طول بکشد، تامین اینگونه سلاحها برای اوکراین دشوارتر میشود. نکته دیگر این است که غیر از هزینههای سیاسی و اقتصادی جنگ که بر تصمیمهای غرب تاثیر میگذارد، ممکن اسـت غربیها به تدریج دچار خستگی از جنگ و نوعی به ســـتوه آمدن از وضعیت کنونی شــوند. یکی از دیپلماتهـای ناتو میگوید: «در ابتدای جنگ، موضعگیری علیه پوتین بسیار آسان بود؛ اما حـالا جنگ در فاز خستهکنندهای قرار گرفته است و به شکل فرسایشی درآمده است و هیجان اولیه وجود ندارد.
ماههای آینـده سختترین دوران برای کشورهای اروپایی از زمان شروع جنگ خواهد بود. شهروندان اتحادیه اروپا با تمام وجود، افزایش هزینه زندگی را احساس خواهند کرد و در برخی کشورها مردم باید بین گرم کردن خانه یا تامین غذای موردنیار خـود، یکی را انتخاب کنند.
تعدادی از مقامات اروپایی به خبرگزاری سیانان گفتهاند، نگران هستند که در آینده، رهبران سیاسی به این باور برسند که بهترین کار، میانجیگری برای انعقاد پیمان صلح بین روسیه و اوکراین است؛ توافقی که در آن خواست اوکراین، یعنی بازگشت نیروهای روسیه به مرز تحقق نیابد. یکی از تحلیلگران میگوید: «این نگرانی فزاینده وجود دارد که اگر اوکرایـن در برخی مناطق از روسیه شکست بخورد، فشارها برای انعقاد پیمان صلح افزایش خواهد یافت. زلنسکی همچنان باید این پیام را ارسال کند که اوکراین میتواند مقاومت و پیشروی کند و به سلاح نیاز دارد. به محض آنکه احساس شود، اوکراین در حال شکست خوردن است، این سؤال مطرح میشود که چرا باید حالا که فشارهای اقتصادی شدید است، سلاحهای گرانقیمت در اختیار اوکراین قرار دهیم؟»
در تعدادی از کشورهای اروپایی از جمله ایتالیا و بریتانیا انتخابات در پیش است. در آمریکا نیز انتخابـات مـيـاندورهای کنگره حـدود ۸۰ روز دیگر برگـزار خواهد شـد. همزمان با مهم شدن مسائل سیاسی داخلی، شهروندان میپرسند، چرا باید بهجای توسعه زیرساختها در داخل کشور، به اوکراین کمک شود.