به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 1,250
بازدید دیروز: 2,852
بازدید هفته: 12,289
بازدید ماه: 18,079
بازدید کل: 23,506,451
افراد آنلاین: 7
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
جمعه ، ۱۰ فروردین ۱٤۰۳
Friday , 29 March 2024
الجمعة ، ۱۹ رمضان ۱٤٤۵
فروردین 1403
جپچسدیش
321
10987654
17161514131211
24232221201918
31302928272625
آخرین اخبار
آیت‌الله مصباح یزدی :تعدد قرائت‌ها در دین(زلال بصیرت) ۲۵/ ۲ ۱ / ۱۳۹۵

تعدد قرائت‌ها در دین(زلال بصیرت)

Image result for ‫آیت‌الله مصباح یزدی‬‎

بدون شك مواردى براى صاحب نظران علوم مختلف، پیش مى آید كه اتفاق‌نظر ندارند. در همه حوزه‌هاى معرفتى، چنین چیزهایى وجود دارد. البته در بعضى از حوزه‌ها بسیار نادر است و در بعضى دیگر بسیار شایع؛ به عنوان مثال در مسائل ریاضى اختلاف نظر اساسى بسیار نادر است؛ زیرا راه‌هاى یقینى در مسائل ریاضى آنقدر زیاد و طبیعت مسائل بگونه‌اى است كه چندان اختلاف بردار نیست.
در مقابل، بعضى از مسائل در حوزه‌هاى معرفتى دیگر، طبیعت‌شان چنان است كه نمى‌توان نظر قطعى و ثابتى را عرضه كرد. گاهى پاسخى كه به مسئله‌اى داده مى شود، محدود به محدوده مكانى یا زمانى خاصى است و در شرایط دیگر، پاسخ مسئله عوض مى شود. به فرض، قیدى در صورت مسئله اضافه مى شود كه بالطبع جواب مسئله هم تغییر مى یابد. بسیارى از رشته‌هاى علوم انسانى این چنین است.
اگر كسى بگوید در یك حوزه معرفتى، اصلاً اختلاف نظر پذیرفته نیست و همه باید یكسان سخن بگویند، این حرف نامعقولى است و عقل و شواهد عینى چنین چیزى را تأئید نمى‌كنند؛ لكن سؤال این است كه اختلاف نظرها تا چه اندازه عقلاً پذیرفتنى و قابل اعتنا است؟ آیا گفته هر كسى، در هر زمینه علمى همانند نظر صاحب نظران داراى ارزش خواهد بود؟ یا نظرى ارزش و بها دارد و قابل مطالعه و بررسى است و در نهایت، امكان پذیرش دارد كه واجد شرایطى باشد؟
سؤال دیگر این است كه آیا ما در حوزه هاى گوناگون معرفتى، مسائلى داریم كه جاى اختلاف نیست؟ گفته می‌شود كه در حوزه‌هاى معرفتى، بخصوص در حوزه‌هاى معرفتى علوم انسانى مسائل مورد اختلاف فراوان است؛ اما این سخن نفى‌كننده این نكته نیست كه در بعضى از مسائل علوم هم اختلافى نباشد. نظیر مسائلى كه در ریاضیات مطرح است كه اگر كسى اهل نظر و استدلال باشد، جواب خواهد داد.
بنابراین در اینكه بعضى از مسائل قابل اختلاف است، جاى شكى نیست. اگر از هر فردى، حتى اگر بى‌سواد باشد، بپرسیم كه آیا علماى اسلام فتاوای‌شان با هم اختلاف دارد یا نه، هیچ كس نیست كه نداند مراجع دین، فتاواى متفاوت دارند. پس حتى در حوزه معرفت‌هاى دینى هم مسائلى هست كه محل آرا و قرائت‌هاى مختلف باشد و در این مسئله هم نزاعى نیست. كلام در آن طرف قضیه است كه آیا در دین، مسائلى داریم كه اگر با متد صحیح تحقیق شود، بیش از یك جواب نداشته باشد؟ یا اینكه همه مسائل دینى، قابل اختلاف و در معرض تكثر و قرائت‌هاى گوناگون است و هیچ كس نمى تواند ادعا كند كه در فلان مسئله، یك جواب صحیح وجود دارد و یا بگوید فقط جواب من صحیح است و سایر جواب‌ها نادرست است؟
بطلان قرائت‌های متعدد از دین
كسانى به استناد اینكه موارد زیادى در دین داریم كه صاحب‌نظران در دین اختلاف دارند (چنانكه فقها در موارد زیادى، اختلاف فتوا دارند) نتیجه گرفته‌اند كه هیچ قرائتى بر قرائت دیگر رجحان ندارد و همه برداشت‌ها و قرائت‌ها، یكسان و همه در صراط مستقیم هستند. بر این اساس مى‌گویند نه شیعه بر سنى مزیتى دارد، نه سنى بر شیعه؛ نه اسلام بر مسیحیت برترى دارد و نه مسیحیت بر اسلام.
سؤال دیگر در باب قرائت هاى مختلف این است كه حال كه در مسائل دینى اختلاف نظر وجود دارد، چگونه مى توان اثبات كرد كه قرائتى بهتر از دیگرى است. پرسش دیگر نیز این است كه كدام دسته از مسائل دینى قابل اختلاف و كدام دسته اختلاف بردار نیست؟ معیار بازشناسى این دسته از آن دسته كدام است؟
مسلم است این روش كه ما براى اثبات مدعاى خود چند نمونه را بگیریم و بعد تعمیم بدهیم، روشى مغالطه‌آمیز است. همه كسانى كه با اصول و قواعد علم منطق آشنا هستند، مى دانند كه هیچ وقت با ارائه چند نمونه، نمى توان نتیجه كلى گرفت؛ ولى متأسفانه برخى صاحب‌نظران یا كسانى كه خود را صاحب نظر معرفى مى‌كنند، در بسیارى از بحث‌ها با ذكر چند نمونه نتیجه كلى مى‌گیرند. گاه مى‌گویند مرحوم مطهرى فرمود فتواى فقیه روستایى با فقیه شهرى فرق مى‌كند! البته همه مى‌دانند كه كم و بیش، محیط فرهنگى و تربیتى در مسائل اختلاف‌بردار، تأثیر دارد؛ اما آیا مفهوم این سخن آن است كه همه مسائل دین چنین است؟ اگر مثلاً بپرسیم از دیدگاه اسلام چند خدا وجود دارد، برخى بگویند یكى است؛ عده اى هم بگویند خدا اصلاً وجود ندارد؛ برخى هم نظر دهند كه همه چیز خدا است!؟ آیا مى توانیم بگوئیم بین هیچ یك از اقوال فرقى نیست و هر قول را خواستیم، مى‌توانیم انتخاب كنیم؟ چنین امرى، معقول است؟
همچنین درباره نبوت و انبیا، آیا كسى كه معتقد است وحى راهى براى كشف حقیقت است با كسى كه اعتقاد دارد كه وحى یك احساس شخصى است كه هیچ چیز با آن اثبات نمى شود، یكسان هستند؟ امروز در همین كشور كسانى معتقدند همان گونه كه احساس‌هاى شخصى نمى تواند دلیل بر واقعیت خارجى باشد، وحى نیز به همین صورت است. همان طور كه اگر كسى ناگهان بترسد، دلیل بر این نیست كه عامل ترسناكى در خارج وجود دارد، وحى هم همین گونه است. پیامبر خیال مى كند كه كسى با او حرف مى‌زند؛ ولى هیچ دلیلى ندارد كه خدا و جبرئیلى هست. این صرفاً احساسى است كه به پیامبر دست مى‌دهد. حال اگر كسى هم بگوید وحى، دلالت بر یك وحى كننده حقیقى مى‌كند و به انسان شناخت واقعى مى‌دهد آیا این دو جواب، مساوى است و هیچ یك بر دیگرى مزیتى ندارد؟ جالب است كه بدانید كسانى این اختلاف را به اسلام نسبت مى‌دهند و مى‌گویند نظر اسلام در باب وحى این است كه هر دو این تلقى‌ها از وحى، درست است و به هر دو مى‌توان اعتقاد داشت!
همین طور اگر از قائلان به قرائت هاى مختلف، بپرسند كه: آیا پس از مرگ عالمى هست؛ آیا منطقى است كه پاسخ دهند كه در اسلام بنا بر یك قرائت، معاد هست و بنا بر قرائت دیگر، معاد نیست و سپس نتیجه بگیرند كه در اسلام هر دو قرائت صحیح و هر دو صراط مستقیم است!؟ روشن است كه هر مسلمان بى غرضى، به باطل بودن این استدلال‌ها اذعان خواهد كرد؛ اما برخى مى‌گویند یك مسلمان مى تواند معتقد باشد كه خدا هست و مى تواند معتقد باشد كه خدا نیست؛ چون اعتقاد به خدا از ذاتیات دین نیست!
اما اگر این را پذیرفتیم كه وقتى از ما سؤال می‌شود كه خداىِ اسلام، یكى است یا چند تا، بیش از یك جواب نمی‌توانیم بدهیم و باید بگوئیم: اِلهُكُم اِلهٌ واحدٌ لا اله الا هو الرحمن الرحیم(بقره /163)؛ آن وقت این سؤال مطرح مى‌شود كه پس فرق این مسئله كه یك جواب دارد با مسائل دیگر كه چند جوابى است، چگونه است؟ مانند تسبیحات اربعه در نماز كه بعضى از فقها یك بار تسبیحات را كافى مى‌دانند و بعضى هم مى‌گویند باید سه بار گفته شود.
وجود تعدد قرائات در مسائل ظنی دینی
پاسخ این سؤال‌ها و شبهات این است كه در حوزه‌هاى معرفتى معمولاً دو نوع مسئله وجود دارد: مسائلى كه با شیوه خاص و صحیح آن علم مى توان به نتیجه قطعى دست یافت. این قبیل مسائل، مشابه مسائل ریاضى است كه اهل آن علم با اقامه برهان مى‌توانند پاسخ قطعى بدهند. نوع دوم، مسائلى هستند كه نمى توان به آنها پاسخ قطعى داد؛ مشابه اكثر مسائل علوم انسانى و برخى از مسائل علوم تجربى؛ چنانكه در زیست شناسى على رغم اینكه سال‌ها از نظریه داروین مى‌گذرد، اما هنوز محل آرا و نظرات مختلف است؛ برخى آن را پذیرفته‌اند و برخى هنوز نپذیرفته‌اند.
در حوزه‌هاى معرفت دینى هم ، چنین مسائلى وجود دارد؛ به عنوان نمونه درباره تسبیحات اربعه، بعضى روایات یك تسبیح را كافى مى‌دانند و بعضى سه تسبیح را. از آنجا كه فقیه در این قبیل مسائل با ادله ظنى سر و كار دارد لذا نمى‌توان حكم قطعى صادر کرد؛ اما یك سلسله از مسائل، جواب برهانى، عقلى و قطعى دارد كه اگر درست تحلیل شود، به براهین شبه ریاضى برمىگردد، بلكه قوى‌تر از براهین ریاضى. منتها تحلیل كردن یا به دست آوردن آن از اصول اولیه و ارجاع این مسائل كار دشوارى است؛ مثل بعضى از براهین پیچیده ریاضى كه كار هر كسى نیست. كشف بعضى از فرمول‌ها، فردى چون انیشتین را مى‌خواهد تا بتواند آن را به اثبات رساند.
در دین هم مسائلى هست كه از راه خبر متواتر ثابت مى شود و شكى در آن نداریم، یا از راه دلیل عقلى قطعى ثابت مى‌شود و یك جواب بیشتر ندارد و اگر با متد صحیح، آن مسئله را تحقیق كنند به نتیجه مى‌رسند. یك سلسله مسائل دیگر نیز هستند كه دلایل قطعى ندارند. در اینجا نیز تكلیف روشن است و فقط باید رجوع به صاحب نظرانى كرد كه با متد صحیح به نتیجه‌اى رسیده اند، هر چند نتیجه یقینى نیست؛ اما نظر آنان محترم است. بیمارى كه پزشك دارویى را براى او تجویز كرده است، گرچه ممكن است پزشك هم هنوز درمان قطعى بیمارى را نداند، با این حال هیچ گاه بیمار به دانشجوى پزشكى مراجعه نخواهد كرد؛ زیرا مى‌داند كه تشخیص و تجویز پزشك، نزدیك‌تر به واقع است. در مسائل دینى هم، در مواردى كه اختلاف نظر وجود دارد، تنها به فقیهى مى توان رجوع كرد كه با متد صحیح فقهى به نتیجه رسیده است، نه هر كسى كه مدعى فضل است.
حاصل اینكه اختلاف نظر و تعدد قرائات، به یك معنا در دین هم داریم؛ اما تنها در مسائلى كه دلایل یقینى ندارند. این اختلاف نظرها هم از كسانى پسندیده و قابل اعتنا است كه صاحب نظر باشند، متد صحیح آن علم را بدانند و در به كارگیرى آن متد تمرین كرده باشند.
پس پاسخ به مسئله اختلاف قرائت، این است كه اختلاف قرائت به صورت موجبه جزئیه صحیح است و مى‌پذیریم.
بیانات آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله) درجلسه پرسش و پاسخ در جمع اساتید دانشگاه شیراز
تاریخ خبر: ۱۳۹۵/۱۲/۲۶، ۲۰:۰۶:۲۲       بازدیدها: 623