محمدهادی صحرایی : ۱۳دلیل برای شکست اسرائیل ۱۴۰۳/۰۸/۰۸
۱۳ دلیل برای شکست اسرائیل
۱۴۰۳/۰۸/۰۸
محمدهادی صحرایی
«در تعقيبِ دشمنان سستى نورزيد. اگر شما درد مىكشيد، آنان نيز همانگونه درد مىكشند، و حال آنكه شما به چيزهايى از خدا اميد داريد كه آنها ندارند و خدا همواره داناى سنجيدهكار است.» (سوره نساء، آیه 104)
جنگ، قوانین خود را دارد. یکی این است که در جنگها، همیشه باید مراقب ذهن و ذهنیت خود بود. پیروزی یا شکست، ابتدا در ذهن، ذهنیت و اراده ایجاد میشود و آنگاه در زمین و میدان محقق میشود. یعنی آنچه جنگها را به پیروزی میرساند، پیش و بیش از تجهیزات و تسلیحات، اراده و قدرت ذهن، و ذهنیت ما نسبت به خود و دشمن است. در صحبتهای اخیر رهبری این نکته بود که صهیون، غلط اخیرش علیه آسمان و خاک ایران را بزرگنمایی میکند، ولی ما هم نباید کوچکانگاری کنیم. این یعنی «اصلاح ذهنیت» ما نسبت به توانایی دشمن و توانایی ما. نکته دیگر هم به «ذهن» برمیگردد، وقتی که فرمودند باید «خطای محاسباتی» رژیم را که ناشی از جهل و نادانی در شناخت توانایی، قدرت، ابتکار جوانان جمهوری اسلامی است را به هم زد و او را نسبت به واقعیت حالی کنیم.
این دو برداشت از سخنان رهبری برای ایجاد واقعبینی است. هم رژیم، حد خود را بشناسد و پا را از گلیمش درازتر نکند و هم ما شناخت دقیقتری از میدان داشته باشیم. در این وجیزه با توجه به اتفاقات 13 ماه اخیر، به بررسی عمیقتر این رویداد مهم پرداخته خواهد شد.
افول اسرائیل، پس از مرگ شارون شروع شد و سقوطش از طوفان الأقصی شدت گرفت و اکنون، بسیاری از مؤلفههای حیاتی خود را از دست داده و دوران پیش از مرگ یا همان «سَکَرات» خود را میگذراند. جهان میپرسد چرا پیروز جنگهای سخت اعراب علیه اسرائیل و جنگ شش روزه، پس از گذشت 13 ماه هنوز نتوانسته یک کیلومتر از 365 کیلومتر مربع غزه را تثبیت کند؟ چرا در این 13 ماه تنها توانسته 4 اسیر خود را آزاد کند؟ چرا نتوانسته در یک ماه اخیر تنها یک شب نیروهای خود را در جنوب لبنان مستقر کند؟ و چگونه نتوانسته بعد از 13 ماه به تونلهای اصلی حماس دست یابد؟ برخی دلایل شکست اسرائیل که باعث صفر شدن علائم حیاتی او شده را میتوان در موارد زیر دید.
1- از بین رفتن توان مدیریت جنگ و بحران خروج از بحران: در همان ابتدای طوفان الأقصی و پس از شکست اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل وقتی که جهان استکبار به سرکردگی آمریکا و انگلیس، سراسیمه به کمک اسرائیل شتافتند، مشخص شد که زیرساخت اطلاعاتی رژیم که تنها غزه را با 22 ماهواره به صورت شبانهروز و ده هزار جاسوس، زیرچشم گرفته بود، از بین رفته است و در ادامه نیز توان خروج از این بحران جبرانناپذیر را از دست داد.
2- تجمع قدرتهای مالی و نظامی جهان در جبهه اسرائیل: اگر اسرائیل، قدرتِ مستقر بود، نیازی به حضور و کمکهای عجیب و افسانهای آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و قارونهای منطقه و منافقان و یهودیان امت نبود. این، نشانه مهمی است از ناامیدی آنها از حیات اسرائیل است و با تنفس مصنوعی به دنبال احیای او و ادامه حیات خود هستند.
3- استفاده تاکتیک به جای استراتژی: استراتژی اسرائیل، زمینهسازی برای طرح عجیب و رؤیایی «IMEC» بود که در صورت تحقق، اسرائیل را به مهمترین قدرت اقتصادی و استراتژیک منطقه و ترمینال تکنولوژی جهان تبدیل میکرد. تاکتیک این هدف، همراهسازی کشورها، کوچاندن اجباری مردم فلسطین به کشورهای همسایه و در نهایت، یهودیسازی یکپارچه فلسطین بود. با این استراتژی و تاکتیکها، اگر طوفان الأقصی پیش نمیآمد، باز هم اسرائیل، برای خالصسازی فلسطین به زور و خشونت متوسل میشد، ولی با این تفاوت که آن زمان کشورهایی را همراه خود کرده و زیرساختهای سختافزاری و نرمافزاری و روانی جامعه جهانی را فراهم کرده بود، ولی غافلگیری او با طوفان الأقصی تمام این رؤیای بزرگ را به فنا داد و باعث به هم ریختگی رژیم و متحدانش در استفاده از تاکتیک به جای استراتژی شد.
4- فرار از مقاتله و جنگ و رو آوردن به قتل و ترور: قدرتها وقتی به قتل عام و کشتارجمعی و پرهزینه دست میزنند که از توانایی آفندی و پدافندی خود ناامید شدهاند. بزرگان رژیم به خوبی فهمیدهاند که اسرائیل، هرگز به پیش از طوفان الأقصی برنمی گردد و چهره خونریز این 13 ماه رژیم، حتی با افسانه دیگری مثل هولوکاست هم ترمیم نمیشود. به تعبیر عامیانه وقتی کسی به سیم آخر میزند که چیزی برای از دست دادن نداشته و یا از داشتههایش دل کنده باشد.
5- انزوای جهانی و لامساس شدن مثل سامری: این انزوا، اسرائیلی راکه شعار دموکراسی از زبانش نمیافتاد، خواهد کُشت. با مسئولینی که نمیتوانند به کشوری سفر کنند و ورزشکارانی که در میدانهای جهانی تحقیر میشوند و شعارهایی که رنگ میبازند و پرچمی که در کشورهای مختلف به آتش کشیده میشود و... نمیتوان در دنیای ارتباطات زندگی کرد.
6- تکیه بیش از حد به خشونت برای جبران خلأ «عمق راهبردی»: اسرائیل، حتی در بین کشورهای دوست خود هم منطق و شخصیت خود را از دست داده و شرکای او هرگز جرأت علنی کردن حمایتهای خود از رژیم را ندارند. اسرائیل، غیر از چند رسانه رسمی و وابسته، توان گفتوگو و توجیه حتی رسانههای نزدیک به خود را هم از دست داده است.
7- نفرت معکوس شده: اسرائیل اگر توانست با امواج افسانه هولوکاست، زمینه ذهنی برای تأسیس خود را ایجاد کند ولی با جنایات بیسابقهای که در این 13ماهه جهان را کلافه و عصبی کرده است، «نفرت از بانیانِ» اخراج آنها از اروپا را به «همدلی با بانیان» آن تبدیل کرده است. مردم جهان وقتی هولوکاست واقعی و زنده سوزاندن چادرنشینان فلسطینی را میبینند، دلیلی برای پذیرش هولوکاست ساختگی نمیبینند.
8- تجربه جنگهای فرسایشی در جهان: قدرتهای بزرگ در مقابله طولانی مدت با گروههای مبارز، به سرعت تخلیه نیرو و توان مالی و تجهیزات میشوند و وقتی جنگ، از حالت سرعتی خارج و به جنگ فرسایشی تبدیل شود باعث سقوط و شکست قدرتها خواهد شد. جنگ آمریکا با ویتنام، جنگ شوروی با افغانستان، اشغال افغانستان توسط آمریکا، اشغال عراق توسط آمریکا و انگلیس و... از این نمونههایند. مهمترین دلیل شکست استکبار و سَکَرات اسرائیل همین طولانی شدن جنگ است که حتی در رسانههای استعماری هم قابل تحریف و تعریف و توجیه نیست. واقعیت میدان میگوید: 13 ماه است ارتش مدرن و مجهز اسرائیل و همپیمانانش، با70 هزار تن بمب و قحطی و محاصره و... هنوز نتوانستهاند جوانان شلوار سه خطی را شکست دهند.
9- شکست رسانهای؛ تغییر معنیدار اعتماد جهان از رسانههای معروف جهانی به «شهروند خبرنگاران» فلسطینی و شکست «دموکراسی اسرائیلی» با «سانسور بیسابقه» اخبار و کشتار حدود 190 خبرنگار توسط رژیم در 13 ماه اخیر.
10- از بین رفتن تمرکز رژیم: تیراندازی کور و بیهدف، ناشی از نبود تمرکز، ندیدن دشمن، اضطراب و ترس است و این تفاوت اصلی با تکتیراندازی است که تمرکز دارد. اسرائیل در این 13 ماه، به جای مقابله با حماس و حزبالله، برای مردم عادی بیش از تمام جنگ جهانی دوم مواد منفجره استفاده کرده است. بیش از هفت برابر انفجارهای اتمی هیروشیما و ناکازاکی، برای ترور سیدحسن نصرالله از83 تن بمب سنگرشکن و برای صفیالدین از 70 تن و برای چادرهای آوارگان و مدارس و بیمارستانها و تجمع کودکان و.... از بمبهای فسفری 800 درجهای و... کمک گرفت. اما ایران در وعده صادق یک و دو، بدون تعلل و شتابزدگی، طبق دستور قرآن که فرمود «فَلايُسْرِفْ فِي الْقَتْل» در مجازات و قصاص اسراف نکرد و باز هم بر مبنای قرآن که «مِنَ الْمُجْرِمينَ مُنْتَقِمُونَ» تنها مجرمین را قصاص کرد. نیروهای حماس و حزبالله هم همین گونهاند و فقط نظامیان و تجهیزات آنها را هدف قرار میدهند. این یعنی تمرکز و تسلط جبهه مقاومت بر میدان.
11- توریسم، آرزوی بربادرفته: تا پیش از 7 اکتبر، توریسم یکی از پایههای درآمد رژیم بود که میتوانست به غیر از کسب درآمد، طبق برداشت از کتاب «سفر به ولایت عزرائیلِ» جلال آل احمد، به نوعی معرفی و تبلیغ تفکر صهیون باشد که با اقدام شجاعانه و قابل تحسین حماس در طوفان الأقصی از اسرائیل گرفته شد.
12- اقتصاد ورشکسته: در 13 ماه اخیر، قیمت بنزین در اسرائیل، 5 برابر شده و رشد اقتصادی بهشدت پایین آمده است. سرمایهگذاریهای خارجی در حال تعلیق و خطرپذیری آن بالا رفته است. هزینههای سرسامآور جنگ و اسکان آوارگان در پناهگاهها و هتلها و... تعطیلی چندین ماهه شرکتهای هواپیمایی خارجی، اقتصاد اسرائیل را با چالش جدی ورشکستگی مواجه کرده است.
13- فروپاشی و بحران اجتماعی: اعتراضات گسترده و بیسابقه شهرکنشینان اسرائیل، نشان از بیاعتمادی آنها به مسئولین رژیمی است که با وعده سرزمین موعود و رفاه مطلوب، آنها را از وطنهایشان جدا کرده و به سرزمینهای اشغالی آوردهاند. اگر آمار عجیبی که گاهی از کوچ و مهاجرت یهودیان درز میکند صحت داشته باشد، میتوان نام آن را «فروپاشی و بحران اجتماعی» نهاد.
تاریخ خبر: ۱٤۰۳/۰۸/۰۹، ۰۵:۵۱:۰۹ بازدیدها: 54