به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 223
بازدید دیروز: 3,016
بازدید هفته: 7,299
بازدید ماه: 73,372
بازدید کل: 23,735,182
افراد آنلاین: 4
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
دوشنبه ، ۱۷ اردیبهشت ۱٤۰۳
Monday , 6 May 2024
الاثنين ، ۲۷ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
برای در هم شکستن قدرت و نفوذ مسلمانان جاسوس های انگلیسی عازم کشورهای اسلامی می شوند(۵ )
پیدا و پنهان شکل‌گیری وهابیت

برای در هم شکستن قدرت و نفوذ مسلمانان جاسوس های انگلیسی

عازم کشورهای اسلامی می شوند. (۵ )

Image result for ‫جاسوس های انگلیسی در کشورهای اسلامی‬‎


اما دعوت ابن تیمیه از سوی علمای اهل سنت مورد پذیرش همگانی قرار نگرفت و جز برخی از شاگردانش همچون ابن القیم (751 .ق) دیگر بزرگان اهل سنت با او مخالفت کردند و کتاب‌های متعددی در رد او و بدعت‌هایش نوشتند.
از جمله ذهبی از علمای هم عصر ابن تیمیه نامه‌اي به او نوشت و او را مورد نکوهش قرار داد وتسلیم در برابر احادیث صحیح را از او خواستار شد. ذهبي نوشته بود:
«حال آن که در دهه هفتاد از عمر خود هستی و رحلت از این عالم نزدیک است آیا وقت آن نرسیده است که توبه و انابه کنی؟»
در مصر نیز قاضی القضات فرقه‌های چهارگانه اهل سنت، آرای ابن تیمیه را غلط و بدعت اعلام کردند.
از مشخصات کلی عقاید ابن تیمیه این بود که او هر چیز جدیدی را بدعت و باعث گمراهی مي‌دانست. نخستین بار که سخنی از ابن تیمیه مورد انکار قرار گرفت، در ماه ربیع‌الاول سال 698 بود که جمعی از فقها به مناسبت فتوایی که در رساله حمویه داده بود، در مقابل او قیام و وي را از سخن گفتن در این باره منع کردند.
گفته مي‌شود که در ربیع‌الاول سال 698، گروهی از علمای شافعیه به مخالفت با ابن تیمیه پرداختند و سخن او را در خصوص صفات خداوند انکار و فتوای او را در رساله حمویه مردود شمردند و پس از مجلس بحثی که با او ترتیب دادند، در دمشق منادی ندا داد که عقیده حمویه باطل است و ابن تیمیه را از سخن گفتن و اظهار عقاید خود منع و به دستور قاضی مالکی او را از مجلس بحث، به زندان بردند و چون قاضی مالکی خبر یافت که مردم در زندان، نزد وی آمد و رفت مي‌کنند، اظهار داشت که باید بر او سخت گرفت؛ زیرا کفرش به ظهور رسیده است. 15
در شب عید فطر او را از برجی که محل زندانی شدن او بود، به چاهی منتقل کردند و در دمشق ندا دادند که هر کس دارای عقاید ابن تیمیه باشد، خون و مالش حلال است. خصوصا اگر چنین کسی از فرقه حنبلی باشد. فرمان سلطان را نیز در این‌باره، ابن اشهاب محمود، در مسجد جامع، برای مردم خواند. پس از آن حنبلیان را گرد آوردند و آنان در حضور جمعی که حاضر بودند شهادت دادند و اقرار کردند که پیرو مذهب شافعی هستند. 16
ابن تیمیه همچنان زندانی بود تا امیر آل فضل، از او شفاعت کرد. طبق گفته ابن حجر در این زمان در قلعه الجبل بین او و تعدادی از فقیهان بحثی جریان یافت. در نتیجه این بحث، استشهادی نوشته شد مبنی بر این که ابن تیمیه خود را اشعری مذهب دانسته و ورقه‌اي به خط او یافتند که در آن چنین نوشته شده بود: آن چه من اعتقاد دارم، این است که قرآن، معنایی است قائم به ذات خداوند و آن صفتی است از صفات ذات قدیمی خدا و قرآن غیرمخلوق است و حرف و صوت نیست و این که مقصود از آیه الرحمن علی العرش استوی، ظاهر آن نیست و من حقیقت مراد از آن را نمي‌دانم، بلکه جز خدا، کس دیگر نمي‌داند، گفته من در نزول (فرود آمدن خدا از آسمان یا از عرش) همانند آن چیزی است که در استوا (استوای بر عرش) گفتم و در آخر ورقه نوشته شده بود: کتبه احمدبن تیمیه. سپس فقیهان حاضر در جلسه، شهادت دادندکه او درتاریخ 25 ربیع‌الاول سال 707 با اختیار و میل خود، از آن چه غیر از مطالب مزبور مي‌باشد، توبه کرده و جمع کثیری از علما به این امر گواهی دادند. 17
ابن تیمیه در شعبان سال 726 بار دیگر مورد انتقاد علما قرار گرفت و چون فتوایی به خط او یافتند که در آن مردم را از سفر به قصد زیارت انبیا و صالحین منع کرده بود، او را به زندان افکندند و به دستور سلطان از فتوا دادن منع شد. یکی از ویژگی‌های ابن تیمیه، مخالفت او با علمای بزرگ و کوچک، قدیم و متاخر مذاهب بود. او در یک مورد عمر خليفه اول را خطاکار دانست. هفده مورد نيز بر علی (ع) ایراد گرفت و چون نسبت به مذهب حنبلی متعصب بود، از اشاعره بدی گفت و حتی غزالی را دشنام داد. مردم درباره ابن تیمیه به چند دسته تقسیم شدند. بعضی او را زندیق مي‌دانستند؛ زیرا که گفته بود به پیغمبر (ص) نمي‌توان استغاثه کرد و با این گفته مقام نبوت را پایین مي‌آورد و از بزرگداشت رسول خدا منع مي‌کرد. برخی در حالی که سخن پیامبر درباره علی(ع) را كه فرموده بودند: «لایبغضک الا منافق» یادآور مي‌شدند، به این علت که درباره علی (ع) سخنانی جسارت‌آمیز گفته بود، او را منافق مي‌دانستند. گروهی اورا به خاطر این که عثمان را مردی مال دوست دانسته بود و در خصوص ابوبکر هم از این گونه سخنان داشت، مورد نکوهش قرار مي‌دادند وگروهی دیگر به خاطر فتوایی که خدا را جسم دانسته و براي پروردگار دست و پا و چهره قائل شده بود که بر عرش نشسته است او را خطاکار مي‌دانستند. در هر حال ابن تیمیه هرگز در دوران خود با اقبال از سوی علما واقع نشد اما به همان اندازه که از سوی علما نفی شد، از طرف طرفدارانش مورد مبالغه قرار گرفت. به طوری که پس از مرگش عده‌اي آب غسل‌اش را برای تبرک مي‌آشامیدند و هرچه به او متعلق بود مورد تکریم قرار مي‌دادند! 18 برخی از آن‌ها برای تبرک، مندیل‌ها و عمامه‌های خود را بر روی جنازه‌اش انداختند. 19 به این ترتیب مي‌توان گفت که گروهی از طرفداران ابن تیمیه در شام باقی ماندند و تا زمان محمدبن عبدالوهاب، یعنی در قرن دوازدهم پيروان ابن تيميه در شام بودند و افکار وی را ترويج مي‌کردند.
***
از قرن دوازدهم آسیا و بخش‌هایی از اروپا زیر سلطه امپراطوری قدرتمند عثمانی قرار گرفت. عثمانی‌ها پيرو اسلام و اهل تسنن بودند. پیش‌بینی کارشناسان وزارت مستعمرات انگلستان ابتدا این بود که امپراطوری عثمانی در کمتر از یک قرن، به کلی سقوط خواهد کرد اما اين گونه نشد و در عمل براي چند قرن آن‌ها قدرت بلامنازع  دنيا شدند. بنابراين دولت انگلستان براي نفوذ و در هم شكستن اين قدرت ماموران بسیاری را به قلمرو عثمانی و سرزمين‌هاي مجاور آن اعزام کرد.
همفر مي‌گوید: «ما با دولت ایران قراردادهای سری متعددی امضاء کرده بودیم و جاسوس‌ها و ماموران ما در ممالک اسلامی زیر نفوذ عثمانی‌ها و در ایران، همچنان به کار خود سرگرم بودند ]...[ و درترویج فساد اداری و رشوه‌خواری و تهیه وسایل خوشگذرانی پادشاهان با زیبارویان، تا حدودی بنیان این حکومت‌ها را بیش از پیش متزلزل ساخته بودند.»
با این حال انگلیس به چندین دلیل از نتایج ضعف حکومت‌های عثمانی و ایران، به سود خود، چندان مطمئن نبود. نخست این که به دلیل نفوذ معنوی اسلام ـ كه از نيرومندي و ثبات كامل برخوردار بود ـ در مردم این مناطق آن‌ها به راحتی از ایمانشان دست نمي‌کشیدند. مسلمانان در طی قرن‌ها نشان داده بودند که در دفاع از عقاید و باورهای مذهبی‌شان که اسارت و بندگی را برنمي‌تافت، بسیار دلیر و کوشا هستند. و به قول همفر «غرور عظمت‌های گذشته به گونه‌اي بر وجودشان حاکم بود که حتی در آن دوران ناتوانی و فتور هم دست از آن برنمي‌داشتند.»20
علاوه بر این‌ها علمای اسلام؛ یعنی مفتیان الازهر و مراجع تشیع در ایران و عراق هم مانند مانعی بزرگ در برابر مقاصد استعماری این کشورها جلوه مي‌کردند؛ چرا كه در میان پیروان هر دو مذهب تشیع و تسنن، پیروی و دوستی نسبت به رهبران دینی برقرار و شایع بود. در قلمرو عثمانی‌ها میان سلطان و شیخ‌الاسلام نيز همیشه روابط حسنه‌اي برقرار بود و نفوذ معنوی علما تقریبا به نفوذ سیاسی حکام پهلو مي‌زد. در کشورهای شیعه علما از جایگاهی ارزشمند برخوردار بودند و حتی مردم بسیار بیشتر از پادشاهان به آن‌ها علاقه‌مند بودند. اگرچه این نگاه در میان اهل تسنن با این شدت وجود نداشت اما تفاوت دید شیعه و سنی در ارج نهادن به عالمان و پادشاهان، چیزی از نگرانی وزارت مستعمرات و هیئت حاکمه کم نمي‌کرد.
کشورهای اروپایی راه دشواری را در پیش داشتند؛ قطع ریشه‌های درخت تناوری که از شرق تا غرب کره زمین امتداد داشت، کار آسانی نبود.
به همین جهت وزارت مستعمرات بر زبان، فرهنگ و علوم اسلامی متمرکز شد. ماموران انگلیسی که به شرق اعزام مي‌شدند باید زبان و فرهنگ‌های شرق و به خصوص فرهنگ اسلام را فرا مي‌گرفتند.

پاورقي كيهان  - ۱۵ / ۲ / ۱۳۹۴