به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 2,711
بازدید دیروز: 2,942
بازدید هفته: 12,729
بازدید ماه: 78,802
بازدید کل: 23,740,612
افراد آنلاین: 9
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
سه‌شنبه ، ۱۸ اردیبهشت ۱٤۰۳
Tuesday , 7 May 2024
الثلاثاء ، ۲۸ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
خوان حکمت ( ۱ ) : آباداني قلب در برابر تيرهاي مسموم گناه - ۰۴ / ۱۰ / ۱۳۹۲
خوان حکمت  
آباداني قلب در برابر تيرهاي مسموم گناه
Image result for ‫آيت‌الله جوادي آملي‬‎
بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم
شرح نامه 31 نهج‌البلاغه  ـ  (2) 
آباداني قلب در برابر تيرهاي مسموم گناه
از نظر سير بحثي به نامه‌اي رسيديم كه وجود مبارك اميرالمؤمنين(ع) براي فرزند گرامي‌شان مرقوم فرمودند؛ مي‌فرمايد: فَاِنّي اُوصِيكَ بِتَقوَي الله اَيْ بُنَيَّ وَ لُزُومِ اَمرِهِ وَ عِمارَه قَلبِكَ بِذِكرِهِ وَ الاِعتِصامِ بِحَبلِه. فرمود: شما در جريان مبارزه با نفس كه جهاد دروني است، ناچاريد يك سپري داشته باشيد؛ اگر كسي سپر به دست نباشد، تير مي خورد! گناه يك تير است، تيرها هم چند قسم است؛ بعضي از تيرها عادي است، اينها معصيت صغيره است؛ بعضي از تيرها مسموم است، اينها معصيت كبيره است. براي اينكه انسان تير نخورد، مخصوصاً تير سمّي؛ بايد سپر داشته باشد. تقوا يك سپري است كه مانع تير خوردن آدم است. بالأخره انساني كه چند تا تير بخورد، از پا در مي آيد! 
سپر در جهاد بيروني از آهن است، در جهاد دروني از « آه » است و نه آهن! اين كه در دعاي كميل وجود مبارك حضرت امير فرمود: وَ سِلاحُهُ البُكاء(1)، همين است؛ اسلحه يك انسان گريه است. اگر كسي قلب رَقيق ندارد، قلب قَسي دارد؛ اهل اشك نيست، اهل آه نيست و مسلّح نيست. يك انساني كه اهل ناله است، مسلّح است؛ او اهل غرور و تكبّر نيست. 
مراتب حيات و ممات قلب و راهكار آباداني آن  
فرمود:فرمان خدا را ملتزم باش و دل را آباد كن. درباره مسجد گفته شد: اِنَّمَا يَعمُرُ مَساجِدَاللهْ مَنْ آمَنَ بِالله(2)؛ اِنَّمَا يَعمُرُ القَلب [هم] مَنْ آمَنَ بِالله! درباره دل تعبيرهاي گوناگوني، هم در قرآن آمده، هم در روايات اهل بيت (عليهم‌السَّلام). گاهي سخن از حيات و ممات است، گاهي سخن از سلامت و مرض است، گاهي از مَعمور و مخروب بودن. فرمود: وَ عِمارَهِ قَلبِكَ؛ اين دل را آباد نگه بدار، به چه ؟ به ذكر خدا. گاهي با سنگ و گِل خانه آباد مي شود، گاهي با تسبيح و تَقديس، دل آباد مي شود؛ فرمود: قلبت را كه آباد كردي، جاي مخروبه نيست تا بيگانه رخنه كند! وَ الاِعتِصامِ بِحَبلِهِ؛ ذات أقدس إله اين طناب را آويخت، وَ اعتَصِمُوا بِحَبلِ الله(3)؛هيچ كس صاحب اين طناب نيست مگر خودِ خدا!اين حبل است، متين است، آويخته است، يك طرفش هم به دست خداست؛ و آن قرآن و دین است. فرمود:‌ اين طناب را محكم بگير، از لغزش مصون مي ماني. 
بعد فرمود: مگر نمي خواهي با خدا رابطه داشته باشي ؟ چه رابطه اي از اين طناب مستحكم‌تر؟! هم مستحكم است، هم مستقيم است، هم يك طرفش به دست اوست! وَ اَيُّ سَبَبٍ اُوثَقْ مِنْ سَبَبٍ بِينَكَ وَ بِينَ اللهِ اِنْ اَنتَ اَخَذْتَ بِه اَحيِ قَلبَكَ بِالمُوعِظِه وَ اَمِتْهُ بِالزَّهادِه. بعضي از موت‌هاست كه منشأ بركت است، آن (موت ارادي) است؛ بعضي از موت‌هاست كه سلب بركت است، آن (موت طبيعي) است. «مرگ طبيعي» اين است كه انسان اين دستگاه بدنش از كار بيفتد و اجازه دفن پيدا كند! «موت ارادي» مرگ شهوت و غضب است. اينكه فرمود: مُوتُوا قَبلَ اَنْ تَمُوتُوا (4)، همين است. اگر كسي از راه تهذيب نفس، موت ارادي پيدا كرد، اين قلبش را با آن حكمت زنده كرده است.اينجا هم فرمود: وَاَمِتْهُ بِالزَّهادِه، با زهد و بي رغبتي در دنيا به موت ارادي برس. 
وَ قَوِّهِ بِاليَقين؛ قلب را با يقين علمي و مشاهده عملي تقويت بكن. اين قلب كه قوي شد، ديگر ضعف در آن قلب راه ندارد. وَ نَوِّرْهُ بِالحِكمَه؛ با حكمت و اعتقادات صحيح، اصول دين و فروع دين اين قلبت را نوراني كن. وَ ذَلِّلْهُ بِذِكرِ المُوت؛ با ياد مرگ آن غرور را از خود بگير، فروتن باش، نه فرومايه! ذَلول باش، نه ذليل! انسان ذليل و خوار هرگز محبوب خدا نيست. ما هرگز مأمور نيستيم خودمان را ذليل و خوار كنيم، ولي مأموريم خود را ذَلول، نرم، فروتن نه فرومايه قرار بدهيم؛ آن وقت راحتيم. وَ قَرِّرْهُ بِالفَناء؛ فرمود: او را وادار كن كه اقرار كند به اينكه از بين رفتني است. 
وَ بَصِّرْهُ فَجائِعَ الدُّنياء؛ اين حوادث تلخي كه روزانه در پيش است، اين را به قلبت بصيرت بده كه بفهمد آنچه براي ديگران است، مخصوص آنها نيست؛ روزي هم به سراغ او خواهد آمد. وَ حَذِّرْهُ صُولَهَ الدَّهر؛ گاهي روزگار به صورت آرام حمله مي كند، گاهي هم مثل شير حمله مي كند، صُولت دارد؛ به او بگو كه ممكن است روزگار گاهي مثل شير و گرگ و درنده ديگر حمله كند، آن وقت چه مي كني ؟! وَ حَذِّرْهُ صُولَهَ الدَّهر وَ فُحشَ تَقَلُّبِ اللَّيالي وَ الاَيّام؛ آن زشتي تحوّلات شب و روز ممكن است به عزّت تو خاتمه بدهد! 
ضرورت مطالعه تاريخ و آثار گذشتگان و عبرت آموزي از آن
وَ اعْرِضْ عَلِيهِ اَخبارَ المَاضِين؛ اينچنين نيست كه آنچه كه براي امتهاي ديگر يا اشخاص ديگر گذشت، مخصوص آنها باشد و تكرار نشود! فرمود: جريان تاريخ را شما بر نفس خودت، بر قلب خودت عرضه بكن؛ عرضه كردن تاريخ براي آن است كه انسان عبرت بگيرد. وَ ذَكِّرْهُ بِمَا اَصابَ مَنْ كانَ قَبلَكَ مِنَ الاَوَّلينْ وَ سِرْ فِي دِيارِهِمْ وَ آثارِهِمْ فَانْظُرْ فِيمَا فَعَلُوا وَ عَمَّا انْتَقَلُوا وَ اِينَ حَلُّوا وَ نَزَلُوا؛ اينچنين نيست كه فقط كتاب تاريخ بخوانيم! 
قرآن كريم در عين حال كه به علم و فن و فراگيري فنون احترام مي گذارد، به منبع شناسي دعوت مي كند؛ مي فرمايد: شما خودتان برويد، از نزديك آثار آنها را ببينيد، بررسي كنيد و در ديار آنها سير كنيد. وَ سِرْ فِي دِيارِهِمْ وَ آثارِهِم، تا ببينيد اينها كي سقوط كردند، كي صعود كردند، كي طلوع كردند، كي غروب كردند، علل طلوع و سقوط اينها را هم بررسي كنيد. فَاِنَّكَ تَجِدُهُمْ قَدِ انْتَقَلُوا عَنِ الاَحِبِّه وَ حَلُّوا دِيارَ الغُربَه وَ كَاَنَّكَ عَنْ قَلِيلٌ قَدْ صِرْتَ كَاَحَدِهِم؛ وقتي اوضاع آنها را بررسي كردي، مي بيني اينها از دوستانشان، از محبوب هايشان فاصله گرفتند و جدا شدند؛ تو هم گويا در آينده نزديك همين طور خواهي بود. 
راهكارهاي حيات بخشي قلب
فَاَصلِحْ مَثواكَ وَ لا تَبِعْ آخِرَتَكَ بِدُنياك؛ آن مقرّ و پايگاهي كه بايد در آنجا بيارامي، آن را اصلاح كن، صالح كن؛ آنجا هيچ مار و عقربي نيست، ولي انسان به همراه خود مي برد. وَ دَعِ القُولَ فِيمَا لا تَعرِفْ وَ الخِطابَ فِيمَا لَمْ تُكَلَّف؛ فرمود: در هر مجلسي مجبور نيستي حرف بزني! تا ندانستي، سخن نگو؛ تا ضرورت نبود، سخن نگو. اگر خداي ناكرده چيزي را نمي دانستي، مي خواستي بگوئي؛ يا جاهلانه حرف مي زني، يا مبتلا به كذب مي شوي! اگر مربوط به حقائق تكوين باشد، شما از كسي خبر نداري، فقط اظهار نظر مي كني؛ مي شود جهل. اگر مربوط به اشخاص و شخصيت هاي مردمي باشد، چون خبر نداري؛ مي شود كذب! يا جهل است يا كذب. وَ اَمسِكْ عَنْ طَريقٍ اِذَا خِفْتَ ضَلالَتَهُ؛ راهي را كه نمي داني و احتمال گمراهي مي دهي، آن راه را نرو. فَاِنَّ الكَفَّ عِندَ حِيرَهِ الضَّلالِ خِيرٌ مِنْ رُكُوبِ الاَهوال؛ «اَهوال» هول ها و خطرهاست. فرمود:‌مرتكب خطرات نشو، وقتي يك چيزي را نمي داني، بهترين راه سكوت است و فراگيري علم! 
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دامت بركاته) در جلسه درس اخلاق و تفسير نهج‌البلاغه در ديدار با جمعی از حوزويان، دانشگاهيان و اقشار مختلف مردم   ـ    26/ 8/ 1390
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) مفاتيح الجنان/ دعاي كميل             (2) توبه/ 18

(3) آل عمران/ 103                           (4) بحار الأنوار/ 69/ 59