به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 1,108
بازدید دیروز: 2,942
بازدید هفته: 11,126
بازدید ماه: 77,199
بازدید کل: 23,739,009
افراد آنلاین: 5
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
سه‌شنبه ، ۱۸ اردیبهشت ۱٤۰۳
Tuesday , 7 May 2024
الثلاثاء ، ۲۸ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
خوان حکمت (۲): وصيت اميرمومنان علي(ع) به جوانان و نوجوانان - ۰۸ / ۰ ۱ / ۱۳۹۲
شرح نامه 31 نهج‌البلاغه ـ (3)
 
خوان حکمت  :
 
وصيت اميرمومنان علي(ع) به جوانان و نوجوانان 
 
Image result for ‫آيت‌الله جوادي آملي‬‎
بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم
سفارش‌هايي كه اميرالمؤمنين‌(ع) به وجود مبارك امام مجتبي مي‌كند، در حقيقت به جامعه بشري، مخصوصاً به نسل جوان دارد سفارش مي‌كند؛ وگرنه خود امام مجتبي‌(ع) همه اين مراحل كمال را پشت سر گذاشته. اينكه در نامه 31، حضرت او را نصيحت مي‌كند، به عنوان يك فرد عادي جامعه، حضرت را آينه جوانها و جامعه قرار مي‌دهد؛ وگرنه خود حضرت بي‌نياز از اين اوصاف است، چون همه اين مطالب را قبلاً فرا گرفت و به ديگران آموخت.
 
سفارش‌هايي كه اميرالمؤمنين‌(ع) به وجود مبارك امام مجتبي مي‌كند، در حقيقت به جامعه بشري، مخصوصاً به نسل جوان دارد سفارش مي‌كند؛ وگرنه خود امام مجتبي‌(ع) همه اين مراحل كمال را پشت سر گذاشته. اينكه در نامه 31، حضرت او را نصيحت مي‌كند، به عنوان يك فرد عادي جامعه، حضرت را آينه جوانها و جامعه قرار مي‌دهد؛ وگرنه خود حضرت بي‌نياز از اين اوصاف است، چون همه اين مطالب را قبلاً فرا گرفت و به ديگران آموخت. 
ضرورت هوشمندي جوان در انتخاب منابع اطلاعاتي
وجود مبارك حضرت در اين نامه كيفيّت مطالعه كردن و آشنايي با مكتب‌ها را بررسي مي‌كند؛ كه انسان كِي با مكتب‌ها آشنا بشود، كِي به آراء ديگران سري بزند و كِي جمع‌بندي كند. فرمود: هر كسي مجاز نيست كه هر حرفي را بشنود. اگر كسي صاحب نظر شد، سرمايه پيدا كرد، دلمايه پيدا كرد، قدرت داوري پيدا كرد، مجتهد شد؛ آنگاه مكتب‌هاي گوناگون، مقالات گوناگون، مجلات گوناگون، آراء و نظرات گوناگون را مطالعه مي‌كند و برترين و بهترين آن را انتخاب مي‌كند. امّا يك نوجوان يا يك جوان كه هنوز در تفكرها و مكتب‌ها مجتهد نشد، آيا اين مجاز است كه هر مقاله‌اي را مطالعه كند، هر كتابي را مطالعه كند؟ آن ديني كه گفته: طَلَبُ العِلمِ فَريضِه(1)، آيا مرزي مشخص كرده يا رها كرده؟! اگر نفي و اثبات هر دو عرضه شد و او توان تشخيص و داوري نداشت؛ چه بايد كرد؟! 
وجود مبارك حضرت امير در اين نامه مي‌فرمايد: اينچنين نيست كه خواندن هر كتاب، هر مقاله، ديدن هر مكتب براي هر كسي جائز باشد! اگر كسي در بحث‌هاي عقلي يا نقلي واقعاً مجتهد شد‌؛ اين نه تنها مي‌تواند، بلكه بايد هم اين كار را بكند؛ كه مكتب‌هاي گوناگون را ببيند، ارزيابي بكند، مَا هُوَ الحَقّ را بگيرد: فَبَشِّرْ عِبادِ(2)، كدام عباد؟ اَلَّذِينَ يَستَمِعُونَ القُولَ فَيَتَّبِعُونَ اَحسَنَه (3). او بايد اَحسن‌شناس باشد، صادق‌شناس باشد، حق‌ياب باشد تا پيروي كند. ولي اگر نوجوان بود؛ اين نوجوان زمين دلش همانند زمين شيار شده است كه فوراً هر چه به او تحويل بدهي، او به عنوان يك نِشاء و نِهال مي‌پذيرد و آن را بارور مي‌كند. 
به پسرش فرمود: من قبل از اينكه ديگران فضاي فكري تو را عوض بكنند، اين نامه و اين وصيتنامه را نوشته‌ام تا يك جهان‌بيني الهي و ديني داشته باشي، روي اين خطوط كلّي حركت كني. زيرا قلب جوان مثل يك سرزمين آماده بهره‌برداري و كشت است؛‌ يك. هر بذري كه در آن بكاري، فوراً مي‌پذيرد و مي‌روياند؛ اين دو. فرمود: قَلبُ الحَدَث كَالأرضِ الخالِيِه، قلب جوان مثل زمين آماده است. مَا اُلقِيَ فِيهَا قَبِلَتْهُ، هر چه كه در اين زمين بكاري، او اين‌طور هنرمندانه عمل نمي‌كند كه اين بذر را در يك گوشه بگذارد تا داوري كند؛ بلكه فوراً در دل او كاشته مي‌شود. وقتي در دل او كاشته شد، اين زمين طولي نمي‌كشد كه پر از اين علف هرز يا حَنظل مي‌شود.
 لزوم سبقت در تربيت فرزندان و عدم واگذاري آنها به تجربه
اِيْ بُنَيّ اِنّي لَمَّا رَاَيتُنِي قَدْ بَلَغْتُ سِنّاً وَ رَاَيتَنِي اَزدادُ وَهناً بادَرتُ بِوَصِيَّتِي اِلِيك؛ من سنّم از 60 گذشته، بالأخره توانم به حسب ظاهر غير از مسأله امامت، رو به كاهش است؛ ممكن است ديگر فرصت و حوصله و حال و سلامت هم رو به كاهش باشد، ديگر فرصت نكنيم براي شما نامه‌نگاري كنيم! ممكن است حوادث و بيماري‌ها و جنگ‌ها و حوادث سياسي ـ اجتماعي ديگر پيش بيايد كه فرصت را از من يا از تو بگيرد! اُو يَسبِقُنِي اِلِيكَ بَعضُ غَلَباتَ الهَوي وَ فِتَنِ الدُّنيا؛ يا نه، خداي ناكرده تو در اثر اين مشكلات سياسي ـ اجتماعي دستخوش حوادث بشوي، ديگر در دسترس من نباشي، فَبادَرتُكَ بِالاَدَبِ قَبلَ اَنْ يَقسُوَ قَلْبُكَ وَ يَشتَغِلَ لُبُّكَ؛ قبل از اينكه قلبت قَسي بشود، من به نصيحت عالمانه مي‌پردازم. لِتَستَقْبِلَ بِجِدِّ رَايِكَ مِنَ الاَمرِ مَا قَدْ كَفاكَ اَهلُ التَّجارِبِ بُغيَتَهُ وَ تَجرِبَتَهُ؛ مبادا تو مثل كساني باشي كه خير و شرّ و نفع و ضرر و حقّ و باطل و صدق و كذب را با تجربه بفهمي! آنهايي كه حوادث تلخ را پشت سر مي‌گذارند، چندين بار مي‌افتند و بر مي‌خيزند تا بفهمند راه كجاست، اين خطرات را بايد تحمّل كنند. من آنچه را كه نقد است به تو مي‌گويم؛ گويا با همه پيشينيان بودم! همه تجارب الان نقد در دست من است. ديگران تجربه كردند، تو از تجارب ديگران استفاده كن؛ نه اينكه خودت با تجربه کردن بخواهي چيز بفهمي! تو اگر بخواهي با تجربه چيز بفهمي، بايد سختي‌هاي فراوان تحمّل كني؛ شايد نتواني شانه از زير بار سختي‌ها راست كني! خيلي‌ها خميده‌اند و بلند نشده‌اند؛ اينچنين نيست كه هر كسي در دوران روزگار سختي را مي‌آزمايد، به كاميابي برسد! من همه امور را آگاهم، گويا با همه اهل تجربه بودم و عصاره آزمون آنها را رايگان در اختيار تو قرار مي‌دهم. 
فَتَكُونَ قَدْ كُفِيتَ مَوونَهَ الطَّلَبْ وَ عُوفِيتَ مِنْ عِلاجِ التَّجرِبِه؛ تو چرا به زحمت بيفتي تجربه بكني؟ اين راه را بروي، بعد ببيني بسته است! من مي‌گويم کدام راه را برو، کدام راه را نرو. فَاَتاكَ مِنْ ذلِكَ مَا قَدْ كُنّا نَأتيهْ وَ اسْتَبانَ لَكَ مَا رُبَمَا اَظلَمَ عَلِينَا مِنه؛ سختي‌هايي كه ما ديديم و ديگران ديدند و براي ما روشن شد، رايگان در اختيار تو قرار مي‌دهم. بعد فرمود: اِيْ بُنَيَّ اِنّي وَ اِنْ لَمْ اَكُنْ عُمِّرْتُ عُمرَ مَنْ كانَ قَبلِي؛ گرچه من سنّم نيم قرن و اَندي است، عمر نوح را نكرده‌ام؛ ولي گويا با همه پيشينيان بودم، همه سود و زيان‌ها و خير و شرّ‌ها و صدق و كذب‌ها و حق و باطل‌ها را ديدم؛ البتّه از منظر امامت وجود مبارك حضرت امير‌(ع) آگاه به همه اين امور است. فرمود: درست است كه ما با اينها از نظر سن نبوديم، ولي از نظر علم با همه اينها بودم. وَ سِرْتُ فِي آثارِهِمْ حَتّي عُدْتُ كَاَحَدِهِم؛ من مثل اينكه يكي از آنها بودم در اين حوادث گذشته. بَلْ كَاَنّي بِمَا انْتَهَي اِلَيَّ مِنْ اُمُورِهِمْ وَ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ اَوَّلِهِمْ اِلَي آخِرِهِم؛ گويا ما از اوّل تا آخر با اين قافله انسانيّت بوديم. فَعَرَفْتُ صَفْوَ ذلِكَ مِنْ كَدِرِهِ وَ نَفعَهُ مِنْ ضَرَرِه؛ فهميدم چه ضرر دارد، چه نفع دارد و مانند آن. 
وجود مبارك حضرت امير به فرزندي كه الان دوران دهه چهارم زندگي‌اش را دارد طي مي‌كند اين توصيه‌ها را مي‌کند، سنّ مبارك امام مجتبي از 30 گذشته بود و در آستانه امامت هم هست؛ همه اينها را از دوران كودكي ياد گرفته؛ ولي حضرت او را بهانه كرده كه به همه نوجوان‌ها و جوانها بگويد اوّل چه مكتبي را فرا بگيريد، وقتي مجتهد شديد، آنگاه مكاتب گوناگون را هم مي‌توانيد مطالعه كنيد.
توصيه به تعليم قرآن در مرحله اوّل تربيت و علّت آن
تو الان در اوايل عمر هستي، روزگار هم به طرف تو دارد مي‌آيد و بايد قبل از هر چيزي قرآن يادت بدهم. 
قرآن كتابي نيست كه كاتب، آن را نوشته باشد، تأليف و تصنيف كرده باشد! اين كتاب‌هاي بشري همين طور است؛ عالمان دين وقتي يك كتابي را مي‌نويسند، بالأخره مي‌گويند مصنّف و مؤلّف اين كتاب فلان حكيم يا فلان فقيه است؛ امّا قرآن كتابي نيست كه مؤلّفش خدا باشد، مصنّفش خدا باشد، كاتبش خدا باشد! تعبير نوراني حضرت امير‌(ع) در نهج اين است؛ فرمود: فَتَجَلّي لَهُمْ سُبحانَهُ فِي كِتابِهِ مِنْ غِيرِ اَنْ يَكُونُوا رَأوهُ (4). خدا متجلّي در اين كتاب است، نه مؤلّف و نه مصنّف اين كتاب است! فرمود: متأسفانه خواننده‌ها آن متجلّي را نمي‌بينند. اين كتاب با كتاب‌هاي ديگر فرق مي‌كند! لذا حضرت به امام مجتبي‌(ع) فرمود: من قبل از هر چيزي دارم بذرافشاني مي‌كنم و قبل از هر مطلبي هم از قرآن شروع مي‌كنم تا با نور آشنا بشوي! 
 فرزند صالح، ثمره رسيدگي علمي‌ و عملي به فرزند
فرمود: وَاَنْ اَبتَدِئَكَ بِتَعليمِ كِتابِ اللهِ وَ تأويلِهِ وَ شَرايِعِ الاِسلامِ وَ اَحكامِهِ وَ حلالِهِ وَ حَرامِه لا اُجاوِزُ ذلِكَ بِكَ اِلَي غِيرِهِ؛ من نه از قرآن به غير قرآن مي‌روم، نه فعلاً از شما صرف نظر مي‌كنم به ياد ديگري باشم! خيلي از ماها به فكر اينيم كه مثلاً ما در حوزه يا در مدرسه يا در دانشگاه تدريس مي‌كنيم؛ ولي قبل از هر چيزي بايد به فكر بچه‌هاي‌مان باشيم: قُوا اَنفُسَكُمْ وَ اَهليكُمْ ناراً (5). طوري در منزل ننشينيم، غذا نخوريم، حرف نزنيم كه آموزنده نباشد! نحوه خنده ما، نحوه حرف زدن ما، نحوه جامه پوشيدن ما، نحوه غذا خوردن ما در حضور اين بچه‌ها بايد آموزنده باشد. اَنْ يَلْتَبِسَ عَلَيكَ مَا اخْتَلَفَ النّاسُ فِيهِ مِنْ اَهوائِهِمْ وَ آرائِهِمْ مِثلَ الَّذِي الْتَبَسَ عَلِيهِم؛ همانطوري كه ديگران اشتباه كردند، بيراهه رفتند؛ ممكن است خداي ناكرده تو هم در شائبه شبهه بيفتي و بيراهه بروي.
فرمود: اينکه من تو را تسليم حوادث بكنم، اين كار من نيست! وظيفه پدر نيست كه بگويد: حالا بزرگ مي‌شود، خودش راه را پيدا مي‌كند؛ اينطور نيست! تو اگر حادثه ببيني، خداي ناكرده من ديدم؛ چون من مي‌خواهم بمانم. انسان به وسيله فرزند صالح مي‌ماند: وَلَدٌ صالِحٌ يَدعُولَه(6). اينچنين نيست كه اگر رفت، آنجا همه مشكلاتش حل شده باشد! جريان برزخ و بعد از برزخ اينطور نيست كه كار به اين آساني حل بشود! تربيت فرزند صالح و همچنين نسل آينده كه خير و روحانيّت را به همراه داشته باشد، براي گذشتگان خيلي اثر دارد. 
بيانات حضرت آيت‌الله جوادي آملي (دامت بركاته) در جلسه درس اخلاق و تفسير نهج‌البلاغه

در ديدار با جمعي از اقشار مختلف مردم ـ  3 / 9 / 1390
____________________________________
(1) الكافي/ 1/ 30             (2) برداشت از:  زمر/ 17        (3) زمر/ 18

(4) نهج‌البلاغه/ خ 147       (5) تحريم/ 6                      (6) الكافي/ 7/ 56