خوان حکمت :
زن و مرد ، دارايكمالات مشترك و نقشهای متفاوت
بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم
در قرآن كريم نبوّت را سهم انبياء دانست كه فرمود: مَا اَرسَلْنَا مِنْ قَبلِكَ اِلا رِجالاً نُوحِي الیهم (1)؛ چه در سوره مباركه انبياء، چه در سائر سور، از جمله در سوره نحل فرمود: آنها كه رسالت الهي را به عهده داشتند، مرد بودند؛ چون كار اجرائي است. امّا كرامت، معجزه و ولايت، زن و مرد ندارد. كار اجرائي كه انسان با مردها بايد تماس بگيرد، مردها بايد به او مراجعه كنند، بخش وسيع از كارها را که بايد با نامحرمها انجام بدهد؛ گفتند اين را مرد بايد انجام بدهد. خدا فرمود: ما پيامبري به عنوان زن نداريم، امّا وليالله داريم كه زن است. چون ولايت مربوط به كمالها و قداستهای روحي است كه بين خدا و آن شخص است؛ مثل وجود مبارك مريم(س)، وجود مبارك فاطمه زهرا(س)، زينب كبري(س)، فاطمه معصومه(س). ولايت كه باطن رسالت است، اين براي انسان كامل است؛ چه زن و چه مرد. امّا كار اجرائي، كاري كه با توده مردم در ارتباط است، روزي بايد با صدها مرد تماس بگيرد؛ اين كار را گفتند به عهده زنها نگذاريد. چون كار اجرائي است و كار اجرائي، هنر نيست، كمال نيست كه زن از آن محروم باشد! اين يك كار اجرائي است، تماس گرفتن با نامحرم است.
نيمی از اين مملكت را زنان تشکیل میدهند. آن دانشكدهها، آن دانشسراها، آن دبيرستانها كه همه شان دخترها هستند؛ بهترين كار اين است كه رياستش را، مسئوليتش را زنها بر عهده داشته باشند. امّا دركارهاي اجرائي كه با توده مردم سر و كار دارند، با نامحرم سر و كار دارند؛ اولي اين است كه اولاي تعييني؛ احتياط، احتياط تعييني؛ اقوي اين است كه مردها به عهده بگيرند.
شايستگي حضرت مريم (س)
براي دريافت كمالات انساني
بنابراين اينكه فرمود: مَا اَرسَلْنَا مِنْ قَبلِكَ إلا رِجالاً نوحي الیهم آن راجع به كارهاي اجرائي است؛ يعني رسالت. امّا نبوّت، كرامت، دیگر زن و مرد ندارد! اين بحث در كتابهای كلامي هست نظير تجريد مرحوم خواجه و اينها كه آيا اين عظمت و جلالي كه فرشتهها با مريم (س) داشتند، مال خود مريم بود؛ يا ارهاص عيسي بود. «ارهاص »يعني پيش در آمد معجزه. برخيها كه عظمت زن را نشناختند، گفتند: اين كرامتهائي كه بهره وجود مبارك مريم (س) شد، اينها ارهاص عيسي بود؛ يعني پيش در آمد معجزه عيسي بود. خير، نيازي به اين نيست؛ مگر مريم كم آدمي است ؟!! مگر مسئله ولايت زن و مرد دارد ؟!
تفاوت ديدگاه اسلام و غرب درباره حقوق زن و مرد
ولايت مال انسان است، انسانيت انسان به روح اوست و روح هم، نه مذكر است نه مونث! اين بدن است كه يا اينچنين ساخته شده يا آنچنان ساخته شده! اگر روح مجرد است كه هست، مجرد نه مذكر است نه مونث! اين ذكورت و انوثت مال تن است. اين تن با فرشتهها در تماس نيست و مناجات نمیكند! آني كه با خدا مناجات میكند نه زن است، نه مرد.
بنابراين اينكه فرمود: مِنْ ذَكَرٍ اُو اُنثَي(2)، معنايش اين نيست كه زن و مرد با هم تفاوت نمیكنند! غربي میگويد زن و مرد با هم تفاوت نمیكنند، ما هم میگوئيم زن و مرد با هم تفاوت نمیكنند. او میگويد انسان يا زن است يا مرد؛ با هم همتايند. ما میگوئيم انسان نه زن است نه مرد! اين ارشاد به نفي موضوع است، زن و مردي در كار نيست! تن را میگوئي، تن بارور است؛ روح را میگوئي، نه مذكر است نه مونث. ما اگر میگوئيم زن و مرد فرق نمیكند؛ ارشاد به نفي موضوع است، سالبه به انتفاء موضوع است؛ يعني روح نه مذکر است، نه مونث. آنها انسان را در همين تالار تشريح خلاصه میبينند؛ میگويند انسان يا مذكر است يا مؤنث؛ با هم فرق نمیكند. اين دو تا ديد خيلي فرق است! ما هم میگوئيم زن و مرد فرق نمیكنند، آنها هم میگويند زن و مرد فرق نمیكند؛ امّا تفاوت رَه از كجاست تا به كجا!!
اگر ولايت مال روح است، چرا مريم و فاطمه و زينب(علیهم السلام) نداشته باشند؟! اين ارهاصات براي پيش درآمد معجزه وجود مبارك عيسي است يعني چه؟! بلکه خود مريم(س) به اين قداست رسيده است.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (مدظلّه) در جلسه درس تفسير سوره مباركه مريم در جمع طلاب و فضلاي حوزه علميه قم ـ قم ؛ 26/ 7/ 1388
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) يوسف/ 109 - نحل/ 44 - انبياء/ 7 (2) نساء/ 124