متن وصیتنامه الهی سیاسی حضرت امام خمینی رحمهالله( ۵ )
قرائتشده توسط حضرت آیتالله خامنهای - ۱۳۶۸/۰۳/۱۵
ک:
از امور بسیار با اهمیت و سرنوشتساز مسئلة مراکز تعلیم و تربیت از کودکستانها تا دانشگاهها است که به واسطة اهمیت فوقالعادهاش تکرار نموده و با اشاره میگذرم. باید ملت غارت شده بدانند که در نیم قرن اخیر آنچه به ایران و اسلام ضربة مهلک زده است قسمت عمدهاش از دانشگاهها بوده است. اگر دانشگاهها و مراکز تعلیم و تربیتِ دیگر با برنامههای اسلامی و ملی در راه منافع کشور به تعلیم و تهذیب و تربیت کودکان و نوجوانان وجوانان جریان داشتند، هرگز میهن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن امریکا و شوروی فرو نمیرفت و هرگز قراردادهای خانه خرابکن بر ملت محروم غارتزده تحمیل نمیشد و هرگز پای مستشاران خارجی به ایران باز نمیشد و هرگز ذخائر ایران و طلای سیاه این ملت رنجدیده در جیب قدرتهای شیطانی ریخته نمیشد و هرگز دودمان پهلوی و وابستههای به آن اموال ملت را نمیتوانستند به غارت ببرند و در خارج و داخل پارکها و ویلاها بر روی اجساد مظلومان بنا کنند و بانکهای خارج را از دسترنج این مظلومان پر کنند و صرف عیاشی و هرزگی خود و بستگان خود نمایند. اگر مجلس و دولت و قوة قضاییه و سایر ارگانها از دانشگاههای اسلامی و ملی سرچشمه میگرفت ملت ما امروز گرفتار مشکلات خانهبرانداز نبود. و اگر شخصیتهای پاکدامن با گرایش اسلامی و ملی به معنای صحیحش، نه آنچه امروز در مقابل اسلام عرض اندام می کند، از دانشگاهها به مراکز قوای سه گانه راه مییافت، امروز ما غیر امروز، و میهن ما غیر این میهن، و محرومان ما از قید محرومیت رها، و بساط ظلم و ستمشاهی و مراکز فحشا و اعتیاد و عشرتکدهها که هر یک برای تباه نمودن نسل جوان فعال ارزنده کافی بود، در هم پیچیده و این ارث کشور بر باد ده و انسان برانداز به ملت نرسیده بود. و دانشگاهها اگر اسلامی ـ انسانیـ ملی بود، میتوانست صدها و هزارها مدرس به جامعه تحویل دهد؛ لکن چه غمانگیز و اسفبار است که دانشگاهها و دبیرستانها به دست کسانی اداره میشد و عزیزان ما به دست کسانی تعلیم و تربیت میدیدند که جز اقلیت مظلوم محرومی همه از غربزدگان و شرقزدگان با برنامه و نقشة دیکته شده در دانشگاهها کرسی داشتند؛ و ناچار جوانان عزیز و مظلوم ما در دامن این گرگان وابسته به ابرقدرتها بزرگ شده و به کرسیهای قانونگذاری و حکومت و قضاوت تکیه میکردند، و بر وفق دستور آنان، یعنی رژیم ستمگر پهلوی عمل میکردند.
اکنون بحمدالله تعالی دانشگاه از چنگال جنایتکاران خارج شده. و بر ملت و دولت جمهوری اسلامی است در همة اعصار، که نگذارند عناصر فاسد دارای مکتبهای انحرافی یا گرایش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاهها و سایر مراکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند و از قدم اول جلوگیری نمایند تا مشکلی پیش نیاید و اختیار از دست نرود.
و وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراها و دبیرستانها و دانشگاهها آن است که خودشان شجاعانه درمقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد.
ل :
قوای مسلح، از ارتش و سپاه و ژاندارمری و شهربانی تا کمیتهها و بسیج و عشایر ویژگی خاص دارند. اینان که بازوان قوی و قدرتمند جمهوری اسلامی میباشند و نگهبان سرحدات و راهها و شهرها و روستاها و بالاخره نگهداران امنیت و آرامشبخشان به ملت میباشند، میبایست مورد توجه خاص ملت و دولت و مجلس باشند. و لازم است توجه داشته باشند که در دنیا آنچه که مورد بهرهبرداری برای قدرتهای بزرگ و سیاستهای مخرب، بیشتر از هر چیز و هر گروهی است، قوای مسلح است. قوای مسلح است که با بازیهای سیاسی، کودتاها و تغییر حکومتها و رژیمها به دست آنان واقع میشود؛ و سودجویان دغل بعض سران آنان را میخرند و با دست آنان و توطئههای فرماندهان بازی خوردة کشورها را به دست میگیرند، و ملتهای مظلوم را تحت سلطه قرار داده و استقلال و آزادی را از کشورها سلب میکنند. و اگر فرماندهان پاکدامن متصدی امر باشند، هرگز برای دشمنان کشورها امکان کودتا یا اشغال یک کشور پیش نمیآید و یا اگر احیاناً پیش آید، به دست فرماندهان متعهد شکسته و ناکام خواهد ماند. و در ایران نیز که این معجزة عصر به دست ملت انجام گرفت، قوای مسلح متعهد و فرماندهان پاک و میهندوست سهم بسزائی داشتند.
و امروز که جنگ لعنتی و تحمیلی صدام تکریتی به امر و کمک امریکا و سایر قدرتها پس از نزدیک به دو سال با شکست سیاسی و نظامی ارتش متجاوز بعث و پشتیبانان قدرتمند و وابستگان به آنان روبهرو است، باز قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاهی و مردمی با پشتیبانی بیدریغ ملت در جبههها و پشت جبههها این افتخار بزرگ را آفریدند و ایران را سرافراز نمودند؛ و نیز شرارتها وتوطئههای داخلی را که به دست عروسکهای وابسته به غرب وشرق برای براندازی جمهوری اسلامی بسیج شده بودند با دست توانای جوانان کمیتهها و پاسداران بسیج و شهربانی و با کمک ملت غیرتمند در هم شکسته شد. و همین جوانان فداکار عزیزند که شبها بیدارند تا خانوادهها با آرامش استراحت کنند. خدایشان یار و مددکار باد.
پس وصیت برادرانة من در این قدمهای آخرین عمر بر قوای مسلح به طور عموم، آن است که ای عزیزان که به اسلام عشق میورزید و با عشق لقاء الله به فداکاری در جبههها و در سطح کشور به کار ارزشمند خود ادامه میدهید، بیدار باشید و هوشیار که بازیگران سیاسی و سیاستمداران حرفهای غرب وشرقزده و دستهای مرموز جنایتکاران پشت پرده لبة تیز سلاح خیانت و جنایتکارشان از هر سو و بیشتر از هر گروه متوجه به شما عزیزان است؛ و میخواهند از شما عزیزان که با جانفشانی خود انقلاب را پیروز نمودید و اسلام را زنده کردید بهرهگیری کرده و جمهوری اسلامی را براندازند؛ و شما را با اسم اسلام و خدمت به میهن و ملت از اسلام و ملت جدا کرده به دامن یکی از دو قطب جهانخوار بیندازند، و بر زحمات و فداکاریهای شما با حیلههای سیاسی و ظاهرهای به صورت اسلامی و ملی خط بطلان بکشند.
وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که همانطور که از مقررات نظام ، عدم دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبههها است به آن عمل نمایند؛ و قوای مسلح مطلقاً، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند. در این صورت میتوانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروهی مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است که افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند. و چون انقلاب از همة ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت و شورای دفاع و مجلس شورای اسلامی وظیفة شرعی و میهنی آنان است که اگر قوای مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، برخلاف مصالح اسلام و کشور بخواهند عملی انجام دهند یا در احزاب وارد شوند که ـ بیاشکال به تباهی کشیده میشوند ـ و یا در بازیهای سیاسی وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت کنند. و بر رهبر و شورای رهبری است که با قاطعیت از این امر جلوگیری نماید تا کشور از آسیب در امان باشد.
و من به همة نیروهای مسلح در این پایان زندگی خاکی، وصیت مشفقانه میکنم که از اسلام که یگانه مکتب استقلال و آزادیخواهی است و خداوند متعال همه را با نور هدایت آن به مقام والای انسانی دعوت میکند، چنانچه امروز وفادارید، در وفاداری استقامت کنید که شما را و کشور و ملت شما را از ننگ وابستگیها و پیوستگیها به قدرتهایی که همة شما را جز برای بردگی خویش نمیخواهند و کشور و ملت عزیزتان را عقب مانده و بازار مصرف و زیر بار ننگین ستمپذیری نگه میدارند نجات میدهد، و زندگی انسانی شرافتمندانه را ولو با مشکلات بر زندگانی ننگین بردگی اجانب ولو با رفاه حیوانی ترجیح دهید؛ و بدانید مادام که در احتیاجات صنایع پیشرفته، دست خود را پیش دیگران دراز کنید و به دریوزگی عمر را بگذرانید قدرت ابتکار و پیشرفت در اختراعات در شما شکوفا نخواهد شد. و به خوبی و عینیت دیدید که در این مدت کوتاه پس از تحریم اقتصادی همانها که از ساختن هرچیز خود را عاجز میدیدند و از راه انداختن کارخانهها آنان را مأیوس مینمودند، افکار خود را به کار بستند و بسیاری از احتیاجات ارتش و کارخانهها را خود رفع نمودند. و این جنگ و تحریم اقتصادی و اخراج کارشناسان خارجی، تحفهای الهی بود که ما از آن غافل بودیم. اکنون اگر دولت و ارتش کالاهای جهانخواران را خود تحریم کنند و به کوشش و سعی در راه ابتکار بیفزایند، امید است که کشور خودکفا شود و از دریوزگی ازدشمن نجات یابد.
و هم در اینجا باید بیفزایم که احتیاج ما پس از اینهمه عقبماندگی مصنوعی به صنعتهای بزرگ کشورهای خارجی حقیقتی است انکارناپذیر. و این به آن معنی نیست که ما باید در علوم پیشرفته به یکی از دو قطب وابسته شویم. دولت و ارتش باید کوشش کنند که دانشجویان متعهد را در کشورهایی که صنایع بزرگ پیشرفته را دارند و استعمار و استثمارگر نیستند بفرستند؛ و از فرستادن به امریکا و شوروی و کشورهای دیگر که در مسیر این دو قطب هستند احتراز کنند، مگر انشاءالله روزی برسد که این دو قدرت به اشتباه خود پیبرند و در مسیر انسانیت و انساندوستی و احترام به حقوق دیگران واقع شوند؛ یا انشاءالله مستضعفان جهان و ملتهای بیدار و مسلمانان متعهد، آنان را به جای خود نشانند. به امید چنین روزی.
م :
رادیو و تلویزیون و مطبوعات و سینماها و تئاترها از ابزارهای مؤثر تباهی و تخدیر ملتها، خصوصاً نسل جوان بوده است. در این صد سال اخیر بویژه نیمة دوم آن، چه نقشههای بزرگی از این ابزار، چه در تبلیغ ضد اسلام و ضد روحانیت خدمتگزار، و چه در تبلیغ استعمارگران غرب و شرق، کشیده شد و از آنها برای درست کردن بازار کالاها خصوصاً تجملی و تزئینی از هر قماش، از تقلید در ساختمانها و تزئینات و تجملات آنها و تقلید در اجناس نوشیدنی و پوشیدنی و در فرم آنها استفاده کردند، به طوری که افتخار بزرگِ فرنگی مآب بودن در تمام شئون زندگی از رفتار و گفتار و پوشش و فرم آن بویژه در خانمهای مرفه یا نیمه مرفه بود، و در آداب معاشرت و کیفیت حرف زدن و به کار بردن لغات غربی در گفتار و نوشتار به صورتی بود که فهم آن برای بیشتر مردم غیرممکن، و برای همردیفان نیز مشکل مینمود! فیلمهای تلویزیون از فرآوردههای غرب یا شرق بود که طبقة جوان زن و مرد را از مسیر عادی زندگی و کار و صنعت و تولید و دانش منحرف و به سوی بیخبری از خویش و شخصیت خود و یا بدبینی و بدگمانی به همه چیز خود و کشور خود، حتی فرهنگ و ادب و مآثر پر ارزشی که بسیاری از آن با دست خیانتکار سودجویان، به کتابخانهها و موزههای غرب و شرق منتقل گردیده است. مجلهها با مقالهها و عکسهای افتضاح بار و أسفانگیز، و روزنامهها با مسابقات در مقالات ضد فرهنگی خویش و ضد اسلامی با افتخار، مردم بویژه طبقة جوان مؤثر را به سوی غرب یا شرق هدایت میکردند. اضافه کنید بر آن تبلیغ دامنهدار در ترویج مراکز فساد و عشرتکدهها و مراکز قمار و لاتار و مغازههای فروش کالاهای تجملاتی و اسباب آرایش و بازیها و مشروبات الکلی بویژه آنچه از غرب وارد میشد. و در مقابل صدور نفت و گاز و مخازن دیگر، عروسکها و اسباب بازیها و کالاهای تجملی وارد میشد؛ و صدها چیزهایی که امثال من از آنها بیاطلاع هستیم. و اگر خدای نخواسته عمر رژیم سرسپرده و خانمان برانداز پهلوی ادامه پیدا میکرد، چیزی نمیگذشت که جوانان برومند ما ـ این فرزندان اسلام و میهن که چشم امید ملت به آنها است ـ با انواع دسیسهها و نقشههای شیطانی به دست رژیم فاسد و رسانههای گروهی و روشنفکران غرب و شرقگرا از دست ملت و دامن اسلام رخت بر میبستند: یا جوانی خود را در مراکز فساد تباه میکردند؛ و یا به خدمت قدرتهای جهانخوار درآمده و کشور را به تباهی میکشاندند. خداوند متعال به ما و آنان منت گذاشت و همه را از شر مفسدین و غارتگران نجات داد.
اکنون وصیت من به مجلس شورای اسلامی در حال و آینده و رئیس جمهور و رؤسای جمهور مابعد و به شورای نگهبان و شورای قضایی و دولت در هر زمان، آن است که نگذارند این دستگاههای خبری و مطبوعات و مجلهها از اسلام و مصالح کشور منحرف شوند. و باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن، که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران میشود، از نظر اسلام و عقل محکوم است. و تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است. و بر همة ما و همة مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است. و از آزادیهای مخرب باید جلوگیری شود. و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است، به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، همه مسئول میباشند. و مردم و جوانان حزباللهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند به دستگاههای مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند، خودشان مکلف به جلوگیری هستند . خداوند تعالی مددکار همه باشد.
ن :
نصیحت و وصیت من به گروهها و گروهکها و اشخاصی که در ضدیت با ملت و جمهوری اسلامی و اسلام فعالیت میکنند، اول به سران آنان در خارج و داخل، آن است که تجربة طولانی به هر راهی که اقدام کردید و به هر توطئهای که دست زدید و به هر کشور و مقامی که توسل پیدا کردید به شماها که خود را عالم و عاقل میدانید باید آموخته باشند که مسیر یک ملت فداکار را نمیشود با دست زدن به ترور و انفجار و بمب و دروغ پردازیهای بیسر و پا و غیر حساب شده منحرف کرد، و هرگز هیچ حکومت و دولتی را نمیتوان با این شیوههای غیر انسانی و غیر منطقی ساقط نمود، بویژه ملتی مثل ایران را که از بچههای خردسالش تا پیرزنها و پیرمردهای بزرگسالش، در راه هدف و جمهوری اسلامی و قرآن و مذهب جانفشانی و فداکاری میکنند. شماها که میدانید (و اگر ندانید بسیار سادهلوحانه فکر میکنید) که ملت با شما نیست و ارتش با شماها دشمن است. و اگر فرض بکنید با شما بودند و دوست شما بودند، حرکات ناشیانة شما و جنایاتی که با تحریک شما رخ داد آنان را از شما جدا کرد و جز دشمن تراشی کار دیگری نتوانستید بکنید.
من وصیت خیرخواهانه در این آخر عمر به شما میکنم که اولاً با این ملت طاغوتزدة رنج کشیده که پس از 2500 سال ستمشاهی با فدا دادن بهترین فرزندان و جوانانش خود را از زیر بار ستم جنایتکارانی همچون رژیم پهلوی و جهانخواران شرق و غرب نجات داده به جنگ و ستیز برخاستهاید. چطور وجدان یک انسان هر چه پلید باشد، راضی میشود برای احتمال رسیدن به یک مقام با میهن خود و ملت خود اینگونه رفتار کند و به کوچک و بزرگ آنها رحم نکند؟ من به شما نصیحت میکنم دست از این کارهای بیفایده و غیر عاقلانه بردارید و گول جهانخواران را نخورید. و در هر جا هستید اگر به جنایتی دست نزدید به میهن خود و دامن اسلام برگردید و توبه کنید که خداوند ارحم الراحمین است؛ و جمهوری اسلامی و ملت از شما انشاءالله میگذرند. و اگر دست به جنایتی زدید که حکم خداوند تکلیف شما را معین کرده، باز از نیمه راه برگشته و توبه کنید. و اگر شهامت دارید تن به مجازات داده و با این عمل خود را از عذاب الیم خداوند نجات دهید؛ والاّ در هر جا هستید عمر خود را بیش از این هدر ندهید و به کار دیگر مشغول شوید که صلاح در آن است.
و بعد، به هواداران داخلی و خارجی آنان وصیت میکنم که با چه انگیزه جوانی خود را برای آنان که اکنون ثابت است که برای قدرتمندان جهانخوار خدمت میکنند و از نقشههای آنها پیروی میکنند و ندانسته به دام آنها افتادهاند به هدر میدهید؟ و با ملت خود در راه چه کسی جفا میکنید؟ شما بازی خوردگان دست آنها هستید. و اگر در ایران هستید به عیان مشاهده میکنید که تودههای میلیونی به جمهوری اسلامی وفادار و برای آن فداکارند؛ و به عیان میبینید که حکومت و رژیم فعلی با جان و دل در خدمت خلق و مستمندان هستند؛ و آنان که به دروغ ادعای «خلقی» بودن و «مجاهد» و «فدایی» برای خلق میکنند، با خلق خدا به دشمنی برخاسته و شما پسران و دختران سادهدل را برای مقاصد خود و مقاصد یکی از دو قطب قدرت جهانخوار به بازی گرفته و خود یا در خارج در آغوش یکی از دو قطب جنایتکار به خوشگذرانی مشغول و یا در داخل به خانههای مجلل تیمی با زندگی اشرافی، نظیر منازل جنایتکارانی بدبخت به جنایت خود ادامه میدهند و شما جوانان را به کام مرگ میفرستند.
نصیحت مشفقانة من به شما نوجوانان و جوانان داخل و خارج آن است که از راه اشتباه برگردید؛ و با محرومین جامعه که با جان و دل به جمهوری اسلامی خدمت میکنند متحد شوید؛ و برای ایران مستقل و آزاد فعالیت نمایید تا کشور و ملت از شرّ مخالفین نجات پیدا کند، و همه با هم به زندگی شرافتمندانه ادامه دهید. تا چه وقت و برای چه گوش به فرمان اشخاصی هستید که جز به نفع شخصی خود فکر نمیکنند و در آغوش و پناه ابرقدرتها با ملت خود در ستیز هستند و شما را فدای مقاصد شوم و قدرتطلبی خویش مینمایند؟ شما در این سالهای پیروزی انقلاب دیدید که ادعاهای آنان با رفتار و عملشان مخالف است و ادعاها فقط برای فریب جوانان صاف دل است. و میدانید که شما قدرتی در مقابل سیل خروشان ملت ندارید و کارهایتان جز به ضرر خودتان و تباهی عمرتان نتیجهای ندارد. من تکلیف خود را که هدایت است ادا کردم. و امید است به این نصیحت که پس از مرگ من به شما میرسد و شائبة قدرت طلبی در آن نیست گوش فرا دهید و خود را از عذاب الیم الهی نجات دهید. خداوند منان شما را هدایت فرماید و صراط مستقیم را به شما بنماید.
وصیت من به چپ گرایان، مثل کمونیستها و چریکهای فدایی خلق و دیگر گروهها[ی] متمایل به چپ، آن است که شماها بدون بررسی صحیح از مکتبها و مکتب اسلام نزد کسانی که از مکتبها و خصوص اسلام اطلاع صحیح دارند، با چه انگیزه خودتان را راضی کردید به مکتبی که امروز در دنیا شکست خورده رو آورید و چه شده که دل خود را به چند «ایسم» که محتوای آنها پیش اهل تحقیق پوچ است خوش کردهاید؟ و شما را چه انگیزهای وادار کرده که میخواهید کشور خود را به دامن شوروی یا چین بکشید؛ و با ملت خود به اسم «توده دوستی» به جنگ برخاسته یا به توطئههایی برای نفع اجنبی به ضد کشور خود و تودههای ستمدیده دست زدید؟ شما میبینید که از اول پیدایش کمونیسم مدعیان آن دیکتاتورترین و قدرتطلب و انحصارطلبترین حکومتهای جهان بوده و هستند. چه ملتهایی زیر دست و پای شوروی مدعی طرفدار تودهها خُرد شدند و از هستی ساقط گردیدند. ملت روسیه، مسلمانان و غیر مسلمانان، تاکنون در زیر فشار دیکتاتوری حزب کمونیست دست و پا میزنند و از هر گونه آزادی محروم و در اختناق بالاتر از اختناقهای دیکتاتورهای جهان به سر میبرند. استالین، که یکی از چهرههای به اصطلاح «درخشان» حزب بود، ورود و خروجش را و تشریفات آن و اشرافیت او را دیدیم. اکنون که شما فریب خوردگان در عشق آن رژیم جان میدهید، مردم مظلوم شوروی و دیگر اقمار او چون افغانستان از ستمگریهای آنان جان میسپارند، و آنگاه شما که مدعی طرفداری از خلق هستید، بر این خلق محروم در هر جا که دستتان رسیده چه جنایاتی انجام دادید و با اهالی شریف آمل که آنان را به غلط طرفدار پر و پا قرص خود معرفی میکردید و عدة بسیاری را به فریب به جنگ مردم و دولت فرستادید و به کشتن دادید، چه جنایتها که نکردید. و شما «طرفدار خلق محروم» میخواهید خلق مظلوم و محروم ایران را به دست دیکتاتوری شوروی دهید و چنین خیانتی را با سرپوش «فدایی خلق» و طرفدار محرومین در حال اجرا هستید، منتها «حزب توده» و رفقای آن با توطئه و زیر ماسک طرفداری از جمهوری اسلامی، و دیگر گروهها با اسلحه و ترور و انفجار.
من به شما احزاب و گروهها، چه آنان که به چپگرایی معروف ـ گرچه بعضی شواهد و قرائن دلالت دارد که اینان کمونیست امریکایی هستند ـ و چه آنان که از غرب ارتزاق میکنند و الهام میگیرند و چه آنها که با اسم «خود مختاری» و طرفداری از کرد و بلوچ دست به اسلحه برده و مردم محروم کردستان و دیگر جاها را از هستی ساقط نموده و مانع از خدمتهای فرهنگی و بهداشتی و اقتصادی و بازسازی دولت جمهوری در آن استانها میشوند، مثل حزب «دموکرات» و «کومله» وصیت میکنم که به ملت بپیوندند. و تاکنون تجربه کردهاند که کاری جز بدبخت کردن اهالی آن مناطق نکردهاند و نمیتوانند بکنند، پس مصلحت خود و ملت خود و مناطق خود آن است که با دولت تشریک مساعی نموده و از یاغیگری و خدمت به بیگانگان و خیانت به میهن خود دست بردارند و به ساختن کشور بپردازند و مطمئن باشند که اسلام برای آنان هم از قطب جنایتکار غرب و هم از قطب دیکتاتور شرق بهتر است و آرزوهای انسانی خلق را بهتر انجام میدهد.
و وصیت من به گروههای مسلمان که از روی اشتباه به غرب و احیاناً به شرق تمایل نشان میدهند و از منافقان که اکنون خیانتشان معلوم شد گاهی طرفداری میکردند و به مخالفانِ بدخواهان اسلام از روی خطا و اشتباه گاهی لعن میکردند و طعن میزدند، آن است که بر سر اشتباه خود پافشاری نکنند و با شهامت اسلامی به خطای خود اعتراف، و با دولت و مجلس و ملت مظلوم برای رضای خداوند همصدا و هممسیر شده و این مستضعفان تاریخ را از شرّ مستکبران نجات دهید؛ و کلام مرحوم مدرس، آن روحانی متعهد پاک سیرت و پاک اندیشه را به خاطر بسپرید که در مجلس افسردة آن روز گفت: اکنون که باید از بین برویم چرا با دست خود برویم.
من هم امروز به یاد آن شهید راه خدا به شما برادران مؤمن عرض میکنم اگر ما با دست جنایتکار امریکا و شوروی از صفحة روزگار محو شویم و با خون سرخ شرافتمندانه با خدای خویش ملاقات کنیم، بهتر از آن است که در زیر پرچم ارتش سرخ شرق و سیاه غرب زندگی اشرافی مرفه داشته باشیم. و این سیره و طریقة انبیای عظام و ائمة مسلمین و بزرگان دین مبین بوده است و ما باید از آن تبعیت کنیم، و باید به خود بباورانیم که اگر یک ملت بخواهند بدون وابستگیها زندگی کنند میتوانند؛ و قدرتمندان جهان بر یک ملت نمیتوانند خلاف ایدة آنان را تحمیل کنند.
از افغانستان عبرت باید گرفت با آنکه دولت غاصب و احزاب چپی با شوروی بوده و هستند، تاکنون نتوانستهاند تودههای مردم را سرکوب نمایند. علاوه بر این اکنون ملتهای محروم جهان بیدار شدهاند و طولی نخواهد کشید که این بیداریها به قیام و نهضت و انقلاب انجامیده و خود را از تحت سلطة ستمگران مستکبر نجات خواهند داد. و شما مسلمانانِ پایبند به ارزشهای اسلامی میبینید که جدایی و انقطاع از شرق و غرب برکات خود را دارد نشان میدهد؛ و مغزهای متفکر بومی به کار افتاده و به سوی خودکفایی پیشروی میکند و آنچه کارشناسان خائن غربی و شرقی برای ملت ما محال جلوه میدادند، امروز به طور چشمگیری با دست و فکر ملت انجام گرفته و انشاءالله تعالی در دراز مدت انجام خواهد گرفت. و صد افسوس که این انقلاب دیر تحقق پیدا کرد و لااقل در اول سلطنت جابرانة کثیف محمدرضا تحقق نیافت؛ و اگر شده بود، ایران غارتزده غیر از این ایران بود.
و وصیت من به نویسندگان و گویندگان و روشنفکران و اشکالتراشان و صاحبعقدگان آن است که به جای آنکه وقت خود را در خلاف مسیر جمهوری اسلامی صرف کنید و هرچه توان دارید در بدبینی و بدخواهی و بدگویی از مجلس و دولت و سایر خدمتگزاران به کار برید، و با این عمل کشور خود را به سوی ابرقدرتها سوق دهید، با خدای خود یک شب خلوت کنید و اگر به خداوند عقیده ندارید با وجدان خود خلوت کنید و انگیزة باطنی خود را که بسیار میشود خود انسانها از آن بیخبرند بررسی کنید، ببینید آیا با کدام معیار و با چه انصاف خون این جوانان قلم قلم شده را در جبههها و در شهرها نادیده میگیرید و با ملتی که میخواهد از زیر بار ستمگران و غارتگران خارجی و داخلی خارج شود و استقلال و آزادی را با جان خود و فرزندان عزیز خود به دست آورده و با فداکاری میخواهد آن را حفظ کند، به جنگ اعصاب برخاستهاید و به اختلافانگیزی و توطئههای خائنانه دامن میزنید و راه را برای مستکبران و ستمگران باز میکنید. آیا بهتر نیست که با فکر و قلم و بیان خود دولت و مجلس و ملت را راهنمایی برای حفظ میهن خود نمایید؟ آیا سزاوار نیست که به این ملت مظلوم محروم کمک کنید و با یاری خود حکومت اسلامی را استقرار دهید؟ آیا این مجلس و رئیس جمهور و دولت و قوة قضایی را از آنچه در زمان رژیم سابق بود بدتر میدانید؟ آیا از یاد بردهاید ستمهایی که آن رژیم لعنتی بر این ملت مظلوم و بی پناه روا میداشت؟ آیا نمیدانید که کشور اسلامی در آن زمان یک پایگاه نظامی برای امریکا بود و با آن عمل یک مستعمره میکردند و از مجلس تا دولت و قوای نظامی در قبضة آنان بود و مستشاران و صنعتگران و متخصصان آنان با این ملت و ذخائر آن چه میکردند؟ آیا اشاعة فحشا در سراسر کشور و مراکز فساد، از عشرتکدهها و قمارخانهها و میخانهها و مغازههای مشروب فروشی و سینماها و دیگر مراکز که هر یک برای تباه کردن نسل جوان عاملی بزرگ بود، از خاطرتان محو شده؟ آیا رسانههای گروهی و مجلات سراسر فساد انگیز و روزنامههای آن رژیم را به دست فراموشی سپردهاید؟ و اکنون که از آن بازارهای فساد اثری نیست، برای آنکه در چند دادگاه، یا چند جوان که شاید اکثر از گروههای منحرف نفوذ کرده و برای بدنام نمودن اسلام و جمهوری اسلامی کارهای انحرافی انجام میدهند، و کشتن عده ای که مفسد فیالارض هستند و قیام بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی میکنند شما را به فریاد در آورده، و با کسانی که با صراحت، اسلام را محکوم میکنند و بر ضد آن قیام مسلحانه یا قیام با قلم و زبان که أسفناکتر از قیام مسلحانه است، نمودهاند پیوند میکنید و دست برادری میدهید؛ و آنان را که خداوند مهدورالدم فرموده نور چشم میخوانید، و در کنار بازیگرانی که فاجعة چهارده اسفند را بر پا کردند و جوانان بیگناه را با ضرب و شتم کوبیدند نشسته و تماشاگر معرکه میشوید، یک عمل اسلامی و اخلاقی است! و عمل دولت و قوة قضاییه که معاندین و منحرفین و ملحدین را به جزای اعمال خویش میرسانند، شما را به فریاد درآورده و داد مظلومیت میزنید؟ من برای شما برادران که از سوابقتان تا حدی مطلع و علاقهمند به بعضی از شما هستم متأسف هستم، نه برای آنان که اشراری بودند در لباس خیرخواهی و گرگهایی در پوشش چوپان و بازیگرانی بودند که همه را به باد بازی و مسخره گرفته و در صدد تباه کردن کشور و ملت و خدمتگزاری به یکی از دو قطب چپاولگر بودندـ آنان که با دست پلید خود جوانان و مردان ارزشمند و علمای مربی جامعه را شهید نمودند و به کودکان مظلوم مسلمانان رحم نکردند، خود را در جامعه رسوا و در پیشگاه خداوند قهار مخذول نمودند و راه بازگشت ندارند که شیطانِ نفس اماره بر آنان حکومت میکند.
لکن شما برادران مؤمن با دولت و مجلس که کوشش دارد خدمت به محرومین و مظلومین و برادران سر و پا برهنه و از همة مواهب زندگی محروم نماید چرا کمک نمیکنید و شکایت دارید؟ آیا مقدار خدمت دولت و بنیادهای جمهوری را با این گرفتاریها و نابسامانیها که لازمة هر انقلاب است، و جنگ تحمیلی با آنهمه خسارت و میلیونها آوارة خارجی و داخلی و کارشکنیهای بیرون از حد را در این مدت کوتاه مقایسه با کارهای عمرانی رژیم سابق نمودهاید؟ آیا نمیدانید که کارهای عمرانی آن زمان اختصاص داشت تقریباً به شهرها آن هم به محلات مرفه؛ و فقرا و مردمان محروم از آن امور بهرة ناچیز داشته یا نداشتند؛ و دولت فعلی و بنیادهای اسلامی برای این طایفة محروم با جان و دل خدمت میکنند؟ شما مؤمنان هم پشتیبان دولت باشید تا کارها زود انجام گیرد و در محضر پروردگار که خواه ناخواه خواهید رفت با نشان خدمتگزاری به بندگان او بروید.
( ادامه دارد )