به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 4,008
بازدید دیروز: 1,937
بازدید هفته: 5,945
بازدید ماه: 121,451
بازدید کل: 23,783,248
افراد آنلاین: 9
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۳۰ اردیبهشت ۱٤۰۳
Sunday , 19 May 2024
الأحد ، ۱۱ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
زلال بصیرت (۴۷) - رشد فرهنگ در گرو بازگشت به قرآن ۱۳۹۴/۰۸/۲۰

زلال بصیرت

   رشد فرهنگ در گرو بازگشت به قرآن

Image result for ‫آیت‌اللّه مصباح یزدی‬‎

 

  بسم الله الرحمن الرحیم

در یک نوع ادبیات رایج در دنیا، کشور‌ها به دو دسته توسعه‌یافته و در حال توسعه (غیرپیشرفته) دسته‌بندی می‌شوند؛ هر چند چنین ادبیاتی فی نفسه، مشکلی ندارد، اما غالبا برداشتی که از چنین ادبیاتی می‌شود، این است که تمام هم و غم انسان، باید در این زمینه باشد و براساس این نگاه، جزء کشورهایی مانند آمریکا بودن که کشوری توسعه‌یافته است، افتخار به شمار می‌رود. کوچک‌ترین مناقشه‌ای در خصوص چنین ادبیاتی، سبب می‌شود تا عده‌ای موضع بگیرند و آن را مخالفت با توسعه قلمداد کنند، ما به عنوان مسلمانی که فرهنگ قرآن را پذیرفته‌ایم، باید ببینیم آیا قرآن کریم نیز چنین ادبیاتی را تأیید می‌کند یا خیر؟
تقسیم بندی‌های قرآن
در یک دسته‌بندی موجود در قرآن برخی انسان‌ها، اهل نور و برخی اهل ظلمت معرفی شده‌اند. هر چند این ادبیات در قرآن کریم رایج است، اما در ادبیات سیاسی و اجتماعی جامعه ما رایج نیست و مثلا کسی در نطق انتخاباتی‌اش از نور و ظلمت سخن نمی‌گوید.
سعادت و شقاوت، تقسیم‌بندی دیگری است که قرآن کریم، مطرح کرده است؛ البته مراد قرآن از سعادت و شقاوت یا خوشبختی و بدبختی با آنچه که در ادبیات رایج جامعه وجود دارد، در معنی تفاوت دارد. مصداق خوشبخت در قرآن، رسیدن به قرب الهی و بهشت و مصداق بدبخت، کسی است که به عذاب الهی گرفتار می‌شود؛ اما مصداق خوشبختی در ادبیات رایج اجتماعی، کسی است که مثلا دچار نقص و بیماری نبوده و در رفاه مادی به سر می‌برد و مصداق بدبخت کسی است که چنین نباشد.
عده‌ای از مردم، دنیا‌طلب هستند که سرانجام آنها، رسوایی، خجالت و جهنم خواهد بود و عده‌ای دیگر نیز آخرت‌طلب هستند؛ آنها ایمان دارند و سعی خود را انجام خواهند داد که طبق آیات، خداوند از چنین افرادی، شکرگزاری خواهد کرد.
خداوند متعال عده‌ای از انسان‌ها را از چهارپایان نیز بدتر دانسته است، در یک تقسیم‌بندی، خداوند عده‌ای را بدترین جنبندگان و عده‌ای را اولیای خود بیان کرده است. گروه اول را رها می‌کند تا چند روزی در این دنیا بچرند و بهره‌مند شوند و بر گروه دوم، درود و مغفرت می‌فرستد.
ما به این قرآن اعتقاد داریم و ادعا داریم که حاضریم جان خود را در راه زنده ماندن این کتاب آسمانی تقدیم کنیم، پس حداقل باید سعی کنیم که تفکر و ادبیاتمان نیز قرآنی باشد؛ در قرآن کریم، ادبیات توسعه‌یافته و در حال توسعه وجود ندارد، بلکه چنین ادبیات و دسته‌بندی‌هایی که ذکر شد، وجود دارد. حداقل بیندیشیم که ما در کدام یک از دسته‌بندی‌های قرآن قرار داریم؛ در گروه نور هستیم یا ظلمات؟ در گروه سعادت هستیم یا شقاوت؟ دنیا‌طلب یا آخرت‌طلب؟ اولیای الهی یا بدترین جنبندگان؟ البته جزء گروه نور بودن، سعادتمند شدن و آخرت‌طلب بودن، دشواری‌ها و سختی‌های بسیاری هم دارد، اما اگر بخواهیم در گروه مطلوب در دسته‌بندی‌ها، جای بگیریم باید روی هوی و هوس‌ها، پا گذاشته و سختی‌ها را تحمل کنیم.
اگر کسی، از اولیای خدا شد، هرگز نمی‌ترسد. نمونه بارز آن امام خمینی(ره) است که خودش فرمود «به خدا قسم در زندگی، از هیچ چیزی نترسیده‌ام»؛ این مسئله وقتی محقق می‌شود که انسان به قدرت نامتناهی متصل شود و امام(ره) این اعتقاد را داشت.
ما باید با خود بیندیشیم آیا دائم به فکر نور و آخرت و سعادت هستیم یا به فکر شکم و رفاه خودمان؟ آیا جزء کشور‌های پیشرفته شدن را بیشتر دوست داریم یا جزء یاران ابی عبدالله(ع) شدن را افتخار می‌دانیم؟ البته طبیعی است که اگر قابل جمع شد، بهتر است.
آزمون خداوند
 اصحاب صفّه که از مکه به مدینه مهاجرت کرده بودند و از اصحاب پیامبر(ص) به شمار می‌رفتند، به شدت در فقر قرار داشتند و در مسجد النبی زندگی می‌کردند؛ در واقع از دست مشرکان مکه، خانه و کاشانه را رها کرده و به مدینه آمدند؛ باید با خود بیندیشیم آیا واقعا این روش را برای خدا می‌توانیم تحمل کنیم و یا با خود می‌گوییم باید با بت‌پرستان تعامل سازنده می‌کردند تا به این گرفتاری‌ها و سختی‌ها مبتلا نشوند؟
این اسلام با تحمل سختی‌ها و رنج‌های بسیار به دست ما رسیده است، آیا تحمل این رنج‌ها برای رسیدن به توسعه و برداشتن تحریم‌ها بود؟ و آیا آن‌ها، تعامل سازنده را بلد نبودند؟ آیا ما هم حاضریم سختی‌ها را به خاطر اسلام تحمل کنیم یا تعامل سازنده را شیوه‌ای بهتر می‌پنداریم؟
همه سختی‌ها و بلاهای الهی برای امتحان است تا افراد آزموده شده و رشد کنند، ادبیات قرآن این گونه است و دائما سعادت و شقاوت، شیطان و خدا و حق و باطل را مطرح می‌کند و نه ادبیاتی که امروز، در مسائل سیاسی و اجتماعی رواج دارد. حتی خداوند متعال به پیامبر(ص) می‌فرماید که چشمان خود را به آنچه عده‌ای از آن بهره می‌برند ( ازواج و اولاد و زینت‌ها) مدوز، چرا که آنها آزمایش الهی هستند.
بر اساس ادبیات قرآن کریم، همه ما بر سر یک دو راهی هستیم که یکی به عرش و بهشت ختم می‌شود و یکی سقوط بوده و به جهنم ختم می‌شود، مهم‌ترین عاملی که سبب شده است تا خداوند متعال، برخی از انسان‌ها را از چهارپایان پست‌تر بداند، این است که آنها کسانی هستند که با عقل و قلب خود، حق را درک نمی‌کنند و نمی‌شنوند و تنها به دنبال هوی و هوس بوده و تحت تأثیر غرایز هستند. لذا باید دائما به این مسئله توجه داشته باشیم که چرا آمده‌ایم؟ به کجا آمده‌ایم و به کجا می‌رویم؟
در مسائل سیاسی و اجتماعی، چنین طرز فکرهایی اثر دارد، برخی می‌گویند یکی از کمبودهایی که کشور ما دارد، نداشتن حزب قوی است! حال به فرض که دو حزب قوی در کشور وجود داشت؛ آیا غیر از این است که برای پیروزی حزب، باید کاری می‌کردیم که مردم خوششان بیاید و رأی بدهند؟ آیا هیچ وقت از لزوم رضای الهی و امام زمان (عج) سخن می‌گفتیم؟
در حال حاضر نیز کاندیداها برای اینکه رأی بیاورند، ارزش‌های انقلاب و اسلام و راه امام(ره) و شهدا را شعار خود قرار نمی‌دهند، بلکه اموری مانند آشتی با جهان، رفع تحریم‌ها و امثال آن را به عنوان شعار قرار می‌دهند تا بتوانند رأی مردم را جذب کنند. در واقع شعار‌های انتخاباتی ما، همان شعارهای انتخاباتی است که در آمریکا نیز توسط حزب جمهوری‌خواه و دموکرات‌ها مطرح می‌شود و دلیلش، کمرنگ شدن فرهنگ قرآنی در جامعه است.
امروز، عده‌ای که به فکر توسعه هستند، می‌گویند دلواپس آخرت مردم نباشید، در حالی که فرهنگ جامعه ما در حال تنزل و رسیدن به همان نقطه‌ای است که در دوران طاغوت بود. رشد فرهنگ نیز جز با رجوع به قرآن محقق نمی‌شود؛ البته صرف خواندن قرآن، کافی نیست، بلکه باید فرهنگ آن را در جامعه پیاده کرد.
باید به خاطر داشته باشیم که صد‌ها هزار نفر جان پاک خود را فدا کردند تا فرهنگ قرآنی در جامعه پیاده شود و مبادا کاری کنیم که خون آنها را پایمال کنیم. پس وظیفه اول ما شناخت دین و استفاده از عقل است که ببینیم از کجا آمده و به کجا می‌رویم و برای رسیدن به سعادت باید چه کنیم و در ادامه نیز براساس آن، عمل کنیم.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با جمعی از بسیجیان مازندران و گروهی از بانوان شهر کوهسار؛ قم؛ 7 /6 /1394