زلال بصیرت (۵۳) - سیاست در اسلام ۱۳۹۴/۱۰/۰۲
شیوه رایج در دنیا، بویژه در عرصه سیاست این است كه برای جلب نظر و استفاده از دیگران و همكاری با آنها، باید سعی در جلب محبت آنها داشت تا احساس همدلی و مهر بیشتری حاصل شود، اما در رفتار امیرالمومنین(ع) نمونههای بسیاری بر خلاف این شیوه میبینیم و گاه ایشان انتقادات شدید و سخنان بسیار گزندهای را نسبت به برخی یاران مطرح میكردند و البته میدانیم كه قصد علی(ع) از بیان چنین جملاتی انتقامگیری نبوده است، بلكه این شیوهای تربیتی است.
ممکن است افرادی با در نظر گرفتن شرایط سخت و مظلومیت بسیار زیاد امیرالمومنین(ع)، این مسئله را امری طبیعی بدانند كه از برخی دوستان گلایه كنند، اما گاه سخنان حضرت علی(ع) حتی فراتر از آن بوده كه بتواند توجیه شود؛ به عنوان نمونه در حضور یاران خود، آنها را با یاران معاویه مقایسه كرده و بیان میكند كه حاضر است ده نفر از یاران خود را با یك نفر از یاران معاویه عوض كند. لذا چه بسا بتوان گفت این سخنان عاملی برای ایجاد حركت در اصحاب و بیرون آوردن آنها از رخوت و سستی بوده است.
درجات محبت
در روایات ما تاکید شده که بالاترین درجه محبت اهل بیت(ع)، دوست داشتن آنها با قلب و دفاع زبانی و عملی از آنهاست و میزان ثواب کسانی که به این درجه از محبت اهل بیت(ع) رسیدهاند به اندازه ثواب عبادت همه بندگان است، عدهای فقط امام(ره) و رهبری را در دل دوست دارند و عدهای نه تنها ایشان را در دل دوست دارند، بلكه با زبان هم از آنها دفاع میکنند، هرچند مستلزم شنیدن طعنه باشد. اما عده دیگری نیز هستند كه نه تنها در قلب و زبان، بلكه در عمل هم تا پای جان برای انقلاب و رهبری ایستادگی میكنند. باید خودمان را بسنجیم كه در كدام گروه قرار داریم و خود را ارتقاء دهیم، هرچه معرفت خود را نسبت به راه اهل بیت(ره) كه امروز تجلی و مظهر آن، راه امام و رهبری است، بالا ببریم، ارزش وجودی ما و تأثیر كار ما نیز بیشتر میشود و علاوه بر اجر اخروی آن، در این دنیا نیز سبب بركت فعالیتها میشود.
چنین نیست كه ناخودآگاه و یك مرتبه، این درجه از محبت، یعنی محبت در دل، زبان و عمل به كسی داده شود، بلكه برای رسیدن به این محبت باید مقدماتی را انجام داد و البته موانعی هم در این مسیر وجود دارد.
علاقه به دنیا مهمترین مانع رسیدن به محبت تام اهل بیت(ع) است، انسان وقتی ببیند در برخی موارد قرار است منافعش به خطر افتاده یا متهم شود یا جلوی پیشرفتش گرفته شود، دوست ندارد كه خود را به دردسر بیندازد.
باید یكدیگر را سفارش كنیم تا به حب دنیا آلوده نشویم، آنچه مذموم است حب دنیاست، نه داشتن مال و مقام. مال، مقام و مسائل جنسی، سه عامل مهم در لذات دنیوی است كه میتواند انسان را به خود دلبسته كند و راه جلوگیری از دلبستگی به آنها نیز این است كه در استفاده از لذات دنیوی ـ هرچند حلال ـ زیادهروی نشود و به ضرورت اكتفا شود. خطر حمله دو گرگ گرسنه به گله گوسفند بدون چوپان برای آن گله، كمتر از خطر حب مال و ریاست برای دین انسان است.
تجربه نشان داده است که یكی از عیوب ورود به صحنههای سیاسی این است كه انسان از ارزشها و اخلاق دور میشود، وقتی انسان وارد سیاست شده و منافع خود را در خطر ببیند، دور نشدن از ارزشها و اخلاق بسیار دشوارتر میشود، لذا بسیار باید مراقب بود.
هر كس باید رفتارش را با قصد و وظیفهاش بسنجد، اگر کسی رفتارش كمتر از وظیفهاش است، دچار سستی، تنبلی یا غفلت است و اگر زیادهروی باشد، شكستن مرزها و تضییع حقوق دیگران را در پی دارد. لذا بسیار باید مراقب بود تا در بازار سیاست حق كسی تضییع نشود.
همانگونه كه اگر فردی قرار باشد در شبی تاریك در بیابانی پر از مار و عقرب قدم بردارد، بسیار محتاطانه حركت میكند، باید در رفتار و سخنانمان احتیاط كنیم. چرا كه شیطان برای هر كسی دامی متناسب با خودش پهن میكند و از طرفی هر چه شناخت، تجربه و توان نیز بیشتر باشد، تكلیف بیشتر میشود. لذا در مرحله اول، نباید در تشخیص وظیفه سهلانگاری كرد و بعد از شناخت وظیفه نیز، باید در عمل تمام توان خود را به کار گرفت، چرا كه در غیر اینصورت به شدت پشیمان خواهیم شد.
ضرورت پایبندی به اصول و انعطاف در فروع
یكی از غفلتها عدم اهمیت به وظایف اجتماعی و باور نداشتن به كار اجتماعی است، باید خود را به كارهای جمعی عادت داده و دوستان و علاقهمندان را جذب كرده و شیوه همكاری را بیابیم. برای تقویت جبهه حق و پركردن خلأهای جامعه، باید همكاری را ارج نهاده و از تفرقه جلوگیری كنیم و جلب محبت دیگران برای همكاری، مانند مقدمه واجب و در نتیجه، واجب است.
البته باید اعتدال و توازن را رعایت كرد و نه آنگونه برخورد كرد كه كسی باقی نماند و نه آنگونه كه به بهانه جذب افراد، بگونهای رفتار كرد كه اصول فراموش شود. در رفتار باید انعطاف داشت، اما اصول باید حفظ شود، اعتدال و انعطاف در پایبندی به اصول معنا ندارد، اما در غیر اصول نباید انتظار داشت كه همه دارای یك سلیقه و یك نوع نگاه و بدون عیب باشند، بلكه باید همه سلایق مختلفی كه اصول را قبول دارند، جذب كرد.
هرجا اصول را رعایت نكردیم، ضربه خوردیم، به همان اندازه كه محبت دنیا بیاید، محبت خدا میرود، چرا كه محبت دنیا با محبت خدا در یك دل جمع نمیشود. بنابراین در هركاری، حتی کارهای اجتماعی، اگر احكام شرعی و اخلاقی را رعایت كردیم، پیشرفت هم كردهایم، اما باید از سختگیریهای بیجا نیز كه گاه سبب شده كه فرد به سمت دشمن متمایل شود، پرهیز كرد.
دیدگاه اسلام نسبت به سیاست
همه احزاب سیاسی دنیا روشهای مشتركی در دنیا دارند، میدان سیاست، میدان رقابت احزاب است و هركسی در پی آن است كه چگونه حریف را كنار زده و بر مسند قدرت بنشیند، اما آنچه اسلام میگوید ممتاز است. بر اساس اسلام ما در سیاست عموماً با افراد و گروههایی مواجه هستیم كه هیچ كدام حق محض یا باطل محض نیستند و هركدام مقداری حق و باطل را در خود دارند و تفاوت در میزان حق و باطل آنهاست. لذا باید نگاه كنیم حق اقوی در كدام راه است تا آن را انتخاب كنیم یا اگر گروهی در آن مسیر قرار دارد، به دنبال آن برویم. باید ببینیم كدام راه میتواند ارزشهای دینی را احیا و پابرجا كند تا آن را انتخاب كنیم، نه اینکه به دنبال راهی باشیم كه سبب جذب منافع میشود.
متأسفانه بعد از انقلاب، هنوز این تفكر بین دولتمردان ما وجود دارد كه وظیفه اول خود را پیشرفت علمی، تكنولوژی و صنعتی میدانند و حتی حاضرند كه از ارزشهای معنوی كم بگذارند تا پیشرفتهای دنیوی حاصل شود. اگر چنین است پس فرق انقلاب اسلامی با سایر كشورها در چیست؟ گاهی حرفهایی از سوی مسئولان بیان میشود كه گویا اصلاً قیامی برای دین اتفاق نیفتاده و انقلابی صورت نگرفته است و هیچ كسی برای این انقلاب جانش را فدا نكرده است. گویا اصلاً آنچه مطرح نیست، دین است و حتی اگر از آنها پرسیده شود، میگویند مگر دین غیر از این را میگوید؟ همچنانکه وزیر ارشاد اسبق در پاسخ به این سؤال كه چه كاری برای فرهنگ اسلامی انجام دادهاید، اظهار داشته بود چه چیزی بالاتر از آزادی؟! به اعتقاد برخی از مسئولان، مرز دین از مرز دنیا جدا است و این در واقع همان سكولاریسم است، باید فرهنگ عمومی را تقویت كرده و مردم را نسبت به خطرات فرهنگی كه به مراتب مهمتر از مذاكرات هستهای است، آگاه كرد.
رخنه فرهنگی را نمیتوان جبران كرد، در حالیكه متأسفانه برخی اصلاً اعتقاد ندارند كه رخنه فرهنگی وجود داشته باشد و حتی معتقدند باید خط قرمزها را برداشت تا فرهنگ رشد كند.ابتدا باید خودمان خطر را شناخته و درك كنیم و بعد دیگران را نسبت به آن آگاه كنیم.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با اعضای شورای مركزی جبهه پایداری؛ قم؛31 /2//94
ممکن است افرادی با در نظر گرفتن شرایط سخت و مظلومیت بسیار زیاد امیرالمومنین(ع)، این مسئله را امری طبیعی بدانند كه از برخی دوستان گلایه كنند، اما گاه سخنان حضرت علی(ع) حتی فراتر از آن بوده كه بتواند توجیه شود؛ به عنوان نمونه در حضور یاران خود، آنها را با یاران معاویه مقایسه كرده و بیان میكند كه حاضر است ده نفر از یاران خود را با یك نفر از یاران معاویه عوض كند. لذا چه بسا بتوان گفت این سخنان عاملی برای ایجاد حركت در اصحاب و بیرون آوردن آنها از رخوت و سستی بوده است.
درجات محبت
در روایات ما تاکید شده که بالاترین درجه محبت اهل بیت(ع)، دوست داشتن آنها با قلب و دفاع زبانی و عملی از آنهاست و میزان ثواب کسانی که به این درجه از محبت اهل بیت(ع) رسیدهاند به اندازه ثواب عبادت همه بندگان است، عدهای فقط امام(ره) و رهبری را در دل دوست دارند و عدهای نه تنها ایشان را در دل دوست دارند، بلكه با زبان هم از آنها دفاع میکنند، هرچند مستلزم شنیدن طعنه باشد. اما عده دیگری نیز هستند كه نه تنها در قلب و زبان، بلكه در عمل هم تا پای جان برای انقلاب و رهبری ایستادگی میكنند. باید خودمان را بسنجیم كه در كدام گروه قرار داریم و خود را ارتقاء دهیم، هرچه معرفت خود را نسبت به راه اهل بیت(ره) كه امروز تجلی و مظهر آن، راه امام و رهبری است، بالا ببریم، ارزش وجودی ما و تأثیر كار ما نیز بیشتر میشود و علاوه بر اجر اخروی آن، در این دنیا نیز سبب بركت فعالیتها میشود.
چنین نیست كه ناخودآگاه و یك مرتبه، این درجه از محبت، یعنی محبت در دل، زبان و عمل به كسی داده شود، بلكه برای رسیدن به این محبت باید مقدماتی را انجام داد و البته موانعی هم در این مسیر وجود دارد.
علاقه به دنیا مهمترین مانع رسیدن به محبت تام اهل بیت(ع) است، انسان وقتی ببیند در برخی موارد قرار است منافعش به خطر افتاده یا متهم شود یا جلوی پیشرفتش گرفته شود، دوست ندارد كه خود را به دردسر بیندازد.
باید یكدیگر را سفارش كنیم تا به حب دنیا آلوده نشویم، آنچه مذموم است حب دنیاست، نه داشتن مال و مقام. مال، مقام و مسائل جنسی، سه عامل مهم در لذات دنیوی است كه میتواند انسان را به خود دلبسته كند و راه جلوگیری از دلبستگی به آنها نیز این است كه در استفاده از لذات دنیوی ـ هرچند حلال ـ زیادهروی نشود و به ضرورت اكتفا شود. خطر حمله دو گرگ گرسنه به گله گوسفند بدون چوپان برای آن گله، كمتر از خطر حب مال و ریاست برای دین انسان است.
تجربه نشان داده است که یكی از عیوب ورود به صحنههای سیاسی این است كه انسان از ارزشها و اخلاق دور میشود، وقتی انسان وارد سیاست شده و منافع خود را در خطر ببیند، دور نشدن از ارزشها و اخلاق بسیار دشوارتر میشود، لذا بسیار باید مراقب بود.
هر كس باید رفتارش را با قصد و وظیفهاش بسنجد، اگر کسی رفتارش كمتر از وظیفهاش است، دچار سستی، تنبلی یا غفلت است و اگر زیادهروی باشد، شكستن مرزها و تضییع حقوق دیگران را در پی دارد. لذا بسیار باید مراقب بود تا در بازار سیاست حق كسی تضییع نشود.
همانگونه كه اگر فردی قرار باشد در شبی تاریك در بیابانی پر از مار و عقرب قدم بردارد، بسیار محتاطانه حركت میكند، باید در رفتار و سخنانمان احتیاط كنیم. چرا كه شیطان برای هر كسی دامی متناسب با خودش پهن میكند و از طرفی هر چه شناخت، تجربه و توان نیز بیشتر باشد، تكلیف بیشتر میشود. لذا در مرحله اول، نباید در تشخیص وظیفه سهلانگاری كرد و بعد از شناخت وظیفه نیز، باید در عمل تمام توان خود را به کار گرفت، چرا كه در غیر اینصورت به شدت پشیمان خواهیم شد.
ضرورت پایبندی به اصول و انعطاف در فروع
یكی از غفلتها عدم اهمیت به وظایف اجتماعی و باور نداشتن به كار اجتماعی است، باید خود را به كارهای جمعی عادت داده و دوستان و علاقهمندان را جذب كرده و شیوه همكاری را بیابیم. برای تقویت جبهه حق و پركردن خلأهای جامعه، باید همكاری را ارج نهاده و از تفرقه جلوگیری كنیم و جلب محبت دیگران برای همكاری، مانند مقدمه واجب و در نتیجه، واجب است.
البته باید اعتدال و توازن را رعایت كرد و نه آنگونه برخورد كرد كه كسی باقی نماند و نه آنگونه كه به بهانه جذب افراد، بگونهای رفتار كرد كه اصول فراموش شود. در رفتار باید انعطاف داشت، اما اصول باید حفظ شود، اعتدال و انعطاف در پایبندی به اصول معنا ندارد، اما در غیر اصول نباید انتظار داشت كه همه دارای یك سلیقه و یك نوع نگاه و بدون عیب باشند، بلكه باید همه سلایق مختلفی كه اصول را قبول دارند، جذب كرد.
هرجا اصول را رعایت نكردیم، ضربه خوردیم، به همان اندازه كه محبت دنیا بیاید، محبت خدا میرود، چرا كه محبت دنیا با محبت خدا در یك دل جمع نمیشود. بنابراین در هركاری، حتی کارهای اجتماعی، اگر احكام شرعی و اخلاقی را رعایت كردیم، پیشرفت هم كردهایم، اما باید از سختگیریهای بیجا نیز كه گاه سبب شده كه فرد به سمت دشمن متمایل شود، پرهیز كرد.
دیدگاه اسلام نسبت به سیاست
همه احزاب سیاسی دنیا روشهای مشتركی در دنیا دارند، میدان سیاست، میدان رقابت احزاب است و هركسی در پی آن است كه چگونه حریف را كنار زده و بر مسند قدرت بنشیند، اما آنچه اسلام میگوید ممتاز است. بر اساس اسلام ما در سیاست عموماً با افراد و گروههایی مواجه هستیم كه هیچ كدام حق محض یا باطل محض نیستند و هركدام مقداری حق و باطل را در خود دارند و تفاوت در میزان حق و باطل آنهاست. لذا باید نگاه كنیم حق اقوی در كدام راه است تا آن را انتخاب كنیم یا اگر گروهی در آن مسیر قرار دارد، به دنبال آن برویم. باید ببینیم كدام راه میتواند ارزشهای دینی را احیا و پابرجا كند تا آن را انتخاب كنیم، نه اینکه به دنبال راهی باشیم كه سبب جذب منافع میشود.
متأسفانه بعد از انقلاب، هنوز این تفكر بین دولتمردان ما وجود دارد كه وظیفه اول خود را پیشرفت علمی، تكنولوژی و صنعتی میدانند و حتی حاضرند كه از ارزشهای معنوی كم بگذارند تا پیشرفتهای دنیوی حاصل شود. اگر چنین است پس فرق انقلاب اسلامی با سایر كشورها در چیست؟ گاهی حرفهایی از سوی مسئولان بیان میشود كه گویا اصلاً قیامی برای دین اتفاق نیفتاده و انقلابی صورت نگرفته است و هیچ كسی برای این انقلاب جانش را فدا نكرده است. گویا اصلاً آنچه مطرح نیست، دین است و حتی اگر از آنها پرسیده شود، میگویند مگر دین غیر از این را میگوید؟ همچنانکه وزیر ارشاد اسبق در پاسخ به این سؤال كه چه كاری برای فرهنگ اسلامی انجام دادهاید، اظهار داشته بود چه چیزی بالاتر از آزادی؟! به اعتقاد برخی از مسئولان، مرز دین از مرز دنیا جدا است و این در واقع همان سكولاریسم است، باید فرهنگ عمومی را تقویت كرده و مردم را نسبت به خطرات فرهنگی كه به مراتب مهمتر از مذاكرات هستهای است، آگاه كرد.
رخنه فرهنگی را نمیتوان جبران كرد، در حالیكه متأسفانه برخی اصلاً اعتقاد ندارند كه رخنه فرهنگی وجود داشته باشد و حتی معتقدند باید خط قرمزها را برداشت تا فرهنگ رشد كند.ابتدا باید خودمان خطر را شناخته و درك كنیم و بعد دیگران را نسبت به آن آگاه كنیم.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با اعضای شورای مركزی جبهه پایداری؛ قم؛31 /2//94