به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 4,128
بازدید دیروز: 1,937
بازدید هفته: 6,065
بازدید ماه: 121,571
بازدید کل: 23,783,367
افراد آنلاین: 6
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۳۰ اردیبهشت ۱٤۰۳
Sunday , 19 May 2024
الأحد ، ۱۱ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
زلال بصیرت (۵۵) - اختلافات؛ ریشه‌ها و راه‌حل‌ها(بخش دوم و پایانی) راه نجات از اختلاف ۱۳۹۴/۱۰/۰۹
اختلافات؛ ریشه‌ها و راه‌حل‌ها(بخش دوم و پایانی)

زلال بصیرت

 راه نجات از اختلاف

Image result for ‫آیت‌اللّه مصباح یزدی‬‎

  بسم الله الرحمن الرحیم

 اگر كسی بخواهد در دام اختلاف گرفتار نشود، چه باید بكند؟ گفتیم كه بخشی از اختلافات ناشی از جهل است؛ بنابراین، برای نجات از اختلاف ابتدا باید معرفت افراد نسبت به حق کامل شود؛ اما این مسئله تنها با شناخت حل نمی‌شود. مگر شیطان بدون واسطه مورد خطاب الهی نبود و نمی‌د‌انست که باید بر آدم سجده کند؟ مگر فرعون نمی‌دانست که موسی پیغمبر خداست؟ وقتی فرعون خطاب به بنی‌اسرائیل ادعا كرد كه: مَا عَلِمْتُ لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَیرِی (قصص،38)؛ من برای شما خدایی جز خودم نمی‌شناسم، حضرت موسی در پاسخش فرمود: لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هَـؤُلاء إِلاَّ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ (اسراء،102)؛ فرعون به خوبی می‌دانست كه معجزات حضرت موسی(ع) کار خداست. بنابراین، دانستن، به تنهایی كافی نیست؛ بلكه عامل دیگری برای جلوگیری از اختلاف نیز لازم است كه مهمتر از شناخت است. این عامل چیزی جز این نیست كه ما باید دلمان را اصلاح کنیم و بخواهیم تابع حق باشیم و بنا را بر این بگذاریم كه به آنچه عقل و دین گفته ‌است  عمل کنیم. اما اگر قصد واقعی ما این باشد که به اسم دین کاری کنیم تا برتری خود را اثبات کنیم و به این واسطه چندی دیگر قدرت را در اختیار داشته باشیم، ما هم با دیگران تفاوتی نخواهیم داشت.
اگر بخواهیم از این اختلاف نجات پیدا کنیم، ابتدا باید معرفت خود را درست کنیم و حق را بشناسیم؛ در مرتبه بعد باید با خودسازی بكوشیم كه تابع حق باشیم؛ در غیر این صورت تا زمانی كه تابع امیال و هوس‌ها باشیم، همین آش و همین کاسه خواهد بود؛ البته هر روز به رنگی و اسمی؛ یک روز به اسم دین؛ روز دیگر به اسم آزادی؛ روزی به اسم دموکراسی؛ روز دیگر به اسم پیشرفت؛ یک روز هم به اسم توسعه. از این عناوین جذاب برای انداختن دیگران در دام‌های شیطان استفاده می‌شود؛ در حالی‌كه روح همه آنها متابعت از خواسته نفسانی است. تا زمانی كه «دل‌خواه» در میان باشد، مشکل حل نمی‌شود، به هر رنگ و با هر ضعف و شدتی كه باشد.
اگر بخواهیم جزء گروهی باشیم كه قرآن آنها را به عنوان «مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ» توصیف كرده و به این واسطه از اختلاف مصون بمانیم، باید این دو ریشه را اصلاح کنیم؛ اول: شناخت صحیح؛ دوم: خودسازی برای سر نهادن به پای حق و دفاع جانانه از آن؛ و باید بدانیم این عرصه، جای معامله و مصالحه نیست. باید حق را شناخت و تا آخر پای آن ایستاد؛ حتی اگر كار به جنگ و درگیری منتهی شود. اگر پیغمبر اکرم‌(ص) از در مصالحه با مشرکین در آمده بود، کارشان به جنگ و کشتار نمی‌کشید. قرآن كریم خطاب به پیامبر می‌فرماید: وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیدْهِنُونَ (قلم،9)؛ مشركان منتظر بودند كه پیامبر اندكی از شعارهایش کوتاه بیاید، تا آنها هم کوتاه بیایند و با هم آشتی کنند. اگر پیامبر(ص) چنین كرده بود، از جنگ‌ها و خونریزی‌ها جلوگیری شده بود؛ اما اسلام چنین اجازه‌ای را نمی‌دهد. حتی زمانی که پیغمبر اكرم و مسلمانان در نهایت سختی، ضعف و فقر به سر می‌بردند، گروهی از ثروتمندان طائف به پیغمبر پیشنهاد کردند كه ما آماده‌ایم با شما بیعت کنیم، دست از بت‌پرستی برداریم، عبادات شما را انجام دهیم، با دشمنان شما بجنگیم و با دوستانتان مهربان باشیم؛ مشروط به اینکه ما را از سجده در نماز معاف كنید! اگر پیامبر این پیشنهاد را پذیرفته بود، آنها نیز كاملاً تحت امر آن حضرت بودند. حال، اگر هر یك از عقلای سیاستمدار عالم با چنین پیشنهادی مواجه شوند، چه خواهند كرد؟ مگر نه این است كه «الصلح خیرٌ»؟! آیا در نظر شما جواب این پیشنهاد چیزی جز این است كه بیایید با هم آشتی کنیم، و تعامل سازنده داشته باشیم؟! اما قرآن چه می‌فرماید؟
ممنوعیت مصالحه بر سر دین
خداوند می‌دانست که در آن شرایط سخت و دشوار در دل پیامبرش چه می‌گذرد. اما پیش از آنکه آن حضرت پاسخی به این پیشنهاد بدهد، این آیه نازل شد: وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَیهِمْ شَیئًا قَلِیلاً؛(اسراء،74و75) اگر ما قلبت را استوار نكرده بودیم، حتماً تو هم به سوی مشركان تمایل پیدا می‌كردی؛
اما اگر چنین می‌شد، ما هم در دنیا و هم در آخرت تو را دو برابر عذاب می‌کردیم و هیچ‌كس هم نمی‌توانست به تو کمک کند! چرا؟ زیرا در جایی كه دین دستوری دارد، هیچ‌كس حق مصلحت‌سنجی ندارد و بر سر دین نمی‌شود مصالحه کرد. مصالحه و تعامل در امور دنیوی اشكالی ندارد. هر كسی می‌تواند از اموال خود بذل و بخشش كند؛ اما مصالحه بر سر دین معنی ندارد. خداوند در آیه دیگری نیز می‌فرماید: وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَینَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ * لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمین‏ * ثمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ؛ (الحاقه،46و44) اگر پیامبر از پیش خود یک کلمه را به ما نسبت دهد، رگ حیاتش را قطع می‌کنیم! از این آیات می‌توان فهمید اختلافی که خدا و پیغمبر با آن مخالف هستند، اختلافی است که به دین، معارف، احكام، ارزش‌ها و مسایل دینی ارتباط پیدا کند؛ این امور قابل اغماض، مسامحه و مصالحه نیست.
حال، هركسی باید کلاه خود را قاضی کند و ببیند كه آیا در چنین اختلافاتی كلام دین را می‌پذیرد، یا آن را نادیده می‌گیرد و با طرف مقابل سازش می‌کند. البته كسانی كه چنین می‌كنند معمولاً برای قانع كردن خود و دیگران توجیهاتی می‌تراشند؛ از قبیل اینکه مسئله حلال و حرام اعتباری است؛ یا این مسایل اختصاص به زمان پیغمبر داشته و امروز با تغییر شرایط، این احكام نیز تغییر كرده است؛ و یا اینکه برای دسترسی به تکنولوژی پیشرفته دنیا باید با دیگران تعامل كنیم و در این مسیر نباید دلواپس كم‌رنگ شدن امور دینی باشیم! اما آیا قرآن چنین منطقی را می‌پذیرد؟ قرآن می‌فرماید: لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَیهِمْ شَیئًا قَلِیلاً * إِذاً لَّأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَیاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَكَ عَلَینَا نَصِیرًا. خداوند به پیغمبر اکرم (ص) كه عزیزترین مخلوقات است، می‌فرماید اگر با یك پیشنهاد جزیی مشركان كه خلاف دین است، موافقت کرده بودی، من دشمن تو می‌شدم و هیچ کس نمی‌توانست در مقابل من به تو کمک کند.
ما باید به صورت جدی و قاطعانه در جهت شناخت حق، و متابعت از آن (كه از مقومات انسانیت است)، استوار بمانیم و سر سوزنی از آن كوتاه نیائیم؛ ما نباید به بهانه‌های مختلف دین را فدای دنیا كنیم. این، یعنی ممكن است دنیایمان را فدای دین کنیم و برای حفظ دین از مصالح دنیوی چشم‌پوشی کنیم؛ بر خلاف كسانی كه معتقدند دین مسئله‌ای شخصی است، فقط مربوط به عبادات و احكام فردی می‌شود و ربطی به مسایل اجتماعی و سیاسی ندارد.
اگر ما در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی خود تابع قرآن هستیم، قرآن به ما دستور می‌دهد كه باید در این امور نیز اصالت را به دین بدهیم و ببینیم هر یك از جریانات و مسایلی که در اجتماع واقع می‌شود، چه تأثیری بر معارف، عقاید، ارزش‌ها و احکام دینی دارد. اگر احیاناً موضع‌گیری صحیح ما در یك مسئله اجتماعی ـ‌مثل برداشته شدن تحریم‌هاـ موجب شود دنیای ما در معرض ضرر قرار گیرد، این قابل اغماض و گذشت است؛ اما ‌خدا نكند كه از دین خود برای رسیدن به دنیا بگذریم؛ بویژه زمانی كه نمی‌دانیم آیا سرانجام به منافع دنیوی مورد نظر خواهیم رسید یا کلاه گشادی هم سرمان خواهند گذاشت!
توجه داشته باشیم که شیطان دائماً در کمین ماست که دینمان را فدای دنیا کنیم؛ حتی ممكن است به نام دین، ارزش‌های دینی را از دست ما بگیرد و عقایدمان را سست کند. در این جهت ممكن است كار به جایی برسد كه برای رسیدن به مقام یا منفعتی، مطالب دینی را تحریف کنیم، کلمات حضرت امام را تحریف کنیم، تفسیر جدیدی برای آنها ارائه کنیم، منكر بعضی از آنها بشویم یا آنها را مربوط به گذشته عنوان كنیم. هر چند متأسفانه كسانی هستند (حتی در لباس روحانیت) كه باور قلبی شان این است (و اظهار هم کرده‌اند) که احكام قرآن متعلق به زمان پیغمبر(ص)بوده و اکنون اعتبار ندارد یا حتی معتقد شده‌اند كه این احكام را آخوندها نوشته‌اند! به هوش باشیم كه شیطان دینمان را از ما نرباید!
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی (دام ظله) دراجلاس سراسری دبیران احزاب عضو ائتلاف اصولگرایان ـ تهران ـ مدرسه شهدای مؤتلفه 94/6/5