به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 1,898
بازدید دیروز: 9,496
بازدید هفته: 1,898
بازدید ماه: 67,971
بازدید کل: 23,729,781
افراد آنلاین: 8
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
شنبه ، ۱۵ اردیبهشت ۱٤۰۳
Saturday , 4 May 2024
السبت ، ۲۵ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
ادوارد براون؛ جاسوس MI6 در پوشش «شرق‌شناس» 1 - ادوارد براون شرق شناس یا جاده صاف کن استعمار ؟! ۱۳۹۵/۰۵/۱۰
ادوارد براون؛ جاسوس MI6 در پوشش «شرق‌شناس»
 
1 -  ادوارد براون شرق شناس یا جاده صاف کن استعمار ؟!  
 

Image result for ‫ادوارد براون‬‎
 

اشاره:
غرب همواره از پوشش‌هایی برای فعالیت‌های جاسوسی خویش استفاده کرده است که یکی از مهم‌ترین آنها در قرون اخیر «شرق‌شناسی» بوده است. تقریباً تمامی مستشرقان به نوعی مستقیم یا غیر مستقیم درخدمت اهداف سازمان‌های جاسوسی بوده‌اند. جالب آنکه این موضوع در حالی توسط طیف روشنفکری در ایران نادیده گرفته می‌شود که «ادوارد سعید» در کتاب «شرق‌شناس» هرگونه فعالیت مستشرقان اعم از پژوهش‌های تاریخی و هنری را ابزاری در دست استعمار و در خدمت امپریالیسم می‌شمارد. مطالبی که از این پس در این صفحه تقدیمتان می‌شود، از کتابی است ماحصل پژوهش پیرامون یکی از مشهورترین مستشرقان در ایران. این کتاب با نام «ادوارد براون؛ جاسوس MI6در پوشش شرق‌شناسی» به زودی توسط دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان منتشر خواهد شد.
دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان
مقدمه
در عصری که ما زندگی می‌کنیم، داده‌های اطلاعاتی دنیای مجازی- درباره هر موضوعی که بخواهیم - به راحتی عده‌ای را مجاب می‌کند. با این حال هنوز اگر از دوست، همکار یا یکی از اعضای خانواده‌تان سؤال کنید که اساس فرقه بهائیت چیست؟ در برخی موارد صرفا اطلاعاتی کلی خواهید شنید و پاسخ دقیقی داده نمی‌شود. این در حالی است که رهبران این فرقه نه‌تنها ادعای امام زمانی که پیامبری و حتی خدایی داشته‌اند.
و البته بودند آدم‌های ساده‌لوحی که این سخنان را باور و حتی جانشان را هم در راه این عقیده فدا کرده‌اند.
شاید اگر رفتار سران بهائیت و تصویری که آنها تلاش کرده و می‌کنند که از خود به نمایش بگذارند، اندکی بررسی شود، زیاد هم تعجب نکنیم که چگونه مریدان بهاء جان و مال و هر آن چه که داشته و دارند را تقدیم سران این فرقه می‌کردند و می‌کنند.
مرحوم «فضل‌الله صبحی مهتدی» که برای 12 سال به عنوان «کاتب» در کنار عبدالبهاء حضور  داشت و دست آخر از آنها رو برگرداند، دراین‌باره می‌نویسد: «بیشتر ما در ایران عوام شیعه را برای تبلیغ به چنگ می‌آوردیم و وقتی که با آنها طرف می‌شدیم، از روی همان نقشه اعتقاداتی که داشتند، کرده‌ای می‌ریختم و برطبق عقاید اوهام قبیله‌ای آنها این دین تازه و اشخاص جدید را بدیشان می‌نمایاندیم. چنان که باب را نظیر یکی از ائمه معصومین به طوری که آنان شناخته و در قوه و همشان جایگیر شده از وضع لباس و عمامه و محاسن و سکون و حرکت و غربت و کربت و مظلومیت و علم و علامت و کرم و کرامت و تکلم و صحبت نشان می‌دادیم؛ یعنی به آن چه که شاید یک نفر محقق و عالم مسلمان  هم به آن اعتقاد ندارد و آن بیچاره‌ها چون این علائم و آثار را با علائم وهمی و ذهنی خود مطابق می‌دیدند از قبول و تصدیق استیحاش(۱) نمی‌داشتند و جمیع لوازم دینشان هم برپا و برجا بود؛ نماز می‌خواندند، روزه می‌گرفتند، در مسلمانی اگر قتله سیدالشهداء را لعن می‌کردند، در بهائیت و بابیت قاتلین سید باب را، آن جا اگر خروج از اسلام را مرتد و بی‌دین و مستحق عذاب می‌دانستند و به نظر غیظ و تعصب می‌نگریستند، در این جا مرتد از بهائیت را. همچنین با هر یک از اصحاب ملل بر وفق ذوق او رفتار می‌کردیم، در صورتی که حقیقت غیر از همه اینها بود.»(2)
مهتدی در جایی دیگر می‌نویسد: «بهاء تا آخر ایام زندگی خود و همچنین عبدالبهاء در عکا و حیفا و آن حدود خود را مسلمان معرفی می‌کردند. شخص بهاء  و همه احباب به فرمان او روزه ماه رمضان را می‌گرفتند و عبدالبهاء  هر روز جمعه به نمازجماعت حاضر می‌شد و بر طریقه اهل سنت نماز می‌گذارد. به اندازه‌ای که تا به امروز یک نفر از اهل آن اراضی ندانست که اینان شیعه‌اند یا سنی؟ تا چه رسد که خود صاحب داعیه باشند. عبدالبهاء در لوحی که برای یک نفر از محققین بغداد فرستاده بود، در آن جا به صراحت ذکر کرده بود: «اما التسمیه بالبهائیه کتسمیه بالشاذلیه. که البته شاذلی یکی از فرقه‌های متصوفه منسوب به اهل تسنن است که عبدالبهاء  بهائیت را در عرض آنها قلمداد کرده و رئیسشان در آن وقت شیخ محمود شامانی مقیم شام بود و با عبدالبهاء هم دوستی داشت.» (3)
نتیجه این رفتارهای دروغین، همان هم ذات پنداری است که باعث می‌شود تا برخی از افراد رفتار با بهائیان را ظالمانه و آنها را موجوداتی بی‌آزار ببینند که گرفتار خشمی ناعادلانه شده‌اند.
اما صرف‌نظر از انحرافی که بهائیان در شیعه به وجود آورده‌اند، بهائیت چهره‌ سیاسی مخوفی دارد که به راحتی از منظر تحقیق و پژوهش درباره نقش استعمار در پیدایش آن قابل رؤیت است.
به یقین، اگر بهائیت همانند دیگر فرقه‌های انحرافی پس از اسلام، از طرف قدرت‌های بزرگ حمایت نمی‌شد و تنها به گوشه‌ای از عزلت می‌نشست و کاری به تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران و در نگاه کلی جامعه شیعه نداشت، با پشتوانه محکم اعتقادی که شیعه در درون خود داشته و دارد، لکه بهائیت نیز از چهره آن زدوده می‌شد و امروز از آن نیز چیزی نمی‌ماند اما واقعیت این است که بهائیت ضربه‌های کاری به پیکره جامعه ایران و در نگاه کلی به جهان اسلام زده و می‌زند و از همین رو مورد حمایت جوامع استعماری قرار دارد. اگر از غارت میراث فرهنگی و انتقال ثروت به خارج از ایران، ترویج منکرات و نقش آنها در قضیه کشف حجاب، همدستی آنها درخصوص مسئله اشغال فلسطین با استعمار انگلیس و مسایلی از این دست هم که بگذریم، نقش و تلاش بهائیان درتحریف اعتقادات جامعه اسلامی به خصوص اصول اعتقادی شیعه غیرقابل انکار و اغماض است.
از همین روست که به دلیل تحولات خاورمیانه که توأم با بیداری اسلامی در مناطق مختلف این منطقه است، گسترش فعالیت دو جریان بهائیت در جامعه شیعه و وهابیت در جامعه تسنن می‌باید که مورد توجه و بررسی قرار گیرد.
درباره وهابیت و علت پیدایش آن همان قدر بس که این فرقه با توجه به گسترش قدرت امپراطوری عثمانی در اروپا می‌باید که در جهان تسنن پیدا می‌شد. گسستی که انگلستان به واسطه آل‌سعود توسط جریان فکری و قدرت قهریه وهابیت در میان اهل سنت به وجود آورد، نتیجه‌اش حضور قدرتمند دولت‌های استعماری در خاورمیانه است که از بدو پیدایش وهابیت تاکنون شاهد آنیم.
برای بهائیت نیز باید چنین  نقشی را در میان تشیع قائل شد.
پیش از پیروزی انقلاب، بهائیان در ایران یکه‌تازی جانانه‌ای می‌کردند و به اتکای امیرعباس هویدا نخست‌وزیر بهایی 13 ساله حکومت!  همه کار کردند و چه بسا که اگر حکومت پهلوی ادامه پیدا می‌کرد، همه ارکان حکومت را در دست می‌گرفتند و چنان که وهابیت به عنوان فرقه‌ای انحرافی در عربستان همه‌گیر شد، بهائیت نیز چنین سرنوشتی در جهان تشیع پیدا می‌کرد و در طی دوران پهلوی بهائیت به عنوان یکی از ابزارهای استعمار در دوران حکومت و مثل جامعه عمل می‌کرد. اما با پیروزی انقلاب اسلامی، آنها مجبور به فرار و ترک ایران شدند. برخی نیز ماندند و به قول خودشان راه تقیه را در پیش گرفتند  و فعالیت‌ها و تبلیغاتشان را به طور زیرزمینی برای جذب شیعیان ادامه دادند. فراریان، در لس‌آنجلس در شبکه‌های ماهواره‌ای بهائیت را به عنوان «دین‌ بهایی» مطرح کردند، در جمهوری آذربایجان فعالیت‌ها علنی شد و وقتی هم آمریکایی‌ها عراق را به اشغال درآوردند، کتاب‌هایشان را میان شیعیان توزیع  کردند و این جریان کماکان ادامه دارد. آنها اکنون در پروژه‌ای که سازمان سیا بخشی از مبلغ 70 میلیون دلاری‌اش را صرف اسلام‌زدایی می‌کند، جای به خصوصی دارند، همان طور که گسترش وهابیت در پروژه اسلام‌زدایی نقش و جایگاه مهمی دارد.
شاید بد نباشد این را هم اضافه کنیم که این دو جریان انحرافی زاده و همسو با استعمار، هر دو از یک جریان سیاسی و در یک نقطه از جغرافیای زمین و حتی در یک مقطع زمانی پیدا شده‌اند؛ قرن دوازدهم «شبه جزیره عربستان».
پرداختن به تاریخ بهائیت انگیزه اصلی این کتاب نیست اگرچه لازم است برای آن که به نقش واقعی استعمار در ایجاد و حمایت جریان‌های انحرافی منسوب به اسلام پی ببریم، نگاهی هرچند کوتاه به گذشته آنها بیندازیم که آن نیز در شناخت و تحلیل نقشه‌های استعمار در آینده مفید و لازم است. اما انگیزه اصلی نوشتن این کتاب پرداختن به نقش یکی از بزرگترین جاسوسان انگلستان به عنوان شرق‌شناس در احیا و گسترش بهائیت است که اگر او نبود به یقین بهائیت نیز در گور تاریخ به خاک سپرده شده بود.
شکی نیست که گذرگاه‌های ایران درگذشته مملو از جای پای سیاحان و مستشرقان خارجی بسیاری بوده است. صرفنظر از تعداد اندکی از آنها - با توجه به اسناد منتشره توسط خود سازمان‌های جاسوسی- که به ایران علاقه‌ای واقعی داشته‌اند، نمی‌توان درباره نیت استعماری بقیه آنها حتی اندکی تردید کرد. آنها اطلاعات با ارزشی را از نحوه زندگی، وضعیت راه‌ها، حکومت‌ها، شیوه نظامی‌گری، ذخایر و معادن با ارزش و امثالهم به دست می‌آوردند و به وزارت‌خانه‌های جاسوسی کشور متبوعشان ارائه می‌کردند.  اما تأسف این که به دلیل - شاید - سهل انگاری و بی‌توجهی  محققان به این مسئله نه تنها به تاریخ‌نگاری و سفرنامه‌هایی که آنها از خود برجای گذشته‌اند، نگاهی عمیق انداخته نشده است؛ بلکه بعضی از آنها به عنوان جهانگردانی دلسوز و لایق قدردانی و تشکر جامعه ایرانی معرفی شده‌اند.
در این میان یکی از مشهورترین چهره‌‌های پنهان در تاریخ سیاسی ایران و البته بهائیت که به اشتباه از او به عنوان فردی فرهنگی - محض - یاد شده است، می‌توان به «ادوارد براون»  اشاره کرد که نه تنها جامعه ایرانی از نقش او در جریانات سیاسی بهائیت و سپس مشروطه‌ انگلیسی خبر ندارد؛ بلکه با اختصاص نام خیابانی برایش از او به عنوان شخصی یاد می‌کند که تاریخ و فرهنگ ایران مدیون اوست.
این کتاب می‌کوشد تا با نگاهی بیطرف و صرفا از جایگاه تحقیق و تفحص این نقش پنهان را آشکار کند. امید که این دست نوشتارها جنبه هوشیاری و آگاهی‌اش برای نسل حاضر که بیش از هر زمانی مورد هجمه تبلیغات سوء بر ضد اسلام قرار دارد، ارزشمند و موثر باشد.
برای اطلاع خوانندگان گرامی، مطالبی درباره تاریخچه  وهابیت نیز به عنوان ضمیمه در انتهای کتاب آمده است که می‌تواند در دریافت بهتر مطالب متن اصلی به یاری بیاید.
دفتر پژوهشهای موسسه کیهان - 12 /2 /1394