به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 617
بازدید دیروز: 18,753
بازدید هفته: 617
بازدید ماه: 617
بازدید کل: 23,662,448
افراد آنلاین: 11
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
شنبه ، ۰۱ اردیبهشت ۱٤۰۳
Saturday , 20 April 2024
السبت ، ۱۱ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
« جوان و ازدواج » 29 - عدم توجه به رتبه اجتماعی در قضیه ازدواج در سیره معصومین

« جوان و ازدواج » 

29 - عدم توجه به رتبه اجتماعی در قضیه ازدواج در سیره معصومین

Image result for ‫حجة الإسلام والمسلمین دکتر سید حسن عاملی‬‎

عدم توجه به رتبه اجتماعی در قضیه ازدواج در سیره معصومین

برده های آزاد شده عجم كه عرب نبودند دور حضرت علی (علیه السلام) را گرفتند و عرض كردند: یا علی این چه حكومت است كه با دختران ما ازدواج می كنند امّا دختر به ما نمی دهند این از نظر بیت المال و حقوق اجتماعی تبعیض است. حضرت امیر با خلفای آن زمان در این خصوص درگیر شدند و هنگام خروج از مجلس به شدّت عصبانی بودند.

بله این اصل را پیامبر تنها در زمان خودشان مشاهده مشاهده فرمودند. اصل بسیار عمیق و سنگینی بود امّا خانواده ها توان تحمل آن را نیاوردند و حتی در زمان خود پیامبر نیز به ایشان در این مورد اعتراض كردند و این نشانگر آن است كه دین و مخصوصاً دین اسلام بلكه منحصراً تنها دین اسلام وامدار شرایط تاریخی نبوده و نیست. تا آنچه تاریخ می گوید دین به آن عمل كند. حداقل معصوم آنچنان نبوده است. معصوم (علیه السلام) می بیند كه جامعه زیر بار نمی رود اما حضرت آن را انجام می دهد تا آنكه اصول دین ناب در جامعه عرضه شود.

وقتی حضرت می خواستند این اصل را پایه ریزی كنند یعنی عدم پایبندی به رتبه اجتماعی را در مسأله ازدواج ملغی كنند، اول از خودشان شروع كردند. دختری را كه دارای بالاترین رتبه اجتماعی بود به عقد پسری درآوردند كه حسب و نسب و مال ثروت نداشت اما دین و اخلاق داشت و این كار را از قبیله خودش شروع كردند.

ضباعه دختر عموی پیامبر و دختر زبیر ابن عبدالمطلب بود ضباعه در جزیرة العرب دارای موقعیت اجتماعی بسیار و خاصی بود اما او را به كسی داد كه نه آنچنان قبیله مهمی داشت و نه دارای ثروت بود اما جوان بسیار متدینی بود. این فرد كسی نبود مگر مقداد. بنابراین همچنان كه مشاهده می كنید حضرت اول از خانه خودشان شروع می كنند.

خواستگاری علی (علیه السلام) از فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

در موضوع ازدواج دو مسأله حتماً باید رعایت شود اول اینكه: جوانی كه به خواستگاری می آید باید توان اداره حداقل زندگی متعارف را داشته باشد دوم اینكه: خانم هم باید راضی به قبول شرایط فوق باشد.

حتی وقتی امیر (علیه السلام) به خواستگاری حضرت فاطمه آمدند، پیامبر به حضرت فاطمه نفرمودند كه دیگر كار تمام شد. هر كسی به خواستگاری حضرت فاطمه آمد ایشان رد كردند اصحاب به علی عرض كردند: یا علی اینكه می بینی پیامبر همه خواستگارها را رد می كنند منتظر شما هستند.

اما وقتی كه علی به خواستگاری حضرت فاطمه آمد با وجود اینكه جوان مورد علاقه حضرت پیامبر بود اما حضرت به فاطمه (سلام الله علیها) قبول خواستگاری علی(علیه السلام) راتحمیل نكردند. وقتی حضرت وارد خانه شد و حضرت فاطمه را صدا زد و زهرا (سلام الله علیها)عرض كرد: لبیك لبیك یا أبا و عبای حضرت را از دوش برداشته و آب بر دست حضرت ریخت. و صورت پدرش شست، سپس پیامبر در مقابل حضرت فاطمه نشستند و فرمودند دخترم علی به خواستگاری ات آمده چه می گویی؟

قبلاً هر كسی به خواستگاری می آمد و پیامبر آن را اطلاع می دادند، حضرت زهرا(سلام الله علیها) صورتشان را برمی گرداندند نه اینكه به حضرت بگویند نه. اما وقتی موضوع خواستگاری علی مطرح شد حضرت زهرا روی مباركشان را به آن طرف برنمی گرداندند بلكه سرشان را پایین انداخته و ساكت نشستند. وقتی حضرت پیامبر با این صحنه رو به رو شدند به پا خواستند و فرمودند: "اللَّهُ أَكْبَرُ سُكُوتُهَا إِقْرَارُهَا " (یعنی سكوت زهرا اقرار زهراست؛ بحار الأنوار، ج ‏43 : 93)

خواستگاری پیامبر از زینب دختر عمه اش برای یك برده!

پیامبر به زینب دختر عمه اش اطلاع دادند و فرمودند كه من تو را به زید بن حارثه خواستگاری می كنم. وقتی این را گفتند چون زید برده بود و در آن زمان برده شخصیتی نداشت در حالی كه زینب از خانواده متشخصی بود و از قریش و بنی هاشم بود، زینب تعجب كرد و گفت: یا رسول الله! امكان دارد كه مهلتی برای فكر كردن به من بدهید؟

حضرت فرمودند: ایرادی ندارد. تا زینب این حرف را زد آیه نازل شد كه خداوند متعال می فرمایند: « وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یكُونَ لَهُمُ الْخِیرَة» (احزاب : 36) یعنی اگر سخنی را خدا و پیامبر بگویند چگونه است که می گویند مهلتی بدهید.

وقتی خداوند چیزی را پیشنهاد می کند آیا مصلحت تو را نمی خواهد؟ و به خدا بگویی حالا ببینیم چه می شود؟ به پیامبر بگویی دست نگهدار تا فکر بکنم. وقتی آیه نازل شد، زینب گفت: یا رسول الله! "امری بیدک" کار من در دست توست.

آقا رسول الله ایشان را تزویج کرد و تمام جزیره العرب از این کار تعجب کردند. هر چند که این ازدواج بنا به دلایلی به طلاق منجر شد اما آقا رسول الله خودشان با زینب ازدواج کردند و ازدواج با پیامبر از طرف خدا پاداشی برای خضوع این زن بود که در برابر خداوند و پیامبر خاضع بود.

ضباعه هم که با مقداد ازدواج کرد مقداد هیچ خدم و حشم و قبیله ای نداشت و مالی نداشت اما آقا رسول الله این کار را انجام دادند. بحثی که در اینجا وجود دارد این است که آیا می دانید مادر چند امام برده بوده است؟ چرا این ائمه به سراغ برده ها رفتند؟ چرا سراغ اعیان و اشراف نرفتند؟