به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 5,919
بازدید دیروز: 7,668
بازدید هفته: 13,587
بازدید ماه: 34,557
بازدید کل: 23,696,379
افراد آنلاین: 20
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۰۹ اردیبهشت ۱٤۰۳
Sunday , 28 April 2024
الأحد ، ۱۹ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
ادوارد براون؛ جاسوس MI6 در پوشش «شرق‌شناس» 28 - خدمات متقابل براون و تقی‌زاده به یکدیگر ۱۳ / ۷ ۰/ ۱۳۹۵
ادوارد براون؛ جاسوس MI6 در پوشش «شرق‌شناس»
 
خدمات متقابل براون و تقی‌زاده به یکدیگر  
 

Image result for ‫ادوارد براون و تقی‌زاده‬‎Image result for ‫ادوارد براون و تقی‌زاده‬‎


در اين‌كه استاد دانشگاه كمبريج در اين دوره مأموريت ويژه‌اي داشته است‌، كمبريج نيز در اين دوره مركز فعاليت‌هاي سياسي دولت بريتانيا بوده است هيچ شكي نيست‌!
در نامه تقي‌زاده به مشيرالملك وزير مختار ايران در لندن به وضوح مي‌خوانيم كه مسترلينچ از او خواسته است‌: «شما در اسلامبول نمانيد و البته به اروپا بياييد و در لندن يا كمبريج بمانيد.»
نامه‌نگاري ميان براون و تقي‌زاده از 5 اوت 1908 آغاز شد. آخرين نامه‌اي نيز كه از براون به تقي‌زاده موجود است‌، به تاريخ اوت 1925 برمي‌گردد; چرا كه براون در 5 ژانويه 1926 از دنيا رفت‌.
براون در نامه‌نويسي فارسي بسيار چيره دست و ماهر بود، نامه‌هاي او بياني شيوا و نشان از تسلطش بر زبان فارسي و نيز مسايل سياسي روز ايران دارد.
در بررسي نامه‌هاي براون مشخص است كه نوشته‌هايش به تقي‌زاده تا سال 1914 جنبه سياسي دارد. از اين سال تا 1920 نامه‌اي از او موجود نيست و شايد علت آن بروز جنگ بين‌الملل اول و رفتن تقي‌زاده از آمريكا به برلين و آغاز مبارزه برعليه انگليس و روس باشد; چرا كه تقي‌زاده نيز مانند بسياري از سياستمداران آن عصر تصور مي‌كرد كه آلمان پيروز جنگ خواهد بود و بنابراين براي مدتي در صف آلماني‌ها قرار گرفت‌.
***
در مدت اقامت تقي‌زاده در لندن‌، براون از طريق سفارت انگلستان در ايران برنامه‌هاي مورد نظر خود و تقي‌زاده را به اجرا مي‌گذاشت.
براون كه اميدوار بود، با در اختيار گرفتن وكلاي مجلس ايران در عمل به لرد كرزن كمك كند و رقيب وي ادواردگري را از سر راه بردارد، رابطه خوبي با مستر اسمارت سفير بريتانيا برقرار كرد و پيغام‌هاي اين دو را به يكديگر رد و بدل مي‌كرد. براون كه به دفعات يادآور شده است كه از اخبار ايران به خوبي مطلع است‌، با خرسندي از ملاقات تقي‌زاده با اعضاي پارلمان مي‌نويسد: «انشأالله حالا كم‌كم كار پيش مي‌رود كه لينچ آدمي بي‌نفوذي نيست و البته هر چيزي كه مي‌خواهيد حتي المقدور ترجمه مي‌كنم‌.»
بروان به دفعات تلاش مي‌كند تا در نامه‌هايش خود را دوستدار و مخلص ايران نشان دهد و به دفعات خود را كمترين خادم و كمترين دوستدار ايران معرفي مي‌كند. اگر چه در پايان نامه‌هايش با امضاي ادوارد براون انگليسي‌، ميهن‌پرستي‌اش را نيز به رخ مي‌كشد و به اين طريق به وضوح عنوان مي‌كند كه تلاش او در وهله اول نه براي ايران كه براي انگلستان است‌، حتي دشمني براون با روسيه و انتقاد به اعمال اين كشور در ايران نيز ريشه در همين حس ميهن پرستي‌اش دارد. آن‌جا كه تلاش مي‌كند تا قرارداد اتحاد انگليس و روس را زير سؤال ببرد،يا زماني كه مي‌نويسد:
«دشمن شمال در كمين و خيال فاسدش بر بغض و كين است‌،» نبايد تصور كرد كه او به منافع ايران مي‌انديشد. حتي مخالفت او با ادوارد گري نيز از همين روست‌: «بعد از اين نطق سر ادواردگري بلكي مأيوس شده‌ام كه ظاهراً هر ظلمي كه روس بكند او مي‌پسندد.»
دشمني براون به خصوص وقتي روس‌ها در ايران به امتيازاتي دست مي‌يابند، شدت مي‌گيرد:
«هيچ شكي ندارم كه سبب حقيقي روس است كه مي‌خواهند هر جا به قدر ذره نوري را از انوار آزادي و وطن‌پرستي ببينند آن را خاموش كنند.»
«چند قطعه از روزنامه‌ها راجع به ايران مي‌فرستم‌. همه‌اش به روز است‌، خصوصاً آن چه راجع است به امتيازات راه آهن كه به روسيه داده شده است‌. سردار اسعد بايد حالا بفهمد كه كه به چه درجه گول خورده است‌.»
«به خيال مخلص همان يك اميدي كه هست از براي ايران و ساير ملل اسلاميه انقراض دولت روس است و اگر چه خيلي بعيد مي‌نمايد، الله علي كل شي‌ء قدير.»
براون علاوه بر اين نامه‌ها، ديدارها و گفتارهاي محرمانه و به تعبير خودش خيلي محرمانه‌ دارد كه از محتواي آن‌ها چيزي در دسترس نيست اما از لحن آمرانه براون در برخي از نامه‌ها پيداست كه او بر تقي‌زاده كاملاً تسلط داشت و حتي دستوراتي به او ديكته مي‌كرد.
«اميدوارم كه تا در لندن هستيد، مسترلينچ و سايرين را خواهيد ديد. ميرزاعلي اكبر اسكويي هم در لندن است‌. در  66.Torringtonsquare البته او را هم ملاقات خواهيد فرمود.»
يا در جايي ديگر:
«فردا انشأالله به لندن مي‌آيم و ساعت يازده و هفده دقيقه به  crossKing›s مي‌رسم و به خيال مخلص بهتر اين است كه مستقيماً به منزل جنابعالي بيايم تا اولاً قدري صحبت بكنيم و بعد با هم به سفارت ايران برويم و وقتي كه از آن‌جا فارغ شده‌، با هم نهار بخوريم‌. اگر مستر ولون در لندن باشد مي‌خواهم آن‌جا هم برويم [...] قبل از ساعت دوازده يعني ظهر فردا در منزل خودتان منتظر مخلص باشيد، مگر آن كه خواسته باشيد مخلص را در cross King به وقت رسيدن يعني 17/11 صبح ملاقات كنيد.»
تقي‌زاده و يارانش سرانجام سال 1909 به ايران باز مي‌گردند، براون به او مأموريتش را يادآور مي‌شود و مي‌نويسد: «مجهول نيست كه چه كارهاي مشكل در پيش است [...] خيلي لازم است كه روابط مخابره با ايران كه داشتيم گسيخته نشود، والا اكاذيب از طرفداران استبداد منتشر گردد [...] خود جنابعالي معلوم است فرصت نداريد، ولي هرگاه شخصي باشد معتمد عليه‌، با ذكاوت‌، وطن پرست كه بتواند مجمل مهمات را گاه‌گاهي مثلاً ماهي يك مرتبه به مخلص بنويسد، تا حسب‌الفرصه به روزنامه‌ها بفرستم خيلي مفيد باشد.»
در اين زمان كميته لندني ايران در عمل تعطيل شده بود، چرا كه ديگر به‌وجود آن نيازي نبود و به قول براون «اگر وجودش لازم باشد بايد از نو خلق شود.»
  خدمات براون به تقي‌زاده و متقابل‌
براون در قبال اخباري كه از تقي‌زاده دريافت مي‌كرد، براي تقي‌زاده جاسوسي مي‌كرد:
«گمان دارم كه ظل‌السلطان يا يكي از پسرانش از آن طرف و سالارالدوله از اين طرف كه در پاريس مي‌باشد، درصدد آن هستند كه گربه‌ها را برقصانند. به جهت اطلاع عرض شد.»
براون همچنين در اين دوره وظيفه داشت تا تقي‌زاده را در اموري كه به او محول شده بود، راهنمايي كند.
«اگر مسئله مستشارهاي فرنگي پيش آيد، البته خيلي احتياط خواهيد فرمود و قرض همان‌طور و اگر قرض لازم باشد از زرتشتي‌هاي متمول بمبئي بخواهيد... فراموش نخواهيد فرمود كه حسن مناسبات با عثماني‌ها به چه درجه اهميت دارد، خصوصاً نظر به ترقيات كليه كه در لشكر آن‌ها به هم مي‌رسد.»
نامه فوق تا حدي بيانگر مأموريت تقي‌زاده و سياست‌هاي بريتانياست‌. براون از سويي نگران فعاليت ديگر كشورها در قبال مشروطه است و به تقي‌زاده از اين جهت هشدار مي‌دهد، از طرفي سعي در ايجاد مناسبات بين زرتشتي‌ها و تقي‌زاده دارد و از سويي به نفوذ در دولت عثماني مي‌انديشد.
براون در يكي از نامه‌هايش به تقي‌زاده كه در آن زمان در برلين زندگي مي‌كرد، اين طور نوشته است‌:
«مطلب ديگر اين است كه يكي از تلامذه سابق مخلص از زرتشتيان هندوستان كه حالا آن‌جا صاحب منصب است و اسمش فيروز خرگات است‌، به واسطه عشقي كه به وطن اصل خود يعني ايران دارد، مدتي است كه گاه گاهي مبلغي پول به طريق امانت به مخلص فرستاده است تا به هر كه لايق‌تر دانم از جوان‌هاي ايراني خصوصاً طلبه ايراني كه فقير مي‌باشند، برسانم‌. چون مي‌دانم كه در ايام مشروطه آن دوست گرامي خدمت‌هاي نمايان به زرتشتي‌ها و ساير اهل ذمه در ايران كرديد، خيلي بجاست كه تقسيم اين پول در دست شما باشد.»
حاصل اين كه‌، استاد دانشگاه كمبريج به خوبي مي‌دانست كه چگونه نيروي انساني لازم را از جمع زرتشتي‌هاي مقيم هند يا ايران و نيز از ميان سياستمداران ايران در جهت اهداف كشور بريتانيا انتخاب كند. كما اين كه حضور مانكجي صاحب و پس از آن اردشيرجي به عنوان جاسوسان انگلستان برآيند همين زمينه‌سازي‌هاست‌.
براون به صراحت مي‌نويسد:
«تا كارها خوب پيش مي‌رود، هيچ لزومي ندارد كه ما بگوييم يا بنويسم‌...»
يعني تا امور ايران بر وفق مراد بريتانيا پيش برود، نيازي به دخالت براون و يارانش نيست‌.