به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 201
بازدید دیروز: 2,464
بازدید هفته: 6,799
بازدید ماه: 6,799
بازدید کل: 23,668,627
افراد آنلاین: 2
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
چهارشنبه ، ۰۵ اردیبهشت ۱٤۰۳
Wednesday , 24 April 2024
الأربعاء ، ۱۵ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
ادوارد براون؛ جاسوس MI6 در پوشش «شرق‌شناس» 31 - وقتی بهائیان برای اشغالگران انگلیسی گندم ذخیره می‌کردند ۲۳/ ۷ ۰/ ۱۳۹۵
ادوارد براون؛ جاسوس MI6 در پوشش «شرق‌شناس»
وقتی بهائیان برای اشغالگران انگلیسی گندم ذخیره می‌کردند  
 

Image result for ‫بهائیان‬‎


كرزن نيز نقشه‌ها و خواسته‌هايش كم‌تر از پتر نيست‌. محمود محمود محقق برجسته كشورمان كه تحقيقات مبسوط و كم نظيري درباره عملكرد استعماري بريتانيا در ايران و جهان دارد درباره وي مي‌نويسد: «در ميان سياستمداران دولت انگليس هيچ يك به قدر لرد كرزن دشمن ايران نبود. كرزن نماينده پروپا قرص سياستمداران ظالم و جابر و متعدي قرن نوزدهم انگلستان بود. هميشه در دوره زندگاني خود مي‌كوشيد ايران را ذليل و بيچاره كند.»
حتي گفته مي‌شود كه كرزن در دوران نايب السلطنتي هند همواره با حرارت مي‌گفته است كه‌: «مرز غربي هند، رود فرات است‌.»
سياست براون در قبال همه اين مسايل سكوت بود اما وقتي قرارداد 1915 مطرح شد، او از شنيدن آن چنان به خشم آمد كه اين جملات را از زبان او مي‌شنويم‌:
«خوش رقصي غيرقابل درك سر ادواردگري در برابر روسيه و نقض كامل اصولي كه مورد احترام هر سياستمدار مأل انديش بريتانيايي بود كه حفظ دولت‌هاي حايل ميان امپراطور بريتاني و ممالك امپراطوري روسيه را مطلقاً ضرور مي‌شمارد اكنون ما را بدان‌گونه با تقسيم ايران نزديك ساخته است كه نتيجه‌اش نه فقط انهدام يك ملت با استعداد و صاحب قريحه باستاني است كه ما او را در بسياري از ساعات بيداري و جنبش آن به جنگ بي‌رحم‌ترين دولت ارتجاعي جهان رها كرده‌ايم‌; بلكه ايجاد جبهه طولاني [...] است كه الزاماً موجب افزايش هنگفت هزينه نظامي است و روسيه را قادر مي‌گرداند كه از اين پس راهي كه تاكنون برايش غير مقدور بود بر ما اعمال كند.»
روشن است كه مهمترين دليل مخالفت براون با گري توافق او با روسيه بود كه به قول خودش با از ميان رفتن يك دولت حايل بين امپراطوري بريتانيا و روسيه‌، هزينه‌هاي هنگفت نظامي را براي دفاع از منافع انگلستان در شرق به انگلستان تحميل مي‌كرد. از همين روست كه وقتي روسيه تزاري از بين مي‌رود، براون كه بهتر از هر كسي مي‌داند، ايرانيان ممكن است فرصتي جهت بازيابي خودشان به دست آورند، با سكوتش لرد كرزن را در راستاي قرارداد تحت‌الحمايگي همراهي مي‌كند.
در همين رابطه دكتر محمود افشار نامه براون را خطاب به يك خانم انگليسي كه از وي درباره قرارداد 1919 نظر خواسته بود، در كتاب سياست اروپا در ايران منتشر كرد كه به درستي نقاب از چهره براون برمي‌دارد:
20 سپتامبر 1919
خانم محترم تشكر براي نامه 18 سپتامبر شما
پنج شنبه و جمعه اخير من به لندن رفته بودم و در مهماني مجللي كه به افتخار شاهزاده ف‌.م (فيروز ميرزا) وزير خارجه ايران از طرف دولت بريتانيا و همچنين ناهاري كه ديروز در سفارت ايران داده بودند، حضور داشتم‌. در هر دو مهماني (لرد كرزن‌) درباره قرارداد جديد انگليس و ايران صحبت كرد و من تصور كردم كه سخن او خيلي اطمينان دهنده است‌.
چيزي كه بدان وزن بيشتري داد اين بود كه وي (لرد كرزن‌) مدافع استقلال ايران و مخالف قرار داد انگليس و روس (1907) بود. او يك سخنراني بسيار عالي در روزهاي خيلي تاريك سال 1911 در يك مهماني شام كه از طرف (انجمن ايران‌) فراهم شده بود و من آن را به‌خاطر دارم‌، نمود. من تصور مي‌كنم كه فرصت مساعدي براي ايران است كه در اين موقع باريك كه روسيه در هم ريخته است‌، لرد كرزن وزير خارجه است و ايران يك شانس تازه‌اي يافته است‌. به‌طوري كه من خيلي اميدوارتر از آنم كه بودم هر چند بكلي از همه آن چه روي داده است تعجب نمي‌كنم كه ايرانيان ناخشنود و بدبين باشند. من ديروز چند كلمه با لرد كرزن صحبت كردم‌. او در اطمينان‌هايش خيلي قطعي بود و مي‌گفت كه مذاكرات با ايران مانند دو ملت مستقل با احترام متقابل بود و مسئله قيموميت و تحت‌الحمايگي در كار نبوده است‌[...] ادواردجي‌، براون‌»  
چرا براون به اميد بخشيدن از ناحيه كرزن كه هرگز نظر مساعدي درباره ملل شرق نداشته است‌، بسنده مي‌كند و خود در برابر اين قرارداد اظهار نظري نمي‌كند؟ چرا آن را يك شانس تازه براي ايران مي‌داند؟ آيا مي‌توان با همه تيزبيني و آگاهي كه براون در سياست داشت‌، او را از مفاد قرارداد 1919 بي‌اطلاع بدانيم‌؟
اين سؤالات و ده‌ها سؤال ديگر تنها يك پاسخ دارد، اين‌كه براون به هيچ دليلي نمي‌توانست مصلحت و منافع استكباري - و نه ملي‌- انگلستان را ناديده بگيرد.
اگر يك بار ديگر سخن براون را در زمانه‌اي كه بلژيكي‌ها با ايران قرارداد امضا مي‌كردند، به ياد بياوريم كه‌: «اين دوره را با برگزاري كنترل گمركات ايران و نفوذ بلژيكي‌ها مي‌توان تاريخ آغاز كاهش نفوذ انگليس و افزايش بينوايي و بي‌نظمي ايران دانست‌»، درك خواهيم كرد كه او نيز مانند همه سياستمداران عصر خويش مي‌انديشيد كه ايران همان كودك نابالغ است كه صلاح و فسادش را نمي‌شناسد، و نياز به قيموميت دارد و چه كشوري بهتر از انگلستان كه نبودش مساوي است با بينوايي و بي‌نظمي‌(!).
***
 پيوندهاي بهاييان با اسرائيل‌
پادشاهان عثماني‌، به‌خصوص سلطان عبدالحميد كه آرزوي خلافت مسلمانان را در سر مي‌پروراند، همواره از افراد و گروه‌هايي كه عليه كشور و مردم شيعه ايران و پادشاهان قاجار قيام مي‌كردند، حمايت و جانبداري مي‌كردند. بدين جهت زماني كه عبدالبهأ به خاك عثماني رفت‌، با او ارتباط برقرار كردند و او هم لوحي در تأييد دولت عثماني بدين شرح نوشت‌:
«... خدايا! پروردگارا، تأييدات غيبي و توفيقات يكتايي و رحمت رحيمانه تو را درباره دولت بلند پايه عثماني و خلافت نبوي آرزومندم و مسئلت مي‌دارم كه قدرتش بربسط زمين مستقر شد و بر كيان عظمت پايدار گردد...»
اما اين دوستي پايدار نبود، چرا كه ترك‌ها خيلي زود به ارتباط عبدالبهأ با انگليسي‌ها پي بردند و حتي تصميم به نابودي همه بهاييان مقيم عثماني و متصرفات آن كشور گرفتند.
عبدالبهأ به اتهام همكاري با انگليسي‌ها عليه ترك‌ها مظنون واقع شد، پس از تحقيق و تأييد هيئت بازرسي سرانجام به آن‌جا رسيد كه تصور مي‌رفت ترك‌ها او را تبعيد يا حتي اعدام كنند.
منابع بهايي در اين‌باره مي‌نويسند:
«فرمانده كل قواي ترك‌، جمال پاشاي غدار و سفاك‌، عدوصائل و خصم له و بشر نظر به تلقينات و تحريكات مغرضين و سوءظن شديد كه نسبت به امرالهي حاصل نموده بود، به مخالفت بي‌منتهي برخاست به انهدام كلمه‌الله مصمم گرديد، حتي صريحاً اظهار داشت كه چون از دفع دشمنان خارج انگلستان فراغت يابد به تصفيه امور داخل اقدام و در اولين قدم حضرت عبدالبها را علي ملاء الاشهاد، مصلوب‌، روضه مباركه را منهدم و با خاك يكسان خواهد نمود.»
تبعيد بهأ به عكا بهترين اتفاقي بود كه مي‌توانست براي بهاييان و او بيفتد! توافق براون و بهأ حمايت همه جانبه انگلستان از آن‌ها را در حوزه عثماني به دنبال داشت‌. از طرفي بهاييان نيز كمر خدمت به انگليسي‌ها را بستند.
همكاري بهاييان با قواي انگليس كه در قلمرو امپراطوري عثماني درصدد تصرف فلسطين و حمايت از يهوديان بودند، پس از توافق با ادوارد براون به آن‌جا رسيد كه عبدالبهأ براي آن‌ها گندم و آذوقه ذخيره كرد تا در اختيار آن‌ها قرار دهد.
«وقتي قشون انگليس وارد حيفا شد كارپردازي ارتش آن‌ها از لحاظ آذوقه مواجه با اشكالات بود. افسر مربوطه براي مشورت به سركار آقا مراجعه نمود و اخيرالذكر جواب داد ما گندم داريم‌. افسر مزبور در كمال تحير سؤال كرد آيا براي ارتش انگليس هم داريد؟ عبدالبهأ جواب داد من براي ارتش انگليس هم گندم دارم‌.»
به‌علت همين نوع همكاري‌ها بود كه جمال پاشا تصميم به نابودي عبدالبهأ گرفت‌. در واقع عباس افندي مشهور به عبدالبهأ، در ادامه راه بهأ به سرسپردگي بريتانيا درآمده بود. شوقي افندي رهبر جانشين عباس افندي پس از او به صراحت مي‌نويسد: «جمال پاشا (فرمانده كل قواي عثماني‌) تهديد كرد كه عباس افندي را به جرم جاسوسي اعدام خواهد كرد.»ولي سازمان اطلاعات و جاسوسي انگلستان از اين تصميم اطلاع يافت و درصدد حفظ جان او برآمد. شوقي افندي آخرين باقيمانده سران بهايي مي‌نويسد:
«ضمناً سازمان اطلاعات و جاسوسي فرمانده [انگليسي‌] جبهه حيفا را مأمور ساخت تصميمات لازم جهت حفظ جان مبارك اتخاذ و از اجراي نقشه پليد جمال پاشا كه طبق اخبار واصله به دايره اطلاعات انگلستان برآن تصميم بوده كه در صورت تخليه شهر و عقب نشيني قواي ترك‌، حضرت عبدالبهأ و عائله مباركه را در كوه كرمل مصلوب سازد، جلوگيري نمايد.
دولت انگلستان به حمايت جدي از پيشواي بهاييان برآمد و لرد بالفور تلگرافي به ژنرال البني فرمانده ارتش بريتانيا (در جنگ با جمال پاشا در منطقه فلسطين‌) دستور داد كه در حفظ و صيانت عبدالبهأ و عائله و دوستانش بكوشدو امپراتوري بريتانيا در تكميل اين اقدام‌ها، توسط همين ژنرال انگليسي به عباس افندي لقب سر (Sir) و نشان شواليه‌گري اعطا كرد و به اين ترتيب با تحت الحمايه قرار دادن عبدالبهأ او را از مرگ حتمي نجات داد.