زلال بصیرت (۱۰۹) - انفاق علاج دلبستگی به دنیا ۳۰ / ۰۱ / ۱۳۹۶
پرستش خداى یگانه و ایمان به روز قیامت، اولین مسئلهاى بود كه همه انبیاء در آغاز بعثتشان مردم را بدان دعوت مى كردند و پایه همه برنامههایشان بر آن استوار بود؛ اما پیغمبراكرم(ص) در همان آغاز دعوتشان، در كنار این دو اصل بر اهمیت كمك به فقرا و مستمندان تكیه كردند.
ایمان به آخرت؛ همسنگ کمک به محرومان
آیات سال اول بعثت، یعنى زمانى كه هنوز دعوت پیغمبر اسلام گسترش پیدا نكرده بود، بر موضوع كمك به ایتام، فقرا، محرومان و گرسنگان تأكید فراوان دارد و دقت در آنها ما را به اهمیت این موضوع واقف مىكند. در سورههاى كوچك قرآن، به آیاتى نظیر آیات (1تا3 ماعون؛ فجر، 19 و20) برمی خوریم. این آیات درباره كسانى خبر مىدهد كه قیامت و كیفر و پاداش را انكار مىكنند و حساب و كتاب را نمىپذیرند. مىفرماید: «منكران قیامت كسانى هستند كه یتیم را قبول نمىكنند و به اطعام گرسنگان اهمیّت نمىدهند و بدان سفارش نمىكنند. میراث گذشتگان را یك جا مىخورند و علاقه وافرى به جمع مال دارند». اینان كسانىاند كه قیامت را قبول ندارند. قرآن بین اعتقاد به قیامت و حساب و كتاب با كمك به مستمندان و خدمت به محرومان ارتباط برقرار مىكند. اگر كسى اعتقاد به قیامت و حساب و كتاب داشته باشد به مال دنیا بیش از حد دلبستگى پیدا نمىكند، میراث گذشتگان را یك جا نمىبلعد و سهمى هم براى فقرا قرار مىدهد، نه تنها آنچه از دستش بر مىآید به ایتام و فقرا كمك مىكند، دیگران را هم به این كار تشویق مىكند. آنان كه چنین نمىكنند، كسانىاند كه به آخرت ایمان ندارند. این مسئله بسیار مهمى است كه قرآن ایمان به آخرت را با كمك به فقرا همسنگ مىكند و نفى این كمكها را دلیل این مىداند كه فرد، ایمان به آخرت ندارد. در همان آغاز بعثت پیغمبر، این مطالب به مردم گفته مىشود. در آیات شریفه دیگرى مىفرماید: كسانى كه از گردنه بگذرند؛ از بلاها، از گرفتاریها و عذابهاى ابدى نجات پیدا مىكنند. آن گردنه، خوراندن غذا به دیگران است، چه مىدانى كه این گردنه چیست؟ آن گردنه، روز درماندگى، روز كمى نعمت، روز گرفتارى و قحطى و گرانى است(سوره بلد). كسانى كه همت كنند در چنین ایامى به داد محرومان برسند از گردنه گذشتهاند و نجات یافتهاند؛ اما اگر در این ایام انسانها در فكر منافع خودشان باشند، هرگز از گردنه نمىگذرند و نهایتاً در عذاب ابدى گرفتار خواهند شد.
بین ایمان و عمل رابطه اى است. ایمان به آخرت با بعضى اعمال، رابطه تنگاتنگ دارد. اگر بر ایمانى كه در آغاز پیدا مىشود این اعمال مترتب شد، آن ایمان تقویت مىشود و ثابت مىماند. اگر بر عكس، با اعمال ضدش همراه شد به تدریج ایمان از بین مىرود و به كفر منتهى مىشود. ایمان به آخرت با دیگر خواهى و به فكر محرومان بودن توأم است. نمىشود كسى پاداش كار خیر را در آخرت باور داشته باشد و هیچ كارى نكند. براى مثال، كسى كه هزار تومان سرمایه دارد و مىداند اگر آن را به كار اندازد، پس از یك سال این هزار تومان یك میلیون مىشود، آیا از این كار امتناع مىكند؟ كسى كه به آخرت ایمان دارد مىداند اگر مالش را صرف فقرا كند، روز قیامت هزاران برابر سود برایش باقى خواهد ماند. اگر چنین نكند معلوم مىشود كه باور ندارد.
وقتى انسان مىبیند خمس و زكات بر او واجب است، اما بدان عمل نمىكند، آنگاه كه مىداند احسان به والدین و كمك به ارحام و خویشاوندان فقیر بر او تكلیف است، اما به آن توجه نمىكند، با وجدان خود درگیر مىشود. از یك طرف به پول علاقه فراوان دارد و از سوى دیگر وجدانش ناراحت است كه تكالیفش را عمل نمى كند. او مى كوشد تا این تضاد بین مال دوستى و اعتقاد به آخرت را در درون خود حل كند. اگر مالدوستى غالب بشود، این تضاد به نفع مال دوستى و دنیاپرستى و به ضرر ایمان به آخرت تمام مىشود؛ یعنى آدمى آرام آرام به خود تلقین مىكند كه این حرفها خرافه اى بیش نیست(روم / 10) تكذیب آیات الهى، كفر و ارتداد، یك باره گریبان آدمى را نمىگیرد. كارهاى بد، آهسته آهسته روح ایمان را در او مىخشكاند: «حبّ الدّنیا رأس كلّ خطیئة».( کافى ج: 3 ص:197) آدمى هر بار به گناه آلودهتر مىشود، از ایمانش كاسته مىشود و سرانجام به ورطه كفر سقوط مىكند. براى همین است كه این همه دعا مىكنیم تا عاقبت به خیر شویم.
حب دنیا ؛ منشا تمام گناهان و خطاها
انسانى كه ایمان دارد و خدا را باور كرده، دروغ نمىگوید اما آلودگى به دنیا، خودخواهى، خودپرستى و لذتپرستى، ایمان را ضعیف و كم رنگ مى كند، تاجایى كه دیگر چیزى باقى نمىماند. اگر در اجتماع مىبینید كسانى روزگارى در راه خیر بودند، جبهه رفتند، معلول شدند، اما بعدها منحرف شدند و ضد انقلاب شدند و گفتند دین، افیون جامعه است و نه تنها افیون ملتهاست، افیون حكومتها نیز مى باشد، سرّش همین است. اینان چند صباحى براى ادامه تحصیل به خارج از كشور رفتند؛ اما زرق و برقهاى آنجا چشمشان را گرفت و گفتند چرا ما از این امكانات و از این وسایل عیش و نوش لذت نبریم، آخوندها نمىگذارند، باید آخوندها را برداشت تا مشكل حل بشود. این چنین شد كه برگشتند و سناریوى براندازى حكومت را ترسیم كردند.
انفاق ؛ راه کم کردن محبت دنیا
بهترین چیزى كه مى تواند انسان را از این عاقبت به شرّى نجات بدهد این است كه انسان با ممارست، محبت دنیا را در دل كم كند، بهترین راهِ این كار انفاق است: «لن تنالوا البرّ حتى تنفقوا مما تحبون.»(آل عمران / 92) دنیا پرست مى خواهد آنچه را در دست دیگران است نیز تصاحب كند، ضدّش این است كه آدمى آنچه را خودش دارد به دست خود انفاق كند؛ آن وقت عشق به دنیا پیدا نمى شود و ایمان به آخرت ثابت مى گردد. قرآن مىفرماید: « از اموالشان زكات بگیر، تا بدین وسیله پاكشان كنى و (اموالشان را) نمو دهى و درباره آنان دعاى خیر كن كه دعاى تو مایه آرامش آنان است و خدا شنوا و داناست». (توبه/103) ما به اشتباه گمان مىكنیم صدقه دادن، زكات دادن و انفاق كردن، مال را پاك مى كند و آن را رشد مىدهد؛ اما فرهنگ قرآن چیز دیگرى است. خداوند مىفرماید: «از اموالشان زكات بگیر، تا بدین وسیله پاكشان كنى» نمىفرماید: «اموالشان را پاک کنی»، وقتى صدقه را از مردم مىگیرى نه تنها مالشان را پاك مىكنى، خودشان را نیز پاك مىكنى. دلبستگى به دنیا آلودگىِ خودِ انسان است. روح انسان به واسطه علاقه به دنیا آلوده است. وقتى آدمى انفاق مىكند، این علاقه و آلودگى را از خود دور مىسازد و پاك مىشود. حاصل اینكه بین ایمان به آخرت و كمك به دیگران رابطه اى ناگسستنى برقرار است. تعبیر جالب قرآن این است كه مىفرماید: « كسى كه منكر آخرت است به اطعام دیگران سفارش نمىكند» (ماعون/3). نمى فرماید خودش طعام نمىدهد، بلكه تكیه قرآن بر سفارش كردن به اطعام است.
ایمان به آخرت؛ همسنگ کمک به محرومان
آیات سال اول بعثت، یعنى زمانى كه هنوز دعوت پیغمبر اسلام گسترش پیدا نكرده بود، بر موضوع كمك به ایتام، فقرا، محرومان و گرسنگان تأكید فراوان دارد و دقت در آنها ما را به اهمیت این موضوع واقف مىكند. در سورههاى كوچك قرآن، به آیاتى نظیر آیات (1تا3 ماعون؛ فجر، 19 و20) برمی خوریم. این آیات درباره كسانى خبر مىدهد كه قیامت و كیفر و پاداش را انكار مىكنند و حساب و كتاب را نمىپذیرند. مىفرماید: «منكران قیامت كسانى هستند كه یتیم را قبول نمىكنند و به اطعام گرسنگان اهمیّت نمىدهند و بدان سفارش نمىكنند. میراث گذشتگان را یك جا مىخورند و علاقه وافرى به جمع مال دارند». اینان كسانىاند كه قیامت را قبول ندارند. قرآن بین اعتقاد به قیامت و حساب و كتاب با كمك به مستمندان و خدمت به محرومان ارتباط برقرار مىكند. اگر كسى اعتقاد به قیامت و حساب و كتاب داشته باشد به مال دنیا بیش از حد دلبستگى پیدا نمىكند، میراث گذشتگان را یك جا نمىبلعد و سهمى هم براى فقرا قرار مىدهد، نه تنها آنچه از دستش بر مىآید به ایتام و فقرا كمك مىكند، دیگران را هم به این كار تشویق مىكند. آنان كه چنین نمىكنند، كسانىاند كه به آخرت ایمان ندارند. این مسئله بسیار مهمى است كه قرآن ایمان به آخرت را با كمك به فقرا همسنگ مىكند و نفى این كمكها را دلیل این مىداند كه فرد، ایمان به آخرت ندارد. در همان آغاز بعثت پیغمبر، این مطالب به مردم گفته مىشود. در آیات شریفه دیگرى مىفرماید: كسانى كه از گردنه بگذرند؛ از بلاها، از گرفتاریها و عذابهاى ابدى نجات پیدا مىكنند. آن گردنه، خوراندن غذا به دیگران است، چه مىدانى كه این گردنه چیست؟ آن گردنه، روز درماندگى، روز كمى نعمت، روز گرفتارى و قحطى و گرانى است(سوره بلد). كسانى كه همت كنند در چنین ایامى به داد محرومان برسند از گردنه گذشتهاند و نجات یافتهاند؛ اما اگر در این ایام انسانها در فكر منافع خودشان باشند، هرگز از گردنه نمىگذرند و نهایتاً در عذاب ابدى گرفتار خواهند شد.
بین ایمان و عمل رابطه اى است. ایمان به آخرت با بعضى اعمال، رابطه تنگاتنگ دارد. اگر بر ایمانى كه در آغاز پیدا مىشود این اعمال مترتب شد، آن ایمان تقویت مىشود و ثابت مىماند. اگر بر عكس، با اعمال ضدش همراه شد به تدریج ایمان از بین مىرود و به كفر منتهى مىشود. ایمان به آخرت با دیگر خواهى و به فكر محرومان بودن توأم است. نمىشود كسى پاداش كار خیر را در آخرت باور داشته باشد و هیچ كارى نكند. براى مثال، كسى كه هزار تومان سرمایه دارد و مىداند اگر آن را به كار اندازد، پس از یك سال این هزار تومان یك میلیون مىشود، آیا از این كار امتناع مىكند؟ كسى كه به آخرت ایمان دارد مىداند اگر مالش را صرف فقرا كند، روز قیامت هزاران برابر سود برایش باقى خواهد ماند. اگر چنین نكند معلوم مىشود كه باور ندارد.
وقتى انسان مىبیند خمس و زكات بر او واجب است، اما بدان عمل نمىكند، آنگاه كه مىداند احسان به والدین و كمك به ارحام و خویشاوندان فقیر بر او تكلیف است، اما به آن توجه نمىكند، با وجدان خود درگیر مىشود. از یك طرف به پول علاقه فراوان دارد و از سوى دیگر وجدانش ناراحت است كه تكالیفش را عمل نمى كند. او مى كوشد تا این تضاد بین مال دوستى و اعتقاد به آخرت را در درون خود حل كند. اگر مالدوستى غالب بشود، این تضاد به نفع مال دوستى و دنیاپرستى و به ضرر ایمان به آخرت تمام مىشود؛ یعنى آدمى آرام آرام به خود تلقین مىكند كه این حرفها خرافه اى بیش نیست(روم / 10) تكذیب آیات الهى، كفر و ارتداد، یك باره گریبان آدمى را نمىگیرد. كارهاى بد، آهسته آهسته روح ایمان را در او مىخشكاند: «حبّ الدّنیا رأس كلّ خطیئة».( کافى ج: 3 ص:197) آدمى هر بار به گناه آلودهتر مىشود، از ایمانش كاسته مىشود و سرانجام به ورطه كفر سقوط مىكند. براى همین است كه این همه دعا مىكنیم تا عاقبت به خیر شویم.
حب دنیا ؛ منشا تمام گناهان و خطاها
انسانى كه ایمان دارد و خدا را باور كرده، دروغ نمىگوید اما آلودگى به دنیا، خودخواهى، خودپرستى و لذتپرستى، ایمان را ضعیف و كم رنگ مى كند، تاجایى كه دیگر چیزى باقى نمىماند. اگر در اجتماع مىبینید كسانى روزگارى در راه خیر بودند، جبهه رفتند، معلول شدند، اما بعدها منحرف شدند و ضد انقلاب شدند و گفتند دین، افیون جامعه است و نه تنها افیون ملتهاست، افیون حكومتها نیز مى باشد، سرّش همین است. اینان چند صباحى براى ادامه تحصیل به خارج از كشور رفتند؛ اما زرق و برقهاى آنجا چشمشان را گرفت و گفتند چرا ما از این امكانات و از این وسایل عیش و نوش لذت نبریم، آخوندها نمىگذارند، باید آخوندها را برداشت تا مشكل حل بشود. این چنین شد كه برگشتند و سناریوى براندازى حكومت را ترسیم كردند.
انفاق ؛ راه کم کردن محبت دنیا
بهترین چیزى كه مى تواند انسان را از این عاقبت به شرّى نجات بدهد این است كه انسان با ممارست، محبت دنیا را در دل كم كند، بهترین راهِ این كار انفاق است: «لن تنالوا البرّ حتى تنفقوا مما تحبون.»(آل عمران / 92) دنیا پرست مى خواهد آنچه را در دست دیگران است نیز تصاحب كند، ضدّش این است كه آدمى آنچه را خودش دارد به دست خود انفاق كند؛ آن وقت عشق به دنیا پیدا نمى شود و ایمان به آخرت ثابت مى گردد. قرآن مىفرماید: « از اموالشان زكات بگیر، تا بدین وسیله پاكشان كنى و (اموالشان را) نمو دهى و درباره آنان دعاى خیر كن كه دعاى تو مایه آرامش آنان است و خدا شنوا و داناست». (توبه/103) ما به اشتباه گمان مىكنیم صدقه دادن، زكات دادن و انفاق كردن، مال را پاك مى كند و آن را رشد مىدهد؛ اما فرهنگ قرآن چیز دیگرى است. خداوند مىفرماید: «از اموالشان زكات بگیر، تا بدین وسیله پاكشان كنى» نمىفرماید: «اموالشان را پاک کنی»، وقتى صدقه را از مردم مىگیرى نه تنها مالشان را پاك مىكنى، خودشان را نیز پاك مىكنى. دلبستگى به دنیا آلودگىِ خودِ انسان است. روح انسان به واسطه علاقه به دنیا آلوده است. وقتى آدمى انفاق مىكند، این علاقه و آلودگى را از خود دور مىسازد و پاك مىشود. حاصل اینكه بین ایمان به آخرت و كمك به دیگران رابطه اى ناگسستنى برقرار است. تعبیر جالب قرآن این است كه مىفرماید: « كسى كه منكر آخرت است به اطعام دیگران سفارش نمىكند» (ماعون/3). نمى فرماید خودش طعام نمىدهد، بلكه تكیه قرآن بر سفارش كردن به اطعام است.
بیانات آیتالله مصباح یزدی (دام ظله) در جمع پرسنل كمیته امداد همدان ؛14 /7 / 1379.