جريان هاي فكري منحرف(بخش سوم )

عبدالله مهدیون

نيش هاي زهرآگين وهابيت:

وهابيت در تمامي كشورهاي اسلامي مانند(افغانستان، پاكستان عراق، سوريه لبنان و ليبي و ساير كشورها)عامل ايجاد تفرقه و كشتار بي رحمانه هستند وهابيت بر مبناي ايجاد اختلاف بين مسلمين بوجود آمده است. همين الان اطلاع داريم و مي شناسيم كه علماي حنابله(يكي از چهار فرقه فقه اسلامي) غيروهابي در عربستان سعودي دلشان از اين وهابي ها خون است، اينها حنابله اي هستند كه وهابي نشدند، فقه همان فقه و مبناي فقهي، همان فقه حنبلي است. اما موازين و اصول وهابيت را قبول نكردند. اينها غالباً هم مطرودند، يعني عموماً اين افراد، در داخل حكومت سعودي هم نيستند، نه فتوايي نه امامتي و نه هيچ منصب ديگر هم در اختيارشان قرار نمي گيرد.

رهبر عظيم الشان انقلاب مي فرمايند: اين را صريح به مردم بيان كنيد، پرده پوشي نكنيد، از اول وهابيت را براي ضربه زدن به وحدت اسلام و ايجاد پايگاهي-مثل اسرائيل- در بين جامعه ي مسلمانها بوجود آوردند. همچنان كه اسرائيل را براي اينكه پايگاهي عليه اسلام درست كنند، به وجود آوردند. حكومت وهابيت و اين روساي نجد را بوجود آوردند، تا داخل جامعه اسلامي مركز امني داشته باشند كه به خودشان وابسته باشد و مي بينيد هم كه وابسته اند. باتوجه به اين مهم كه تحريف و تحذيف آخرين دين آسماني، (اسلام) خطرناك ترين نوع مقابله با اسلام است، مباحثي جامع را مي طلبد. تا به تمام معنا ماهيت ضد اسلامي مسلك هاي استعماري مثل وهابيت شناخته شود و دانست آنچه را محمدبن عبدالوهاب نجدي به تحريك وزارت مستعمرات انگليس، با اسلام ناب محمدي در مركز وحي (مكه) انجام داد. يكي از انگيزه هاي انگلستان مسلك ساز از تحريك بل تربيت و تشويق محمدبن عبدالوهاب توسط مستر همفر جاسوس معروف انگليس در بوجود آوردن مسلكي بر پايه تفكرات سابقه دار ابن تيميه بلكه تكرار همان اراجيف خيالي كه نه فقط شخصيت هاي علمي شيعه بزرگان اهل تسنن جواب داده به تاريخ سپرده اند. ترس و وحشت از گسترش فرهنگ برخاسته از تشيع، هميشه راست قامت مبارز شهيد پرور بوده كه توانسته بر اساس دو ركن (قرآن و عترت) حديث شريف ثقلين، جوانان و دانشمندان غير شيعه،حتي پيروان اديان تحريفي، قبل از اسلام را جذب نمايد. ولذا مي توان با پي جوئي رفتار استعمارگراني كه بنام وهابي درجاي جاي دنياي اسلام به خرابكاري مشغولند، عمق وحشت آنان را از نفوذ بيداري و آگاهي مسلمانان از اسلام واقعي كه با تشيع تعريف شده و مي شود درك نمود. در حقيقت مي توانيم شاهد باشيم كه چگونه استعمار با جنايات شرربار وهابيون كه نام جهاد في سبيل اله و اصلاح ديني به خود گرفته است، تصرف سياسي خود را رنگ مذهبي داده و آن را مقدس جلوه مي دهد.(هان اي دل عبرت بين از ديده نظر كن هان) اگر اين هدف شوم خائنانه را معادل تفكر صهيونيسم به عنوان يك منشاءفكري و سياسي تاثير گذار در عرصه تضعيف مباني ناب و انقلابي اسلامي به عنوان (راس يك مثلث )فرض كنيم، به يقيين بعد از جويش نقش غرب و استكبار جهاني و ضلع دوم غربي مثلث، آنچه باعث تكميل (ضلع سوم) اين مثلث شده است نقش و عمل سران و  حاكمان وهابي برخي كشورهاي غربي، بويژه عربستان سعودي از سياست هاي صهيونيستي و غربي براي تحقق اين اهداف بارز است. چنانكه ايوب صبري سرپرست مدرسه عالي نيروي دريايي دولت عثماني (تركيه) در خاطرات و  دست نوشته هاي خود مي نويسد.(عبدالعزيزبن سعود كه تحت تاثير محمدبن عبدالوهاب قرار داشت، درپي عداوت خود با دولت عثماني، زمينه تسلط صهيونيست ها را در فلسطين فراهم آورد، و در اولين سخنراني خود در تسلط به سرزمين حجاز به شيوخ قبايل عرب گفت: ما بايد همه شهرها و آباديها را به تصرف خود درآوريم، احكام و عقايد خود را به آنان بياموزيم، و براي تحقق بخشيدن به اين آرزوها ناچاريم.)

عالمان اهل سنت را كه مدعي پيروي از سنت نبويه و شريعت شريفه محمديه هستند، از روي زمين برداريم و به عبارت ديگر مشركاني كه خود را به عنوان علماي اهل سنت قلمداد مي كنند از دم شمشير بگذرانيم. به ويژه علماي سرشناس و مورد توجه را زيرا تا اينها زنده هستند هم كيشان ما (يعني وهابيون) روي خوش نخواهند ديد. از اين رهگذر بايد نخست كساني را كه به عنوان عالم خودنمايي مي كنند ريشه كن نمود، سپس به سمت بغداد حركت و آن را از دست عثمانيان خارج كرد) (فاعتبروا يا اولي الابصار). دقت در نيت هاي شوم اين افراد خون آشام و علت يابي اين گونه رفتارهاي مطلق انگاري وهابيت، كه اهل تحقيق آن را بي اعتبار سازي عنصر عقلي تعريف كرده اند از سه جهت مهم خارج نيست.

1-تامين خواست استكبار جهاني كه محرك اصلي محمدبن عبدالوهاب بوده است.

2-رهبران جاه طلب عرب در رسيدن به ايده آل هاي قومي و فرقه اي كه تعاليم آسماني دين مبين اسلام را مانع ديدند.

3-حضور وهابيت در اسلام نه فقط راه هاي بازمانده اي كه اهل تسنن را به تشيع هدايت مي كند محو مي سازد، بلكه بهترين وسيله مقابله با تشيع روم اسلام ناب محمدي است چنانكه شيخ محمد مغراري از نويسندگان مشهور وهابي درباره ي گسترش مذهب تشيع در ميان جوان هاي مشرق زمين مي گويد: بيم آن را دارم كه فرهنگ تشيع در ميان جوان هاي مغرب زمين گسترده شود.  واين باورها تنها به علماء وهابي اختصاص ندارد. بلكه امروزه واتيكان تمام قدرت زر و زور خود را براي مقابله با اسلامي كه تشيع، در حقيقت انقلاب شكوهمند اسلامي ايران به جهانيان پيشكش مي كند، به كار گرفته است. ديده و شنيده شده است. يهوديان نيز برخلاف سياست خود براي سركوبي تشيع در كنار مسيحيان قرار گرفته اند. مارك پالمز رئيس كميته خطر كنوني در گفتگويي با روزنامه نيويورك تايمز اين واقعيت نجات دهنده بشريت را كه توسط تشيع تحقق مي يابد. براي كاخ سفيد آمريكا آشكار ساخت كه ايران به لحاظ مكتب تشيع و تركيب آن با وسعت سرزميني، جمعيت، كيفيت نيروي انساني، امكانات نظامي منابع طبيعي سرشار و موقعيت جغرافيايي ممتاز در منطقه و قلب نظام بين المللي به قدرتي كم نظير و كم بديل تبديل گرديده و ديگر نمي توان آن را با  يورش نظامي سرنگون نمود. توجه به اين گزارش ها كه در پي بررسي هاي دقيق، اعلام شده است. بيان كننده اين حقيقت غيرقابل انكار مي باشد. انگلستان با همداستان كردن آل سعود سلاطين مسلط بر عربستان و محمدبن عبوالوهاب رئيس مسك وهابيت، امور سياسي و مذهبي مركز اسلام را كه حرمين شريفين(مكه-مدينه) در آن واقع است از مسير اسلامي منحرف نموده نه فقط در بقعه الاسلام به تحريف اسلام ناب محمدي پرداخته و بدون هيچ زحمتي بهنگام برگزاري آئيين مناسك حج اسلام آمريكايي امروز و انگليسي ديروز را به دنياي اسلام انتقال داده، بلكه مانع پيشرفت اهداف عالي تشيع، گرديده است.

 اكنون بر همگان ثابت شده كه صاحبان فتواي وهابي علناً براي باقي ماندن بر منصب افتاي مسلك وهابيت، ارتكاب به محرمات آل سعود را ناديده مي گيرند، شيعيان و حتي طبقه اي از حنبلي ها را كه تن به وهابيت نداده اند، مشرك و بت پرست شناخته و واجب القتل مي دانند. و جلاداني را در به قتل رساندن شيعيان اجير نموده و فتواي قتل صادر مي كنند. چنانچه با نمونه هاي آن جنايات هولناك در مناطق شيعه نشين حجاز،يمن،عراق،شام،لبنان، افغانستان و پاكستان مواجه هستيم. به هر روي پي بردن به ماهيت واقعي خبث طينت وهابيت و اينكه چگونه انگليس آن پير كهنه سياست به دست محمدبن عبوالوهاب و ابن سعود جاه طلب در خانه وحي، با تجديد افكار پوسيده و كهنه شده ابن تيميه،

مسلك وهابيت را بوجود آورد حتي 3 جلد كتاب بنام هاي 1- حيوه القلوب بدعاء علام الغيوب تاليف شيخ ابي السمع امام مسجد الحرام و مدير دارالحديث در مكه.

2-كتاب توحيد تاليف شيخ محمدبن عبدالوهاب موسس مذهب وهابيه.

3-اثر الدعوه الوهابيه في الاصلاح الديني و العمراني تاليف مورخ فرقه وهابيه محمد حامد.

آكنده با سخن هاي آتشين و نيش هاي زهرآگين نسبت بر عليه شيعه است. بلكه در مورد ساير فرق اسلامي است.

هان اي مسلمانان و شيعيان و جوانان عزيزآگاه باشيد و از خطرات اين مسلك ساختگي دوري جوييد. خداوند ما را و همه را از شر اين شياطين حفظ فرمايد.