زلال بصیرت (۱۲۲) - انسان شایسته رحمت ویژه خداوند ۱۱/ ۰۵/ ۱۳۹۶
زلال بصیرت
انسان شایسته رحمت ویژه خداوند
۱۱/ ۰۵/ ۱۳۹
كار خداوند متعال، افاضه رحمت است و به دنبال كسب سود از خلقت نیست. سؤال این است كه چرا خداوند انسان را خلق كرد؟ خداوند که عرش و كرسی و این همه فرشتگانی را خلق كرده است كه جز خودش تعداد آنها را كسی نمیداند؛ ملائكهای كه زندگیشان تسبیح خداوند است؛ با آفرینش آنها، افاضه رحمت محقق میشد، پس دیگر چه نیازی به خلقت انسان بود؟
رحمت ویژه برای انسان
پاسخ این است كه تنها انسان میتواند خلیفه خداوند شود؛ اما باز سؤالی پیش میآید كه چرا بین این همه ملائكه با این تسبیحاتشان، باید انسان خلیفه خدا باشد؟ چرا انسانی كه طبق سخن ملائكه، میتواند فساد و خونریزی كند، باید خلیفه خدا باشد؟
اجمالا پاسخ این است كه خداوند دارای نوعی رحمت ویژه است كه غیر از انسان نمی تواند آن را درك کند و از آن بهره و لذت ببرد.
ما اول نیازی در خود احساس میكنیم و هنگامی که خداوند با رحمتش نیاز ما را بر طرف می كند، اهمیت آن نعمت را میفهمیم. اگر انسان، گرسنه نمیشد، اصلا متوجه رحمت خداوند نمیشد و اهمیت نعمت غذا را نمیدانست. انسان تنها موجودی است كه میتواند تدریجا نیازی ویژه را درك كند که هیچ موجود دیگری نمیتواند آن را درك كند؛ و اینكه خداوند در پاسخ اعتراض ملائكه میفرماید: من چیزی میدانم كه شما نمیدانید، نه اینكه خداوند نخواهد پاسخ را به آنها بگوید؛ بلكه از این جهت بود كه آنها نمیتوانستند درك كنند.
در واقع استعداد خاصی برای دریافت این رحمت الهی نیاز است كه فقط در انسان وجود دارد و دیگران نمیتوانند به آن دست یابند؛ همان گونه كه برخی نیازها را جوان درك میكند، اما كودك نمیفهمد. زمانی انسان میتواند این رحمت خاص الهی را دریافت كند كه در اثر رشد انسانی، لیاقت درك نیاز به این نعمت را پیدا كند؛ در این صورت است که چون خداوند با رحمت خود، نیازش را برطرف كرد، انسان لذتش را احساس میكند.
تعداد اندكی و شاید فقط چهارده معصوم به رشدی رسیدهاند که آن نیاز را به طور كامل درك كردند و آن رحمت شامل حالشان شده است، از آثار آن رشد این است كه فرد، نیمه شب میان نخلستانها، به خاك میافتد واشك میریزد تا چنان بیهوش میشود كه عده ای گمان میكردند كه جان داده است! این حالت برای همان كسی رخ میداد كه شجاعت و صلابتش بركسی پوشیده نبود؛ همان كسی كه در مقابل سختترین بلاها صبر میكرد، اما در نیمه شب مانند مادر جوان از دست داده چنان گریه میكرد كه بیهوش میشد. این نشان از درك آن نیازی است كه دیگران از درك آن عاجز بودند و البته خداوند رحمتی شامل حال او میكرد كه لذت آن را نیز هیچ كس دیگری درك نمیكرد.
البته بخشی از لذت این رحمت خدا در دنیاست و اصل رحمت در آخرت است؛ چرا كه این بدن جسمانی قابلیت درك برخی رحمتها را ندارد و در آخرت، میتواند رحمتهای بالاتر را نیز درك كند.
شرایط درک رحمت خدا
آیا این رحمت، فقط مخصوص چهارده معصوم بود یا دیگران هم میتوانند به رشدی برسند كه این رحمت را درك كنند؟ باید توجه داشت رحمت الهی، ذومراتب است؛ و هرچند فقط چهارده معصوم شایستگی دریافت مراتب عالی رحمت الهی را دارند، اما دیگران نیز كه به طفیل وجود آنان خلق شدهاند، میتوانند با كمك گرفتن از ایشان، به برخی از این مقامات برسند.
از جمله مقدماتی كه برای موجودی فراهم میشود تا بتواند این رحمتالهی را دریافت كند، این است كه حركتش اختیاری باشد، عمل درصورتی بار ارزشی دارد، كه از روی اختیار باشد، وگرنه عمل اجباری و بدون اختیار، ارزشی نخواهد داشت. در واقع رشد كردن و رسیدن به حدی كه شخص بتواند نیاز ویژهای را درك كند، در گرو این است كه انسان بخواهد و زحمت بكشد تا رشد كند و به آنجا برسد.
هر چه دایره انتخاب وسیعتر باشد و گزینههای بیشتری برای انتخاب فراهم باشد و تصمیمگیری مشكلتر باشد، گرفتن تصمیم صحیح ارزشمندتر خواهد بود. لذا اگر ابزار معصیت در اختیار انسان است، به خاطر این است كه كارهای خوبش، ارزش پیدا كند.
خداوند متعال هر انسانی كه استعداد بیشتری داشته باشد، گزینههای بیشتری برای انتخاب را بر سر راهش قرار می دهد، خداوند مسیر صحیح را به انسان می نمایاند تا انسان با اختیار خود، شاكر باشد یا كافر. اگر شاكر شد، زمینه برای رشد او و انتخاب گزینه های مطلوبتر، بیشتر فراهم می شود و در عین حال گزینههای عمیقتر بر سر راه او قرار می گیرد و دوباره باید انتخاب كند و این روند تا آخرین لحظهای كه در این دنیاست، ادامه می یابد.
علت خلقت انسان در دنیا
از همین جا معلوم می شود كه چرا خداوند انسان را در این عالم خلق كرده است. علت این است اگر در بهشت خلق می شدیم، نمیتوانستیم لذتهای بهشتی را درك كنیم، چرا كه درك آن لذتها، به خاطر استعدادی است كه از روی انتخاب حاصل شده باشد. از این رو انسان باید در این عالم خلق شود و قدرت انتخاب مسیر حق و باطل را داشته باشد و در صورت انتخاب حق، وارد مرحله بالاتر و البته سختتر شود و استعداد و رشد بیشتری پیدا كند تا آنجا که ظرفیت رحمت های بهشتی را درك كند.
هر چه انتخاب انسان صحیح باشد، در مرحله بعد، انتخابی سختتر و عمیقتر را در پیش خواهد داشت تا رشد كند، بر همین اساس هیچكس امتحانش سختتر از پیامبر اكرم(ص) نبود و سختترین امتحانات پس از او ویژه كسانی است كه شبیه ترین افراد به او باشند.
نیاز انسان به عقل و وحی
برای انتخاب صحیح باید در هر لحظه و هر مرحله هدف و بهترین راه رسیدن به هدف را بشناسیم و قدم به قدم جلو برویم و از امور مزاحم رسیدن به هدف اجتناب كنیم؛ و این امر مستلزم شناخت دین است؛ تا دین را نشناسیم نمی توانیم راه رسیدن به هدف و امور مزاحم آن را بشناسیم.
اولین وظیفه ای كه عقل بر عهده انسان میگذارد شناخت راه است. عقل و تجربه در بسیاری از موارد می تواند انسان را در مسیر صحیح برای رسیدن به هدف، هدایت كند؛ اما اموری هم هست كه عقل راهی برای شناخت آن ندارد و دست عقل به آن نمیرسد؛ نمونه بسیار كوچك آن، تعداد ركعات نماز است كه عقل در شناخت مصلحت آن راهی ندارد؛ بسیاری از مسائل زندگی انسان هاست كه عقل به تنهایی نمی تواند در آن قضاوت كند و لذا خداوند انبیاء را فرستاده است تا آنچه را نمیدانیم و نمیتوانیم با عقل بدان دست یابیم را به ما تعلیم دهند.
وقتی این میراث انبیاء در اختیار ماست و امكان شناخت و فهم آن وجود دارد، ظلم است كه آن را كنار بگذاریم. لذا سزاوار است که دین را بشناسید و نیت خود را در این مسیر خالص كنید؛ که در این صورت، هر قدمی برمیدارید، پرواز به سوی عرش الهی است.
بیانات آیتالله مصباح یزدی(دام ظله) در دیدار با جمعی از روحانیون و اساتید؛ قم؛ 19 /4 / 1396.
پاسخ این است كه تنها انسان میتواند خلیفه خداوند شود؛ اما باز سؤالی پیش میآید كه چرا بین این همه ملائكه با این تسبیحاتشان، باید انسان خلیفه خدا باشد؟ چرا انسانی كه طبق سخن ملائكه، میتواند فساد و خونریزی كند، باید خلیفه خدا باشد؟
اجمالا پاسخ این است كه خداوند دارای نوعی رحمت ویژه است كه غیر از انسان نمی تواند آن را درك کند و از آن بهره و لذت ببرد.
ما اول نیازی در خود احساس میكنیم و هنگامی که خداوند با رحمتش نیاز ما را بر طرف می كند، اهمیت آن نعمت را میفهمیم. اگر انسان، گرسنه نمیشد، اصلا متوجه رحمت خداوند نمیشد و اهمیت نعمت غذا را نمیدانست. انسان تنها موجودی است كه میتواند تدریجا نیازی ویژه را درك كند که هیچ موجود دیگری نمیتواند آن را درك كند؛ و اینكه خداوند در پاسخ اعتراض ملائكه میفرماید: من چیزی میدانم كه شما نمیدانید، نه اینكه خداوند نخواهد پاسخ را به آنها بگوید؛ بلكه از این جهت بود كه آنها نمیتوانستند درك كنند.
در واقع استعداد خاصی برای دریافت این رحمت الهی نیاز است كه فقط در انسان وجود دارد و دیگران نمیتوانند به آن دست یابند؛ همان گونه كه برخی نیازها را جوان درك میكند، اما كودك نمیفهمد. زمانی انسان میتواند این رحمت خاص الهی را دریافت كند كه در اثر رشد انسانی، لیاقت درك نیاز به این نعمت را پیدا كند؛ در این صورت است که چون خداوند با رحمت خود، نیازش را برطرف كرد، انسان لذتش را احساس میكند.
تعداد اندكی و شاید فقط چهارده معصوم به رشدی رسیدهاند که آن نیاز را به طور كامل درك كردند و آن رحمت شامل حالشان شده است، از آثار آن رشد این است كه فرد، نیمه شب میان نخلستانها، به خاك میافتد واشك میریزد تا چنان بیهوش میشود كه عده ای گمان میكردند كه جان داده است! این حالت برای همان كسی رخ میداد كه شجاعت و صلابتش بركسی پوشیده نبود؛ همان كسی كه در مقابل سختترین بلاها صبر میكرد، اما در نیمه شب مانند مادر جوان از دست داده چنان گریه میكرد كه بیهوش میشد. این نشان از درك آن نیازی است كه دیگران از درك آن عاجز بودند و البته خداوند رحمتی شامل حال او میكرد كه لذت آن را نیز هیچ كس دیگری درك نمیكرد.
البته بخشی از لذت این رحمت خدا در دنیاست و اصل رحمت در آخرت است؛ چرا كه این بدن جسمانی قابلیت درك برخی رحمتها را ندارد و در آخرت، میتواند رحمتهای بالاتر را نیز درك كند.
شرایط درک رحمت خدا
آیا این رحمت، فقط مخصوص چهارده معصوم بود یا دیگران هم میتوانند به رشدی برسند كه این رحمت را درك كنند؟ باید توجه داشت رحمت الهی، ذومراتب است؛ و هرچند فقط چهارده معصوم شایستگی دریافت مراتب عالی رحمت الهی را دارند، اما دیگران نیز كه به طفیل وجود آنان خلق شدهاند، میتوانند با كمك گرفتن از ایشان، به برخی از این مقامات برسند.
از جمله مقدماتی كه برای موجودی فراهم میشود تا بتواند این رحمتالهی را دریافت كند، این است كه حركتش اختیاری باشد، عمل درصورتی بار ارزشی دارد، كه از روی اختیار باشد، وگرنه عمل اجباری و بدون اختیار، ارزشی نخواهد داشت. در واقع رشد كردن و رسیدن به حدی كه شخص بتواند نیاز ویژهای را درك كند، در گرو این است كه انسان بخواهد و زحمت بكشد تا رشد كند و به آنجا برسد.
هر چه دایره انتخاب وسیعتر باشد و گزینههای بیشتری برای انتخاب فراهم باشد و تصمیمگیری مشكلتر باشد، گرفتن تصمیم صحیح ارزشمندتر خواهد بود. لذا اگر ابزار معصیت در اختیار انسان است، به خاطر این است كه كارهای خوبش، ارزش پیدا كند.
خداوند متعال هر انسانی كه استعداد بیشتری داشته باشد، گزینههای بیشتری برای انتخاب را بر سر راهش قرار می دهد، خداوند مسیر صحیح را به انسان می نمایاند تا انسان با اختیار خود، شاكر باشد یا كافر. اگر شاكر شد، زمینه برای رشد او و انتخاب گزینه های مطلوبتر، بیشتر فراهم می شود و در عین حال گزینههای عمیقتر بر سر راه او قرار می گیرد و دوباره باید انتخاب كند و این روند تا آخرین لحظهای كه در این دنیاست، ادامه می یابد.
علت خلقت انسان در دنیا
از همین جا معلوم می شود كه چرا خداوند انسان را در این عالم خلق كرده است. علت این است اگر در بهشت خلق می شدیم، نمیتوانستیم لذتهای بهشتی را درك كنیم، چرا كه درك آن لذتها، به خاطر استعدادی است كه از روی انتخاب حاصل شده باشد. از این رو انسان باید در این عالم خلق شود و قدرت انتخاب مسیر حق و باطل را داشته باشد و در صورت انتخاب حق، وارد مرحله بالاتر و البته سختتر شود و استعداد و رشد بیشتری پیدا كند تا آنجا که ظرفیت رحمت های بهشتی را درك كند.
هر چه انتخاب انسان صحیح باشد، در مرحله بعد، انتخابی سختتر و عمیقتر را در پیش خواهد داشت تا رشد كند، بر همین اساس هیچكس امتحانش سختتر از پیامبر اكرم(ص) نبود و سختترین امتحانات پس از او ویژه كسانی است كه شبیه ترین افراد به او باشند.
نیاز انسان به عقل و وحی
برای انتخاب صحیح باید در هر لحظه و هر مرحله هدف و بهترین راه رسیدن به هدف را بشناسیم و قدم به قدم جلو برویم و از امور مزاحم رسیدن به هدف اجتناب كنیم؛ و این امر مستلزم شناخت دین است؛ تا دین را نشناسیم نمی توانیم راه رسیدن به هدف و امور مزاحم آن را بشناسیم.
اولین وظیفه ای كه عقل بر عهده انسان میگذارد شناخت راه است. عقل و تجربه در بسیاری از موارد می تواند انسان را در مسیر صحیح برای رسیدن به هدف، هدایت كند؛ اما اموری هم هست كه عقل راهی برای شناخت آن ندارد و دست عقل به آن نمیرسد؛ نمونه بسیار كوچك آن، تعداد ركعات نماز است كه عقل در شناخت مصلحت آن راهی ندارد؛ بسیاری از مسائل زندگی انسان هاست كه عقل به تنهایی نمی تواند در آن قضاوت كند و لذا خداوند انبیاء را فرستاده است تا آنچه را نمیدانیم و نمیتوانیم با عقل بدان دست یابیم را به ما تعلیم دهند.
وقتی این میراث انبیاء در اختیار ماست و امكان شناخت و فهم آن وجود دارد، ظلم است كه آن را كنار بگذاریم. لذا سزاوار است که دین را بشناسید و نیت خود را در این مسیر خالص كنید؛ که در این صورت، هر قدمی برمیدارید، پرواز به سوی عرش الهی است.
بیانات آیتالله مصباح یزدی(دام ظله) در دیدار با جمعی از روحانیون و اساتید؛ قم؛ 19 /4 / 1396.