همکاری انگلیسیها با صهيونيستها برای سرکوب مردم فلسطین
هاگانا همكارى زياد و منسجمى با نيروهاى انگليسى بر ضد انقلاب 1939.م ملت فلسطين داشت. به همين لحاظ، حكومت قيموميت انگليس يك افسر انگليسى به نام اورت وينگت را مأمور تشكيل گردانهايى متشكل از صهيونيستها كرد، تا
بر ضد انقلاب ملت فلسطين فعاليت كنند. همچنين به هاگانا اجازه داد تا يك نيروى پليس به نام نوطريم را تشكيل دهد. اين نيرو شامل 22 هزار جنگجو، همراه با سلاحها و تجهيزات نظامى لازم بود.
«در سال 1937.م، دستگاهى ويژه براى هاگانا به نام موساد لعليا بت، به منظور نظارت بر عمليات قاچاق انتقال يهوديان تشكيل شد. در همان زمان از سوى آنها دستگاه ديگرى براى دستيابى به اسلحه، تحت نام رمز ريخشن به وجود آمد. در همان سال نيز، دستگاه مركزى جديدى براى اطلاعات هاگانا، به نام شيروت يديعوت يا شاى ايجاد شد.
هاگانا بيشتر عمليات لعليا بت و ريخشن را بر عهده داشت؛ و دستگاه شاى نقش مهمى را براى تضمين موفقيت اين عمليات بازى مىكرد. به عنوان نمونه، اطلاعاتى را از محمولههاى اسلحه كه براى نيروهاى انگليسى در فلسطين وارد مىشد، در اختيار مسئولين ريخشن قرار مىداد، و در بسيارى از موارد، اين سلاحها در دست نيروهاى هاگانا قرار مىگرفت.
موساد لعليا بت با قرارداد ويژهاى كه با اداره عمليات ويژه انگليس منعقد نمود، اقدام به اداره عمليات فرود چتربازان هاگانا در كشورهاى بالكان تحت اشغال نازىها كرد.
با اين كه بهانه رسمى و اهداف اعلام شده و تبليغاتى اين عمليات، تشويق يهوديان منطقه بالكان به مقاومت در برابر نازىها بود؛ ولى چتربازان هاگانا هيچ فعاليتى در اين مورد انجام ندادند. صرفاً تلاش آنها در تماس با سازمانهاى صهيونيستى آنجا براى سازماندهى عمليات انتقال يهوديان به فلسطين متمركز بود. به اين طريق، آنها توانستند در حدود 10000 نفر از يهوديان بالكان را به فلسطين انتقال دهند.»
«هاگاناه، همچنين در خلال جنگ جهانى دوم، تعداد زيادى از افراد خود را به سرزمين اروپا، كه در آن زمان تحت اشغال ارتش آلمان نازى بود فرستاد، تا از جنبشهاى مقاومت يهودى حمايت كرده، يهوديان اروپا را نيز به فلسطين انتقال دهند.»
علاوه بر آن:
هاگانا در طول جنگ تلاش كرد تا از سه منبع اصلى، يعنى: نيروهاى فرانسوى در سوريه، به ويژه پس از شكست آن؛ و انبارهاى سلاح نيروهاى انگليسى در فلسطين، كه افراد هاگانا توانستند مقدار زيادى از سلاحهاى آن را سرقت كنند؛ و از صحنههاى نبرد در جنگ جهانى دوم، به ويژه شمال آفريقا و ايتاليا، سلاح مورد نياز خود را به دست آورد.
به اين ترتيب:
عمليات دستيابى به سلاحها به طور غيرقانونى، تا سال 1948.م توسط هاگانا ادامه داشت. به عنوان نمونه، هنگامى كه نيروهاى انگليسى در سالهاى 1947.م و 1948.م از فلسطين عقبنشينى كردند، دستگاه شاى اطلاعات دقيقى را از زمان مراحل عقبنشينى در اختيار هاگانا قرار داد. اين اطلاعات باعث شد تا نيروهاى آن بتوانند مراكز و مواضع نيروهاى انگليسى را اشغال كرده، و بر آنها تسلط يافته، و به محض تخليه اين مكانها توسط نيروهاى انگليسى پس از چند دقيقه به سلاحهاى آنها دست يابند.
اين امر ادامه داشت تا اين كه:
هنگامى كه اعلان تشكيل اسرائيل در تاريخ 15 مى 1948.م فرا رسيد، هاگانا به لحاظ سازماندهى نيرو و تسليحات به حدى آماده بود كه به آن اجازه داده شد به ارتش اسرائيل تبديل شود. اين اقدام را بنگورين نخست وزير و وزير دفاع آن زمان رژيم صهيونيستى انجام داد؛ و به محض تشكيل رژيم صهيونيستى، دستورى صادر كرد تا هاگانا و ديگر گروههاى نظامى و تروريستى صهيونيستى در ارتش اسرائيل ادغام شوند.
هاگانا در اشغال فلسطين و استعمار آن، و نيز تشكيل رژيم صهيونيستى نقش كليدى و اساسى به عهده داشت. پس از تشكيل ارتش اسرائيل نيز تعدادى از افسران هاگانا در زمينههاى مختلف، به مناصب فرماندهى در اسرائيل رسيدند.
سازمان پالماخ
پالماخ كلمهاى است كه از دو لفظ عبرى پلوگوت ماهاتزو گرفته شده و معناى آن «سرباز تندباد» مىباشد.
سازمان پالماخ يك تشكيلات نظامى است، كه در پى نارضايتى جوانان در كيبوتص (مستعمرههاى كشاورزى)، هنگامى كه نيروهاى متفقين به فلسطين نزديك مىشدند، در تاريخ 19 مى 1941.م تشكيل شد. اين سازمان متشكل از واحدهايى است كه افراد آن، از آموزشهاى سنگين ويژهاى در زمينههاى تخريب و جنگهاى چريكى برخوردار بودند. برخى از اعضاى اين سازمان اعتقاد داشتند كه هاگانا و به طور كلى يهوديان فلسطين، با مقامات قيموميت همكارى مىكنند، و در برابر اعراب حالت تهاجمى نمىگيرند.
بهترين منبع درباره سازمان تروريستى پالماخ كتاب سفر پالماخ است، كه در سال 1953.م، در دو جلد، به زبان عبرى در تلآويو منتشر شد. بر اساس مندرجات اين كتاب، تشكيل گروه تروريستى پالماخ مديون تلاشهاى اسحاق ساره است، كه پس از آن رهبرى اين گروه را به عهده گرفت.