به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 2,321
بازدید دیروز: 2,950
بازدید هفته: 20,979
بازدید ماه: 87,052
بازدید کل: 23,748,858
افراد آنلاین: 20
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
جمعه ، ۲۱ اردیبهشت ۱٤۰۳
Friday , 10 May 2024
الجمعة ، ۲ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
1 / 8 - سعید متین : حکایت‌های ناگفته از فتنه 88-قسمت اول ۱۳۹۶/۱۰/۰۸

حکایت‌های ناگفته از فتنه 88-قسمت اول

Image result for ‫حکایت‌های ناگفته از فتنه 88‬‎Image result for ‫حکایت‌های ناگفته از فتنه 88‬‎


 سعید متین

 اشاره:
حماسه 9 دی نقطه پایانی بود بر 8 ماه آشوب و غائله‌آفرینی جریانی که به ابتدایی‌ترین اصول مردم‌سالاری یعنی قانون پایبند نبود. اگر در ایالات متحده تنها پس از 8 روز از آغاز تظاهرات مردم شهر فرگوسن در اعتراض به نژادپرستی پلیس، حکومت نظامی اعلام شد؛ نظام اسلامی در کمال سعه صدر و علی‌رغم خسارت‌های مالی و جانی، 8 ماه به مدعیان دموکراسی و آزادی فرصت داد تا راه و مسیر خود را از دشمنان قسم‌خورده این ملک و ملت جدا کنند و دست آخر این ملت مسلمان ایران بودند که اهانت به ساحت سیدالشهدا(ع) را تاب نیاوردند و خود نسخه دشمنان دوست‌نما را پیچیدند. فتنه سال 88 آخرین نمونه از چشم طمع شیطان بزرگ در خودخواهی‌ها و قدرت‌طلبی‌های یک جریان سیاسی مدعی در ایران بود، اما مسلما آخرین نمونه آن نخواهد بود. جریانی که منافع ملی را برای چند سال تکیه زدن بر کرسی قدرت به حراج گذاشت، دشمنان در کمین نشسته را امیدوار و دلسوزان انقلاب را خون‌جگر کرد. فتنه‌آفرینی آنان اگرچه نظام اسلامی ایران را سرنگون نکرد اما به ایالات متحده نشان داد پیاده‌نظامی در اختیار دارد که در صورت افزایش تحریم‌ها و دامن زدن به شکاف‌های اجتماعی و طبقاتی می‌تواند روی آنها حساب کند. این درست نقطه آغازی برای نسل جدیدی از تحریم‌ها علیه ایران بود که از سوی آمریکا به عنوان «تحریم‌های فلج‌کننده» نامگذاری شد. همزمان با سالگرد 9 دی؛ دفتر پژوهش‌های کیهان قصد دارد ضمن بازخوانی کوتاه حوادث سال 88 که منجر به قیام 9 دی شد؛ از نقش فتنه‌گران داخلی در افزایش تحریم‌ها پرده بردارد. مطلب پیش رو اولین بخش از این سلسله مطالب است که ان‌شاءالله قسمت‌های بعدی آن در شماره‌های آتی منتشر خواهد شد.
یک کنفرانس مطبوعاتی جعلی
ساعت 22 جمعه 22 خرداد 1388، کنفرانس مطبوعاتی میرحسین موسوی با شرکت خبرنگاران داخلی و خارجی:
میرحسین موسوی:
«... برابر اطلاعاتی که ما از ستادهامون داریم، در سطح کشور، برنده قطعی، برنده قطعی با نسبت آراء بسیار زیاد اینجانب هستم ...»
وقتی که میرحسین موسوی این ادعا را در کنفرانس مطبوعاتی خود مطرح کرد‌، هنوز 2 ساعت به پایان ساعت رای‌گیری باقی مانده بود و اساسا پس از این دو ساعت (اگر زمان رای‌گیری تمدید نمی‌شد) تازه شمارش آراء آغاز شده و طبعا ساعت‌ها به طول می‌انجامید. بنابراین این سوال بزرگ وجود داشت و البته هنوز هم وجود دارد که واقعا میرحسین موسوی بر اساس کدام اطلاعات، در آن زمان ادعای پیروزی در انتخابات را مطرح کرد ؟! خصوصا که پیش از این بارها از سوی او و ستادش مطرح  شده بود و در همین کنفرانس مطبوعاتی هم مجددا ادعا کرد که ناظران انتخاباتی او را سر صندوق‌های اخذ رای، راه نداده‌اند!!
پس اگر ناظران و نمایندگانش (آن گونه که ادعا کرد) از حوزه‌های اخذ رای اخراج شده بودند، چگونه دریافته بود که با اکثریت قاطع آراء و با نسبت بسیار زیاد برنده انتخابات شده است؟! به نظر می‌آید موسوی برای اینکه ساعت‌ها قبل از شمارش آراء نتیجه انتخابات را اعلام کند، دو راه بیشتر نداشت:
اول اینکه؛ در بیرون تمامی یا اکثر حوزه‌های رای‌گیری، توسط نمایندگانش (که می‌گفت به داخل حوزه‌ها راهشان نداده بودند) بین همه افرادی که از صبح تا شب برای رای دادن مراجعه می‌کردند، یک نظرخواهی غیر رسمی انجام دهد و نتیجه آن را خیلی سریع جمع‌بندی کند تا حداقل زمانی پیش از ساعت 22 همان روز که کنفرانس مطبوعاتی‌اش را برگزار کرد، به دستش رسیده باشد (که البته چنین کاری با توجه به قوانین انتخابات غیرممکن بود و تمامی شواهد حتی ستادهای انتخاباتی خود موسوی هم چنین کاری را تا امروز که 8 سال و نیم از آن تاریخ می‌گذرد‌، گزارش نکردند) اگرچه اصلا بایستی موسوی ساعت‌ها قبل، نتایج را دریافت کرده و از پیروزی خود مطمئن می‌شد تا برای برگزاری کنفرانس مطبوعاتی فراخوان داده و فرصت داشته باشد تا اهالی رسانه را دعوت کند. شاید هم برای او و ستادش، نتایج اهمیتی نداشته و به هرحال خود را برنده انتخابات اعلام می‌کردند!!
دومین راه برای اینکه موسوی ساعت‌ها پیش از شمارش آراء از پیروزی خود اطمینان حاصل نماید، این بود که عده‌ای غیب‌گو و چهره‌خوان در همه حوزه‌های رای‌گیری از اول تا آخر زمان انتخابات حاضر بوده و چهره‌خوانی کنند، یعنی از روی چهره‌ها تشخیص دهند که هر کس به کدام نامزد رای داده و یا می‌دهد!! که چنین کاری هم انجام نشده بود و در هیچ یک از صدها اعلامیه و اطلاعیه موسوی و دار و دسته‌اش هرگز چنین ادعایی دیده نشد.
اما این فقره‌، فقط یکی از پدیده‌های عجیب و غریب انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری بود که در خرداد 1388 برگزار شد. آن انتخابات پر از اتفاقات و حوادث شگفت و غیرمنتظره بود که تا همین امروز هم بی‌سابقه به نظر می‌رسد. مجموعه وقایعی که از همان روزها از سوی رهبری و مردم و همچنین نیروهای انقلابی به حق، فتنه نام گرفت.
گردآمدن همه نیروهای ضد انقلاب
یکی از اتفاقات عجیب دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که چند ماهی قبل از آن خود را نشان داد، توصیه‌های ضدانقلابیونی بود که در خارج کشور از بعضی کاندیداها مثل موسوی و کروبی حمایت کردند. همان‌هایی که همیشه و همواره دم از تحریم انتخابات می‌زدند.
 از جمله علیرضا نوری‌زاده (ضد انقلاب فراری) در برنامه تلویزیون صدای آمریکا   VOA- اردیبهشت 1388 گفت:
«... آزادیخواهان ایران و آنهایی که حتی دل به آقای خاتمی بستند، می‌توانند موسوی را به عنوان یک نامزد شایسته که قادر است از حقوق مردم دفاع بکند، به رسمیت بشناسند...»
این موضع‌گیری نوری‌زاده حتی برخی وب سایت‌های ضد انقلاب را به واکنش واداشت، از جمله وب سایت ضد انقلابی «پیک نت» نوشت:
«... شاید بتوان شاهکار این دوره از انتخابات را علیرضا نوری‌زاده معرفی کرد. اظهارات او در آخرین موضعش کم‌نظیر است. نوری‌زاده پیش از انتخابات، چه در این دوره و چه دوره‌های قبل، به تحریم و عدم حضور در آن اعتقاد داشت. او حتی کسانی که در انتخابات‌ها شرکت می‌کردند را «مزدور» و یا به عبارت جدیدتر «ساندیس‌خور» معرفی می‌کرد...»
اما بعد از غیب‌گویی موسوی در کنفرانس مطبوعاتی و توّهم پیروزی با فاصله بسیار زیاد و البته بعد از اینکه معلوم شد واقعیت نتیجه انتخابات فاصله‌ای بسیار زیاد با پیشگویی موسوی داشته، این حمایت‌های یاد شده خیلی عجیب و غریب‌تر شد و این بار سران کشورهایی که همیشه به استعمارگری و ظلم و ستم معروف بوده‌اند، وارد میدان شدند و بدون هیچ دلیل و منطقی، طرف موسوی و کروبی را گرفتند. همان‌ها که همیشه نظام جمهوری اسلامی را به عدم برگزاری انتخابات آزاد متهم می‌کردند!
در واقع و براساس اسناد و شواهد موجود آنها موضوع برنده شدن موسوی و پس از آن تغییر و استحاله انقلاب و جمهوری اسلامی را تمام شده می‌دانستند و البته سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های کاندیداهایی مثل موسوی نیز همین موضوع را بیان می‌کرد.
میرحسین موسوی- 21 خرداد 1388 (یک روز پیش از انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم) در مصاحبه‌ای با مجله آمریکایی تایم گفت:
«... در جایگاه ریاست جمهوری، موسوی طبعاً کما بیش به اندازه‌ رهبر معظم آیت‌الله علی خامنه‌ای قدرت نخواهد داشت. به خصوص در حوزه‌ سیاست خارجی و امنیت ملی. اما او موکداً ابراز داشت که تجمعات خیابانی چشمگیر هفته‌های گذشته احتمالاً ماهیت ساختار قدرت را به نحوی بنیادین دگرگون خواهد ساخت و در واقع این اتفاق با فشار بر رهبر نسبت به پذیرش بیشتر افکار عمومی رخ خواهد داد
ما پرسیدیم اگر انتخابات را ببازد، آن وقت چه می‌شود. [او پاسخ داد:] «تغییر از مدتی قبل آغاز شده است. تنها بخشی از آن به پیروزی در انتخابات مربوط می‌شود و بخش‌های دیگر ادامه خواهند یافت و هیچ عقبگردی در کار نخواهد بود...»
شاید همین مسئله باعث شد که هنوز ساعاتی از صبح روز بیست و سوم خرداد نگذشته بود که برخی گروه‌ها (انگار با یک برنامه از پیش تعیین شده) به خیابان‌های مرکزی تهران ریختند و با شعار تقلب بزرگ، شروع به آتش زدن سطل‌های آشغال و اتوبوس و بانک کردند و حتی برخی خیابان‌های شهر را در اختیار خود گرفتند!
از طرف دیگر هم گروهی از مردم که تحت تاثیر تبلیغات شدید رسانه‌های خارجی مبنی بر تقلب بزرگ قرار داشتند، معترض بودند و خواستار روشن شدن مسائل و در این میان برخی اطرافیان و همراهان موسوی هم گرد و غبار فضا را بیشتر می‌کردند.
حضور گروهک تروریستی منافقین در فتنه 88
راهپیمایی روز 25 خرداد اصلی‌ترین نقطه این اعتراض بود که برخلاف همه ادعاهای ریز و درشت مبنی بر مسالمت‌آمیز بودن آن، در کمال تاسف به بهانه این راهپیمایی سکوت به پایگاه بسیج حمله مسلحانه شد. هجوم مسلحانه از پیش طراحی شده با بمب و نارنجک و مسلسل که تا مدت‌ها انکار می‌شد. چراکه در صورت اثبات چنین موضوعی، همه تبلیغات گسترده، مبنی بر غیرخشونت‌آمیز بودن اعتراضات بر باد می‌رفت. اما چند سال بعد در خاطرات یکی از محکومین خارجی فتنه به نام «مازیار بهاری» (خبرنگار نشریه نیوزویک) که مدتی هم بازداشت بود، به طور علنی منتشر شد که دسته‌جات تروریستی مجاهدین خلق در 25 خرداد 1388 و در میان جمعیت معترض، با سلاح‌های مختلف به پایگاه بسیج حمله برده و موجب کشته و زخمی شدن عده‌ای شدند. این خاطرات یا بهتر بگوییم اعترافات، چندی بعد در قالب یک فیلم ضد ایرانی به نام «گلاب» بر پرده سینماهای جهان رفت و آن بخش از خاطرات مازیار بهاری یعنی حمله تروریستی به پایگاه بسیج در راهپیمایی به اصطلاح سکوت نیز بازسازی شد و در معرض دید همگان قرار گرفته است. (که امروز هم اگر فیلم یاد شده را تماشا کنید، صحنه فوق‌الذکر را به وضوح می‌توانید ببینید) نکته جالب اینکه اعترافات مازیار بهاری مبنی بر حمله مسلحانه از درون راهپیمایی به اصطلاح سکوت 25 خرداد به پایگاه بسیج، مورد اعتراض بسیاری از ضد انقلابیون خارج کشور و البته همپالکی‌های داخلی‌شان قرار گرفت.
اگرچه در همان زمان گروهک تروریستی مجاهدین خلق به طور علنی اعلام کرد، در تظاهرات معترضین به نتیجه انتخابات و اغتشاشات بعدی حضور داشته و دارد و حتی خود سرکرده‌های این گروهک تروریستی بارها این موضوع را به طور رسمی اعلام نمود ولی همچنان خیلی‌ها آن را انکار می‌کردند!
مسعود رجوی (سرکرده گروهک تروریستی منافقین) در 6 تیرماه 1388از تلویزیون منافقین اظهار داشت:
«... تمام نیرویمان را گذاشتیم، از سهم اشرف هم کم کردیم، چون همه چیز را گذاشتیم برای قیام. برای همین، سر و جانم فدای قیام. به هر قیمت تا آنجایی که لازم باشد، انرژی، ارتباطات، تبلیغات، سیاست، خارجه، نیرویی، خانواده، پول و هرچیز برای قیام ...» 1
اما علی‌رغم این واقعیات، اعتراضات یا در واقع اغتشاشات ادامه پیدا کرد و فتنه‌گران نیز علی‌رغم همه صبر و تحمل و مدارای نظام و شخص رهبر معظم انقلاب‌، همچنان بر طبل فتنه می‌کوبیدند و نمی‌توانستند یا نمی‌خواستند و یا قرار نبود در آن فضای غبارآلود به پشت سر و پیرامون خود نگاه کنند و جبهه ضدانقلابی که دور و برشان را فراگرفته، نظاره کنند. امروز با نگاهی از فراز آن میدان غبارآلود به خوبی می‌توان آن جبهه گسترده ضدانقلاب را دید. جبهه ای که در همان روزها مقام معظم رهبری می‌دیدند و شاکله‌اش را برای مردم توضیح داده و تبیین می‌کردند.
محسن سازگارا (ضد انقلاب فراری) در 29 خرداد 1388 در مصاحبه با تلویزیون صدای آمریکا VOA گفت: «... آقای مهندس موسوی دعوت کردند که فردا 4 بعد از ظهر، هواداران و کسانی که رای دادند، بیایند راهپیمایی بکنند و وجود خودشان را نشان بدهند و از وزارت کشور ایشان درخواست مجوز کردند برای راهپیمایی ولی اعلام کرده اند که چه مجوز بدهند و چه مجوز ندهند، ایشان خودش خواهد آمد و مردم هم بیایند، به نظر من هم ، آن چیزی که باید به مردم گفت، این است که مردم! رئیس‌جمهوری منتخب خودتان را تنها نگذارید...»2
یاسمین پهلوی (همسر رضا پهلوی) نیز در راهپیمایی تیرماه 1388 ضد انقلابیون خارج کشور در حمایت از فتنه‌گران در مصاحبه با تلویزیون صدای آمریکا VOA گفت: «... من اینجا هستم چون می‌خواهم پشتیبانی کنم از هموطنانم در ایران. برای ما و آمدن به اینجا در امنیت آمریکا خیلی راحت است اما ما قلبمان با آنهاست ...» 3
خود رضا پهلوی (فرزند محمدرضا پهلوی، شاه مخلوع) در همین راهپیمایی اظهار داشت:
«... بنابراین تمامی همّ و کوشش همگی ما، این باید باشد که در این لحظه نه تنها خودمان را همراه و همسو و مدافع آنچه هم میهنانمان به شکلی بارز درخواست کرده اند، نشان بدهیم و تلاش خودمان را داشته باشیم که جامعه بین‌المللی به سهم خودش بتواند حمایت و پشتیبانی خود را از این خواسته عمومی مردم ایران ابراز بدارد...» در آن شرایط علیرضا نوری‌زاده (ضد انقلابی فراری) می‌گفت: «... ما باید کاری کنیم که این موج از حرکت باز نایستد، سبز پوشیدند، سیاه پوشیدند یا ... مهم این است که موج از حرکت باز نیفتد...» 4
بله، پس از فتنه‌های دهه 60 و غوغای گروهک‌های ضد انقلاب در آن  سال‌ها که منجر به شهادت و جراحت و خسارت ده‌ها هزار نفر از مردم شد، این برای اولین بار بود که دسته‌جات ضد انقلاب که انگار  تا دیروز به اصطلاح سایه همدیگر را با تیر می‌زدند یک دفعه همه اختلافات را کنار گذاشته و به اتفاق در مقابل رای جمهور مردم ایستادند؛ از سلطنت‌طلب و ژنرال‌های فراری گرفته تا کمونیست و لیبرال و منافق و چپ و راست و محافظه‌کار و رادیکال و ...
اعتراف رسمی بهائیان به حضور در فتنه 88
حتی بهایی‌ها هم که با وجود همه فتنه‌گری‌هایشان همیشه مدعی بوده‌اند با سیاست و مسائل سیاسی‌کاری ندارند، رسما به اغتشاش ملحق شدند، به گونه‌ای که خودشان هم به آن اعتراف کردند. آنچنان که ده‌ها نفر از آنها طی اغتشاشات پس از انتخابات ریاست جمهوری 1388 بازداشت شدند.بخشی از نریشن فیلم «شمعی را روشن کن» ساخته مازیار بهاری در مرکز فرقه بهاییت در حیفای اسرائیل است: «...اعتقاد راسخ به تحصیل فرزندانشان و تاکید بر پرهیز از خشونت، بهایی‌های ایران را به جزیی جدایی‌ناپذیر از جنبش آزادیخواهی در ایران بدل کرد. در سال 1388 هنگامی که میلیون‌ها ایرانی برای بازشماری رای خود در تظاهرات شرکت کردند، دولت ایران این اعتراضات را نتیجه تحریکات بهاییان و عناصر فتنه‌گر دیگر دانست. در حالی که تعداد کمی بهایی در این تظاهرات دستگیر شدند...» 5
اما عجایب و غرایب انتخابات دهم ریاست جمهوری وقتی به اوج رسید که روسای آمریکا و اسرائیل و انگلیس و ... هم وارد قافیه شدند و برخلاف همیشه و متضاد با شعارهای دهان پرکن احترام متقابل و عدم مداخله در امور یکدیگر، خیلی رسمی و عملی از موسوی و کروبی و اغتشاش‌کننده‌ها حمایت کردند!! آنچه که حتی در دهه 60 و در زمان فتنه منافقین و بنی‌صدر هم سابقه نداشت!           ادامه دارد