به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 5,919
بازدید دیروز: 5,979
بازدید هفته: 19,566
بازدید ماه: 40,536
بازدید کل: 23,702,357
افراد آنلاین: 7
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
دوشنبه ، ۱۰ اردیبهشت ۱٤۰۳
Monday , 29 April 2024
الاثنين ، ۲۰ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
3 / 8 - سعید متین : حکایت‌های ناگفته از فتنه 88-قسمت سوم ۱۳۹۶/۱۰/۱۰

حکایت‌های ناگفته از فتنه 88-قسمت سوم

Image result for ‫تصاویر فتنه 88‬‎Image result for ‫تصاویر فتنه 88‬‎

Image result for ‫تصاویر فتنه 88‬‎Image result for ‫تصاویر فتنه 88‬‎


 
سعید متین  

چرا غرب در برخورد با انقلاب اسلامی تغییر تاکتیک داد؟
«دانیل پایپز» روزنامه‌نگار آمريكايي و رئیس‌ وقت «انستیتو پژوهش‌های سیاست خارجی آمریکا» موسوم به WINEP در سمیناری ضد ايراني که در پاییز سال 1368 در شهر استامبول ترکیه برگزار شد، دلیل تغییر روش سران غرب در برخورد با انقلاب اسلامي ایران را این گونه بیان کرد:
«ما تا ده سال حساسیت خاصی نسبت به اسلام نداشتیم، اما امروز اینطور نیست و همه ما نسبت به این پدیده‌ جدید در ایران و برخی از کشورهای دیگر، باید با حساسیت بیشتری برخورد کنیم. امروز مسلمانان به ایران نظر دارند و از آن الگوبرداری می‌کنند. امروز ایران برای مسلمانان همانند یک آزمایشگاه است، اگر این تجربه موفق شود، جسارت مسلمانان کشورهای دیگر هم بیشتر خواهد شد.»
شجاع‌الدین شفا، معاون فرهنگی دربار شاه، نیز در توضیح این سیاست جدید نفوذ فرهنگی ضد انقلاب فراری در مراکز و رسانه‌های فرهنگی، در یک نشست ضد انقلابیون خارج کشور، گفت:
«... اصولا استراتژی جدید ما مبارزه فرهنگی است. ما باید بینش و فرهنگ مردم را عوض کنیم تا جمهوری اسلامی ساقط شود...»
و بیژن حکمت از دیگر ضد انقلابیون خارج کشور در یکی از سخنرانی هایش درباره اهداف سیاست نفوذ اظهار داشت:
«... در سابق فکر می‌کردیم کار سیاسی از کار فرهنگی مهم‌تر است اما اکنون به این نتیجه رسیدیم که کار فرهنگی هم همانقدر اهمیت دارد و حالا در میان ما بحث بر سر این است که جامعه باید به تغییر تدریجی سوق داده شود...»
یا غلامحسین میرزا صالح، نویسنده و مترجم که در همان سالها به نمایندگی از سوی منوچهر گنجی عامل معروف سازمان سیا و مسئول تشکیلات ضد انقلابی «درفش کاویانی» به ایران آمده بود، پس از دستگیری در یک مصاحبه تلویزیونی در مورد علل رویکرد نفوذ گفت:
«... دولت آمریکا به خصوص کنگره آمریکا در این اواخر دیگر حامی و پشتیبان گروه‌های تندرو، گروه‌هایی که معتقد به اعمال خشونت هستند، نیست و علت آن هم این است که این برنامه یعنی در واقع این پروژه که در سال‌های اخیر مورد حمایت دولت آمریکا بود عملا با شکست مواجه شد. این شکست در واقع نقطه ضعفی است که از آن طریق کنگره به عناصر سیاست خارجی فشار آورده و خواستار این شده که از طریق اعمال عناصر فرهنگی و به اصطلاح نفوذ فرهنگی، مقدماتی فراهم بشود که جامعه نظرش راجع به نظام خودش دگرگون و عوض بشود...»
علی امینی نخست‌وزیر اسبق شاه و عامل شناخته شده آمریکا هم به نوعی تئوری خط بازگشت، نفوذ و استحاله را مطرح کرده و به عنوان سرکرده جبهه به اصطلاح نجات ملی در هفته نامه «کیهان لندن» نوشت:
«... ایرانیان می‌توانند با بازگشت به وطن، اوضاع را متحول کنند... تحول را باید در داخل کشور به وجود آورد... با خارج نشستن و تظاهرات کردن و اعلامیه دادن کاری از پیش  نمی‌رود...از اول هم من گفته‌ام که هر کاری برای تغییر اوضاع باید بشود، باید در داخل مملکت صورت بگیرد. حتی اگر از خارج هم عمل می‌کنیم باید در داخل کشور پایگاه عمده داشته باشیم... بدون مراجعت به ایران و ایجاد پایگاه در داخل کشور، مبارزه با رژیم به سادگی به نتیجه نخواهد رسید و اگر ایرانیان بازگردند و برای مبارزه با رژیم، مبارزه آرام و بدون جناح، هسته‌های لازم را بوجود بیاورند، بتدریج رژیم حاکم را در خود هضم خواهند کرد و اوضاع به سوی یک حکومت جانشین و قابل قبول به پیش خواهد رفت...»
جزوه‌ای در همان ایام توسط منوچهر گنجی، (وزیر آموزش و پرورش دولت هویدا و سرپرست جبهه به اصطلاح نجات ایران پس از علی امینی) با مشورت مامورین اطلاعاتی سازمان‌های سیا و موساد تحت عنوان «استراتژی مبارزه مردمی» انتشار یافت که نکات مهمی را از استراتژی نفوذ در کشور در بر داشت:
«... رخنه در سازمان‌های اداری و نظامی و نهادهای گوناگون اهمیت دارد. مبارزه امروز با رژیم دست کم بخش اصلی و اکثریت آن با مکتبی‌ها و حزب الهی‌هایی است که به ادامه راه (امام) خمینی اصرار دارند. در این مبارزه، رژیم خود را نیازمند همکاری درس خوانده‌ها و کارشناسان می‌بیند. ضرورت بازسازی کشور و اداره امور به شیوه امروزی و مطابق جهان پیشرفته، سرانجام خود را بر حکومت تحمیل کرده است... ایرانیان مقیم خارج وظیفه دارند تا آنجا که می‌توانند به ایران بازگردند و در هرجا کفه عناصر مخالف با حکومت اسلامی را سنگین‌تر سازند. نفس حضور عناصر ملی و درس خوانده در دستگاه‌های جمهوری اسلامی به مبارزه برای تغییر شکل و جهت دادن نظام حاکم و سرنگونی آن کمک می‌کند...»
غلامحسین میرزا صالح که در آن زمان از اعضای جبهه به اصطلاح نجات ایران بود، توضیح مبسوط‌تری درباره پروژه نفوذ و استحاله می‌دهد:
«... کمک‌هایی که به ما می‌شود برای اینکه این نقش جدید را ایفا بکنیم، موکول است به تحقق این برنامه و پروژه و در نتیجه ما در نظر داریم با نفوذ در دانشگاه‌ها، با نفوذ در مراکز فرهنگی، با نشر مقالات، با نشر کتب، این خواسته را و این چیزی را که به ما گفته شده است انجام بدهیم و دراین مورد هرنوع کمکی که لازم باشد، دست ما باز است ومی توانیم حتی تا مرحله تاسیس چاپخانه، تاسیس مجله و تهیه هر نوع فیلم... و هر نوع تشکیلات و سازمان و عملکردی که منجر به اجرای این سیاست خاص دولت آمریکا شود، پیش برویم...»
از همین جا بود که سر و کله بسیاری از عناصر معلوم‌الحال یا فراری که به طور فعال در محافل و نشریات ضد انقلابی خارج کشور می‌گفتند و می‌نوشتند و شعار می‌دادند، در محافل و نشریات داخل کشور پیدا شد. عناصری مانند داریوش شایگان که همین امروز هم از مشاوران و همکاران مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی است یا داریوش آشوری که پس از بازگشت به ایران از همکاران فعال نشریات به اصطلاح اصلاح‌طلب و شبه روشنفکری مانند «کلک» و «گفت‌وگو» و «راه نو» گردید.
یا افسانه نجم‌آبادی که با همراهی شهلا حائری و گلناز امین لاجوردی و سرمایه و هدایت گروهی از عناصر بهایی و صهیونیست در سال 1368، بنیاد پژوهش‌های زنان را در آمریکا تاسیس کرده بود (عناصر شناخته شده صهیونیست مانند هما سرشار عضو سازمان صهیونیستی «بنی بریت» از اعضای هیئت امنای این بنیاد بودند) و با برگزاری کنفرانس‌ها و انتشار نشریات و چاپ مقالات متعدد، تلاش‌های گسترده‌ای علیه اسلام و انقلاب و مردم ایران داشت و ده‌ها سمینار و کنفرانس در این جهت برگزار نمود، از طریق چاپ مقالات متعدد در نشریاتی مانند «زنان» و «کلک» و «دنیای سخن» در فضای مطبوعاتی و فرهنگی جامعه ایران نفوذ کرد. در کنار وی، افرادی مانند شهلا لاهیجی (به عنوان همکار نجم آبادی در بنیاد پژوهش‌های زنان) با تاسیس انتشارات روشنگران و چاپ کتاب‌های فمینیستی و ضد اسلامی (از جمله کتاب «حکایت دختران قوچان» نوشته همین افسانه نجم آبادی) سعی کرد، نیات و اهداف شوم بنیادهای صهیونی مانند بنیاد پژوهش‌های زنان در خارج کشور برای اضمحلال جامعه زنان مسلمان ایرانی را در داخل کشور،‌اشاعه دهد.
نتیجه این تهاجم فرهنگی همه‌جانبه را می‌توان در مقاله‌ای از نشریه خاوران چاپ آمریکا متعلق به ضد انقلاب فراری دید که نوشت:
«... ایران فقط جمهوری اسلامی نیست. جمهوری اسلامی هم فقط خلخالی و محتشمی و غیره نیست. افراد بسیار فعال و فداکاری در همین جمهوری اسلامی شب و روز با فداکاری و کوشش فراوان سعی در اصلاح قوانین دولتی، جامعه و عوامل فساد و کارشکن هستند. شعرا و نویسندگان، موسیقی دانان و فیلمسازان متعهدی چون شاملو، پارسی‌پور، فصیح و کیارستمی وغیره داریم که باهمه مشکلات سانسور وخفقان ادبی،می نویسند، شعر می‌گویند، فیلم می‌سازند و روح خسته و درد کشیده‌ای را صیقل می‌دهند و نور شعف و امیدواری را در جامعه پرورش می‌دهند تا ایرانی آباد و سربلند به پا کنند...»
از همین جا بود که پروژه تهاجم فرهنگی در اولویت اول کلید خورد و عوامل و عناصر این تهاجم به اسم و رسم بازگشت نخبگان و مغزها به داخل کشور، با چاپ نشریات و همچنین برپایی حلقه‌های فرهنگی درون سازمان‌ها، موسسات دولتی و دانشگاه‌ها و مدارس عالی نفوذ کردند.
و از همین زمان بود که علی‌رغم تذکرات و توصیه‌های مکرر مقام معظم رهبری (که تقریبا از چهارمین ماه ولایت‌شان در مهرماه سال 1368 شروع شد) مبنی بر توجه به این تهاجم فرهنگی، اما بی‌توجهی برخی مسئولان فرهنگی و سیاسی در طول دوران به اصطلاح سازندگی و اصلاحات، آن را آرام آرام به شبیخون و سپس ناتوی فرهنگی تبدیل کرد.
ادامه دارد