به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 5,905
بازدید دیروز: 5,979
بازدید هفته: 19,552
بازدید ماه: 40,522
بازدید کل: 23,702,343
افراد آنلاین: 57
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
دوشنبه ، ۱۰ اردیبهشت ۱٤۰۳
Monday , 29 April 2024
الاثنين ، ۲۰ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
5 / 8 - سعید متین : حکایت‌های ناگفته از فتنه 88-قسمت پنجم ۱۳۹۶/۱۰/۱۲

حکایت‌های ناگفته از فتنه 88-قسمت پنجم

۱۳۹۶/۱۰/۱۲


 

سعید متین 
تئوری فرانسیس فوکویاما در مطبوعات زنجیره‌ای
تعرض به اصول مسلم اعتقادی شیعه، چاپ مقالاتی درباره انکار عصمت انبیاء و ائمه اطهار (علیهم‌السلام) و تبلیغ الگو نبودن رفتار و گفتار معصومین (علیهم‌السلام) در عرصه حکومت و سیاست (که حتی در دوران طاغوت و حاکمیت بهائیان نیز سابقه نداشت) از جمله مهمترین محورهای این هجوم ناجوانمردانه و استعماری بود. در آن روزنامه‌ها و مجلات افسارگسیخته (همچنانکه خط مشی القایی کانون‌های صهیونی و ماسونی بود) به عاشورا و حماسه حسینی حمله شد و یاران حضرت ابا عبدالله‌الحسین‌(علیه‌السلام) چون لشکر یزیدیان، هر دو اهل خشونت معرفی شدند، عاشورای حسینی نتیجه خشونت پیامبر اکرم (صل‌الله و علیه و آله) در جنگ بدر تلقی گردید! و فقه شیعه، پایه و اساس خشونت‌طلبی معرفی و احکام مسلم اسلام چون قصاص مورد تشکیک قرار گرفت. در عین حال از ارتداد دفاع شد و اندیشه دینی تقلید و رجوع به مراجع، عوامانه و جاهلانه تلقی گردید.
مثلا اکبر گنجی در مقاله‌ای به نام «خون به خون شستن، محال آمد محال» که در آغاز ماه محرم 1378 در روزنامه صبح امروز به چاپ رسید، نوشت:
«...دعوت نباید توأم با خشونت باشد و به عبارت دیگر دعوت و تبلیغ نمی‌تواند توام با اکراه و اجبار باشد... جنگ بدر، احد، خندق، خیبر، موته و ...سر حسین بن علی‌(علیه‌السلام) را نزد عبیدالله آوردند، سر عبیدالله را نزد مختار، سر مختار را نزد مصعب و سر مصعب به پیش روی عبدالملک نهاده شد... در مدت چهارده سال پس از فاجعه کربلا، کوفه همیشه در حال درگیری و خونریزی بود. خشونت فرزند خشونت است و درخت خشونت، میوه‌هایی جز خشونت به بار نمی‌آورد. هیچکس حق ندارد به صرف اینکه خود را حق و دیگران را باطل بداند، دست به خشونت بزند و درصدد نابودی مخالفان خود از طریق حذف فیزیکی برآید...کینه‌ها و عقده‌های به جا مانده از بدر و حنین در کجا سر باز خواهند کرد؟...»
یا در روزنامه نشاط به طنز در مورد عزاداری برای حضرت اباعبدالله الحسین‌(علیه‌السلام) نوشته شد:
«...پدران ما، مادران ما، قرن‌ها برای امام حسین(علیه‌السلام) گریستند که روزی که کشته شد، هر سنگی را در هر نقطه‌ای از زمین برمی‌داشتند، زیر آن خون تازه می‌جوشید! برای امام حسینی گریستند که گفته شد از هنگامی که او متولد شد، جد و مادرش برایش گریستند ... برای حسینی گریسته‌اند که ملائکه هم برای او گریستند...»
همین روزنامه نشاط دو روز بعد باز هم درباره حضور عنصر خشونت در قیام حضرت ابا عبدالله‌الحسین‌(علیه‌السلام) قلمفرسایی کرد:
«...در این زمان که نه از دولت امویان خبری است و نه دشمنان و کشندگان بالفعل و نه اعقاب و نسل‌های بعد از آن، هیچ کدام در صحنه موجود نیستند، هنوز هم از داستان حسین(علیه‌السلام) استفاده کردن و عنصر انتقام، عنصر کینه‌توزی و عنصر خشونت و خونریزی را زنده نگاه داشتن و از طریق تحریک عواطف دشمنان عینی و غیرعینی، موهوم و غیر موهوم تراشیدن و این حادثه را خرج آن امور کردن شایسته نیست...»
به یاد بیاوریم که فرانسیس فوکویاما در سخنرانی راهبردی‌اش در کنفرانس «بازشناسی هویت شیعه» در اورشلیم به سال 1986، عاشوراطلبی را یکی از بال‌های پرواز شیعه معرفی کرده بود که در تهاجم به آن بایستی مورد حمله و هجوم قرار گیرد و مایکل برانت کارشناس ارشد بخش شیعه‌شناسی سازمان CIA در کتاب خود، ضمن افشای بودجه‌های محرمانه سازمان CIA در خدشه وارد کردن به فرهنگ عاشورا، به شبهه‌افکنی در این مسیر از طریق رسانه‌ها و مطبوعات اشاره داشت.
آنچه پس از دوم خرداد 1376 در عرصه مطبوعات این مملکت اتفاق افتاد شاید در تاریخ روزنامه‌نگاری و ژورنالیسم این مملکت بی‌سابقه باشد و شاید فقط بتوان نمونه‌ای از آن را در جریان جنگ سرد و سرمایه‌گذاری سازمان CIA بر روی تاسیس نشریات و مجلاتی یافت که به قول تئوریسین‌های جنگ سرد، هر آنچه امپریالیسم غرب انجام می‌داد را موجه جلوه می‌دادند و هر چه مخالف آن بود را سیاه و ناموجه می نمایاندند.
مصاحبه اکبر گنجی (ضد انقلاب فراری و از عوامل اصلی نشریات زنجیره‌ای) با بی‌بی‌سی: «... عنایت فانی (مجری بی‌بی‌سی): شما در واقع به این نتیجه رسیده‌اید که قرآن کلام خدا نیست و معتقدید که زاییده ذهن بشر است و امام دوازدهم هم اصولا وجود ندارد...
اکبر گنجی: این چیزی که شیعه امروز می‌گوید اینها معصومند و اینها علم غیب دارند. این چیزهایی است که قرن پنجم به بعد ساخته شد و شیعیان بعد از گذشت 14 قرن تاکنون حتی یک دلیل ارائه نکردند که موجودی به نام امام دوازدهم وجود داشته باشد...»
تکرار تجربه دانشجویان اعزامی عهد قجر!
دهها نفر از افرادی که دور  همان حلقه‌های روشنفکری گرد آمده بودند، به عنوان دانشجو و به بهانه ادامه تحصیل به خارج کشور و عمدتا کشور انگلستان فرستاده شدند تا از نیمه دوم دهه 70، طیف جدیدی از روزنامه‌نگاران در صحنه مطبوعات کشور بوجود آید. طیفی که با انتشار دهها روزنامه و هفته‌نامه و ماهنامه و فصل‌نامه، اساسا جای نفس کشیدن و به اصطلاح عرض اندام برای نیروهای انقلابی و طیف مخالف خود باقی نگذارد و تلاش کرد به تدریج فضای فرهنگی کشور را مال خود کرده و با عنوان دوران جدید انقلاب، نظام جمهوری اسلامی را به شکلی آرام و خزنده به سمت استحاله پیش ببرد. استحاله‌ای که در فضای انقلاب دیگر نشانی از اسلام ناب محمدی‌(ص) و آرمان‌های حضرت امام خمینی(ره) و راه شهداء و هر آنچه عدالت و استقلال و استکبارستیزی نام داشت، باقی نگذارد.
در همین زمینه با بورسیه دانشجویان ایرانی به دانشگاه‌ها و مراکز آکادمیک غرب، در سال 1375 و دوران دولت سازندگی، حدود 2500 نفر از افراد وابسته به گروه‌های به اصطلاح اصلاح‌طلب و شبه روشنفکری با رانت‌خواری و لابی و پارتی‌بازی به این دسته از مراکز و دانشگاه‌ها اعزام شدند و پس از چند سال حاصل و نتیجه آموزش و تحصیل آنها، تربیت و پرورش گروهی تحصیلکرده واداده و استحاله یافته در فرهنگ غرب بود که پس از بازگشت به کشور، نقش عمده‌ای را در زمینه‌سازی فروپاشی ایدئولوژیک جامعه و ایجاد کودتای مخملی به عنوان سربازان کانون‌های استعماری ایفا نمودند. نقش فعال این عناصر در جریان اغتشاشات 1378 و فتنه 1388، موید این حرکت طراحی شده کانون‌های یاد شده از سال‌ها پیش برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بود.حمیدرضا جلایی‌پور از سرکردگان مطبوعاتی جریان به اصطلاح اصلاح‌طلب و از حامیان فتنه 88 در بخشی از کتاب «جامعه‌شناسی جنبش‌های اجتماعی با تاکید بر جنبش اصلاحی دوم خرداد» می‌نویسد:
«...حلقه سوم این جنبش(دوم خرداد) را باید در آن 2500 دانشجویی که در دوران هاشمی رفسنجانی برای دوره دکتری به خارج کشور، انگلستان، کانادا، استرالیا و فرانسه اعزام شده بودند، جست‌وجو کرد...برخی از این دانشجویان در پاره‌ای از انجمن‌های اسلامی به صورت کانون فکری- سیاسی فعال بودند... به عنوان دانشجوی دکتری در دانشگاه لندن و دبیر انجمن‌های اسلامی انگلستان با همکاری دیگر اعضای انجمن، دکتر سروش را به انگلستان دعوت کردیم. او به مدت 6 ماه برای دانشجویان بورسیه‌ای که هم اکنون تعدادی از آنها از فعالان جنبش دانشجویی هستند، جلسات مختلف بحث و گفت و گو داشت مانند محسن میردامادی و محمدرضا خاتمی که در این دوره نقش کلیدی در حزب و روزنامه مشارکت دارند...»
عبدالکریم سروش قبلا در چلسی کالج لندن، فلسفه علم آموخته بود، اما حسین بشیریه هم دکترای تئوری سیاسی خود را از دانشگاه لیورپول انگلستان گرفت درحالی که دوره‌ای هم در دانشگاه امام جعفر صادق(علیه‌السلام)تدریس می‌کرد. محمدرضا تاجیک در دانشگاه اسکس انگلستان تحصیل کرد و خود حمیدرضا جلایی‌پور در سال 1376 دکترای جامعه شناسی خود را از دانشگاه لندن گرفت و پس از بازگشت به ایران به یکی از عمده‌ترین صاحبان تراست مطبوعات زنجیره‌ای تبدیل شد و نشریات به اصطلاح اصلاح‌طلب مانند جامعه و طوس و نشاط و ... که هر یک سهم عمده‌ای در نفوذ اندیشه‌ها و افکار مادی و سلطه‌پذیرانه غرب در جامعه ایرانی داشتند را انتشار داد.
این‌گونه تاریخ تکرار شد و همان عملکرد شبه روشنفکران عهد قجر در مسافرت‌های تحصیلی به اروپا که به عضویت لژهای فراماسونری درآمدند و در بازگشت فرامین لژهای یاد شده را در دین‌ستیزی و هویت‌زدایی جامعه ایرانی به اجرا درآوردند، این بار توسط به اصطلاح انقلابیون پشیمان تکرار گردید. انقلابیونی که به کسوت شبه روشنفکر و به اصطلاح اصلاح‌طلب درآمدند و به تضعیف باورها و اعتقادات دینی و ملی مردم ایران اقدام کردند.
شکل‌گیری حلقات مطبوعاتی و شبه روشنفکری
حلقات مطبوعاتی مانند حلقه کیان، حلقه آیین و مانند آن از اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 شکل گرفتند و پایه نشریات مختلف به اصطلاح فرهنگی و هنری در فضای جامعه ایران بنیاد گذاشته شد، نشریاتی همچون دنیای سخن، گردون، آدینه و ...که پناهگاه فراریان بازگشته به کشور شد و جنگ فرهنگی عظیمی برعلیه آرمان‌ها و ارزش‌های انقلاب و اسلام آغاز کردند.
سخنان سناتور «ران پاول» در کنگره آمریکا در سال‌های پس از فتنه 1388، به نحو روشنی حلقات مطبوعاتی و نشریات یاد شده را در جهت منافع استکبار جهانی تبیین می‌کند. او به روشنی می گوید:
«...افرادی که با نام گروه کیان در سال‌های گذشته در ایران فعالیت می‌کردند و گروه‌هایی امثال آن ثمرات بزرگی را برای منافع  جامعه آمریکایی ما به همراه داشته است. اگر ما بتوانیم به ایجاد چنین گروه‌هایی به تعداد زیاد در ایران کمک کنیم، بدون شک موفقیت روزافزونی خواهیم داشت. شاه‌کلید قفل براندازی نظام حاکم در ایران، افرادی همچون گروه کیان هستند...»
همزمان با این حرکات، پروژه رهبرتراشی هم دنبال شد و در این میان عبدالکریم سروش همچنان کاندیدای اول بود:
از سال 1373 مطبوعات آمريکايي، مثل روزنامه «لس‌آنجلس تايمز» و نشريات ضد انقلابی مثل «کيهان لندن» و «نيمروز»، سروش را «مارتين لوتر اسلام» خواندند و نوشتند که او رهبر پروژه رفرم (اصلاحات دينى و سياسي) در ايران است.
در آبان ماه 1373، مجید تهرانیان از شبه روشنفکرانی که در دهه 1330 نماینده اداره فرهنگ و اطلاعات آمریکا در دبیرستان‌های ایران بود و اینک در دانشگاه هاوایی تدریس می‌کند در گفت‌و‌گویی با رادیو صدای آمریکا، عبدالکریم سروش را پیشاهنگ تحولات عمده در ایران دانسته و گفت:
«...یک تحول بسیار مهمی که به عقیده من دارد صورت می‌گیرد، در زمینه‌های تفکر در ایران. یکی از کسانی که شاید پیشاهنگ این تحولات باشد، آقای عبدالکریم سروش است که ...از منتقدین علی شریعتی و طرز تفکر امتزاج دین و سیاست است... من فکر می‌کنم که اگر این طرز تفکر او گسترش بیابد، رفته رفته مسئله ولایت فقیه مورد دستورالعمل‌های جدیدتری قرار خواهد گرفت و نتایج سیاسی مهمی در پی خواهد داشت...»
سه گزارش استراتژيک ايالات متحده که یکی در سال 1375 توسط «شوراى روابط خارجى آمريکا» تهیه شد، دومی در سال 1378 از سوى «سازمان اطلاعات مرکزى آمريکا CIA» و سومی در سال 1382 در «پنتاگون» مطرح شد، پيش‌بينى می‌کرد که تا سال 1389 ساختار اسلام سياسى و نظام جمهورى اسلامى ايران فرو خواهد ريخت! در هر سه گزارش یاد شده، از «عبدالکريم سروش»، اعضاء «حلقه کيان»و «دانشجويان ايرانى ليبرال» به مثابه شرکاء آمريکا در طرح براندازى جمهورى اسلامى نام برده شده بود.
«عبدالکريم سروش» همواره براين ارزيابى‌ها صحه می‌گذاشت و سال 1377 به ماهنامه «گئو» گفت که «آينده ايران مذهبى نخواهد بود» و به زودى نظام ايران سکولار می‌شود.
نکته مهم اینکه در سال 1383، سروش پيش از دريافت «جايزه اراسموس» با وزير امور خارجه آمريکا در دولت رونالد ريگان یعنی جرج شولتز (همان طراح برنامه معروف براندازی نظام جمهوری اسلامی موسوم به «استراتژی شولتز»)، ديدار کرده و به وی اطمينان می‌دهد که اصلاحات سکولار در ايران «برگشت‌ناپذير» است و دانشجويان ايرانى اميدهاى پيشبرد اين پروژه هستند! همان روز، يک تحليلگر بلندپايه «پنتاگون» گفت که سروش گزينه ما براى تحقق پروژه رفرم در ايران است و «او در انتظار زمان مناسب به سر می‌برد.»!
ادامه دارد