رهبرانقلاب حضورجریانهای سیاسی معتقد به انقلاب
با سلیقههای مختلف را لازم میدانند
به ادعای تقلباشاره کردید که بنیان شروع فتنه پس از انتخابات بر آن نهاده شد. چه مباحثی از سوی فضلا درباره ادعای تقلب مطرح شد؟
تقریباً این در ذهن دوستان کاملاً مسلّم بود که در انتخابات، تقلبی انجام نشده. به همین دلیل، عمدتا مسائل پیرامون انتخابات در جلسه مطرح شد و اتفاقاً این آقا بودند که بعد بحث را متوجه اصل مسئله انتخابات کردند و راجع به آن هم صحبتهایی مطرح کردند؛ یعنی ایشان در پاسخگویی ضمن اینکه نسبت به آن چند محور پاسخ گفتند، تحلیل خودشان را نسبت به مسائل اصلی و فرعی انتخابات بیان کردند.
یعنی شما و دیگر فضلای قم چون ادعای تقلب را نادرست میدانستید در این جلسه به آن نپرداختید.
بله.
بازگردیم به جلسه با رهبر معظم انقلاب. پاسخهای ایشان به مسائل مطرح شده چه بود؟
در مورد رابطه با مراجع، حضرت آقا به انواع ارتباطاتی که با مراجع دارند و آمد و شدهایی که وجود دارد و حتی روابط خصوصی و گرمی که با آنها دارنداشاره کردند و گفتند من نمیپذیرم که در این ارتباط مشکلی به وجود آمده باشد.
درباره ادعای جراحی بخشی از نیروهای سیاسی و در نتیجه محدود شدن چتر رهبری چه نکاتی بیان کردند؟
ایشان نسبت به این مسئله خیلی صریح و شفاف نظراتشان را بیان کردند، البته توقع دوستان هم همین بود. ایشان نسبت به این مباحث وارد گفتوگو شدند و توضیح دادند که رویکرد و عملکردشان درگذشته چهطور بوده و الان هم چتر رهبری برای همه نیروهای انقلاب فراگیر است. البتهاشاره کردند که درخصوص انقلاب و نظام با هیچ کس رودربایستی ندارند و اگر عدهای در برابر نظام اسلامی و مصالح مردم بایستند آنها هستند که خواسته یا ناخواسته خودشان را از زیر چتر رهبری خارج کردهاند.
چه مصادیقی از گذشته بیان کردند؟
اشاره کردند بعد از رحلت امام و در آغاز دوران رهبریشان، یکی از پرچمداران یکی از دو جریان سیاسی فعال در کشور (به تعبیر آن روزها جناح راست) به نزد ایشان میروند و ضمن معرفی افرادی برای مسئولیتهای مختلف در دفتر رهبری، اعلام آمادگی میکنند که خودشان هم به عنوان مسئول دفتر رهبری فعال شوند. آقا ادامه دادند که من موافقت نکردم. منظورشان این بود که میخواستند دفتر رهبری تعلق به یک جناح خاصی نداشته باشد واشاره کردند به افرادی که برای اداره دفتر انتخاب کرده بودند. گفتند: اینها در جناحبندیهای موجود، علقه خاصی نداشته و یا جامعه اینها را منتسب به یک جناح خاص نمیشناخت.
بازاشاره کردند به کار دیگری که انجام شد و فرمودند کسانی را که به عنوان جناح و جریان چپ شناخته میشدند ـ برای مثال از آقای موسوی خوئینیها نام بردند ـ به عنوان مشاور انتخابشان کردند و امکانات در اختیارشان گذاشتند. حتی وقتی آقای خوئینیها نظر رهبری درباره برخی افرادی که قرار بود با وی کار کنند را میپرسند، آقا به ایشان گفتند: هر کسی را شما خواستید بیاورید. البته اضافه کردند که وی چند سالی هم آمد و بعد نیامد.
این جناح در آن شرایط بیشترین حملات را به آقای هاشمی رفسنجانی و دولت وی داشتند و از هیچ مخالفتی خودداری نمیکردند. در حالی که رهبر انقلاب از دولت آقای هاشمی حمایت میکردند؛ یعنی به رغم اینکه مواضع آنها را قبول نداشتند اما از حضور و فعالیتشان پشتیبانی میکردند.
اتفاقا موارد مشخصی را هم در این خصوص بیان کردند از جمله اینکه در اوایل دوران رهبریشان دو روزنامه سلام و جهان اسلام متعلق به جریان به اصطلاح چپ و منتقد و معترض سیاستها و عملکرد دولت آقای هاشمی بودند و برخیها بدنبال آن بودند تا با توصیه رهبری به مسئولان قضایی، این دو روزنامه تعطیل شود که ایشان با آن مخالفت کردهاند. به مورد دیگری هماشاره کردند که مربوط به دوران وزارت ارشاد آقای خاتمی بود.
در دولت اول آقای هاشمی؟
همان موقعی که گرایشهای اقتصادی باز آقای هاشمی مشخص شده بود. رهبر انقلاب برای ما نقل کردند که روزی به آقای خاتمی گفتهاند: حضور جریان سیاسی شما را لازم میدانم. من حضور دو جریان معتقد به انقلاب با سلایق مختلف سیاسی و اجتماعی را برای نظام لازم و مفید میدانم. همچنین ارتباطاتی را که با مجمع روحانیون داشتهاند یادآوری کردند و اینکه از ابتدای رهبریشان به مجمع روحانیون کمک مالی میکردهاند.
جمعبندی شما از این بخش چیست؟
خلاصه بیانشان این بود که از ناحیه رهبری این مراقبت وجود داشته است و بنا بر این نبوده و نیست و در عمل هم اینگونه نشده که رهبری چتر حمایتیاش را نسبت به جریانهای در خط انقلاب و مردم پوشش ندهد. صحبتشان این بود که از ناحیه ما دعوت و تلاش بوده اگر یک عده خودشان فاصله میگیرند از حوزه رهبری، دیگر برعهده ما نیست.
نکته دیگر این بود که تاکید داشتند چه در دوران امام و چه در دوران پس از امام، رویکرد و عملکرد رهبری به هیچ وجه مبنی بر جراحی و حذف افراد و گروهها نبوده و نخواهد بود. منتهی همه در معرض امتحان قرار داشته و دارند. متاسفانه عدهای در دوره امام و جمعی هم در دوره پس از امام با مواضع و عملکردشان، خودشان را از صف انقلاب جدا کردند و دچار ریزش شدند.
در مورد برخوردهای حذفیِ دیگران چه موضعی داشتند؟
ایشان برخوردهای غیرمنطقی و بعضاً توهینآمیزی که از ناحیه نیروهای غیررسمی و به هر عنوان و بهانهای انجام میشد را نامرتبط با رهبری دانستند و صراحتاً آنها را نفی و مخالفت خود را بیان کردند. حتی وقتی یکی از دوستان گفتند که این رفتارهای نادرست دارد به جریان روشنفکری حوزوی آسیب میزند، آقا ضمن بیان اینکه من هر حمایتی را برای تحول در حوزه انجام میدهم به صراحت فرمودند: من اجازه نمیدهم جریان روشتفکری در حوزه آسیب ببیند و یا منزوی شود و هر اقدامی که لازم باشد برای تقویت شما انجام میدهم.
درباره درگیریهای خیابانی و یا حوادثی مثل کهریزک چه گفتند؟
اولا حوادثی مثل کوی سبحان و کهریزک و... را تاسفبار و غیرقابل دفاع دانستند و مثلا راجع به کهریزک به پیگیریهایی که خودشان کرده بودند و دستوراتی که داده بودنداشاره کردند. ثانیا بیان کردند وقتی در کف خیابان دارد حوادثی اتفاق میافتد، همه نمیتوانند در لحظه برای بهترین نوعی که میشود عمل کرد، تصمیم بگیرند. خطاها واشتباههای هم وجود دارد. آنچنان نیست که کارهایی که شده قابل دفاع باشد. از سوی دیگراشاره به این مطلب هم کردند که حضرت امام خیلی از مواقع نسبت به شکایت از عملکرد مسئولان میفرمودند که اداره کردن خیلی سخت است. یعنی کسی که در متن واقعه دارد کار میکند، کار خیلی دشوار است. نمیشود کاری بدون نقص درآورد مخصوصاً وقتی که رقیبی دارد خیلی فعال عمل میکند.