به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 2,252
بازدید دیروز: 2,079
بازدید هفته: 22,066
بازدید ماه: 112,929
بازدید کل: 23,774,730
افراد آنلاین: 5
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
پنج‌شنبه ، ۲۷ اردیبهشت ۱٤۰۳
Thursday , 16 May 2024
الخميس ، ۸ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۹ - استاد حسن رحیم پور ازغدی :مهدویت و جهانی سازی پایان تاریخ۱۳۹۳/۰۳/۱۹

استاد حسن رحیم پور ازغدی :

مهدویت و جهانی سازی پایان تاریخ

Image result for ‫رحیم‌پور ازغدی‬‎

بحث از جهانی سازی مساله ای است که بسیاری از مکاتب نگاه های متفاوتی نسبت به آن را ارائه کرده اند. یکی از این نگاه ها مربوط به ایدئولوژی لیبرال سرمایه داری است که خود را نقطه اوج تاریخ بشری دانسته و این گونه تبلیغ می کند که همه فضایل در مدنیت مدرن به اوج خود رسیده اند. متن حاضر گزیده سخنرانی استاد رحیم پور درباره نگاه به «جهانی سازی مهدوی» و جهانی سازی در نگاه لیبرال سرمایه داری است که تقدیم خوانندگان می شود.

موعود ادیان
تعابیر بسیار بلندی از همة انبیاء، از ازل تا خاتم (ص) راجع به حضرت حجت (ع) رسیده و تقریباَ جزء اجتماعی‌ترین موضوعات، بین همة ادیان الهی و ابراهیمی، بشارت موعود و وعدة منجی است و همه گفته‌اند كه كار نیمه‌تمام و ناتمام انبیاء (ع) و ادیان، به دست این مرد بزرگ، كامل خواهد شد. گفته‌اند كه بزرگ‌ترین تكلیف تاریخ، كار بزرگ‌ترین مرد تاریخ است. حتی مكاتبی كه الوهیت‌‌زدایی و الهیت‌زدایی شده‌اند باز به نوعی و به نحوی به این مسئله اندیشیده‌اند، و گرچه نام ایشان را نبرده‌اند، اما همه بشارت ایشان را داده‌اند و حتی مكاتب الحادی چون ماركسیسم نتوانسته‌اند به مسئله آخر‌الزمان، بی‌تفاوت بمانند. بودیزم، مسیحیت و یهودیت نیز كه غالب بشریت را زیر پوشش گرفته‌اند، در این خصوص، اعلام‌ كرده‌اند. یهود، هنوز منتظر مسیح (ع) است و مسیحیت، منتظر ظهور مجدد مسیح (ع) است. همة انبیاء، همة مذاهب و ادیان و فرق، منتظر گشایشی بزرگ در آینده یا در پایان تاریخ هستند و اشاره خواهم كرد كه حتی امروز مكتبی كه چند دهه برای نفی پایان تاریخ و نفی "غایت” از تاریخ، دست و پا زد و مدعی شد كه اصلاحیات و تاریخ بشر، مبدأ و منتهای روشن ندارد و جهت اصولی خاصی بر آن حاكم نیست، یعنی "لیبرالیزم” كه در واقع پنجاه، شصت سال تئوری بافت كه تاریخ غایت نداشته و ندارد، آخرین نظریه‌پردازانشان چون فوكویاما از "پایان تاریخ” سخن می‌گویند، منتها "پایان تاریخ” با روایت خودشان كه تثبیت و تبلیغ نظام لیبرال سرمایه‌داری است.
در روایات از حضرت مهدی (عج) تعبیر به بهار روزگاران شده است و جزء سلام‌هایی كه به محضر حضرت می‌شود آورده‌اند: "السلام علی ربیع‌الانام و نضره الایام” درود بر بهار بشریت، بهاران تاریخ و طراوت روزگاران.
دو نگاه به تاریخ و انسان
من در بخش نخست عرایضم دو نظریه، دو نقطه‌نظر به تاریخ انسان و دو تفسیر دربارة فلسفه حیات و مدنیت را به مقایسه می‌گذارم تا ببینم كدام با "مهدویت” سازگار است و كدام نیست و چرا؟ و در بخش دوم، بعضی روایاتی راجع به ایشان یا منقول از خود ایشان در این خصوص كه ایشان چه جامعه‌ای را بنا خواهد كرد و چه حكومتی را خواهند ساخت و مناسبات انسانی و البته حقوق بشر در حكومت ایشان چگونه تعریف خواهد شد را عرض می‌کنیم. فهرست‌وار و سریع مرور خواهم كرد، و البته هر یك از این روایات، خود می‌‌تواند موضوع یك كنفرانس علمی یا پایان‌نامه باشد.
"انتظار” را گفته‌اند كه سنتز تضاد بین "واقعیت” و "حقیقت” است. "واقعیت” یعنی آنچه هست و "حقیقت” یعنی آنچه نیست ولی باید باشد. گفته‌اند كه انتظار، سنتزی ناشی از تضاد بین واقعیت و حقیقت است، كوبیدن جادة "آنچه هست” تا "آنچه باید باشد”. پس نكتة نخست این است كه دو زاویة دید برای تفسیر تاریخ بشر امروز وجود دارد: نخست، آنچه از آن،‌ تعبیر به اصل "مسیانیزم” یعنی مسیحی‌گرایی و موعودگرایی كرده‌اند و در اینجا، "مسیح” به معنی موعود است و مسیانیزم، دعوت به انتظار است. انتظار برای ظهور موعود و اعتراض به وضع موجود در سطح بشری كه توأم است با وعدة پیروزی قاطع حق و عدل در پایان تاریخ و از آن نیز به اصل "فتوریزم” تعبیر كرده‌اند. "فتوریزم”، "آینده‌گرایی” و نگاه به آینده است؛ ایدئولوژی‌ای معطوف به فردا كه می‌گوید همة خبرها در آینده است،‌ جهان هنوز تمام نشده، محرومان مأیوس نباشند، مبارزان و مجاهدان راه آزادی و عدالت و آگاهی، از مبارزاتشان پشیمان نشوند. آنها كه دوباره، چهاربار، در نهضت جهانی "اجرای عدالت” شكست خورده‌اند نگویند كه همه چیز تمام شد. به آینده نگاه كنید، سرتان را بالا بگیرید. شهید دادید، صدمات خوردید، ضایعاتی دادید، در بعضی از جبهه‌ها عقب نشستید، اما سرتان را بالا بگیرید. "فتونیزم” یعنی چشم‌هایتان را قاطعانه و امیدوارانه به آینده بدوزید و از پس غروب امروز، طلوع فردا را تصور كنید و با تصور آن، مبتهج بشوید. این ایده‌ای برای اغوای افكار عمومی نیست.
همچنین برخلاف آنچه بعضی‌ جناح‌های پراگماتیست گفته‌اند كه امام زمان (عج) اگر هم وجود نداشته باشد اعتقاد به او مفید است، باید گفت: نه، امام زمان (عج)، هم حقیقت است و هم اعتقاد به او مفید است. هم حقیقت دارد و هم فایده.آنها كه می‌توانند حقیقت مهدویت را بفهمند و باور كنند و درگیر دگماتیزم تجربه‌گرایی و جزمیات عالم حس هستند و حاضر نشدند از پنجره‌ای كه به دست انیباء (ع) به فراسوی عالم ماده و ماورای طبیعت، باز شده به بیرون نگاه كنند، ممكن است پدیدة امام زمان‌(عج) را فاقد حقیقت و حداكثر، مفید فایده بدانند. در حالیكه واقعیت امر، این است كه قصة امام زمان (عج)، اسطوره‌ نیست و نباید متهم به نگاه اساطیری مذهبی شود. قصة امام زمان (عج)، "حقیقت” و "فایده” هر دو توأم با یكدیگرند.پس یك خط در نگاه به آیندة انسان و نگاه به تاریخ است كه در غرب، از آن تعبیر به "مسیانیزم و فتوریزم” كردند و آن را با همین كوبیدند، چون تاریخ، زنده است، فعال است و از طرف یك موجود ذی‌شعور، هدایت می‌شود و عاقبت بشر به منجلاب، ختم نخواهد شد و به تاریخ بشر، خوش‌‌بین و معتقد است كه از پس همة ستم‌ها و بی‌عدالتی‌ها و دروغ‌هایی كه به بشرگفته‌اند و می‌گویند، خورشید "حقیقت و عدالت”،‌ طلوع خواهد كرد و خدا، انسان را با ستمگران تاریخ، وا نخواهد گذارد؛ اما متقابلاً خط دومی وجود دارد كه از طرف تفكر لیبرال و سرمایه‌داری و هژمونی غرب، امروز در دنیا به آكادمی‌ها و دانشگاه‌ها پمپاژ می‌شود و در سطح افكار عمومی دنیا، به زور تبلیغات، القا می‌شود و نفی ایدة "غایت تاریخ” است.
وقتی می‌گوییم "غرب”، مردم مغرب‌زمین، مراد نیستند. مردم مغرب‌زمین، آنها كه مذهبی و مسیحی‌اند به "موعود”، معتقدند و علی‌رغم همة بمباران‌هایی كه علیه فطرت آنان اعمال شده‌ - ولو یك قشر اقلیت در غرب، در آمریكا و اروپا هستند – ولی هنوز لطافت باطنی خود را حفظ كرده‌اند. من به یادم می‌آورم كه با بعضی دوستان در واشنگتن برای دیدار از كلیسایی كه بسیار معظم و قدیمی بود و تقریباً حالت موزه داشت و شامل هفت كلیسای تودرتو بود، رفتیم در سالن كلیسا یك دختر دانشجوی آمریكایی را دیدم ایستاده، نی می‌زند و اشك می‌‌ریزد، ما رفتیم و شاید ساعتی بعد كه برگشتیم این دختر را دیدم كه همچنان ایستاده و نی‌ می‌نوازد. صبح یكشنبه بود. جلو رفتم و از او پرسیدم كه تو را چه می‌شود؟ گفت: نذر كرده كه در انتظار موعود و به عشق او هر صبح یكشنبه، تا زنده است، بر در كلیسا، نی‌ بزند. این جامعه‌ای است كه معنویت،‌ انسانیت و عدالت را در آن، شبانه‌روز بمباران می‌كنند با وجود این، از پس فطرت آن دختر جوان مذهبی دانشجو، در قلب واشنگتن برنمی‌آیند. پس وقتی از غرب، سخن می‌گویم، منظور من، مردم عادی، ناآگاه و سادة مغرب‌زمین، به خصوص محرومین كه حتی فاسدانشان نیز به نحوی مظلوم و قربانی هستند، نیست. مراد "هژمونی سرمایه‌داری لیبرال” و حاكمیت هسته‌های سرمایه‌داری یهود است كه امروزه بر آمریكا و از طریق آمریكا بر دنیا حكومت می‌كنند، همان‌ها كه در انتخابات اخیر كه مملو از تقلب بود برای انتخاب یكی از این دو نفر، كه هر دو هم حافظ منافع آن هستة سرمایه‌داری هستند، خرج مغزشویی افكار عمومی كردند و همة این میلیارها دلار از پول همین شركت‌ها در واقع، سرمایه‌گذاری و ارباب واقعی غرب و دنیای امروز است و سیستم برده‌داری مدرن را همینان رهبری می‌كنند و محافظه‌كارترین هستة قدرت در طول تاریخ بشر، همین هستة تفكر لیبرال است كه آمریكا و غرب را رهبری می‌كند. حال چرا محافظه‌كار هستند؟ زیرا وضع موجود در دنیا باید به نفع آنان حفظ بشود. این وضع چگونه حفظ شود؟ ابتدا باید بباورانند كه وضع موجود در جهان و اتفاقی كه در دهه‌های اخیر در دنیا افتاده و ایدئولوژی لیبرالیزم در ذیل منافع سرمایه‌داری جهانی و صهیونیزم، معادلة "قدرت و ثروت” را تعریف می‌كند، عین عقلانیت است و همه هم باید باور كنند و به ما بباورانند كه اتفاقی كه اسم آن را مدرنیته می‌گذارند، آخر خط تاریخ است.
می‌خواهند بگویند كه هیچ مدینة فاضله‌ای برتر و پیشروتر از وضع كنونی در جامعة جهانی كه ما آن را رهبری می‌كنیم، نه فقط وجود خارجی ندارد، بلكه حتی وجود ذهنی هم نمی‌تواند داشته باشد. پوپر در مصاحبه‌اش با اشپیگل، چند سال پیش از مرگش گفت امروز مدینة فاضله در كل تاریخ بشر، جامعة ایالات متحده است. مصاحبه‌گر از او پرسید در جامعه‌ای كه هر 8 ثانیه، یك قتل و هر 9 ثانیه، یك تجاوز جنسی صورت می‌گیرد و جامعه‌ای كه بزرگترین منبع درآمدش مواد مخدر و سلاح‌های كشتار جمعی هسته‌ای، شیمیایی و میكروبی است چگونه مدینة فاضله و پایان تاریخ است؟ او پاسخ می‌دهد كه اصل ضرورت فكر كردن به "مدینة فاضله” دروغ بزرگی بوده كه به ما گفته‌اند. هیچ مدینة فاضله‌ای در انتهای تاریخ وجود ندارد و نباید به آن فكر كرد و این فكری انحرافی در ذهن بشر و باوری اساطیری است، یا فوكویاما، نظریه‌پرداز سرمایه‌داری آمریكا، گفت: اگر تاریخ پایانی هم دارد پایان آن، همین جامعة فعلی ایالات متحده آمریكاست. این تفكر محافظه‌كاری است.
"كنسرواتیزم” دفاع از وضع موجود جهانی و دفاع از هرم قدرتی است كه هم‌اكنون بر دنیا حكومت می‌كند و در رأس آن سرمایه‌دارها هستند و همة ملل دیگر، ملت‌های شرق، جنوب و همه، قاعدة این هرم و بردگانی هستند كه رأس هرم قدرت را بر دوش خود باید بكشند. امروزه ثروت در دنیا چگونه تقسیم شده است؟ چند درصد بشریت، چند درصد ثروت و زمین را در دست دارند و معنی این آمار مبین چیست؟ و اگر كسی بگوید این وضع، باز ادامه پیدا كند، به چه معنی است؟
در روایت آمده است كه امام زمان (عج) فاصله‌های طبقاتی را در سطح جوامع بشری بر هم خواهند زد. در روایت داریم كه در زمان مهدی ما، هیچ انسان گرسنه‌ای در سراسر زمین پیدا نخواهد شد. این آن مهدویتی است كه ما به آن معتقدیم و همة ادیان به آن معتقدند، ولی هیچ كس به اندازة شیعه، راجع به آن جامعة آخرالزمان و انقلاب بزرگ، شفاف سخن نگفته‌ است. و شاید دیگران، آگاهی شفاهی از وضعیت نداشته‌اند. شیعه حتی نام مقدس آن رهبر انقلاب جهانی را نیز می‌داند، روش حكومت او را توصیف كرده است و شاید در هیچ مكتب دیگری چنین نباشد. شما در اُپانیشادها، در وداها، در انجیل، در تورات و در همه منابع شرق و غرب، بشارت آخرالزمان را می‌بینید، ولی هیچ جا به اندازة منابع شیعه، شفاف و دقیق راجع به ایشان، حتی قیافه، حرف‌ها، شعارها و نحوة انقلاب و حاكمیتش بحث نشده است. هدف عمدة نظام لیبرال سرمایه‌داری كه می‌گوید ما با "مدینة فاضله”سازی و مسیانیزم، با بنیادگرایی دینی، با رادیكالیزم انقلابی، با فوندامنتالیزم و با ایدئولوژی، مخالفیم. و با هر نوع اصول‌گرایی،‌ حتی غیردینی آن مبارزه می‌كند، این است كه در افكار عمومی بشر، به خصوص در دانشگاه‌های شرقی و اسلامی،‌ در ذهن دانشجو و سپس در ذهن مردم، حالت تردید در وضع موجود و حالت متوقع و منتظره، پیش نیاید كه عجب!! پس مدرنیتة سرمایه‌داری، آخر خط نیست؟ و باید منتظر بود؟ این پرسش نباید در افكار عمومی و خصوصی بشریت، جوانه بزند!! آنها می‌خواهند بگویند كه هیچ چیزی دیگر فراتر از این وضع موجود جهان نیست و آنچه هست، عین علم و عقلانیت و آخر خط و پایان تاریخ است. می‌گویند این جا ایستگاه آخر است و بشریت باید از قطار پائین بیایند. توجه داشته باشید نمی‌گویند كه همة بشریت در سطح ما زندگی كنند و امكانات مردم آمریكا را در اختیار داشته باشند. كه اگر بگویند، باید دست از ستم جهانی و نابرابری‌ها بردارند. چون اگر معنی "جهانی شدن” این باشد كه توزیع ثروت، قدرت، آگاهی و حرمت و احترام در تمام جهان، یكسان باشد، مورد قبول است، اما جهانی شدن كه آنان می‌طلبند به معنی "آمریكایی شدن” است؛ جهانی شدن از نوعی كه در رأسش، سرمایه‌داران حاكم بر آمریكا باشند و بقیة بشریت، قاعدة آن هرم باشند.
گلوبالیزیشن غربی، توجیه ستم غربی بر جهان است. اینان با "گلوبالیزیشن مهدوی” مخالف‌اند و به گلوبالیزیشن سرمایه‌داری آمریكا فراخوان می‌كنند. اگر گلوبالیزیشن، عبارت باشد از جهانی كردن آمریت آمریكا و منافع سرمایه‌داری حاكم بر آمریكا، صهیونیزم و انگلیس، این گلوبالیزیشن فقط به نفع آنهاست و همان را ترویج می‌كنند، این "جهانی شدن” همة فرهنگ‌ها و ایدئولوژی‌های مقاومت را می‌بلعد و هضم می‌كند، اما اگر بگوییم كه ما گلوبالیزیشن را قبول داریم، اما نه با معیارهای سرمایه‌داری یهود، بلكه با معیارهای امام مهدی (عج) كه می‌گوید در تمام دنیا هیچ انسان گرسنه‌ای نباید باشد و نباید در گوشة افریقا بچه‌های یازده ساله وزنشان به اندازة بچه‌های شش ماهة واشنگتن و نیویورك باشد و نباید استخوان دنده‌ها و پهلوهایشان پوست آنها را بشكافد و از زیر پوستشان بیرون بزند، آنها این گلوبالیزیشن مهدوی یعنی عدالت جهانی را پس می‌زنند و آنگاه توهم و یوتوپیا می‌دانند، چون امام مهدی (عج) امنیت را برای همه، نه فقط برای سرمایه‌دارهای غرب، می‌خواهد. روایت داریم كه در زمان حكومت جهانی امام مهدی (عج) امنیت بدان حد بر جهان، حاكم می‌شود كه یك دختر نوجوان بدون كمترین توهین و تهدیدی به تنهایی از این سوی عالم به آن سوی خواهد رفت. این در روایات ماست. گلوبالیزیشن مهدوی یعنی امنیت برای همه، امنیت برای دخترهای آفریقا، مكزیك، غنا و افغانستان، نه فقط برای دختران سرمایه‌داران نیویورك. اما تفكر جهانی شدن از آن نوع كه لیبرال‌سرمایه‌داری می‌گوید و می‌خواهد، در واقع عین "محافظه‌كاری” است، لذا این در مقیاس جهانی، با اصول‌گرایی، با مدینة فاضله‌سازی، با ایدئولوژی و حاكمیت ارزش‌ها مخالف‌اند و می‌گویند كه ارزش‌ها اصولاً مفاهیم غیرعلمی و مقولات غیرعقلانی‌اند و لذا مسائلی شخصی بلكه جزء وسایل شخصی!! است و ارزش‌ها،‌ شخصی و نسبی است پس ربطی به حكومت و امر عمومی (پابلیك) ندارد و سكولاریزم همین است.
خط تبلیغاتی آنان، این است كه سخن گفتن از مهدویت و گلوبالیزیشن و وعدة عدالت جهانی،‌ خیال‌بافی است و ممكن نیست. در بحث‌های دانشگا‌هی‌شان همین را می گویند تا تز كنسرواتیستی را جهانی كنند و نیز می‌گویند این ایده، اساساً ایدئولوژیك، توتالیتر و تمامیت‌طلب است و یعنی چه كه یك نفر به نام مهدی (عج) می‌خواهد بر كل دنیا حكومت واحد برقرار كند؟!
چون در روایت داریم مهدی (عج) با برهان و شمشیر، از راه انقلاب جهانی به حاكمیت و عدالت جهانی دست خواهد یافت ایشان با مسیحیان به وسیلة انجیل حقیقی و با یهودیان به تورات حقیقی احتجاج و استدلال می‌كند و برای هیچ كس، عذر و بهانه‌ای نمی‌گذارد و مردم با منطق و برهان و موعظه و رحمت، متقاعد می‌شوند و آنها كه لجاجت می‌كنند با شمشیر، اصلاح خواهند شد .