2 / 27 - حجاب اختیاری یا اجباری مغالطهای عصری با مهندسی فرهنگی بیگانه(2) : استعمار فرهنگی، استعمار نو ۱۳۹۷/۰۲/۰۵
حجاب اختیاری یا اجباری مغالطهای عصری با مهندسی فرهنگی بیگانه(2)
استعمار فرهنگی، استعمار نو
۱۳۹۷/۰۲/۰۵
حجتالاسلام رضا کرمی
در واكاوی دقیقتر مغالطه ترویج گفتمان اجباری یا اختیاری بودن حجاب باید گفت: حجاب میان مفهوم پوشش به عنوان شكل آن و عفت به عنوان محتوای آن محصور است یعنی گاهی میتوان حجاب را به پوشش خاصی نسبت داد و گاهی نیز میشود حجاب را به ملكة خاصی از خُلق و خوی انسان ارجاع داد. جالب است كه هم پوشش و هم عفاف در همه فرهنگهای جهان پذیرفته است فقط حد و اندازه آن مورد توافق نیست. پوشش به عنوان هنجاری اجتماعی و عفاف به عنوان یك امر فطری نزد همه مردم جهان ارزشمند و شایسته ارزیابی مثبت است. در بازترین جوامع اومانیستی، حدی از ستر عورت هنجار محسوب شده و گذر از آن عبور از خط قرمز عرف پوشش دانسته میشود.
گفته شد حجاب مصوب و مصرّح قانونی در كشور ما، در میانه این دو مفهوم (پوشش- عفت) به عنوان لباس اجتماعی جامعه اسلامی مطرح است و حكمی اجتماعی و قانونی بر آن مترتب خواهد شد كه در حوزه تنسیق امور اجتماعی مانند لباس كار یا كلاه ایمنی و دیگر امور قراردادی براساس مصلحت اجتماعی، حق قانونگذاران منتخب مردم است كه نسبت به آن پس از تقنین اعمال قانونی كنند. و این امری نیست كه بتوان آن را به چالش كشید.
نكته دوم: اما اینكه مسئله حجاب چرا پس از 4 دهه از انقلاب اسلامی و در مرحله نظام سازی برای تمدن اسلامی به چالش كشیده میشود، به غفلت ما از تبیین درست آن در میان مردم بخصوص جوانان، برمیگردد. این در حالی است كه ناظمان نظم جهانی در یكنواخت سازی رفتار اجتماعی جامعه جهانی به آن توجه و اهتمام كردهاند. آنان با مدیریتی نظاممند از سالها پیش با ذائقه سازی به وسیله رسانه (حتی رسانههای خودی) زمینه را برای ایجاد كنتراست جدی میان دو باور الهی و اومانیستی از زندگی اجتماعی فراهم آوردند كه فقط یكی از جلوه آن چالش در مسئله حجاب است.
مهندسی ادبیات چالشی حجاب، در قالب دو لفظ اختیار و اجبار و سرعت رواج این گفتمان بین موافقان و مخالفان با این ادبیات، مبتنی بر سابقه تاریخی استعمار نو در تولید نرمافزارهای برانداز قابل مشاهده است. در تاریخ معاصر كه منجر به حاكمیت بلامنازع تفكر اومانیستی شده و نظم نوین جهانی را رقم زده است استفاده از فن مغالطه در ادبیات اجتماعی برای سرگرم كردن جوامع به دستور كار قدرتهای حامی نظام نوین جهانی مبدل شده و نوع چالشهای اجتماعی كه ادبار و اقبال جوامع را به دنبال داشته با چنین مهندسیای رقم خورده است.
تبادری كه خواص از لفظ تاریخ معاصر دارند، ناظر بر علل وقوع حوادث و وقایع در تاریخ معاصر است. تاریخ معاصر در حوزه سیاسی پر است از انگیزههای برونمرزی و مهندسی شده توسط بریتانیا و آمریكاست كه با تولید ادبیات مغالطی جهتگیریهای اجتماعی را در جوامع مقصد مدیریت كرده است.
در مطالعه تاریخ معاصر مغالطات مهندسی شدهای را شاهدیم كه با موفقیت بسیار اهداف برونمرزی را در كشورهای اسلامی تحقق بخشیدهاند. این مغالطات با ادبیات بومی و اما مفاهیم غیربومی توانستهاند هوشمندانه ذائقه جامعه را در پذیرش مفاهیمی نوپدید مساعد كرده و در نهایت منجر به سلوك اجتماعی غیرمتوَقَّع در جوامع گردند. به عبارت دیگر در دوره استعمار نو، هدایت عامل جوامع مقصد بسوی منافع غرب، جای خود را به هدایت غیرعامل آن جوامع به سوی منافع غرب داده است. دیگر سخت افزار سیاسی نظیر اعزام نیروهای نظامی و اطلاعاتی (جاسوسی) و مُبلّغ دینی و حتی گماردن حاكمان وابسته كارایی نداشته بلكه این كالاهای فرهنگی و خدماتی غرب است كه بسوی جوامع تحت استعمار، آن هم به صورت داوطلبانه و با پذیرش هزینههای آن از سوی جوامع مقصد، گسیل داشته میشود.
در دوره معاصر هزینههای صفر تا صد این گسیل خدمات و كالای غربی نیز از حساب كشورهای مستعمرة فرهنگی پرداخت میگردد حتی اگر خدمات نظامی ایالات متحده آمریكا برای سرنگونی دیكتاتوری مانند صدام باشد.
سوال اینجاست كه تحول عظیم در متد استعماری كه از مقاومت در برابر آنان تا استقبال مردم از آنان در جوامع مستعمره صورت پذیرفته است چگونه ممكن شده است؟
پاسخ این سوال را میتوان از مطالعه تاریخ معاصر و علل وقوع حوادث سیاسی جهان یافت. دوره اعزام نیرو و گماردن حاكم وابسته و حتی كسب اطلاعات از طریق جاسوسی گذشته است در عصر حاضر این مردم جوامع مقصدند كه خود داوطلبانه خواستار اهداف استعمار شده، تاراج رفتن منابع و تحقیر اصالتهای نسلی و عصری خود را مطالبه میكنند. چنین تحولی با مهندسی فرهنگی دقیق بیگانه صورت بسته است و تمام هزینههای آن نیز از طرف جوامع تحت استعمار پرداخت میگردد. این مهندسی دقیق فرهنگی اركانی دارد كه یكی از مهمترین آنها خلق ادبیات نو و چالش مغالطی در ادبیات جامعه است. گفتوگو از حجاب در دستگاه مغالطه اجبار یا اختیار فقط یكی از كاركردهای نهاد فرهنگی بیگانه است.
ـــــــــــــــــــ
* کارشناس ارشد فقه و حقوق اسلامی
در واكاوی دقیقتر مغالطه ترویج گفتمان اجباری یا اختیاری بودن حجاب باید گفت: حجاب میان مفهوم پوشش به عنوان شكل آن و عفت به عنوان محتوای آن محصور است یعنی گاهی میتوان حجاب را به پوشش خاصی نسبت داد و گاهی نیز میشود حجاب را به ملكة خاصی از خُلق و خوی انسان ارجاع داد. جالب است كه هم پوشش و هم عفاف در همه فرهنگهای جهان پذیرفته است فقط حد و اندازه آن مورد توافق نیست. پوشش به عنوان هنجاری اجتماعی و عفاف به عنوان یك امر فطری نزد همه مردم جهان ارزشمند و شایسته ارزیابی مثبت است. در بازترین جوامع اومانیستی، حدی از ستر عورت هنجار محسوب شده و گذر از آن عبور از خط قرمز عرف پوشش دانسته میشود.
گفته شد حجاب مصوب و مصرّح قانونی در كشور ما، در میانه این دو مفهوم (پوشش- عفت) به عنوان لباس اجتماعی جامعه اسلامی مطرح است و حكمی اجتماعی و قانونی بر آن مترتب خواهد شد كه در حوزه تنسیق امور اجتماعی مانند لباس كار یا كلاه ایمنی و دیگر امور قراردادی براساس مصلحت اجتماعی، حق قانونگذاران منتخب مردم است كه نسبت به آن پس از تقنین اعمال قانونی كنند. و این امری نیست كه بتوان آن را به چالش كشید.
نكته دوم: اما اینكه مسئله حجاب چرا پس از 4 دهه از انقلاب اسلامی و در مرحله نظام سازی برای تمدن اسلامی به چالش كشیده میشود، به غفلت ما از تبیین درست آن در میان مردم بخصوص جوانان، برمیگردد. این در حالی است كه ناظمان نظم جهانی در یكنواخت سازی رفتار اجتماعی جامعه جهانی به آن توجه و اهتمام كردهاند. آنان با مدیریتی نظاممند از سالها پیش با ذائقه سازی به وسیله رسانه (حتی رسانههای خودی) زمینه را برای ایجاد كنتراست جدی میان دو باور الهی و اومانیستی از زندگی اجتماعی فراهم آوردند كه فقط یكی از جلوه آن چالش در مسئله حجاب است.
مهندسی ادبیات چالشی حجاب، در قالب دو لفظ اختیار و اجبار و سرعت رواج این گفتمان بین موافقان و مخالفان با این ادبیات، مبتنی بر سابقه تاریخی استعمار نو در تولید نرمافزارهای برانداز قابل مشاهده است. در تاریخ معاصر كه منجر به حاكمیت بلامنازع تفكر اومانیستی شده و نظم نوین جهانی را رقم زده است استفاده از فن مغالطه در ادبیات اجتماعی برای سرگرم كردن جوامع به دستور كار قدرتهای حامی نظام نوین جهانی مبدل شده و نوع چالشهای اجتماعی كه ادبار و اقبال جوامع را به دنبال داشته با چنین مهندسیای رقم خورده است.
تبادری كه خواص از لفظ تاریخ معاصر دارند، ناظر بر علل وقوع حوادث و وقایع در تاریخ معاصر است. تاریخ معاصر در حوزه سیاسی پر است از انگیزههای برونمرزی و مهندسی شده توسط بریتانیا و آمریكاست كه با تولید ادبیات مغالطی جهتگیریهای اجتماعی را در جوامع مقصد مدیریت كرده است.
در مطالعه تاریخ معاصر مغالطات مهندسی شدهای را شاهدیم كه با موفقیت بسیار اهداف برونمرزی را در كشورهای اسلامی تحقق بخشیدهاند. این مغالطات با ادبیات بومی و اما مفاهیم غیربومی توانستهاند هوشمندانه ذائقه جامعه را در پذیرش مفاهیمی نوپدید مساعد كرده و در نهایت منجر به سلوك اجتماعی غیرمتوَقَّع در جوامع گردند. به عبارت دیگر در دوره استعمار نو، هدایت عامل جوامع مقصد بسوی منافع غرب، جای خود را به هدایت غیرعامل آن جوامع به سوی منافع غرب داده است. دیگر سخت افزار سیاسی نظیر اعزام نیروهای نظامی و اطلاعاتی (جاسوسی) و مُبلّغ دینی و حتی گماردن حاكمان وابسته كارایی نداشته بلكه این كالاهای فرهنگی و خدماتی غرب است كه بسوی جوامع تحت استعمار، آن هم به صورت داوطلبانه و با پذیرش هزینههای آن از سوی جوامع مقصد، گسیل داشته میشود.
در دوره معاصر هزینههای صفر تا صد این گسیل خدمات و كالای غربی نیز از حساب كشورهای مستعمرة فرهنگی پرداخت میگردد حتی اگر خدمات نظامی ایالات متحده آمریكا برای سرنگونی دیكتاتوری مانند صدام باشد.
سوال اینجاست كه تحول عظیم در متد استعماری كه از مقاومت در برابر آنان تا استقبال مردم از آنان در جوامع مستعمره صورت پذیرفته است چگونه ممكن شده است؟
پاسخ این سوال را میتوان از مطالعه تاریخ معاصر و علل وقوع حوادث سیاسی جهان یافت. دوره اعزام نیرو و گماردن حاكم وابسته و حتی كسب اطلاعات از طریق جاسوسی گذشته است در عصر حاضر این مردم جوامع مقصدند كه خود داوطلبانه خواستار اهداف استعمار شده، تاراج رفتن منابع و تحقیر اصالتهای نسلی و عصری خود را مطالبه میكنند. چنین تحولی با مهندسی فرهنگی دقیق بیگانه صورت بسته است و تمام هزینههای آن نیز از طرف جوامع تحت استعمار پرداخت میگردد. این مهندسی دقیق فرهنگی اركانی دارد كه یكی از مهمترین آنها خلق ادبیات نو و چالش مغالطی در ادبیات جامعه است. گفتوگو از حجاب در دستگاه مغالطه اجبار یا اختیار فقط یكی از كاركردهای نهاد فرهنگی بیگانه است.
ـــــــــــــــــــ
* کارشناس ارشد فقه و حقوق اسلامی