زلال بصیرت (۱۵۶) - ویژگی روحیه انقلابی ۱۳۹۷/۰۱/۲۹
مطالعهای ساده درباره فرایند زندگی انسان، زمینه را برای خودشناسی فراهم میکند،در دوران طفولیت عامل حرکت انسان چیزی جز ارضای غرائز حیوانی نیست و یك طفل فقط در پی آن است كه نیازهای مادیاش را تأمین کند. در این دوران کمتر كودكی به این موضوع فکر میکند که برای چه باید غذا بخورد و رشد کند. این مرحله از زندگی، بین انسان و حیوان مشترک است.
انسان بعد از پشت سر گذاشتن مرحله طفولیت، اموری را متوجه میشود که بسیاری از حیوانات درك نمیكنند،از همین رو گاهی یك فرد از برخی خواستههای غریزی خود برای رسیدن به چیزی مهمتر صرف نظر میكند. گاهی انسان به خانواده، محله، شهر، قوم، نژاد یا کشور خود افتخار میکند و آنها را نوعی ارزش انسانی برای خود میداند؛ البته برخی از این امور اختصاص به انسان ندارد؛ چون برخی از حیوانات نیز نسبت به محدوده زندگی خودشان حساسیت دارند و بیگانگان را ـحتی از جنس خودشانـ از آن بیرون میکنند.
سن تکلیف؛ زمان فعلیت یابی استعدادهای انسان
انسان در ادامه رشد خود، به مرحلهای میرسد که عقل خود را به فعالیت واداشته و به دنبال شناختن دلایل و فلسفه امور میرود،اینکه در اسلام سنی به عنوان سن بلوغ معرفی شده، از آن روست که در این سن غالب انسانها عقلشان فعالتر میشود؛ به این معنی كه در این سن سؤالات اساسی متعدد درباره امور پیرامونی برای آدمی مطرح میشود كه به دنبال پاسخ برای آنها میگردد. البته به همراه این تحول فکری، تغییرات فیزیولوژیك هم در انسان پدید میآید.
با اندکی مسامحه میتوان گفت در واقع انسان با رسیدن به سن تکلیف از انسان بالقوه به انسان بالفعل تبدیل میشود،در این مرحله سؤالاتی از این قبیل برای او مطرح میشود که چرا آفریده شده است و در این عالم چه وظیفهای دارد. البته سطح این سؤالات با توجه به استعداد و شرایط افراد متفاوت و دارای مراتب متعددی است. در قرآن کریم از نوجوانی یاد شده که به دنبال پاسخ برای چنین سؤالاتی بود و پس از آنکه به پاسخ رسید، تا آخر عمر در این مسیر ثابت قدم ماند و آن نوجوان حضرت ابراهیم (ع) بود.
در مسیر به فعلیت رسیدن انسان، باید این سؤالات را جدی بگیریم،ملاک انسانیت در پاسخی است كه به این سؤالات داده میشود؛ زیرا خوردن و خوابیدن، تأمین سایر غرایز و حتی بسیاری از احساسات کمابیش در حیوانات نیز وجود دارد. البته انسان نباید نسبت به تأمین این نیازهای ضروری بیتفاوت باشد؛ اما باید توجه داشته باشد که رفع نیازهای مادی مقدمهای برای فعلیت یافتن انسانیت او است.
مناسب است كه هر کسی با خود بیندیشد که چه میزان از کارهایش امور حیوانی و چه میزان کارهای انسانی است، و به عبارت بهتر انسانیت وی به چه میزانی رشد کرده و به فعلیت رسیده است؟ زیرا ما، به عنوان انسان، باید رفتارها، زندگی و آدابمان را بر اساس عقل ـ و نه غرائزـ برنامهریزی كنیم. اگر غذا خوردن، ازدواج و نظایر آن صرفاً بر اساس غریزه و تأمین نیاز مادی باشد، در این صورت چه تفاوتی بین ما و حیوان خواهد بود؟! زیرا این غرائز در حیوانات ـ و چه بسا شدیدتر از انسانـ نیز وجود دارد.
اگر انسان به جایی برسد که تمام لحظات عمرش، اعم از خواب و بیداری صرف ارزشهای الهی شود، او یك انسان کامل است. مصداق اتم چنین انسانی اهل بیت علیهمالسلام هستند كه حتی خوابشان نیز در راستای اطاعت از خداست؛ البته شاید كسان دیگری هم با پیروی از مکتب آن بزرگواران به چنین مقامی رسیده باشند. در مقابل، برخی شیطان کامل هستند، كه هیچ لحظهای از عمر خود را در جهتی غیر از مخالفت با خواسته خداوند سر نمیكنند.
انسان؛ موجودی با دو کارکرد متفاوت
قرآن شیطانها را دو دسته شیاطین انسانی و شیاطینی از جن تقسیم كرده و شیاطین انسانی را مقدم بر شیاطین دیگر بیان میکند! یعنی ممكن است كسانی که در ظاهر انسان هستند، بهرهای از انسانیت نبرده و در واقع شیطان کامل باشند. اینکه امام راحل(ره) فرمود آمریکا شیطان بزرگ است، سخن گزافی نیست؛ آیا شخص رئیسجمهور آمریکا چیزی جز شیطنت در وجودش دارد؟
خداوند متعال انسان را به گونهای آفریده که هم میتواند در مسیر انسانیت گام بردارد و همنشین اولیا و انبیا شود و فرشتگان به خدمت او درآیند و هم میتواند مسیر سقوط را پیموده و به شیطان کامل تبدیل شود.اشرف مخلوقات بودن انسان نیز به واسطه همین استعداد و قابلیت فوقالعادهای است که در سایه عقل و اختیار به او عطا شده است.
انسان بالفعل شدن، فقط با تبعیت از دین امکانپذیر است؛ یعنی انسان کامل شدن در گرو این است که انسان بداند چه کسی او را آفریده، چه مسیری را در پیش دارد، در این مسیرچه وظیفهای بر عهدهدارد و راه صحیح پیمودن این مسیر چیست؟ پاسخ صحیح همه این سؤالات نیز فقط توسط دین ارائه شده است.
ضرورت شکرگزاری نعمت اسلام و نظام اسلامی
در طول تاریخ بشریت، بهترین دورهای که افراد بشر از نعمتهای انسانی برخوردار بودهاند، دوره پس از اسلام است،دلیل این امر آن است كه بهترین راهنمایی که سعادت و شقاوت انسانها را به خوبی نشان داد، پیامبر اسلام (ص) بود و برترین کتابی که میتواند انسانها را هدایت کند نیز قرآن است.
همچنین در طول 14 قرن پس از ظهور اسلام نیز نمیتوان دورهای را پیدا کرد که در یک کشور 80 میلیونی، غالب مردم خداپرست بوده و فرامین الهی را لازمالاطاعه بدانند و در رأس این كشور کسی باشد كه مردم ،او را جانشین پیامبر(ص)بدانند. در طول تاریخ اسلام حتی در زمان خود ائمه (ع) چنین فضایی وجود نداشته است.
در طول تاریخ، هرگز دین حق به این میزان رواج پیدا نکرده و قدرتمند نشده بود که پیروان آن ـ علیرغم عقبماندگیها و ضعفهاـ یكی از محورهای عمده سیاستگذاری جهان باشند و بزرگترین قدرتهای جهان نتوانند بدون نظر آنها تصمیم بگیرند.
تا قبل از پیروزی انقلاب میتوانستیم مشکلات را به گردن دیگران بیندازیم و فقط مرگ بر آمریکا و انگلیس بگوئیم که به جای ما تصمیم میگرفتند؛ اما امروز نمیتوانیم فقط آنها را مسئول بدانیم. وجدان ما این مسئله را باور نخواهد کرد و مهمتر از آن، خدا نیز این را از ما نمیپذیرد. ما كشوری هستیم که هر چند از نظر جمعیت، صنعت، ثروت، قدرت نظامی و قدرت اجتماعی نسبت به برخی کشورهای دیگر ضعیفتر هستیم، اما از چنان عزتی برخورداریم که در بسیاری از مسائل حرف ما در دنیا بر کرسی مینشیند و دیگران در برابر آن چارهای جز تسلیم ندارند؛ لذا امروز زمانی است كه ما باید تلاش كنیم كه مسائل را بهتر بفهمیم، بهتر تصمیم بگیریم و به صورت جدی عمل کنیم.
اگر قدر این نعمت را دانستیم، خداوند روز به روز نعمتش را بر ما میافزاید؛ اما اگر قدر آن را ندانستیم، نه تنها نعمت از ما گرفته میشود، بلکه عذاب الهی را نیز در پیش خواهیم داشت. ما باید بنا را بر این بگذاریم كه بر اساس آنچه كه میدانیم بر حق است، عمل کنیم و در این مسیر ثابت قدم باشیم؛ حتی اگر در این راه تنها باشیم و دیگران ما را ملامت کنند. این، روحیه انقلابی است. اگر رهبری نیز بر انقلابی بودن حوزه، دانشگاه، مسئولان و دیگر نهادها تأکید میکنند، ناظر به چنین روحیهای است.
دنبالهروی از هوی و هوس و تبعیت از خواستههای دنیا را کنار بگذاریم و به حق عمل کنیم؛ خواه دیگران بپسندند، خواه نپسندند. امام راحل(ره) در آغاز نهضت، در بین اقران خود، کمتر کسی را مییافت که با حرکت او موافق باشد؛ اما او ایستاد و به تشخیص خود عمل کرد و گفت اگر همه دنیا با من مخالفت کنند، من دست از وظیفهام بر نمیدارم؛ چون حجت بر من تمام شده و باید اقدام کنم و البته نتیجه در دست خداست. او ایستاد و نظام 2500 ساله شاهنشاهی را ساقط کرد و با ایجاد تحولی شگرف در جامعه، دنیا را متحیر کرد.
اگر من و شما این روحیه انقلابی را در خود ایجاد کردیم و پس از شناختن وظیفه در راه انجام آن به خوبی استقامت کردیم، خدا وعده داده که ما را بر همه دنیا پیروز خواهد کرد. البته طبق وعده خدا، پیروزی نهایی حق بر باطل به دست امام زمان (عج)رقم خواهد خورد و خدا نیازی به ما ندارد؛ اما این فرصتی است برای ما که در این راه سهیم باشیم و از آن بهرهمند شویم.
بیانات آیتالله مصباح یزدی (دام ظله) درجمع تعدادی از دانشجویان و گروهی از طلاب مدرسه امیرالمؤمنین (ع)؛ قم؛16 / 9 /1396 .
سن تکلیف؛ زمان فعلیت یابی استعدادهای انسان
انسان در ادامه رشد خود، به مرحلهای میرسد که عقل خود را به فعالیت واداشته و به دنبال شناختن دلایل و فلسفه امور میرود،اینکه در اسلام سنی به عنوان سن بلوغ معرفی شده، از آن روست که در این سن غالب انسانها عقلشان فعالتر میشود؛ به این معنی كه در این سن سؤالات اساسی متعدد درباره امور پیرامونی برای آدمی مطرح میشود كه به دنبال پاسخ برای آنها میگردد. البته به همراه این تحول فکری، تغییرات فیزیولوژیك هم در انسان پدید میآید.
با اندکی مسامحه میتوان گفت در واقع انسان با رسیدن به سن تکلیف از انسان بالقوه به انسان بالفعل تبدیل میشود،در این مرحله سؤالاتی از این قبیل برای او مطرح میشود که چرا آفریده شده است و در این عالم چه وظیفهای دارد. البته سطح این سؤالات با توجه به استعداد و شرایط افراد متفاوت و دارای مراتب متعددی است. در قرآن کریم از نوجوانی یاد شده که به دنبال پاسخ برای چنین سؤالاتی بود و پس از آنکه به پاسخ رسید، تا آخر عمر در این مسیر ثابت قدم ماند و آن نوجوان حضرت ابراهیم (ع) بود.
در مسیر به فعلیت رسیدن انسان، باید این سؤالات را جدی بگیریم،ملاک انسانیت در پاسخی است كه به این سؤالات داده میشود؛ زیرا خوردن و خوابیدن، تأمین سایر غرایز و حتی بسیاری از احساسات کمابیش در حیوانات نیز وجود دارد. البته انسان نباید نسبت به تأمین این نیازهای ضروری بیتفاوت باشد؛ اما باید توجه داشته باشد که رفع نیازهای مادی مقدمهای برای فعلیت یافتن انسانیت او است.
مناسب است كه هر کسی با خود بیندیشد که چه میزان از کارهایش امور حیوانی و چه میزان کارهای انسانی است، و به عبارت بهتر انسانیت وی به چه میزانی رشد کرده و به فعلیت رسیده است؟ زیرا ما، به عنوان انسان، باید رفتارها، زندگی و آدابمان را بر اساس عقل ـ و نه غرائزـ برنامهریزی كنیم. اگر غذا خوردن، ازدواج و نظایر آن صرفاً بر اساس غریزه و تأمین نیاز مادی باشد، در این صورت چه تفاوتی بین ما و حیوان خواهد بود؟! زیرا این غرائز در حیوانات ـ و چه بسا شدیدتر از انسانـ نیز وجود دارد.
اگر انسان به جایی برسد که تمام لحظات عمرش، اعم از خواب و بیداری صرف ارزشهای الهی شود، او یك انسان کامل است. مصداق اتم چنین انسانی اهل بیت علیهمالسلام هستند كه حتی خوابشان نیز در راستای اطاعت از خداست؛ البته شاید كسان دیگری هم با پیروی از مکتب آن بزرگواران به چنین مقامی رسیده باشند. در مقابل، برخی شیطان کامل هستند، كه هیچ لحظهای از عمر خود را در جهتی غیر از مخالفت با خواسته خداوند سر نمیكنند.
انسان؛ موجودی با دو کارکرد متفاوت
قرآن شیطانها را دو دسته شیاطین انسانی و شیاطینی از جن تقسیم كرده و شیاطین انسانی را مقدم بر شیاطین دیگر بیان میکند! یعنی ممكن است كسانی که در ظاهر انسان هستند، بهرهای از انسانیت نبرده و در واقع شیطان کامل باشند. اینکه امام راحل(ره) فرمود آمریکا شیطان بزرگ است، سخن گزافی نیست؛ آیا شخص رئیسجمهور آمریکا چیزی جز شیطنت در وجودش دارد؟
خداوند متعال انسان را به گونهای آفریده که هم میتواند در مسیر انسانیت گام بردارد و همنشین اولیا و انبیا شود و فرشتگان به خدمت او درآیند و هم میتواند مسیر سقوط را پیموده و به شیطان کامل تبدیل شود.اشرف مخلوقات بودن انسان نیز به واسطه همین استعداد و قابلیت فوقالعادهای است که در سایه عقل و اختیار به او عطا شده است.
انسان بالفعل شدن، فقط با تبعیت از دین امکانپذیر است؛ یعنی انسان کامل شدن در گرو این است که انسان بداند چه کسی او را آفریده، چه مسیری را در پیش دارد، در این مسیرچه وظیفهای بر عهدهدارد و راه صحیح پیمودن این مسیر چیست؟ پاسخ صحیح همه این سؤالات نیز فقط توسط دین ارائه شده است.
ضرورت شکرگزاری نعمت اسلام و نظام اسلامی
در طول تاریخ بشریت، بهترین دورهای که افراد بشر از نعمتهای انسانی برخوردار بودهاند، دوره پس از اسلام است،دلیل این امر آن است كه بهترین راهنمایی که سعادت و شقاوت انسانها را به خوبی نشان داد، پیامبر اسلام (ص) بود و برترین کتابی که میتواند انسانها را هدایت کند نیز قرآن است.
همچنین در طول 14 قرن پس از ظهور اسلام نیز نمیتوان دورهای را پیدا کرد که در یک کشور 80 میلیونی، غالب مردم خداپرست بوده و فرامین الهی را لازمالاطاعه بدانند و در رأس این كشور کسی باشد كه مردم ،او را جانشین پیامبر(ص)بدانند. در طول تاریخ اسلام حتی در زمان خود ائمه (ع) چنین فضایی وجود نداشته است.
در طول تاریخ، هرگز دین حق به این میزان رواج پیدا نکرده و قدرتمند نشده بود که پیروان آن ـ علیرغم عقبماندگیها و ضعفهاـ یكی از محورهای عمده سیاستگذاری جهان باشند و بزرگترین قدرتهای جهان نتوانند بدون نظر آنها تصمیم بگیرند.
تا قبل از پیروزی انقلاب میتوانستیم مشکلات را به گردن دیگران بیندازیم و فقط مرگ بر آمریکا و انگلیس بگوئیم که به جای ما تصمیم میگرفتند؛ اما امروز نمیتوانیم فقط آنها را مسئول بدانیم. وجدان ما این مسئله را باور نخواهد کرد و مهمتر از آن، خدا نیز این را از ما نمیپذیرد. ما كشوری هستیم که هر چند از نظر جمعیت، صنعت، ثروت، قدرت نظامی و قدرت اجتماعی نسبت به برخی کشورهای دیگر ضعیفتر هستیم، اما از چنان عزتی برخورداریم که در بسیاری از مسائل حرف ما در دنیا بر کرسی مینشیند و دیگران در برابر آن چارهای جز تسلیم ندارند؛ لذا امروز زمانی است كه ما باید تلاش كنیم كه مسائل را بهتر بفهمیم، بهتر تصمیم بگیریم و به صورت جدی عمل کنیم.
اگر قدر این نعمت را دانستیم، خداوند روز به روز نعمتش را بر ما میافزاید؛ اما اگر قدر آن را ندانستیم، نه تنها نعمت از ما گرفته میشود، بلکه عذاب الهی را نیز در پیش خواهیم داشت. ما باید بنا را بر این بگذاریم كه بر اساس آنچه كه میدانیم بر حق است، عمل کنیم و در این مسیر ثابت قدم باشیم؛ حتی اگر در این راه تنها باشیم و دیگران ما را ملامت کنند. این، روحیه انقلابی است. اگر رهبری نیز بر انقلابی بودن حوزه، دانشگاه، مسئولان و دیگر نهادها تأکید میکنند، ناظر به چنین روحیهای است.
دنبالهروی از هوی و هوس و تبعیت از خواستههای دنیا را کنار بگذاریم و به حق عمل کنیم؛ خواه دیگران بپسندند، خواه نپسندند. امام راحل(ره) در آغاز نهضت، در بین اقران خود، کمتر کسی را مییافت که با حرکت او موافق باشد؛ اما او ایستاد و به تشخیص خود عمل کرد و گفت اگر همه دنیا با من مخالفت کنند، من دست از وظیفهام بر نمیدارم؛ چون حجت بر من تمام شده و باید اقدام کنم و البته نتیجه در دست خداست. او ایستاد و نظام 2500 ساله شاهنشاهی را ساقط کرد و با ایجاد تحولی شگرف در جامعه، دنیا را متحیر کرد.
اگر من و شما این روحیه انقلابی را در خود ایجاد کردیم و پس از شناختن وظیفه در راه انجام آن به خوبی استقامت کردیم، خدا وعده داده که ما را بر همه دنیا پیروز خواهد کرد. البته طبق وعده خدا، پیروزی نهایی حق بر باطل به دست امام زمان (عج)رقم خواهد خورد و خدا نیازی به ما ندارد؛ اما این فرصتی است برای ما که در این راه سهیم باشیم و از آن بهرهمند شویم.
بیانات آیتالله مصباح یزدی (دام ظله) درجمع تعدادی از دانشجویان و گروهی از طلاب مدرسه امیرالمؤمنین (ع)؛ قم؛16 / 9 /1396 .