زلال بصیرت (۱۵۷) - تشخیص وظیفه در شرایط کنونی ۱۳۹۷/۰۲/۰۵
زلال بصیرت
تشخیص وظیفه در شرایط کنونی
۱۳۹۷/۰۲/۰۵
بسم الله الرحمن الرحیم
هدف از آفرینش و زندگی انسان بر روی زمین چیست؛ آن هم زندگی در کنار موجودی به نام ابلیس که قبل از انسان وجود داشته و دائماً در پی فریب دادن انسان بوده است. هدف اصلی از خلقت ما چیست؟ مسئولیت و وظیفه ما در جهت رسیدن به این هدف چیست؟ آیا مسئولیت ما فردی است یا اجتماعی است؟ اگر ما این مسائل را نفهمیم، با ابهامهایی روبرو میشویم که جواب روشنی برای آنها نخواهیم یافت.
تقابل همیشگی حق و باطل
به عنوان نمونه همگان اصلاح امور جامعه را كاری خوب و پسندیده میدانند و تصور میکنند که اگر دولت کارش را خوب انجام دهد، یا روحانیت وظیفهاش را بدرستی انجام دهد، همه مشکلات حل میشود؛ اما باید توجه داشت گاهی عدهای با علم به بطلان و انحراف خود، نمیخواهند به مسیر اصلاح بازگردند و برای توجیه رفتار خود همیشه به دیگران دروغ میگویند؛ این مسأله همواره بوده و در آینده هم خواهد بود. مثلاً فرعون میدانست که اوخدا نیست، اما میگفت: «انا ربکم الأعلی».
در طول تاریخ، همیشه چنین كسانی بودهاند؛ زمانی فرعون و نمرود، روزی هم یزید، امروز هم چنین افرادی هستند كه از بزرگترین شخصیتهای سیاسی جهان به شمار میروند، اما در پی فریب دادن دیگران هستند. میشود حدس زد در آینده هم فرعونصفتانی با اسمهای مختلف پیدا شوند و موسیهایی در مقابلشان بایستند و این جریان تقابل حق و باطل همیشه برقرار خواهد بود.
مردمسالاری دینی، استقلال، آزادی و نظایر آن از جمله مفاهیم کلی مورد قبول اكثریت جامعه است،اما اگر سوال شود آزادی یعنی چه، آیا آزادی نسبی است یا مطلق، مرز آزادی کجاست، چه کسی باید مرز آن را مشخص کند و آیا خود ما حق داریم برای آزادیمان مرزی تعیین کنیم، پاسخ روشنی نخواهیم شنید؛ با وجود اینکه آزادی یکی از اصلیترین شعارهایی است که از ابتدای انقلاب بر آن تأکید شده است.
مثال بالاتر برای ابهام در مسائل بنیادین در باره دین است؛ اصلاً دین یعنی چه؟ کارکرد دین در جامعه چیست؟ اگر دین در جامعه نباشد، چه اتفاقی میافتد؟ اگر مردم بدون دین باشند، اما حریم و حقوق یكدیگر را رعایت کنند و با هم زندگی مسالمتآمیزی داشته باشند، مشکلی پیش خواهد آمد؟ گمان نکنید که این مسأله برای كسی مطرح نیست؛ در عمق دل اکثر سیاستمداران عالم همین تصور وجود دارد؛ هر چند آن را به زبان نیاورند.
ما که حاضریم برای انقلاب اسلامی جان بدهیم، هنوز نقش و کارکرد دین را در جامعه نشناختهایم،از اینجا میتوان دریافت كه بزرگترین ضعف جامعه ما فقر علمی و فرهنگی است. این در حالی است که انسانیت انسان به فرهنگ و شناخت اوست و از همین رو برخی جامعهشناسان انسان را «حیوان فرهنگی» معرفی میکنند.
متاسفانه نه فقط دانشگاهها، بلكه حوزهها نیز كمتر به این مباحث بنیادین میپردازند. تا این مسائل زیربنایی حل نشود نمیتوان مشكلات فكری فرعیتر را حل کرد و هرگونه بحث و تحقیقی در باره آنها در نهایت به بن بست میرسد.
به واسطه حل نشدن مسائل کلی و بنیادین است که با وجود آنکه ولایت فقیه را قبول داریم، اما چون فهممان از این موضوع دقیق و كامل نیست، انتقاداتی را در باره برخی امور مطرح میكنیم.
تا زمانی كه سوالات بنیادین پاسخ داده نشود، مسائل دیگر حل نمیشود،كسانی با وجود اینکه مسائل زیربنایی برایشان حل نشده، براحتی احکام اسلام را زیر سؤال میبرند و صراحتاً میگویند مگر انسان، حیوان است که بتوان او را شلاق زد! این رفتارها ناشی از حل نشدن مسائل کلی است.
لزوم شناخت وظیفه در وضعیت حاضر
زندگی بشر در ابتدا بسیار ساده بود؛ در حدی كه مسألهای به عنوان پوشش برایش مطرح نبود و بر اساس آیات قرآن، حتی لباسی هم به تن نداشت. بعد از خوردن میوه ممنوعه آدم و حوا متوجه برهنگی بدن خود و زشتی آن شدند و با برگ درختان، خود را پوشانیدند. اما امروز زندگی بشر، بسیار پیچیده شده و روز به روز بر این پیچیدگی افزوده میشود. به عنوان مثال، آیا ما سی سال پیش تصوری از وضعیت زندگی امروز خود داشتیم؟ آیا باورمان میشد که با وسیلهای به اندازه کف دست، بتوان از آن سوی دنیا با خبر شد؟
ما در هر وضعیت و شرائطی كه هستیم، باید وظیفه خود را بشناسیم و به آن عمل کنیم؛ البته هرگز تکلیف شاقی از ما خواسته نشده است؛ چون خداوند در آیات متعددی از قرآن فرموده كه تکلیف هر كس در حد وسع و توان اوست و بیش از آن بر عهدهاش نیست.
ابزار، تکنولوژی و وسائل ارتباطی امروز از نعمتهای خداوند است. امکان انتقال اطلاعات از یک گوشه دنیا به گوشهای دیگر در کمترین زمان نعمت بزرگی است و ما باید از این نعمت به درستی استفاده کنیم. بخواهیم یا نخواهیم، این ابزار وجود دارد؛ این ما هستیم كه باید وظیفه خود را در برابر این امكان و نحوه استفاده از آن بشناسیم. البته وظیفه افراد مختلف مثل هم نیست و بسختی میتوان دو نفر را یافت که وظیفه یکسانی داشته باشند؛ قدرت بدنی، علم و شناخت، قدرت تشخیص، سلیقهها و عوامل دیگری كه در تعیین وظیفه مؤثر هستند، در افراد، متفاوت است.
گاهی وظیفه، فردی است و فقط به خود شخص ارتباط دارد،اما برخی وظیفهها بعد وسیعتری دارد و شامل خانواده، منطقه، شهر و حتی تمام دنیا میشود. امروز ما حتی نسبت به انسانهای دیگری که در فلان گوشه دنیا حضور دارند، وظیفه داریم؛ البته وظیفه هر كسی متوقف بر قدرت و در حد توان اوست و طبیعتاً نخبگان باید راههای کم هزینهتر و سودمندتری را برای انجام وظیفه بیابند.
هرکسی باید جایگاه خود را در عالم خلقت بیابد تا بر اساس آن وظیفه خود را بشناسد،روشن است كه عقل به تنهایی برای شناختن وظیفه کافی نیست؛ اگر عقل کافی بود، این همه پیامبران برای چه از سوی خدا آمدند؟ پس، هم باید عقل را به کار بگیریم و مراقب باشیم در استدلالات عقلی مرتكب اشتباه نشویم، هم از دین برای شناختن وظیفه استفاده کنیم.
البته دین هم دارای ابعاد مختلفی است. کسانی دهها سال ازعمرشان را برای آموختن یک بعد از دین، یعنی فقه صرف میکنند، اما در نهایت خودشان اعتراف میکنند که هنوز همه مسائل فقهی را با تمامی جزئیات آن به خوبی نشناختهاند. از همین رو نمیتوان توقع داشت یك طلبه پس از مدت كوتاهی تحصیل همه ابعاد دین را بیاموزد و بلافاصله به کارهای دیگر مشغول شود.
تقسیم قوای حکومتی به سه بخش توسط منتسکیو، حقوقدان فرانسوی انجام شده و از منابع اسلامی اخذ نشده است، تقسیم کار، یک مسأله عقلائی است و نمیتوان انتظار داشت یک نفر همه امور را بر عهده بگیرد؛ البته تقسیم کار در جامعه اسلامی به صورت یك هرم ترسیم میشود که در رأس آن ولی فقیه قرار دارد؛ اما این بدان معنا نیست که هر تخلفی صورت گرفت، ولیفقیه مسئول پاسخگویی آن باشد.برخی گمان میکنند كه هر اتفاقی كه در جامعه رخ میدهد مسئولیتش با ولیفقیه است؛ این در حالی است که هیچ كس حتی پیامبر و امام (ع)نیز چنین مسئولیتی را برای خودشان عنوان نکردهاند.
به هر حال نمیتوان یک نفر را مسئول همه امور دانست؛ اما هر کسی باید وظیفهای که خدا برای او تعیین کرده را بشناسد و ابتدا به انجام آن بپردازد. چون انجام برخی از وظایف وقت انسان را به طور كامل پر میكند و فرد نمیتواند به کار دیگری بپردازد؛ اما گاهی بخشی از وقت یك فرد برای انجام وظیفه اصلی او كافی است؛ در این صورت او میتواند بقیه وقتش را به انجام وظیفه دیگری اختصاص دهد.
تشخیص وظیفه بر اساس ویژگیهای جسمی، سنی، فکری، توانمندی و دیگر ویژگیهای افراد صورت می گیرد،لذا هر یك از ما باید به این فکر باشیم که ابتدا جایگاه خود رادر عالم هستی دریابیم و بفهمیم که خداوند ما را در چه موقعیتی قرار داده و از ما چه خواسته، تا بر این اساس وظیفه خود را بشناسیم.
همه نعمتها قالبی دارند كه چگونگی بهرهبرداری از آنها بستگی به روح تنیده شده در آن دارد؛ روح یك نعمت، انگیزه، نیت و جهتگیری موجود هنگام استفاده از آن است. فضای مجازی یكی از این نعمتها است كه باید در جهت نشر محتوای فرهنگی صحیح به كار گرفته شود.
اگر وقت ما صرف استفاده از فضای مجازی شود، بدون آنکه محتوای صحیحی از آن حاصل شود، مانند بدن فردی قوی هیكل است كه از عقل بیبهره است. ابزار و محتوا باید هر یك، دیگری را تقویت كند و جدا كردن آنها از یكدیگر موجب لطمه دیدن نتیجه كار میشود.
بیانات آیتالله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با جمعی از فعالان عرصه رسانه و فضای مجازی؛ قم ؛26 / 10 / 96 13.
هدف از آفرینش و زندگی انسان بر روی زمین چیست؛ آن هم زندگی در کنار موجودی به نام ابلیس که قبل از انسان وجود داشته و دائماً در پی فریب دادن انسان بوده است. هدف اصلی از خلقت ما چیست؟ مسئولیت و وظیفه ما در جهت رسیدن به این هدف چیست؟ آیا مسئولیت ما فردی است یا اجتماعی است؟ اگر ما این مسائل را نفهمیم، با ابهامهایی روبرو میشویم که جواب روشنی برای آنها نخواهیم یافت.
تقابل همیشگی حق و باطل
به عنوان نمونه همگان اصلاح امور جامعه را كاری خوب و پسندیده میدانند و تصور میکنند که اگر دولت کارش را خوب انجام دهد، یا روحانیت وظیفهاش را بدرستی انجام دهد، همه مشکلات حل میشود؛ اما باید توجه داشت گاهی عدهای با علم به بطلان و انحراف خود، نمیخواهند به مسیر اصلاح بازگردند و برای توجیه رفتار خود همیشه به دیگران دروغ میگویند؛ این مسأله همواره بوده و در آینده هم خواهد بود. مثلاً فرعون میدانست که اوخدا نیست، اما میگفت: «انا ربکم الأعلی».
در طول تاریخ، همیشه چنین كسانی بودهاند؛ زمانی فرعون و نمرود، روزی هم یزید، امروز هم چنین افرادی هستند كه از بزرگترین شخصیتهای سیاسی جهان به شمار میروند، اما در پی فریب دادن دیگران هستند. میشود حدس زد در آینده هم فرعونصفتانی با اسمهای مختلف پیدا شوند و موسیهایی در مقابلشان بایستند و این جریان تقابل حق و باطل همیشه برقرار خواهد بود.
مردمسالاری دینی، استقلال، آزادی و نظایر آن از جمله مفاهیم کلی مورد قبول اكثریت جامعه است،اما اگر سوال شود آزادی یعنی چه، آیا آزادی نسبی است یا مطلق، مرز آزادی کجاست، چه کسی باید مرز آن را مشخص کند و آیا خود ما حق داریم برای آزادیمان مرزی تعیین کنیم، پاسخ روشنی نخواهیم شنید؛ با وجود اینکه آزادی یکی از اصلیترین شعارهایی است که از ابتدای انقلاب بر آن تأکید شده است.
مثال بالاتر برای ابهام در مسائل بنیادین در باره دین است؛ اصلاً دین یعنی چه؟ کارکرد دین در جامعه چیست؟ اگر دین در جامعه نباشد، چه اتفاقی میافتد؟ اگر مردم بدون دین باشند، اما حریم و حقوق یكدیگر را رعایت کنند و با هم زندگی مسالمتآمیزی داشته باشند، مشکلی پیش خواهد آمد؟ گمان نکنید که این مسأله برای كسی مطرح نیست؛ در عمق دل اکثر سیاستمداران عالم همین تصور وجود دارد؛ هر چند آن را به زبان نیاورند.
ما که حاضریم برای انقلاب اسلامی جان بدهیم، هنوز نقش و کارکرد دین را در جامعه نشناختهایم،از اینجا میتوان دریافت كه بزرگترین ضعف جامعه ما فقر علمی و فرهنگی است. این در حالی است که انسانیت انسان به فرهنگ و شناخت اوست و از همین رو برخی جامعهشناسان انسان را «حیوان فرهنگی» معرفی میکنند.
متاسفانه نه فقط دانشگاهها، بلكه حوزهها نیز كمتر به این مباحث بنیادین میپردازند. تا این مسائل زیربنایی حل نشود نمیتوان مشكلات فكری فرعیتر را حل کرد و هرگونه بحث و تحقیقی در باره آنها در نهایت به بن بست میرسد.
به واسطه حل نشدن مسائل کلی و بنیادین است که با وجود آنکه ولایت فقیه را قبول داریم، اما چون فهممان از این موضوع دقیق و كامل نیست، انتقاداتی را در باره برخی امور مطرح میكنیم.
تا زمانی كه سوالات بنیادین پاسخ داده نشود، مسائل دیگر حل نمیشود،كسانی با وجود اینکه مسائل زیربنایی برایشان حل نشده، براحتی احکام اسلام را زیر سؤال میبرند و صراحتاً میگویند مگر انسان، حیوان است که بتوان او را شلاق زد! این رفتارها ناشی از حل نشدن مسائل کلی است.
لزوم شناخت وظیفه در وضعیت حاضر
زندگی بشر در ابتدا بسیار ساده بود؛ در حدی كه مسألهای به عنوان پوشش برایش مطرح نبود و بر اساس آیات قرآن، حتی لباسی هم به تن نداشت. بعد از خوردن میوه ممنوعه آدم و حوا متوجه برهنگی بدن خود و زشتی آن شدند و با برگ درختان، خود را پوشانیدند. اما امروز زندگی بشر، بسیار پیچیده شده و روز به روز بر این پیچیدگی افزوده میشود. به عنوان مثال، آیا ما سی سال پیش تصوری از وضعیت زندگی امروز خود داشتیم؟ آیا باورمان میشد که با وسیلهای به اندازه کف دست، بتوان از آن سوی دنیا با خبر شد؟
ما در هر وضعیت و شرائطی كه هستیم، باید وظیفه خود را بشناسیم و به آن عمل کنیم؛ البته هرگز تکلیف شاقی از ما خواسته نشده است؛ چون خداوند در آیات متعددی از قرآن فرموده كه تکلیف هر كس در حد وسع و توان اوست و بیش از آن بر عهدهاش نیست.
ابزار، تکنولوژی و وسائل ارتباطی امروز از نعمتهای خداوند است. امکان انتقال اطلاعات از یک گوشه دنیا به گوشهای دیگر در کمترین زمان نعمت بزرگی است و ما باید از این نعمت به درستی استفاده کنیم. بخواهیم یا نخواهیم، این ابزار وجود دارد؛ این ما هستیم كه باید وظیفه خود را در برابر این امكان و نحوه استفاده از آن بشناسیم. البته وظیفه افراد مختلف مثل هم نیست و بسختی میتوان دو نفر را یافت که وظیفه یکسانی داشته باشند؛ قدرت بدنی، علم و شناخت، قدرت تشخیص، سلیقهها و عوامل دیگری كه در تعیین وظیفه مؤثر هستند، در افراد، متفاوت است.
گاهی وظیفه، فردی است و فقط به خود شخص ارتباط دارد،اما برخی وظیفهها بعد وسیعتری دارد و شامل خانواده، منطقه، شهر و حتی تمام دنیا میشود. امروز ما حتی نسبت به انسانهای دیگری که در فلان گوشه دنیا حضور دارند، وظیفه داریم؛ البته وظیفه هر كسی متوقف بر قدرت و در حد توان اوست و طبیعتاً نخبگان باید راههای کم هزینهتر و سودمندتری را برای انجام وظیفه بیابند.
هرکسی باید جایگاه خود را در عالم خلقت بیابد تا بر اساس آن وظیفه خود را بشناسد،روشن است كه عقل به تنهایی برای شناختن وظیفه کافی نیست؛ اگر عقل کافی بود، این همه پیامبران برای چه از سوی خدا آمدند؟ پس، هم باید عقل را به کار بگیریم و مراقب باشیم در استدلالات عقلی مرتكب اشتباه نشویم، هم از دین برای شناختن وظیفه استفاده کنیم.
البته دین هم دارای ابعاد مختلفی است. کسانی دهها سال ازعمرشان را برای آموختن یک بعد از دین، یعنی فقه صرف میکنند، اما در نهایت خودشان اعتراف میکنند که هنوز همه مسائل فقهی را با تمامی جزئیات آن به خوبی نشناختهاند. از همین رو نمیتوان توقع داشت یك طلبه پس از مدت كوتاهی تحصیل همه ابعاد دین را بیاموزد و بلافاصله به کارهای دیگر مشغول شود.
تقسیم قوای حکومتی به سه بخش توسط منتسکیو، حقوقدان فرانسوی انجام شده و از منابع اسلامی اخذ نشده است، تقسیم کار، یک مسأله عقلائی است و نمیتوان انتظار داشت یک نفر همه امور را بر عهده بگیرد؛ البته تقسیم کار در جامعه اسلامی به صورت یك هرم ترسیم میشود که در رأس آن ولی فقیه قرار دارد؛ اما این بدان معنا نیست که هر تخلفی صورت گرفت، ولیفقیه مسئول پاسخگویی آن باشد.برخی گمان میکنند كه هر اتفاقی كه در جامعه رخ میدهد مسئولیتش با ولیفقیه است؛ این در حالی است که هیچ كس حتی پیامبر و امام (ع)نیز چنین مسئولیتی را برای خودشان عنوان نکردهاند.
به هر حال نمیتوان یک نفر را مسئول همه امور دانست؛ اما هر کسی باید وظیفهای که خدا برای او تعیین کرده را بشناسد و ابتدا به انجام آن بپردازد. چون انجام برخی از وظایف وقت انسان را به طور كامل پر میكند و فرد نمیتواند به کار دیگری بپردازد؛ اما گاهی بخشی از وقت یك فرد برای انجام وظیفه اصلی او كافی است؛ در این صورت او میتواند بقیه وقتش را به انجام وظیفه دیگری اختصاص دهد.
تشخیص وظیفه بر اساس ویژگیهای جسمی، سنی، فکری، توانمندی و دیگر ویژگیهای افراد صورت می گیرد،لذا هر یك از ما باید به این فکر باشیم که ابتدا جایگاه خود رادر عالم هستی دریابیم و بفهمیم که خداوند ما را در چه موقعیتی قرار داده و از ما چه خواسته، تا بر این اساس وظیفه خود را بشناسیم.
همه نعمتها قالبی دارند كه چگونگی بهرهبرداری از آنها بستگی به روح تنیده شده در آن دارد؛ روح یك نعمت، انگیزه، نیت و جهتگیری موجود هنگام استفاده از آن است. فضای مجازی یكی از این نعمتها است كه باید در جهت نشر محتوای فرهنگی صحیح به كار گرفته شود.
اگر وقت ما صرف استفاده از فضای مجازی شود، بدون آنکه محتوای صحیحی از آن حاصل شود، مانند بدن فردی قوی هیكل است كه از عقل بیبهره است. ابزار و محتوا باید هر یك، دیگری را تقویت كند و جدا كردن آنها از یكدیگر موجب لطمه دیدن نتیجه كار میشود.
بیانات آیتالله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با جمعی از فعالان عرصه رسانه و فضای مجازی؛ قم ؛26 / 10 / 96 13.