۶ ۱۹- درمکتب امام (ره) : خودم باید بگویم ۱۳۹۷/۰۲/۱۰
درمکتب امام (ره) :
خودم باید بگویم
اوائلی که امام در نجف بودند یک نفر استخدام شده بود برای اینکه در منزل آقا چائی بدهد، وضع لباسش یک قدری پاک و تمیز نبود پارهپاره و کثیف بود مرحوم آیتالله حاج آقا مصطفی به من فرمود یک پیراهن بگیر بده به این آقا (از این پیراهنهای بلندکه به عربی دشداشه میگویند) عرض کردم چشم. به یکی از رفقا گفتم، ایشان هم رفتند و پارچه خریدند دادند به خیاط دوخت و همه پول دوخت و پارچه یک دینار و ربع شد. یعنی به پول آن روز تقریبا بیستوپنج تومان، من در دفتر نوشتم، یعنی موظف بودم که هر پولی به کسی میدادم مینوشتم و صورت حساب را هرچند روز تقدیم امام میکردم. بعد از چند روز که صورت را برده بودم، یک روز یا همان روز یادم نیست وقتی از مسجد یا مدرسه میآمدیم که من این مطلب اصلا به ذهنم نبود امام فرمود: تو احتیاط نمیکنی. من به عقیده خودم کاری نکرده بودم که خلاف احتیاط باشد، عرض کردم چه کار کردهام؟ فرمود: پیراهن را به من میگفتی. عرض کردم که آقا مصطفی گفتند. فرمود: خودم باید بگویم. من امام را خیلی میشناختم اما اگر ارادتم یک بود، شد هزار، چون امام، آن علاقهای که به آقا مصطفی داشتند و آن شخصیتی که آن مرحوم داشت معذالک امام فرمودند خودم باید بگویم. حساب این نیست که حالا پسرم هست، چه رسد به اینکه یکی از اطرافیان بخواهد کاری بکند.
* سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام (ره)، ج 1، حجتالاسلام عبدالعلی قرهی، ص 15