زلال بصیرت (۱۶۶) -تلاش دشمنان و دوستان نادان برای القای ناکارآمدی نظام اسلامی ۱۳۹۷/۰۴/۱۳
بسم الله الرحمن الرحیم
برای بررسی اینکه آیا نظام اسلامی ایران در 40 سال گذشته کارآمد بوده یا نه، ابتدا باید ببینیم هدف این نظام چه بوده است.
با بررسی اجمالی جامعه میتوان دریافت که نه همه مردم جامعه ما فقط خواستار لذایذ محض حیوانی هستند و نه همه تارك دنیا بوده و مانند انبیاء و اولیاء فقط در اندیشه آخرت هستند؛ بلکه افراد این جامعه دارای مراتب مختلفی از معرفت و ایمان هستند و خواستههایشان نیز بر همین اساس متفاوت است.
با وجود افرادی با درجات مختلف معرفت و ایمان و دیدگاههای متفاوت در جامعه، آیا میتوان كارآمدی نظام حاكم را فقط رسیدن به اهداف معنوی دانست، حتی اگر به قیمت كشته شدن همگان باشد؟ و یا میتوان کارآمدی نظام را فقط توفیق در تامین نیازهای مادی افراد معرفی كرد، حتی اگر مستلزم وجود فسادها و جنایات مختلف باشد؟ روشن است كه هیچ یك از این دو نظر واقعبینانه نیست.
برای ترسیم یک نظام ایدهآل و واقعبینانه برای چنین جامعهای، باید نظامی را در نظر بگیریم که در صورت اجرای درست آن، اکثریت مردم به حد متوسط خواستههایشان برسند. یعنی نه خواستههای مادی محض و نه اهداف معنوی محض، هیچ یك به تنهایی هدف نظام نباشد. بر این اساس معیار کارآمدی نظام اسلامی این است که حداقل تاثیرش در سعادت ابدی انسان لحاظ شود و اگر آخرت به عنوان تنها هدف در نظر گفته نمیشود، حداقل تاثیر نظام بر آخرت مردم فراموش نشود.
القای ناکارآمدی نظام توسط دشمنان و دوستان نادان
نباید بهگونهای رفتار شود که گویا اصلاً آخرتی نیست و نظام هیچ تعهدی در قبال دین مردم ندارد و مسئولان نیز وظیفهای در جهت بهشتی شدن مردم برای خود قائل نباشند.
گویا برخی از مسئولان اجرای احکام اسلام و برقراری عدالت و حتی تامین حداقل نیازهای مادی مردم را وظیفه خود نمیدانند؛ بلكه وظیفهشان را فقط مدیریت زندگی دنیوی مردم و سیر كردن افرادی میدانند که نقشی در جامعه دارند و ممكن است برای حكومتشان مزاحمتی ایجاد كنند!
در مقابل، همه مردم، از جمله اکثریت کسانی که در بیست و دوم بهمن و نه دی برای راهپیمایی به خیابانها آمدند، اینگونه فکر نمیکنند؛ بلکه اکثریت قریب به اتفاق آنها آماده تحمل سختیها هستند، اما با تبعیض و ناعدالتی میانهای ندارند و معتقدند اگر سختی هست، باید برای همه باشد.
اکثریت مردم خواستار این هستند که در عین برخورداری از زندگی متوسط مادی، به سعادت آخرتشان نیز برسند،این توقع زیادی نیست؛ اما آنچه سبب شده تا موضوع کارآمدی نظام به یک مسئله مورد بحث در مجامع و همایشهای مختلف تبدیل شود این است که کسانی تصور كردهاند که اگر این نظام به عنوان یك نهاد و سیستم قانونمند، دارای قوانین و مقررات مناسبی بود، میبایست تاکنون اهداف آن تحقق یافته باشد؛ در حالیكه چنین نشده و این امر ناشی از نقص قوانین است.
دشمنان نظام اسلامی نیز از این مغالطه استفاده کرده و برای رویگردان كردن جوانان از این نظام که با رنجها و زحمات فراوان سر كار آمده، چنین القا میكنند كه این نظام نمیتواند شما را به خواستههایتان برساند؛ تمام گرفتاریها از آن جهت است كه اساس نظام دچار مشکل است و قوانین جاری كه از اسلام گرفته شده، كارآیی لازم برای رسیدن به هدف مطلوب را ندارد؛ پس معلوم میشود که اسلام در این عصر نمیتواند کارآمد باشد!
علاوهبر کسانی که کاملاً با دین مخالف هستند، حتی برخی از افراد معتدل نیز میگویند دین مربوط به مسائل فردی است و امور اجتماعی را باید با علوم و تجربیات روز اداره کرد؛ به این منظور آنها کارهایی که در کشورهای پیشرفته جهان انجام شده را به عنوان الگو معرفی میكنند.
چنین رویكردی در رفتار و سخنان برخی از مسئولان به خوبی دیده میشود،گویا برخی از مسئولان در باطن آرزو دارند که ایران هم مانند یکی از ایالتهای آمریکا باشد تا پیشرفته تلقی شود! زیرا از نگاه آنها بعد از 40 سال از سر كار آمدن نظام اسلامی، هنوز نتوانستهایم به اهداف خود برسیم؛ پس این نظام ناکارآمد است و ما باید کشورهای پیشرفته را الگوی خود قرار دهیم! اما آنچه انقلابیها و شهدا میخواستند، با آنچه این افراد میخواهند، متفاوت است. كسانی در پی آن هستند كه نظریات امثال دورکیم، جامعهشناس غربی را به جوانان و نوجوانان ما القا کنند، تا آنها بپذیرند این اندیشه که خدا عالم را خلق کرده،اشتباه است و برای تصحیح این خطا باید جامعه را بهجای خدا گذاشت؛ چون جامعه، همان خداست!
همین امروز در نتیجه رواج این اندیشه از سوی برخی اساتید دانشگاههای ما كه این نظریه باطل را در قالب كار علمی مبنای کار خویش قرار دادهاند، فكر بسیاری از جوانان و نوجوانان ما که شخصیتشان در حال شکلگیری است، با این مفاهیم ساخته میشود، نه با سخنان امام(ره) و شهدا. چون یك جوان، اندیشه، دین و شخصیتش را از معلم و استادش میگیرد؛ البته رسانهها نیز در این میان نقش بسزایی دارند ، لذا نباید انتظار داشت جوانی که برای شكلگیری ذهن و شخصیت و تقویت روحیه دینی او هیچ کاری نکردهایم، آماده فداكاری در راه خدا باشد.
خطر افکار سکولاریستی برخی مسئولان نظام اسلامی
متاسفانه باور بعضی از مسئولان ما این است که احکام اسلام متعلق به 1400 سال پیش است و امروز کارآیی ندارد؛ این افراد گرچه دین را قبول دارند، نماز هم میخوانند و دائم از رهبر معظم انقلاب نام میبرند، اما معتقدند حساب سیاست از دین جداست؛ دین فقط نماز و نافله و روزه و روضه است و سیاست را باید از اساتید این فن آموخت! این همان سکولاریسم است؛ البته سیاست اقتضا میکند که این سخنان در لفافه و با ظاهری زیبا گفته شود. زمانی كه به این مسئولان اعتراض شود که دریافت سودهای بانكی خلاف شرع و در واقع همان ربا و به معنای اعلان جنگ با خداست، در پاسخ میگویند: این سخنان قدیمی شده و تناسبی با دنیای امروز ندارد! میگویند: بانکداری بدون بهره امكان ندارد و نمیتوان اطراف کشور اسلامی را دیوار کشید؛ ما مجبوریم با کشورهای دیگر رابطه داشته باشیم و برای این كار راه دیگری جز بانکداری ربوی نداریم!
آیا نظام اسلامی بهعنوان مجموعهای از قوانین و مقررات که از اسلام گرفته شده، این قابلیت را دارد که به اهداف خود برسد و با پرورش نسلی با اندیشه سالم، در آینده جامعهای خداپسند را بسازد؟ در پاسخ باید گفت: کامل بودن قوانین، به تنهایی نمیتواند ضامن تحقق اهداف باشد؛ بلکه لازم است مجری قانون هم صالح باشد و دقیقاً بر طبق قانون عمل کند؛ علاوه بر اینکه فرهنگ حاکم بر جامعه نیز باید این قانون را پذیرفته باشد؛ در غیر این صورت هر کسی سعی میکند به نحوی قانون را دور بزند و از آن به نفع خود استفاده کند.
طبیعتاً هوای نفس آدمی به دنبال کسب رفاه و لذت بیشتر است؛ لذا چه بسا افرادی دوست دارند هر كاری که خواستند، انجام دهند؛ این همان رویكردی است كه برخی از آن با عنوان «آزادی» یاد میكنند!
یکی از وزرای اسبق در پاسخ به این اعتراض که چرا رفتارهایتان برخلاف ارزشهاست، گفته بود بالاترین ارزشها، آزادی است! آن وزیر، کشور لبنان را بهعنوان الگو معرفی كرده و گفته بود الزام به حجاب، با آزادی که بالاترین ارزشهاست، تناقض دارد؛ در لبنان، هم زنان محجبه آزادانه در خیابانها تردد میکنند، هم زنانی نیمه عریان و ما هم میخواهیم کشوری مانند لبنان داشته باشیم! بر اساس چنین برداشتی از آزادی، قانون جنگل بهترین قانون است؛ چون حیوانات جنگل هر کاری كه دوست دارند را آزادانه انجام میدهند!
برای ارزیابی کارآمدی نظام باید ملاک کارآمدی نیز مشخص کرد. عدهای با طرح این مقدمه كه مردم برای استقلال و آزادی انقلاب کردند و آزادی هم دستاورد انقلاب اسلامی است، اینچنین مغلطه میكنند كه این نظام زمانی کارآمد است که هر کسی بتواند هرگونه که خواست، رفتار کند؛ بر اساس این نظر، نظام ما کارآمد نیست!
وجود کارگزاران صالح، از عوامل کارآمدی نظام
در مرحله بعد باید توجه داشته باشیم که قانون مناسب، به تنهایی نمیتواند سبب تحقق اهداف شود؛ چون قانون فقط نوشتهای روی کاغذ است و آنچه قانون را در خارج محقق میكند مجری آن است که باید بدون مسامحه و در نظر گرفتن منافع شخصی قانون را اجرا کند. در مرحله سوم نیز باید شرایط لازم برای پذیرش اعمال قانون در جامعه فراهم شود، تا توده مردم، حد متوسطی از ارزشهای حاكم بر قانون را بپذیرند و آن را مطالبه كنند؛ نه آنکه به بهانه پرهیز از تحجر و عقبماندگی، تن به اجرای سندهای غربی در مدارس بدهند!
اگر گفته میشود اسلام ضامن تحقق اهداف فطری و انسانی ماست، این در صورتی است که هم مجریان، صالح باشند، هم مردم آن را مطالبه كنند. لازمه این امر آن است كه هم متصدیان صالح در جامعه رشد کنند، هم مردم در انتخابهایشان صالحترین فرد را انتخاب کنند.
بیانات آیتالله مصباح یزدی (دامظله)
در همایش دفتر پژوهشهای فرهنگی؛ قم؛27 / 11 / 1396.
با وجود افرادی با درجات مختلف معرفت و ایمان و دیدگاههای متفاوت در جامعه، آیا میتوان كارآمدی نظام حاكم را فقط رسیدن به اهداف معنوی دانست، حتی اگر به قیمت كشته شدن همگان باشد؟ و یا میتوان کارآمدی نظام را فقط توفیق در تامین نیازهای مادی افراد معرفی كرد، حتی اگر مستلزم وجود فسادها و جنایات مختلف باشد؟ روشن است كه هیچ یك از این دو نظر واقعبینانه نیست.
برای ترسیم یک نظام ایدهآل و واقعبینانه برای چنین جامعهای، باید نظامی را در نظر بگیریم که در صورت اجرای درست آن، اکثریت مردم به حد متوسط خواستههایشان برسند. یعنی نه خواستههای مادی محض و نه اهداف معنوی محض، هیچ یك به تنهایی هدف نظام نباشد. بر این اساس معیار کارآمدی نظام اسلامی این است که حداقل تاثیرش در سعادت ابدی انسان لحاظ شود و اگر آخرت به عنوان تنها هدف در نظر گفته نمیشود، حداقل تاثیر نظام بر آخرت مردم فراموش نشود.
القای ناکارآمدی نظام توسط دشمنان و دوستان نادان
نباید بهگونهای رفتار شود که گویا اصلاً آخرتی نیست و نظام هیچ تعهدی در قبال دین مردم ندارد و مسئولان نیز وظیفهای در جهت بهشتی شدن مردم برای خود قائل نباشند.
گویا برخی از مسئولان اجرای احکام اسلام و برقراری عدالت و حتی تامین حداقل نیازهای مادی مردم را وظیفه خود نمیدانند؛ بلكه وظیفهشان را فقط مدیریت زندگی دنیوی مردم و سیر كردن افرادی میدانند که نقشی در جامعه دارند و ممكن است برای حكومتشان مزاحمتی ایجاد كنند!
در مقابل، همه مردم، از جمله اکثریت کسانی که در بیست و دوم بهمن و نه دی برای راهپیمایی به خیابانها آمدند، اینگونه فکر نمیکنند؛ بلکه اکثریت قریب به اتفاق آنها آماده تحمل سختیها هستند، اما با تبعیض و ناعدالتی میانهای ندارند و معتقدند اگر سختی هست، باید برای همه باشد.
اکثریت مردم خواستار این هستند که در عین برخورداری از زندگی متوسط مادی، به سعادت آخرتشان نیز برسند،این توقع زیادی نیست؛ اما آنچه سبب شده تا موضوع کارآمدی نظام به یک مسئله مورد بحث در مجامع و همایشهای مختلف تبدیل شود این است که کسانی تصور كردهاند که اگر این نظام به عنوان یك نهاد و سیستم قانونمند، دارای قوانین و مقررات مناسبی بود، میبایست تاکنون اهداف آن تحقق یافته باشد؛ در حالیكه چنین نشده و این امر ناشی از نقص قوانین است.
دشمنان نظام اسلامی نیز از این مغالطه استفاده کرده و برای رویگردان كردن جوانان از این نظام که با رنجها و زحمات فراوان سر كار آمده، چنین القا میكنند كه این نظام نمیتواند شما را به خواستههایتان برساند؛ تمام گرفتاریها از آن جهت است كه اساس نظام دچار مشکل است و قوانین جاری كه از اسلام گرفته شده، كارآیی لازم برای رسیدن به هدف مطلوب را ندارد؛ پس معلوم میشود که اسلام در این عصر نمیتواند کارآمد باشد!
علاوهبر کسانی که کاملاً با دین مخالف هستند، حتی برخی از افراد معتدل نیز میگویند دین مربوط به مسائل فردی است و امور اجتماعی را باید با علوم و تجربیات روز اداره کرد؛ به این منظور آنها کارهایی که در کشورهای پیشرفته جهان انجام شده را به عنوان الگو معرفی میكنند.
چنین رویكردی در رفتار و سخنان برخی از مسئولان به خوبی دیده میشود،گویا برخی از مسئولان در باطن آرزو دارند که ایران هم مانند یکی از ایالتهای آمریکا باشد تا پیشرفته تلقی شود! زیرا از نگاه آنها بعد از 40 سال از سر كار آمدن نظام اسلامی، هنوز نتوانستهایم به اهداف خود برسیم؛ پس این نظام ناکارآمد است و ما باید کشورهای پیشرفته را الگوی خود قرار دهیم! اما آنچه انقلابیها و شهدا میخواستند، با آنچه این افراد میخواهند، متفاوت است. كسانی در پی آن هستند كه نظریات امثال دورکیم، جامعهشناس غربی را به جوانان و نوجوانان ما القا کنند، تا آنها بپذیرند این اندیشه که خدا عالم را خلق کرده،اشتباه است و برای تصحیح این خطا باید جامعه را بهجای خدا گذاشت؛ چون جامعه، همان خداست!
همین امروز در نتیجه رواج این اندیشه از سوی برخی اساتید دانشگاههای ما كه این نظریه باطل را در قالب كار علمی مبنای کار خویش قرار دادهاند، فكر بسیاری از جوانان و نوجوانان ما که شخصیتشان در حال شکلگیری است، با این مفاهیم ساخته میشود، نه با سخنان امام(ره) و شهدا. چون یك جوان، اندیشه، دین و شخصیتش را از معلم و استادش میگیرد؛ البته رسانهها نیز در این میان نقش بسزایی دارند ، لذا نباید انتظار داشت جوانی که برای شكلگیری ذهن و شخصیت و تقویت روحیه دینی او هیچ کاری نکردهایم، آماده فداكاری در راه خدا باشد.
خطر افکار سکولاریستی برخی مسئولان نظام اسلامی
متاسفانه باور بعضی از مسئولان ما این است که احکام اسلام متعلق به 1400 سال پیش است و امروز کارآیی ندارد؛ این افراد گرچه دین را قبول دارند، نماز هم میخوانند و دائم از رهبر معظم انقلاب نام میبرند، اما معتقدند حساب سیاست از دین جداست؛ دین فقط نماز و نافله و روزه و روضه است و سیاست را باید از اساتید این فن آموخت! این همان سکولاریسم است؛ البته سیاست اقتضا میکند که این سخنان در لفافه و با ظاهری زیبا گفته شود. زمانی كه به این مسئولان اعتراض شود که دریافت سودهای بانكی خلاف شرع و در واقع همان ربا و به معنای اعلان جنگ با خداست، در پاسخ میگویند: این سخنان قدیمی شده و تناسبی با دنیای امروز ندارد! میگویند: بانکداری بدون بهره امكان ندارد و نمیتوان اطراف کشور اسلامی را دیوار کشید؛ ما مجبوریم با کشورهای دیگر رابطه داشته باشیم و برای این كار راه دیگری جز بانکداری ربوی نداریم!
آیا نظام اسلامی بهعنوان مجموعهای از قوانین و مقررات که از اسلام گرفته شده، این قابلیت را دارد که به اهداف خود برسد و با پرورش نسلی با اندیشه سالم، در آینده جامعهای خداپسند را بسازد؟ در پاسخ باید گفت: کامل بودن قوانین، به تنهایی نمیتواند ضامن تحقق اهداف باشد؛ بلکه لازم است مجری قانون هم صالح باشد و دقیقاً بر طبق قانون عمل کند؛ علاوه بر اینکه فرهنگ حاکم بر جامعه نیز باید این قانون را پذیرفته باشد؛ در غیر این صورت هر کسی سعی میکند به نحوی قانون را دور بزند و از آن به نفع خود استفاده کند.
طبیعتاً هوای نفس آدمی به دنبال کسب رفاه و لذت بیشتر است؛ لذا چه بسا افرادی دوست دارند هر كاری که خواستند، انجام دهند؛ این همان رویكردی است كه برخی از آن با عنوان «آزادی» یاد میكنند!
یکی از وزرای اسبق در پاسخ به این اعتراض که چرا رفتارهایتان برخلاف ارزشهاست، گفته بود بالاترین ارزشها، آزادی است! آن وزیر، کشور لبنان را بهعنوان الگو معرفی كرده و گفته بود الزام به حجاب، با آزادی که بالاترین ارزشهاست، تناقض دارد؛ در لبنان، هم زنان محجبه آزادانه در خیابانها تردد میکنند، هم زنانی نیمه عریان و ما هم میخواهیم کشوری مانند لبنان داشته باشیم! بر اساس چنین برداشتی از آزادی، قانون جنگل بهترین قانون است؛ چون حیوانات جنگل هر کاری كه دوست دارند را آزادانه انجام میدهند!
برای ارزیابی کارآمدی نظام باید ملاک کارآمدی نیز مشخص کرد. عدهای با طرح این مقدمه كه مردم برای استقلال و آزادی انقلاب کردند و آزادی هم دستاورد انقلاب اسلامی است، اینچنین مغلطه میكنند كه این نظام زمانی کارآمد است که هر کسی بتواند هرگونه که خواست، رفتار کند؛ بر اساس این نظر، نظام ما کارآمد نیست!
وجود کارگزاران صالح، از عوامل کارآمدی نظام
در مرحله بعد باید توجه داشته باشیم که قانون مناسب، به تنهایی نمیتواند سبب تحقق اهداف شود؛ چون قانون فقط نوشتهای روی کاغذ است و آنچه قانون را در خارج محقق میكند مجری آن است که باید بدون مسامحه و در نظر گرفتن منافع شخصی قانون را اجرا کند. در مرحله سوم نیز باید شرایط لازم برای پذیرش اعمال قانون در جامعه فراهم شود، تا توده مردم، حد متوسطی از ارزشهای حاكم بر قانون را بپذیرند و آن را مطالبه كنند؛ نه آنکه به بهانه پرهیز از تحجر و عقبماندگی، تن به اجرای سندهای غربی در مدارس بدهند!
اگر گفته میشود اسلام ضامن تحقق اهداف فطری و انسانی ماست، این در صورتی است که هم مجریان، صالح باشند، هم مردم آن را مطالبه كنند. لازمه این امر آن است كه هم متصدیان صالح در جامعه رشد کنند، هم مردم در انتخابهایشان صالحترین فرد را انتخاب کنند.
بیانات آیتالله مصباح یزدی (دامظله)
در همایش دفتر پژوهشهای فرهنگی؛ قم؛27 / 11 / 1396.