به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 1,530
بازدید دیروز: 3,866
بازدید هفته: 19,265
بازدید ماه: 110,128
بازدید کل: 23,771,929
افراد آنلاین: 18
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
چهارشنبه ، ۲۶ اردیبهشت ۱٤۰۳
Wednesday , 15 May 2024
الأربعاء ، ۷ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
خوان حکمت (۱۷۴) :ادب؛ برترین زینت مسلمان۱۳۹۷/۰۴/۲۳
خوان حکمت
ادب؛ برترین زینت مسلمان
 
  ۱۳۹۷/۰۴/۲۳

بسم الله الرّحمن الرّحیم

گاهی به ما می‌گویند انسان یک دوست دارد و آن دین اوست. یک دوست دارد و آن عقل اوست، همه‌اش به عنوان حصر است. آن بیان نورانی امام رضا(ع) که فرمود: «صَدِیقُ كُلِّ امْرِئٍ عَقْلُه‏»،(1)همین است. این بیان نورانی امام رضا که خبر را مقدم آورده مبتدا را موخر، برای افاده حصر است. فرمود انسان یک دوست دارد و آن فهم اوست. نفرمود: «عقل کل امرئ صدیقه»، عقل مبتداست،صدیق خبر است؛ فرمود: «صَدِیقُ كُلِّ امْرِئٍ عَقْلُه». این طرز حرف زدن را اوّل از وجود مبارک حضرت امیر به یاد دارند. حضرت امیر هم به کمیل فرمود، کمیل! تو یک برادر داری و آن دین توست. نفرمود: «دینُک اخوک» مبتدا را مقدم نیاورد خبر را مؤخر؛ فرمود: «أَخُوكَ‏ دِینُكَ»، این «أَخُوكَ» خبری است مقدم، «دین» مبتدا است و مؤخر. فرمود تو یک برادر داری و آن دین توست. حالا که یک برادر داری دور این برادرت را دیوار بکش که هر کسی نیاید از تو بگیرد. اینکه می‌گویند فلان شخص محتاط است، زاهد است، با ورع است، احتیاط کرده؛ یعنی دور دینش را حائط کشیده است. «حائط»؛ یعنی دیوار. اگر یک کشاورز زحمت بکشد درخت بکارد، بارور بشود، دورش دیوار نکشد، همه میوه‌اش می‌رود بیرون. فرمود: «تَاخُذَ الْحَائِطَهًَْ لِدِینِك‏»؛ حالا که دین داری، ایمان داری، دور آن را حائط یعنی دیوار بکش که هر کسی نیاید، هر چه دلش بخواهد از دین تو بگیرد و برود؛ لذا فرمود: «اَخُوكَ‏ دِینُكَ»، نه «دینک اخوک». «فَاحْتَطْ»؛ یعنی «خُذ الْحَائِطَه»، احتیاط کن احتیاط کن! یعنی دور دین خود حائط بکش، نه اینکه دست خود را پنج شش بار آب بکشی! اینکه احتیاط نیست. این شخص محتاط است؛ یعنی دین خود را در وسط گذاشته، دورش را دیوار کشیده، هیچ‌کس نمی‌تواند بیاید از دین او استفاده کند.
تقسیم علم به ارثی و درسی
وجود مبارک حضرت امیر(ع) فرمود: «وَ الْعِلْمُ وِرَاثَه كَرِیمَه» (2)؛ اوّلاً فرمود ما دو گونه علم داریم: یک علم است که در حوزه و دانشگاه است که این چیز خوبی است؛ ولی در حد اقتضاست، ممکن است به عمل برسد، ممکن است به عمل نرسد. عالم بی‌عمل هم کم نیست؛ اما فرمود یک علم «علم الوراثه» است، نه «علم الدراسه». آن‎که در حوزه و دانشگاه است، در درس و بحث گیرمی‌آید. آن علمی که در درس و بحث نیست؛ ولی پشتوانه درس و بحث است، «علم الوراثه» است. در «علم الوراثه» ما یک ارث مادی داریم،یک ارث معنوی که می‌گویند علما ورثه انبیا هستند: الْعُلَمَاءَ وَرَثَهُ الاَنْبِیَاء.(3) در ارث مادی تا مورّث نمیرد چیزی به وارث نمی‌رسد، تا پدر نمیرد چیزی به پسر نمی‌رسد. در ارث علمی و معنوی تا وارث نمیرد چیزی به او نمی‌دهند. ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا! تا وارث نمیرد، «مُوتُوا قَبْلَ‏ أَنْ تَمُوتُوا»،(4) تا هوس را، تا هوی را، تا بدخواهی را، تا کینه را نکُشیم، چیزی به ما نمی‌دهند. در «الْعُلَمَاءَ وَرَثَهُ الْانْبِیَاء»؛ گفتند: «مُوتُوا قَبْلَ‏ أَنْ تَمُوتُوا»،حضرت در جای دیگر فرمود: «قَدْ اَحْیَا عَقْلَهُ وَ اَمَاتَ نَفْسَهُ»(5) این غرور را، این خودخواهی را که من باید بالا بنشینم! حرف من باید بالا باشد! این القاب را باید به من بدهند! چرا نام مرا نبردند! همین چرا من و من! این غدّه بدخیم است. این تا آبروی آدم را نبرد رها نمی‌کند، وقتی آبروی آدم را برد رها می‌کند.
دین و آبرو، دو رهزنی شیطان
 مشکل دشمن داخلی و خارجی این است؛ دشمن خارجی از ما نفت می‌خواهد و گاز می‌خواهد و زمین می‌خواهد و همین! اما شیطان که حضرت فرمود: «اَعْدَی عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْكَ» (6) آنکه از ما نفت و گاز نمی‌خواهد، او که از ما زمین و مکان نمی‌خواهد؛ او از ما دو چیز می‌خواهد به ترتیب: اوّل دین، بعد آبرو. این طور نیست که ـ معاذالله ـ اگر دین کسی را گرفته او را کافر کرده، او را رها بکند؛ تا او را مسلوب الحیثیه نکند، آبرویش را نبرد رهایش نمی‌کند. این را باید بیندازد در سطل زباله، ما با چنین دشمنی روبه‌رو هستیم. این بیانات نورانی حضرت به ما می‌گوید که این دشمنی که می‌خواهد شما را در سطل زباله بیندازد اوّل دین را می‌گیرد بعد آبرو را، راه نجاتش این است.
این کم افتخار است که روزی ده هزار نفر بگویند «قال الشهید رحمهًْ‌الله»؟ خواجه طوسی این طور است، علامه حلّی این طور است، محقق حلّی این طور است شیخ انصاری این طور است، امام این طور است. می‌بینید روزی هزارها می‌گویند «قال کذا رحمه الله»، چرا ما این طور نشویم؟ این راه باز است. این دستورات اخلاقی برای همین است که شما وارث پیغمبر هستید، وارث پیغمبر هستید یعنی چه؟ وجود مبارک پیغمبر(ص) یک بیان رسمی داشت به همه اعلام کرد: شما قبل از بلوغ، شناسنامه‌‌تان را پدر و مادر می‌گیرد؛ اما وقتی بالغ شدید باید برای خودتان شناسنامه بگیرید. باید پدرتان را انتخاب بکنید و من و علی(سلام‌الله علیهما) حاضریم شما را به عنوان فرزندی بپذیریم: «انَا وَ عَلِیٌّ اَبَوَا هَذِهِ الامَّهِ»(7) اگر وجود مبارک حضرت امیر پدر ما شد و ما فرزندی او را قبول کردیم، مادر ما چه کسی خواهد بود؟ ما چرا این راه را نرویم؟ فرمود شما بیایید بچه‌های ما بشوید، ما شما را قبول می‌کنیم. این‌ها (معاذالله) مگر حیات و ممات دارند؟ این آیه نورانی که درباره آن حضرت آمده است که برای زمان حیات اوست، الان هم وقتی به حرم مطهر حضرت در مدینه مشرّف می‌شویم همین را در کنار حرم او می‌خوانیم، خدا فرمود: اگر این‌ها گناه بکنند ظلم به نفس بکنند، نزد تو بیایند استغفار بکنند، تو برای این‌ها استغفار بکنی، (وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرَوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحِیماً) (8)این برای زمان حیات است؛ الان ما همین آیه را در کنار حرم مطهّر او در مدینه می‌خوانیم. حیات و مماتشان یکی است. این دیگر صریح است، دستور هم به ما دادند که زیارت هم بکنید. این‌ها صریحاً اعلام کردند بیایید بچه‌های ما بشوید ، بچه‌های این‌ها که شدیم، می‌شویم وارث این‌ها: «الْعُلَمَاءَ وَرَثَهُ الاَنْبِیَاء»، منتها تا وارث نمیرد چیزی از مورّث به او نمی‌رسد.
بالاترین زینت
حضرت فرمود:«وَ الْادَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَهًْ وَ الْفِكْرُ مِرْآهٌ صَافِیَهًْ»، آداب، زیورهای همیشه تازه و اندیشه، آینه‌ای شفاف است.(9)؛در روایات ما هست که «وَ إِنْ جَالَسَكَ یَهُودِیٌّ فَاَحْسِنْ مُجَالَسَتَهُ»، اگر یك یهودی همنشینت شد، به نیكی رفتار كن؛(10) یهودی‌ها همیشه بدرفتار بودند، فرمود در سفر و در حضر اگر یک یهودی با تو همنشین شد، یک جا نشست، ادب را رعایت بکن! این ظرافت است، این زینت است. مگر شما نمی‌خواهید در سه بخش با جهان رابطه داشته باشید؟ بخش اوّل بخش ملّی و محلی است که با خود مسلمان‌ها رابطه داریم. بخش دوم بخش منطقه‌ای است که با غیر مسلمان، ولی موحّد؛ مثل مسیحی کلیمی و اینها رابطه داریم. بخش سوم بخش بین‌المللی است، با انسان‌ها رابطه داریم ،چه مسلمان چه کافر. فرمود در هر بخشی ادب را رعایت کنید. این کتاب قرآن (ذِكْری‏ لِلْبَشَرِ)(11) است، حقوق بشر را دارد مشخص می‌کند؛ تنها مسلمان‌ها که نیستند. در سوره مبارکه «فرقان» دارد: (لِلْعالَمینَ نَذیراً).(12)، درباره خود حضرت هم فرمود: (وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاّ كَافَّهًْ لِّلنَّاسِ)،(13) اگر ناس است ناس سه قسم است سه بخش است ملّی است، منطقه‌ای است و بین‌المللی؛ فرمود: شما باید ادب را درباره جامعه انسانیت رعایت بکنید تا آنها به شما رغبت بکنند، بشود «الْاسْلَامُ یَعْلُو وَ لَا یُعْلَی عَلَیْه». فرمود: فکر یک آینه خوبی است، انسان اگر فکر کند در آینه فکر اسرار عالم می‌تابد. آدم که مقلّدانه درس بخواند، وقتی وارد مجلس درس می‌شود اینها را به خاطر بسپارد؛ مثل جعبه ضبط صوت، بعد هم تحویل دیگری بدهد، این دیگر تولید ندارد! اما وقتی که این‌ها را به صورت آینه قرار داد، این آینه حقایق بیرون را نشان می‌دهد، می‌تواند فکر بکند. وقتی تفکر کرد موضوع و محمول و رابط و حد وسط و این‌ها را به هم نزدیک کرد، خیلی از حقایق برای او روشن می‌شود.
بیانات حضرت آیت‌الله جوادی آملی (دام ظله) در جلسه درس اخلاق در دیدار با جمعی از دانشجویان و طلاب، قم؛ 26/11/96
مرکز اطلاع‌رسانی اسرا
_______________________
1.الكافی (ط ـ الاسلامیه)، ج‏1، ص11.   2. نهج البلاغه صبحی صالح، حکمت5.   3. الكافی (ط ـ الاسلامیه)، ج‏1، ص32.   4.بحارالانوار، ج69، ص59.   5. نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه220.   6. مجموعه ورام، ج‏1، ص59.   7. علل الشرائع، ج1، ص127.   8. نساء، 64.   9. نهج البلاغه صبحی صالح، حکمت5.   10. من لا یحضره الفقیه، ج4، ص404.   11. مدثر، 31.   12. فرقان، 1.   13. سبا، 28.