خوان حکمت (۱۷۸) : دوست و دشمن انسان کدامند؟ ۱۳۹۷/۰۵/۲۰
خوان حکمت
دوست و دشمن انسان کدامند؟
۱۳۹۷/۰۵/۲۰
ابن السکّیت که از علمای معروف بود از وجود مبارک امام رضا(ع) سؤال کرد حجت خدا امروز بر مردم چیست؟ مردم با چه معیاری حق را از باطل، صدق را از کذب، خیر را از شر و حَسن را از قبیح تشخیص بدهند؟ فَقَالَ(ع ) «الْعَقْل»؛ فرمود: عقل میزان خوبی است، حجت خوبی است. وقتی وجود مبارک امام رضا(ع) این مطلب را در پاسخ به سؤال ابن السکّیت فرمود، ابن السکّیت گفت: «هَذَا وَ اللَّهِ هُوَ الْجَوَابُ»،[1] جواب حقیقی آن است که حجت خدا بر مردم، عقل است.
انتقاد قرآن از خیالپردازان
این عقل همان عقل برهانی است. آنقدر قدرتمند است که هم وهم را از خودپردازی و خیال را از خودپروازی و همچنین شهوت و غضب را از پرواز و پرداز بیجا عقال میکند. از وجود مبارک پیامبر(ص) رسیده است که عقل را عقل میگویند؛ برای اینکه هم در بخش اندیشه، زانوی سرکش وهم و خیال را عقال میکند و هم در بخش انگیزه، زانوی سرکش شهوت و غضب را عقال میکند. آنکه بیدلیل حرف میزند یا حرفی را بیدلیل میپذیرد؛ معلوم میشود در محدوده وهم و خیال است، نه عقل. قرآن کریم از گروهی که خیالپرواز و خودپرداز هستند تعبیر به مختال میکند. باب «تفعّل» آن در قرآن کریم استعمال نشده؛ اما باب «افتعال» آن استعمال شده که خدا (لا یُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ)،[2] این «مختال»، همان صیغه اسم فاعل و اسم مفعول فعل «اختیال» است. «مختال»؛ یعنی کسی که در محدوده خیال فکر میکند. برهانی دست او نیست، هم بیبرهان حرف میزند، هم بیبرهان میپذیرد. گروهی که مختالند عاقل نیستند، آن قدرت اندیشه را ندارند که جلوی وهم را بگیرند، جلوی خیال را بگیرند، با برهان قلم بزنند، با برهان قدم بزنند، این را قرآن میگوید مختال. مختال محبوب خدا نیست.
عقل؛ وسیله کنترل شهوت و غضب
وجود مبارک رسول گرامی(ص) فرمود: این عقل را عقل میگویند که زانوی سرکش وهم و خیال را در بخش علم و اندیشه، زانوهای سرکش شهوت و غضب را در بخش انگیزه بتواند عقال کند. «عقال»[3] آن وسیلهای است که شتربانها زانوی شتر چموش و سرکش را عقال میکنند. اینکه میگویند: «اعْقِلْ وَ تَوَكَّل»؛[4] بعد گفتند: «با توكّل زانوی اشتر ببند»؛[5] یعنی بتواند جلوی وهم را بگیرد، جلوی خیال را بگیرد. به قول حوزویان، اگر این قدرت را پیدا کرد، دیگر به دام آن سیزده قسم مغالطه نمیافتد. مغالطه این است که انسان، شبیه دلیل را دلیل خیال کند، شبیه حق را حق خیال کند. این کار را میگویند مغالطه و اگر کسی عاقل باشد در بخش علمی، جلوی این خودپردازی و خودپروازی وهم و خیال را عقال میکند، حرفی میزند که اگر بعدها هم محقّقان بیایند میپذیرند. این میشود محقّق، این میشود عالم و در بخش شهوت و غضب نه بیراهه میرود و نه راه کسی را میبندد. شهوت را تعدیل میکند و نه تعطیل. غضب را تعدیل میکند و نه تعطیل. این دو نیرو از بهترین برکات الهی هستند. این قدرت غضب تعدیل شده، جهاد هشت ساله ایران را به خوبی حلّ کرد. این غضب از بهترین قدرتها و نعمتهای الهی است؛ منتها باید بجا مصرف بشود و آن دفاع از شرف و مرز و بوم یک کشور اسلامی است.
عقل و جهل؛ دوست و دشمن واقعی انسان
حدیث دیگری که از وجود مبارک امام رضا(ع) رسیده است این است که فرمود: «صَدِیقُ كُلِّ امْرِئٍ عَقْلُه وَ عَدُوُّهُ جَهْلُه»؛[6] دوست هر فرد و ملّتی عقل آن فرد یا ملّت است، دشمن هر فرد یا ملّتی جهل آن ملّت است. اوّل عقل را معنا کردند. عقل؛ یعنی قدرتی که بتواند دهان آدم را ببندد، چشم آدم را کنترل کند، هر محرم و نامحرمی را نبیند، هر بد و خوبی را نگوید، هر زشت و زیبایی را نگوید، هر حق و باطلی را ننویسد و جامعه را ملتهب نکند. کسی که راست میگوید، حق میگوید، هم خود راحت است هم جامعه را راحت نگه میدارد. فرمود: اگر کسی عاقل شد، دوست او همین عقل است. درست است که زن و بچه خودش را دوست میدارد،ولی اینها وسیلهاند نه هدف. این کلام امام است ، در زیارت اینها در مشاهد مشرف عرض میکنیم: «کَلامُکُم نُورٌ»[7]. وقتی از امام رضا سؤال میکنند که دوست آدم کیست؟ یا خود حضرت ابتدائاً میگوید: «صَدِیقُ كُلِّ امْرِئٍ عَقْلُه»؛ انسان یک دوست بیشتر ندارد و آن فهم اوست، مگر ما چند تا دوست داریم؟ این را آقایان طلبهها هم میدانند که وقتی خبر، مقدم بر مبتدا شد، نکتهای دارد. این «صَدِیقُ كُلِّ امْرِئٍ عَقْلُه»، این «صدیق» خبر مقدم و «عقل» مبتدای مؤخر است. تقدیم این خبر بر آن مبتدا برای افاده حصر است؛ یعنی انسان یک رفیق دارد و آن فهم اوست، همین؛ بقیه ابزار هستند. این را ما میگوییم: «کَلامُکُم نُورٌ». ما دو تا رفیق، چهار تا رفیق، ده تا رفیق که نداریم. یک رفیق داریم و آن ادب و فهم ماست.
انباشت پروندههای قضایی؛ نتیجه عدم بهره مندی از آموزههای قرآن و اهل بیت(ع)
الآن کشور ما گرفتار بدگویی و بدخواهی و دعوا و زد و خورد دائمی است. ما الآن هشتاد میلیون هستیم، بیست میلیون که زن و بچه کودک و پیرمرد و پیرزن هستند. میشود شصت میلیون، این شصت میلیون مرتّب داریم با هم دعوا میکنیم، چرا؟ برای اینکه همه ما شنیدیم و گفتیم و دیدیم که پانزده میلیون پرونده در دستگاه قضایی هست. این پانزده میلیون آیا هر کسی با خودش پرونده دارد یا با شخص دیگر؟ هر پروندهای لااقل مربوط به دو نفر است. پس سی میلیون پرونده دارند. این سی میلیون که در آسمان زندگی نمیکنند، در فضا زندگی نمیکنند، در جامعه زندگی میکنند، هر کسی یک زن و بچهای دارد، حداقل یا شوهر دارد یا همسر دارد. سی میلیون میشود شصت میلیون. ما شصت میلیون باهم داریم مرتّب دعوا میکنیم. آن وقت زیارت امام رضا هم میرویم! آنجا هم میگوییم: «کَلامُکُم نُورٌ».
حضرت فرمود: انسان یک دوست دارد و آن فهم اوست. نفرمود عقل هر کسی دوست اوست. مبتدا را مقدم ذکر نکرد. خبر را مقدم ذکر کرد. اینکه خبر را قبل از مبتدا ذکر کرد، برای افاده حصر است؛ یعنی انسان فقط و فقط یک دوست دارد و آن فهم اوست. انسان یک دشمن دارد و آن بیادبی و بیعقلی اوست. حرفی میزند خلاف، خودش را به زحمت میاندازد. کاری میکند خلاف، خودش را به زحمت میاندازد. این میشود امام رضا، این میشود مشهد رضوی، این هم «کَلامُکُم نُورٌ». این است که اینها میمانند و این حرف ماندنی است، چون با فطرت ونظام هستی ما سازگار است. در یک فصل عقل را معین کرده است که تنها میزان است، در فصل دوم مشخص کرد تنها دوست آدم ادب اوست. این حرف امام رضاست. ما شیعه اینها هستیم. اینکه میگوییم: «کَلامُکُم نُورٌ»، برای همین بیانات نورانی است.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 97/5/4
مرکز اطلاعرسانی اسرا
ــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]. الكافی(ط ـ الإسلامیهًْ)، ج1، ص25. [2]. لقمان، 18. [3]. مجمع البحرین، ج5، ص428. [4]. عوالی اللئالی ، ج1، ص75. [5]. مولوی، مثنوی معنوی، دفتر اوّل، بخش45؛ «گفت پیغامبر به آواز بلند*** با توکل زانوی اشتر ببند.» [6]. الكافی (ط- الإسلامیهًْ)، ج1، ص11. [7]. من لا یحضره الفقیهًْ، ج2، ص616.