به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 993
بازدید دیروز: 3,866
بازدید هفته: 18,728
بازدید ماه: 109,591
بازدید کل: 23,771,392
افراد آنلاین: 10
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
چهارشنبه ، ۲۶ اردیبهشت ۱٤۰۳
Wednesday , 15 May 2024
الأربعاء ، ۷ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
خوان حکمت (۱۷۹) : اول خدا؛ دوم شما!! اگر خدا هست دومی که ندارد. ۱۳۹۷/۰۵/۲۷
خوان حکمت
 
اول خدا؛ دوم شما!! اگر خدا هست دومی که ندارد.
 
   ۱۳۹۷/۰۵/۲۷
 
بسم الله الرّحمن الرّحیم
امام رضا(ع) فرمود عبادت، چیز بسیار خوبی است، نماز و روزه واجب که سرجایش محفوظ است؛ آن نمازهای مستحبی، روزه‌های مستحبی ثوابش محفوظ است؛ اما اینها عبادت نیست: «لَیْسَتِ الْعِبَادَهًُْ كَثْرَةَ الصِّیَامِ‏ وَ الصَّلَاهًِْ‏ وَ إِنَّمَا الْعِبَادَهًُْ كَثْرَهًُْ التَّفَكُّرِ فِی أَمْرِ اللَّه‏»؛ عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است.(1) فکر در تدبیر الهی، موحّدانه زندگی کردن، این عبادت است.
مشرک بودن اکثر مومنین
بعضی از بزرگان دینی ما و اهل معرفت گفتند، هیچ کسی گناه نمی‌کند مگر اینکه در آن محدوده مشرک است. شما این بخش پایانی سوره مبارکه «یوسف» را ملاحظه بکنید! فرمود: (وَ ما یُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ)؛(2) اکثر موحدان و مسلمان‌ها مشرک هستند! یک شرک ضعیف و مرموزی در درون اینها نهادینه شده است. از امام(ع) سؤال کردند که چگونه می‌شود اکثر مسلمان‌ها مشرک باشند؟ فرمود؛ همین که می‌گویی خدا هست ولی! اوّل خدا دوم فلان شخص! اگر خدا هست دومی که ندارد.(3) خدا اوّلی نیست که دومی داشته باشد. خدا هست ولی! این بیراهه را هم باز می‌رود. اما آن بزرگان اهل معرفت که این آیه را تحلیل کردند، دقیقاً وصف کردند گفتند کسی که معصیت می‌کند وقتی شما این گناه او را بررسی کنید می‌بینید که سر از شرک در می‌آورد، چرا؟ برای اینکه اگر کسی گناهی می‌کند؛ یک وقت است که به خاطر سهو است، یک وقت است که به خاطر نسیان است، یک وقت اکراه و اضطرار واجبار است، اینها گناه نیست. اگر کسی به خاطر سهو، نسیان، اضطرار، الجاء، اجبار خلافی کرد،گناه نیست. این حدیث رفع(4) «رُفِعَ... مَا اسْتُکْرِهُوا»(5) همه را می‌گیرد. تنها آن صورتی گناه است که کسی در کمال آزادی و اختیار معصیتی می‌کند. این بزرگوار اهل معرفت می‌فرماید: شما همین جا را تحلیل کنید که کسی هیچ عذری ندارد؛ حالا یا رومیزی می‌گیرد یا زیرمیزی می‌گیرد، نیازی هم ندارد، اضطراری هم ندارد، گدا نیست، یک مال حرامی را می‌گیرد، رشوه‌ای می‌گیرد، ربایی دارد می‌گیرد، هیچ سهوی، نسیانی و اجباری هم نیست. معنایش چیست؟ معنای آن این است که خدایا! جهل موضوعی هم نیست، جهل حکمی هم نیست، علم هم به مسئله هست، چون اگر جاهل به موضوع باشد، جاهل به حکم باشد ممکن است زیر مجموعه عذر قرار بگیرد. اگر عذر دارد که گناه نیست، اگر موضوع را می‌داند، حکم را می‌داند، اضطرار و اجبار و الجاء و اکراه و اینها در آن نیست؛ معنای آن این است که خدایا! من می‌دانم که این گناه است، تو گفتی نکن؛ ولی من می‌کنم! شما هر گناهی را که تحلیل می‌کنید می‌بینید که سر از شرک در می‌آورد؛ یعنی شما گفتید نکن، ولی نظر من این است که باید بکنم! مشکل شیطان چه بود؟ مشکل شیطان ترک سجده بود؟ کسی که نمازی را نمی‌خواند این طور ملعون ابد نمی‌شود. به تعبیر استاد مرحوم الهی قمشه‌ای که خدا غریق رحمتش کند، گفت:
جُرمش این بود که در آینه عکس تو ندید *** ورنه بربوالبشری ترک سجود این همه نیست(6)
حالا اگر کسی معصیتی کرده نمازی نخوانده، اصلاً نماز نخوانده، این دیگر ملعون ابد نمی‌شود. بعد راه توبه باز است. مشکل شیطان این نبود که سجده نکرد؛ مشکل شیطان این بود که با وحی الهی، دهان به دهان افتاد، گفت: شما نظرتان این است، من هم نظرم این است! این در درون خیلی از ماها هست. اگر کسی ـ خدای ناکرده ـ به اینجا بیفتد که در برابر حکم خدا بگوید خدا این را گفته، ولی من نظرم این است، همان حرف شیطان است.
بر اساس تحلیل علمی، ما باید بدانیم که باسواد شدن معصیت نیست، یک؛ باید بدانیم آنی که در دست و پای خیلی‌ها ریخته است این را هم نمی‌گویند سواد، این دو؛ یک جان کَندن می‌خواهد. آن وقت می‌شویم عاقل. آن وقت شصت میلیون با هم دعوا نمی‌کنیم. یک کشور شصت میلیونی، هشتاد میلیونی که بیست میلیونش که بچه و کودک هستند. این پانزده میلیون آن 45 میلیون را هم به همراه دارد. هر کسی در خانه‌اش یا به این فحش می‌گوید یا به آن فحش می‌گوید؛ یا به این بد می‌گوید یا به آن بد می‌گوید. ما می‌توانیم بهتر از این زندگی کنیم، ما می‌توانیم شهرمان را وکشورمان را مدینه فاضله قرار بدهیم.
دوستی اهل بیت(ع)، لازم اما ناکافی
 اینکه خدا فرمود: دوستی اهل بیت مزد رسالت است، فرمود: (قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی)،(7) ما اگر مزد رسالت را بدهیم، دوست این خاندان باشیم، راحت هستیم؛ منتها مشکل ما این است که خیال می‌کنیم صرف دوستی کافی است! این (فِی الْقُرْبَی) اگر مفعول واسطه برای مودت باشد، یعنی دوستی این خاندان.اما دوستی این خاندان مشکل را حلّ نمی‌کند. کیست که علی را بشناسد و نسبت به او دوست نباشد؟! کیست که حسین بن علی را دوست نداشته باشد؟! اینکه مفعول واسطه برای مودت نیست، این ظرف که ظرف لغو نیست به قول ادیبان. این ظرف، ظرف مستقر است. این (فِی الْقُرْبَی)، مفعول واسطه است متعلّق است به «المستقرهًْ» که بین این دو کلمه واقع است،یعنی «قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاّ الْمَوَدَّهًَْ المُستقرهًْ فِی الْقُرْبَی»، آن وقت این می‌شود فهم قرآن؛ یعنی ما تمام محبتمان باید به این دودمان بسته باشد، به جای دیگر دل نبندیم. آن می‌شود اجر رسالت؛ آن وقت کشور می‌شود کشور امن. وگرنه کسی ممکن نیست که علی و اولاد علی(علیهم السلام) را بشناسد و نسبت به اینها دوستی نداشته باشد، این همان ظرف لغو است.
وقتی به حضرت امیر گفتند، شما یک سلحشور هستید، یل میدان جنگ هستید، این اسب، اسب باری است، با اسب سواری و اسب باری که انسان نمی‌تواند به میدان جنگ حمله کند! شما یک اسب تندرو بخرید. حضرت فرمود من ـ تعبیر روایت عتیق است ـ آن اسب تندرو قوی و نیرومند را می‌خواهم چه کنم؟ من که از میدان جنگ فرار نمی‌کنم، کسی هم که فرار کرد من او را تعقیب نمی‌کنم. من اسب تندرو می‌خواهم چه کنم؟(8) این علی است! می‌فرماید درست است مشرک است، بت‌پرست است و آمده برای کشتن من، اما اگر از من گریخت، من کسی نیستم که او را تعقیب بکنم؛ این علی است. کسی ممکن است که او را بشناسد و دوست او نباشد؟! این را چه کسی نقل کرده است؟
پس این (فِی الْقُرْبَی) مفعول واسطه برای مودت نیست، وگرنه شما می‌دانید کلیمی‌ها هم در شب‌های تاسوعا و عاشورا می‌آیند صف می‌بندند، در صف نذری آقا قمر بنی‌هاشم می‌ایستند. این کلیمی است.اینکه کسی اینها را بشناسد و دوست اینها نباشد، این نیست. ما آنی که وظیفه داریم این است که این (فِی الْقُرْبَی)را متعلّق به آن مستقر بدانیم؛ یعنی مودت همه‌جانبه و یکدست برای این خاندان است؛ آن وقت راحت هستیم. اینکه اگر کسی یک مختصر بوقی زد، ما فوراً شکایت بکنیم! مواظب زبانمان نباشیم، مواظب چشممان نباشیم، کسی یک مختصر حرفی زد، فوراً شکایت کنیم؛ آن وقت می‌شود شصت میلیون به جان هم می‌افتند (و میلیون‌ها پرونده قضایی تشکیل می‌شود). این کشور وقتی کشور اهل بیت است که به دستور آنها عمل بکنیم؛ راه عمل هم باز است، به دست ماست که این کشور را طیّب و طاهر بکنیم. باید هم بکنیم، نه تنها می‌توانیم باید هم بکنیم. مسئول هم هستیم. در این زیارت وارث و سایر زیارت‌هایی که درباره شهدای کربلا و غیر کربلا می‌خوانیم می‌گوییم: «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ»،(9)شما طیّب و طاهر بودید؛ کشور را شما پاک کردید.کشوری که در آن شهید بیارمد، آن کشور را طیّب و طاهر می‌کند. حالا کشور طیّب و طاهر میوه‌اش چیست؟ آن را قرآن کریم مشخص کرده است. فرمود: (وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ؛ (10) کشور پاک، مردم بفهم تربیت می‌کند. ما دیگر غیر از روایت و ائمه و اینها دنبال چه می‌گردیم؟ این قرآن، آن هم کلام ائمه.
فرمود کشوری که شهید داد آن کشور طیّب است، کشور طیّب میوه طیّب می‌دهد، مردان پاک و زنان پاک میوه آن مملکت هستند، اما (وَ الَّذِی خَبُثَ لاَیَخْرُجُ إِلاّ نَكِداً)، چه چیزی را باید بگویند که نگفتند؟
تمدن ما در تدیّن ماست
مسجد، حسینیه برای این است که ما راحت زندگی کنیم. جامعه‌ای که می‌تواند راحت زندگی کند چرا عمداً بیراهه برود؟ در تمام این بخش‌ها راه بهتر زندگی کردن را به ما یاد دادند. یک وقتی آدم مشهد مشرف می‌شود یا بارگاه معصوم دیگر(ع) را زیارت می‌کند؛ غرض او این است که بهشت بگیرد، آن سرجای خود محفوظ است، غرض او بخشایش گناهان قبلی است، هم سرجای خود محفوظ است؛ اما قسمت مهم دستورهایی که به ما دادند برای این است که کشور را متمدن کنیم، این در زیارت‌هاست. در زیارت می‌گوید کشوری که شهید داد میوه پاک باید بدهد. یعنی تمام دستورهای دینی ما این است که تمدن ما را در تدیّن ما تأمین کند. ما باید ملّت متمدن باشیم و تمدن ما هم در تدیّن ماست. در تمام بخش‌ها هم همین حرف‌هاست. در زیارت‌ها همین طور است. در این دعاهایی که انسان برای مُرده‌ها می‌کند همین طور است. یک گوشه‌ آن مربوط به آخرت است و یک گوشه‌ آن مربوط به دنیاست.
بیانات حضرت آیت‌الله جوادی آملی (دام ظله) در جلسه درس اخلاق؛4 / 5 /  1397.
مرکز اطلاع‌رسانی اسرا
___________________
1. تحف‌العقول، ص442.   2. یوسف، 106  .   3. تفسیر عیاشی، ج2، ص200، ح96؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏5، ص410.   4. وسائل‌الشیعهًْ، ج‌15، ص369.   5. الکافی(ط ـ الإسلامیهًْ)، ج2، ص463.   6. دیوان حکیم الهی قمشه‌ای، ص516.  
7. شوری، 23.   8. المناقب(ابن شهر آشوب)، ج3، ص298.   9. مصباح المتهجد، ج‏2، ص723.   10. اعراف، 58.