به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 2,306
بازدید دیروز: 3,419
بازدید هفته: 2,306
بازدید ماه: 120,095
بازدید کل: 24,428,976
افراد آنلاین: 24
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
شنبه ، ۳۱ شهریور ۱٤۰۳
Saturday , 21 September 2024
السبت ، ۱۸ ربيع الأول ۱٤٤۶
شهریور 1403
جپچسدیش
21
9876543
16151413121110
23222120191817
30292827262524
31
آخرین اخبار
79 - محمدهادی صحرایی : عذر تقصیر ما به محضر شهدا ۱۳۹۷/۰۶/۱۲

عذر تقصیر ما به محضر شهدا

ادل الدلیل


 وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ1
وقتی عزیزی از دست می‌رود، آنچه برای بازماندگان می‌ماند دلتنگی برای اوست و اینکه دیگر نمی‌توانند او را ببینند و به دیگر سخن، دیدارشان به قیامت است اما شهید، داستان دیگری دارد. با شنیدن خبر شهادت مردان خدا، اگرچه دلتنگی برای محروم شدن از دیدن بنده صالح خدا جانکاه است اما آنچه جانفرساست، دلتنگی آدم‌ها برای خودشان است. واقعیت را سال‌ها پیش، آوینی برایمان گفت که امروز آن‌را می‌فهمیم. «پندار ما اینست که شهدا رفته‌اند و ما مانده‌ایم اما حقیقت آنست که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده‌اند.» شهدا از این جنس نابند و کمیابند اگرچه جنسشان از نور است ولی آیینه وار ما را در خود برمی‌تابانند و ما را به خودمان صادقانه می‌نمایانند و همین باعث دلتنگی‌هامان شده است که ما خود را در شهدا دیده‌ایم و خود را با حسرت، با آنها قیاس می‌کنیم. «گرچه باشد در نبشتن شیر و شیر»
اینکه خدا فرمود آنها را مرده مپندارید که زنده‌اند و نزد خدایشان روزی می‌خورند، شاید رشک‌انگیز‌ترین سخنی باشد که می‌شود شنود و تصورش، دلِ آگاهان را خالی و آه از نهاد جاماندگان بلند می‌کند و فریادهای درون را به آسمان می‌برد که ‌ای رها گردیدگان از بند و خاک، آنسوی هستی قصه چیست؟ برامان بگویید شاید فهمیدیم و برامان دعا کند شاید ما نیز برخاستیم. به ما نظر کنید ‌ای نظرکرده‌ها شاید رنگ و رو عوض کردیم و غبار گناهان از رخ گرفتیم. نام‌مان را ببرید شاید خودمان را پیدا کردیم. گوشه چشمی به ما کنید شاید خدا کرد و از چشم شیطان افتادیم. آی از اهالی آسمان شده‌ها ما نااهلان زمینگیر را به رسم جوانمردی صدا کنید شاید به حق زبان باز کردیم. خدا را چه دیده‌اید؟ گناه و معصیت صورت و سیرت‌مان را سیاه کرده است شما را به خدایی که یافته‌اید، قسم؛ «أُنْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُم.»2
ما کنارتان بودیم و با هم بالیدیم ولی شما سبکبالانه خرامیدید و بال گرفتید. خدایتان جزای خیر دهد که روزگار خوبی با شما داشتیم اگرچه واقعیتی که برای آقایی که شما باشید می‌توان گفت آنست، «تویی که نمی‌شناختمت رفیق». شما را عشق خدا ذوب کرد و ما را هُرم گناه، شما ذائقه به عبودیت، عادت دادید و ما به گناه. و اکنون که بین ما و شما یک دنیا حسرت است برای ما، شما به خدا نظر می‌کنید و ما به خطا نظر داریم. شما دامن از خاک گرفتید و ما به خاکستر نشسته‌ایم. شما با خدا تجارتی پرسود کردید و ما خرمن سوختگان، سرمایه سوزاندیم. جانتان را به ثمنِ ثمین فروختید و ما به ثمن بخس، از دستش دادیم. شما سر به آسمان ساییدید و ما چون موران دانه به لانه انبار کردیم. شما هفت شهر عشق پیمودید و ما در بن یک کوچه گرفتار آمدیم. شما ره یافتگان حریم خدایید و ما گمشدگان تیه گمراهی. شما هرچه داشتید برای خدا و به راه خدا دادید و ما مال افزودیم و مال مردم نیز بر آن افزودیم و به مابقی طمع کرده‌ایم. شما به خدا دست دادید و ما دستِ دشمن خدا را فشرده‌ایم. شما دل به خدا سپردید و ما به کدخدا دلخوش کردیم. حساب شما از ما جداست شما تافته جدا بافته شدید و ما تکرار غفلت‌ها و عادت‌ها.
حدود دو ماه پیش دو اتفاق در کردستان رخ داد. هر دو داغ و ناگوار. در هردوی آنان بی‌گناهانی جان از کف دادند و غصه‌ناک، رفتند. 20 تیر ماه، تصادف‌تانکر حامل سوخت با اتوبوس حامل مسافر در سنندج که به کشته شدن 11 نفر از هموطنانمان منجر شد و 30 تیرماه نیز در حمله تروریستی به یکی از پاسگاه‌های مریوان 11 پاسدار و بسیجی به شهادت رسیدند. این دو حادثه انصافاً تلخ و تکان‌دهنده است و تا مدت‌ها مردم شهر و منطقه را ناراحت نموده است ولی آنچه در این بین مهم است نکاتی است قابل تأمل. نه برای گلایه، که برای انصاف و تنبه و در رسای مظلومیت شهیدان وطن. در حادثه ‌تانکر سوخت، افراد و نهادهای مختلف خود را مکلف کردند که برای جانماندن از قافله تسلیت‌گوها نیز که شده، تسلیت بگویند و پیام بفرستند و ابراز همدردی کنند که باید نیز می‌کردند و یکی از وظایف آنان نیز همین است و هم پیگیری موضوع تا رسیدن به نتیجه و تنبیه خاطیان و جلوگیری از تکرار حوادث مشابهی که هر از گاهی در گوشه و کنار کشور رخ می‌دهد. ولی برای حادثه دوم اینگونه نبود.
یازده پاسدار و بسیجی که اکثر آنها اهل سنت بودند، در دفاع از دین و میهن و با مظلومیت، به شهادت رسیدند و کسی برای آنان سخنی درخور نگفت. کسی نگفت که این مظلومان که آگاهانه راه خود را انتخاب کرده بودند، نمادهای ایثار و شهادتی هستند که باید برای همگان الگو شوند و جامعه آرامش خود را مدیون این جان‌نثاران میهن است. اگر امثال این 11 شهید نبودند، امثال همان اراذل و اوباشی که در حادثه تصادف ‌تانکر و اتوبوس، اغتشاش کردند و اموال مردم و دولت را مچاله کردند و باعث اخلال در امدادرسانی شدند، امان مردم و آسایش مسئولین را سلب کرده بودند. اهل سنت بودن این عزیزان هم غصه‌ای مضاعف دارد و چون پدران پیشمرگ و مجاهد خود، «نام و نشان در گمنامی گرفته‌اند.» اگر ایام انتخابات بود، حتماً برخی اهل حرف و بی‌عمل، نام آنها را می‌بردند و برای آنان ‌اشکی مجازی می‌ریختند ولی در روزگاری که این عزیزان در کنار برادران پاسدار شیعه خود، در برابر آدم‌کشان تروریست، سینه سپر می‌کنند، کسی از آنان احوالی نمی‌گیرد و مثل همیشه این سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که زیر بغل پدران آنها را می‌گیرد و با مادرانشان همدردی می‌کند.
نگارنده این سطور، غصه‌دار هر دو حادثه است و متأثر از آنها و شریک غم بازماندگان هر دو اتفاق. ولی شرمنده از آنست که برای شهیدان وطن، درخور وظیفه‌ای که دارد قلم نچرخانده و تا پس از چهلم آنان نیز کوتاهی کرده است. و این عذر تقصیر ماست به پیشگاه شهیدان خدایی تا که دیگر، قدرشان را بدانیم و جهادشان را حرمت نهیم. خدایشان بر درجاتشان بیفزاید، که با شهادتشان حالمان را عوض کردند و خدا را به یادمان انداختند و یادمان آوردند عهد پیشین و سنت دیرین را که اگر بنده باشیم، خدا خریدار ماست به قیمت گزافی که چشم‌ها ندیده و گوش‌ها نشنیده و عقل‌ها حتی به کرانه‌اش نرسیده‌اند. یادشان را باید زنده نگه داشت که «زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.»3 اکنون برای ما خاکیان و گرفتاران آب و دان و لانه، شنیدن آنچه آنها می‌بینند، حسرت‌آور است و رشک‌انگیز. شهدا، همان‌ها که به گفته خمینی کبیر، در قهقهه مستانه و شادی وصولشان «عند ربهم یرزقون»اند، به خدا رسیدگانی هستند که طعم خرمای شیرین بندگی چشیده‌اند و دائم روزی می‌خورند و می‌نوشند و اگر بخواهیم به ما هم می‌خورانند و می‌نوشانند. إن‌شاءالله و اگر بخواهیم.
باید دانست که میز و مقام مسئولین محترم و آسایش و راحت مردم باایمان، مدیون استقامت مرزنشینان مجاهدی است که سینه ستبر کشور و جبهه جلوکشیده نظامند. مباد روزی که روزمرگی، این «پیشگامان جهاد و شهادت» را از یادمان ببرد و هول مال و مقام دنیا، ما را از این «جوانمردان گمنام» غافل کند. خدمت به مرزنشینان از سیستان شن زده تا خوزستان و ایلام و کرمانشاه خاک گرفته و تا کردستان و آذربایجان آزرده از ضدانقلاب، با اعلام منطقه آزاد و نام بردن در زمان انتخابات نیست، مردم شریف مرزنشین، رسیدگی بدون تشریفات و تعارفات را می‌خواهند. این مردمان خونگرم و صمیمی، صداقت را از غیر آن می‌شناسند و می‌خواهند مسئولین به وظیفه خود عمل کنند و دوری از مرکز برخی مسئولین شهرستانشان را به صرافت کار دیگر نیندازد. ‌اشتغال دائم با منطقه آزاد شدن تأمین نمی‌گردد و حرمت آنان با ادعا پاس داشته نمی‌شود. این اقوام فداکاری که بیش از همه برای دین و میهن، هزینه داده‌اند و زخم خورده‌اند، نورچشم امامان انقلابند و امام محرومان فرمود: «نگذارید پیشکسوتانِ شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند.» 4
محمدهادی صحرایی
__________________
1- هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده‌اند، مرده مپندارید، بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند. (سوره آل‌عمران آیه 169)
2- ما را مهلت دهید تا اندکی از نورتان برگیریم. (سوره حدید آیه 13)
3- امام خامنه‌ای
4- صحیفه حضرت امام خمینی جلد 21 ص 93