خوان حکمت (۱۸۲) : کیفر سخت خدا در انتظار محتکران ۱۳۹۷/۰۶/۳۱
خوان حکمت
کیفر سخت خدا در انتظار محتکران
۱۳۹۷/۰۶/۳۱
بسم الله الرّحمن الرّحیم
مطلب اساسی این است که راه باز است که ما به نوبه خود بشویم یک قرآن ناطق. ما اهل قرآن هستیم، قرآن میخوانیم، در جانمان قرآن را جا میدهیم، تنها قرآن به سر که نمیکنیم، قرآن به سِرّ میکنیم، قرآن به دل میکنیم. این قرآن استخاره میشود، کجایش بد است، کجایش خوب است! ببینید سخنان نورانی قرآن ناطق چیست؟ حضرت امیر درباره بعضی از شاگردان خود حرفی دارد، آن شاگرد نه امام بود، نه امامزاده بود، نه پیغمبر بود، نه پیغمبرزاده بود، تربیت شده محضر علی بود، چرا ما نشویم؟ فرمود: «كَانَ لِی فِیمَا مَضَی أَخٌ فِیاللَّه وَ كَانَ [یُعَظِّمُهُ] یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ»؛(1) من قبلاً دوستی داشتم که چون دنیا در چشم او کوچک بود این در چشم من بزرگ بود. وقتی او را میدیدم یک مرد بزرگی را میدیدم. این را علی، صاحب «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی»(2)میگوید که من وقتی او را میدیدم، یک شخصیت بزرگی را میدیدم. چون دنیا در چشم او کوچک بود این در چشمان من بزرگ بود. حالا فرقی بین حیات و ممات آن حضرت که نیست، چرا ما این گونه نشویم؟ فرمود: میدانید او چه کاره بود؟ «كَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ و مِنْ سُلْطَانِ الْجَهَالَهًِْ»؛ او از سلطنت شکم بیرون آمده بود، این طور نبودهر چه شکم بخواهد او به آن بدهد. از سلطنت جهل بیرون آمده بود؛ معلوم میشود که بعضی در تحت حکومت جهل هستند. این جهل در مقابل علم نیست، این جهل در مقابل عقل است. ببینید کلینی چقدر محقّقانه این کتاب را تنظیم کرد. آن فصل اوّلش «کتاب العقل و الجهل» است،(3) فصل دومش «کتاب العلم»(4) است؛ علم مقابل ندارد. علم دشمن ندارد، آنکه دشمن دارد عقل است که «مَاعُبِدَ بِهِ الرَّحْمَان وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجنان»،(5)انسان یا اهل بهشت است یا اهل جهنم، آن اهل جهنم یا درس خوانده است یا نیست!
حضرت فرمود: «رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ [لَمْ یَنْفَعْهُ] لَا یَنْفَعُه» چه بسیارند دانشمندانی که جهلشان آنها را کشته در حالی که علمشان با آنهاست، اما به حالشان سودی نمیدهد ،(6)این جهل در مقابل علم است. بعضی از علما هستند که پشت سر جهل هستند. این جهالت که انسان مواظب گفتارش نباشد، رفتارش نباشد، شکمش نباشد، چشمش نباشد، این چیست؟ این جهالت علم را میکشد.
مرکب قلم عالم، ارزشمندتر از خون شهید
چرا میگویند عالم اینقدر محترم است؟ چرا میگویند مرکّب عالم از خون شهید بالاتر است؟(7)اگر شهید کسی است که کشور را طیّب و طاهر میکند: «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ»،(8)آن مرکّب هم میتواند کشور را پاک کند. کشور را چه چیزی پاک میکند؟ باران که کشور را پاک نمیکند. اگر جایی خونی ریخته شد باران پاک میکند، اما اختلاس و نجومی را باران پاک نمیکند، خون شهید ومرکّب عالم پاک میکند. کشوری که همه چیز دارد، یک عده با احتکار و غیر احتکار این کشور را ملتهب کردند، این نه خدا خوشش میآید، نه پیغمبر خوشش میآید. یک وقت میبینید که میگیرد، گرفت.
مجازات الهی در انتظار محتکران
بعضی از گناهان را خدای سبحان ممکن است عفو کند یا به قیامت واگذار کند؛ اما بعضی از گناهان را او «أَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ فِی مَوْضِعِ النَّكَالِ وَ النَّقِمَهًْ»(9)و «سریع الانتقام» هم هست؛ طوری که (لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیا وَ لَهُمْ فِی الْآخِرهًْ عذاب عظیمِ؛ این رسوایی آنها در دنیاست؛ و در آخرت، مجازات عظیمی دارند.)(10). فرمود ما آبروی اینها را در دنیا و آخرت میبریم. کسی که همه چیز در این کشور هست، به اندازه کافی ارز هست، سکه هست، نقدینه هست، مواد هست، چرا در انبارها احتکار میکنید؟ چرا بازار را ملتهب میکنید؟! آدم تا چه وقت مثل موش باشد؟ فرمود موشها هم روزی دارند، کبوترها و کبکها هم روزی دارند. در آیه شش سوره مبارکه «هود» فرمود هیچ کسی نیست مگر اینکه من مسئول روزی او هستم، با «عَلی» تعبیر کرده است، فرمود: (مَا مِن دَابَّهًْ فِی الأرْضِ إِلاَ عَلَی اللَّهِ رِزْقُهَا؛ هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خداست!)(11)حالا شما چه کار دارید آن مار است یا عقرب است یا آن خوک است، «نجس العین» است، مخلوق من است من موظّفم روزی بدهم؛ این شش ماه میخواهد در برف بخوابد ما باید روزیاش را بدهیم و میدهیم. فرمود من خودم را مسئول و موظّف میدانم که روزیِ تمام این مار و عقربها را بدهم؛ حالا روزی ما را نمیدهد؟
آن وقت کسی این روزی را بگیرد و احتکار بکند و جامعه را ملتهب بکند و خون شهدا را هدر بدهد، خدا او را رها میگذارد؟! این: (لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیا وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَهًْ)؛(12)این یعنی چه؟ فرمود: ما آبروی بعضیها را ،هم در دنیا میبریم هم در آخرت. این نظیر ترک صوم و صلات نیست که امید بخشش باشد و اگر هم باشد در قیامت هست! فرمود: شما حق مسلّم مردم و خون پاک شهدا را دارید از بین میبرید، چرا ما این کار را بکنیم؟
اثر معنوی خون شهدا درپاکی معنوی جامعه
اگر مرکب علما افضل از دماء شهداست که هست، اگر شهدا کسانی هستند که «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ»؛ شهید تنها برای نجات از جهنم نرفت، برای رسیدن به بهشت نرفت، آنها سرجایش محفوظ است. شهید برای پاک کردن کشور رفت. این «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ» یعنی چه؟ یعنی ایران را پاک کردی؟ ایران که با باران پاک نمیشود. اینها با خون شهید پاک میشود. اینها از اختلاس و نجومی و اینها با این خون پاک میشود.
قرآنچه میگوید؟ فرمود: اگر کشوری شهید داد، کشور پاک شد، حتماً میوه طیّب و طاهر دارد. آن زیارت «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ»؛ این آیه قرآن (وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ)؛ (13) امانت، امنیت، طهارت، عدالت، ادب، فرهنگ، اینها روزی خوب و میوه خوب یک مملکت است. این بیان قرآن است، آن بیان ائمه است، ما دیگر چه داریم؟ از چه کسی باید نقل کنیم؟ شهید خون داد پاک کرد، این کشور باید میوه پاک بدهد و این طور هم هست. چرا ما این گونه نشویم؟
حضرت در مورد آن شاگرد خود فرمود: سرّ اینکه او نزد من عزیز بود برای اینکه یک قرآن ناطقی در درون او بود، او هم از همین قرآن یاد گرفته بود، به برکت قرآن و عترت، این حرفها را یاد گرفت که چه حلال است و چه حرام است؟ چه بد است و چه خوب است؟ چه زشت است و چه زیباست؟ چه حسن است چه قبیح است؟ چه حق است چه باطل است؟ چه صدق است چه کذب است؟ یاد گرفت. الآن ما نمیدانیم که چه چیزی بد است و چه چیزی خوب است؟! دنبال مشورتهای بیرونی هستیم. این راه باز است چرا ما این راه را نرویم؟ این همان علی است، این همان صدیقه کبراست، این همان حجت بالغه است، این همان امام است، بین حیات و ممات اینها فرقی نمیکند.
بنابراین تمدّن ما ایرانیها هم در تدین ماست و لاغیر! تمدّن نظام ما، تمدّن انقلاب ما در تدین ماست و لاغیر! ما اگر همین ظواهر را، همین چه چیزی حلال است و چه چیزی حرام است، این را عمل بکنیم، هیچ مشکلی نداریم. همان بیان نورانی حضرت امیر دارد که «یَئِسَتْ مَطَامِعُ الْأَعْدَاءِ؛ تمام دشمنان ناامید هستند »،(14)نه ترامپ حق غلط کاری و فضولی دارد، نه بیگانه حق عربدهکشی دارد، فرمود: شما همین کارهای عادی را بکنید، حلال خدا را حلال، حرام خدا را حرام! احتکار نکنید، گران نفروشید، دو تُن طلا میخواهی چه کنی؟این موش اهل ذخیره است. تو میخواهی چه کار بکنی؟ نه مطابق عقل است نه مطابق نقل است.وقتی این کار برمیآید هم میتوانیم به بهشت برویم هم دنیا را بهشتی کنیم، چرا نکنیم؟ این ایام برای همان است، این دعاها برای همان است، این مجالس برای همان است.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله) در جلسه درس اخلاق؛ 25 / 5 / 1397 .
مرکز اطلاعرسانی اسرا
_____________________________
1. نهجالبلاغة صبحی صالح، خطبه289. 2.همان، خطبه189. 3. الكافی(ط ـ الإسلامیهًْ)، ج1، ص10. 4. الكافی(ط ـ الإسلامیهًْ)، ج1، ص30. 5. الكافی(ط ـ الإسلامیهًْ)، ج1، ص11. 6. نهج البلاغة صبحی صالح، حکمت107. 7. الامالی(للطوسی)، ص521. 8. مصباح المتهجد، ج2، ص723. 9. تهذیب الاحکام، ج3، ص108. 10. مائده، 33. 11. هود، 6. 12. مائده، 33. 13. اعراف، 58.
14. نهج البلاغة صبحی صالح، خطبه216.
حضرت فرمود: «رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ [لَمْ یَنْفَعْهُ] لَا یَنْفَعُه» چه بسیارند دانشمندانی که جهلشان آنها را کشته در حالی که علمشان با آنهاست، اما به حالشان سودی نمیدهد ،(6)این جهل در مقابل علم است. بعضی از علما هستند که پشت سر جهل هستند. این جهالت که انسان مواظب گفتارش نباشد، رفتارش نباشد، شکمش نباشد، چشمش نباشد، این چیست؟ این جهالت علم را میکشد.
مرکب قلم عالم، ارزشمندتر از خون شهید
چرا میگویند عالم اینقدر محترم است؟ چرا میگویند مرکّب عالم از خون شهید بالاتر است؟(7)اگر شهید کسی است که کشور را طیّب و طاهر میکند: «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ»،(8)آن مرکّب هم میتواند کشور را پاک کند. کشور را چه چیزی پاک میکند؟ باران که کشور را پاک نمیکند. اگر جایی خونی ریخته شد باران پاک میکند، اما اختلاس و نجومی را باران پاک نمیکند، خون شهید ومرکّب عالم پاک میکند. کشوری که همه چیز دارد، یک عده با احتکار و غیر احتکار این کشور را ملتهب کردند، این نه خدا خوشش میآید، نه پیغمبر خوشش میآید. یک وقت میبینید که میگیرد، گرفت.
مجازات الهی در انتظار محتکران
بعضی از گناهان را خدای سبحان ممکن است عفو کند یا به قیامت واگذار کند؛ اما بعضی از گناهان را او «أَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ فِی مَوْضِعِ النَّكَالِ وَ النَّقِمَهًْ»(9)و «سریع الانتقام» هم هست؛ طوری که (لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیا وَ لَهُمْ فِی الْآخِرهًْ عذاب عظیمِ؛ این رسوایی آنها در دنیاست؛ و در آخرت، مجازات عظیمی دارند.)(10). فرمود ما آبروی اینها را در دنیا و آخرت میبریم. کسی که همه چیز در این کشور هست، به اندازه کافی ارز هست، سکه هست، نقدینه هست، مواد هست، چرا در انبارها احتکار میکنید؟ چرا بازار را ملتهب میکنید؟! آدم تا چه وقت مثل موش باشد؟ فرمود موشها هم روزی دارند، کبوترها و کبکها هم روزی دارند. در آیه شش سوره مبارکه «هود» فرمود هیچ کسی نیست مگر اینکه من مسئول روزی او هستم، با «عَلی» تعبیر کرده است، فرمود: (مَا مِن دَابَّهًْ فِی الأرْضِ إِلاَ عَلَی اللَّهِ رِزْقُهَا؛ هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خداست!)(11)حالا شما چه کار دارید آن مار است یا عقرب است یا آن خوک است، «نجس العین» است، مخلوق من است من موظّفم روزی بدهم؛ این شش ماه میخواهد در برف بخوابد ما باید روزیاش را بدهیم و میدهیم. فرمود من خودم را مسئول و موظّف میدانم که روزیِ تمام این مار و عقربها را بدهم؛ حالا روزی ما را نمیدهد؟
آن وقت کسی این روزی را بگیرد و احتکار بکند و جامعه را ملتهب بکند و خون شهدا را هدر بدهد، خدا او را رها میگذارد؟! این: (لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیا وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَهًْ)؛(12)این یعنی چه؟ فرمود: ما آبروی بعضیها را ،هم در دنیا میبریم هم در آخرت. این نظیر ترک صوم و صلات نیست که امید بخشش باشد و اگر هم باشد در قیامت هست! فرمود: شما حق مسلّم مردم و خون پاک شهدا را دارید از بین میبرید، چرا ما این کار را بکنیم؟
اثر معنوی خون شهدا درپاکی معنوی جامعه
اگر مرکب علما افضل از دماء شهداست که هست، اگر شهدا کسانی هستند که «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ»؛ شهید تنها برای نجات از جهنم نرفت، برای رسیدن به بهشت نرفت، آنها سرجایش محفوظ است. شهید برای پاک کردن کشور رفت. این «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ» یعنی چه؟ یعنی ایران را پاک کردی؟ ایران که با باران پاک نمیشود. اینها با خون شهید پاک میشود. اینها از اختلاس و نجومی و اینها با این خون پاک میشود.
قرآنچه میگوید؟ فرمود: اگر کشوری شهید داد، کشور پاک شد، حتماً میوه طیّب و طاهر دارد. آن زیارت «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ»؛ این آیه قرآن (وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ)؛ (13) امانت، امنیت، طهارت، عدالت، ادب، فرهنگ، اینها روزی خوب و میوه خوب یک مملکت است. این بیان قرآن است، آن بیان ائمه است، ما دیگر چه داریم؟ از چه کسی باید نقل کنیم؟ شهید خون داد پاک کرد، این کشور باید میوه پاک بدهد و این طور هم هست. چرا ما این گونه نشویم؟
حضرت در مورد آن شاگرد خود فرمود: سرّ اینکه او نزد من عزیز بود برای اینکه یک قرآن ناطقی در درون او بود، او هم از همین قرآن یاد گرفته بود، به برکت قرآن و عترت، این حرفها را یاد گرفت که چه حلال است و چه حرام است؟ چه بد است و چه خوب است؟ چه زشت است و چه زیباست؟ چه حسن است چه قبیح است؟ چه حق است چه باطل است؟ چه صدق است چه کذب است؟ یاد گرفت. الآن ما نمیدانیم که چه چیزی بد است و چه چیزی خوب است؟! دنبال مشورتهای بیرونی هستیم. این راه باز است چرا ما این راه را نرویم؟ این همان علی است، این همان صدیقه کبراست، این همان حجت بالغه است، این همان امام است، بین حیات و ممات اینها فرقی نمیکند.
بنابراین تمدّن ما ایرانیها هم در تدین ماست و لاغیر! تمدّن نظام ما، تمدّن انقلاب ما در تدین ماست و لاغیر! ما اگر همین ظواهر را، همین چه چیزی حلال است و چه چیزی حرام است، این را عمل بکنیم، هیچ مشکلی نداریم. همان بیان نورانی حضرت امیر دارد که «یَئِسَتْ مَطَامِعُ الْأَعْدَاءِ؛ تمام دشمنان ناامید هستند »،(14)نه ترامپ حق غلط کاری و فضولی دارد، نه بیگانه حق عربدهکشی دارد، فرمود: شما همین کارهای عادی را بکنید، حلال خدا را حلال، حرام خدا را حرام! احتکار نکنید، گران نفروشید، دو تُن طلا میخواهی چه کنی؟این موش اهل ذخیره است. تو میخواهی چه کار بکنی؟ نه مطابق عقل است نه مطابق نقل است.وقتی این کار برمیآید هم میتوانیم به بهشت برویم هم دنیا را بهشتی کنیم، چرا نکنیم؟ این ایام برای همان است، این دعاها برای همان است، این مجالس برای همان است.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله) در جلسه درس اخلاق؛ 25 / 5 / 1397 .
مرکز اطلاعرسانی اسرا
_____________________________
1. نهجالبلاغة صبحی صالح، خطبه289. 2.همان، خطبه189. 3. الكافی(ط ـ الإسلامیهًْ)، ج1، ص10. 4. الكافی(ط ـ الإسلامیهًْ)، ج1، ص30. 5. الكافی(ط ـ الإسلامیهًْ)، ج1، ص11. 6. نهج البلاغة صبحی صالح، حکمت107. 7. الامالی(للطوسی)، ص521. 8. مصباح المتهجد، ج2، ص723. 9. تهذیب الاحکام، ج3، ص108. 10. مائده، 33. 11. هود، 6. 12. مائده، 33. 13. اعراف، 58.
14. نهج البلاغة صبحی صالح، خطبه216.