به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 2,444
بازدید دیروز: 1,526
بازدید هفته: 6,578
بازدید ماه: 6,578
بازدید کل: 23,668,406
افراد آنلاین: 4
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
سه‌شنبه ، ۰٤ اردیبهشت ۱٤۰۳
Tuesday , 23 April 2024
الثلاثاء ، ۱٤ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۲۷ - حاجعلی کیا و سازمان کوک به روایت اسناد ساواک - تشکیلاتی مرموز به نام سازمان کوک ۱۳۹۷/۰۷/۰۸
حاجعلی کیا و سازمان کوک به روایت اسناد ساواک - ۲۷

تشکیلاتی مرموز به نام سازمان کوک

 

Image result for ‫سپهبد کیا‬‎

 

سازمان کوک که اساساً دارای ماهیتی مخفی و پنهانی بود و هدف از ایجاد و شکل‌گیری آن کنترل و مقابله با گسترش کمونیسم و حزب توده در شهرهای شمالی کشور بود، ریشه در رکن دو ارتش داشت. باوجود اهداف اولیه، این سازمان به تدریج در خدمت دربار و شاه قرار گرفت و منویات آنان را پیگیری می‌کرد. اعضای این سازمان به تدریج در سراسر کشور، ادارات دولتی و سایر بخش‌ها نفوذ کردند و تقریباً در تمامی شهرهای بزرگ و استان‌ها برای تشکیل جلسات مخفی خود، شعباتی را پدید آوردند.
اولین جلسه رسمی سازمان کوک، مبتنی بر فعالیت‌های قبلی و به ریاست سپهبد حاجعلی کیا، 50 روز بعد از کودتای 28 مرداد ماه سال 1332ش، در تاریخ هجدهم مهرماه، در منزل فردی به نام «موسی طوب»، که یهودی بود، به همراه سه نفر دیگر به نام‌های: امیرقاسم اشراقی، تقی خستو و علی غضنفری تشکیل شد. در صورتجلسۀ این نشست، آمده است:
«در اجرای فرمان ملوکانه کمیته کوک مرکب از آقایان:
امیرقاسم اشراقی، تقی خستو، موسی طوب، علی غضنفری، علی کیا
در ساعت 17 روز 18/7/32 در منزل آقای طوب مجتمع و مراتب سوگند وفاداری طبق قسم ‌نامه پیوست (فقط آقای طوب در عین حالی که به قرآن کریم هم اعتقاد دارند به تورات قسم خوردند) به عمل آمد و قرار شد روز شرفیابی و معرفی کمیته به حضور اعلیحضرت همایونی، گزارش عملیات گذشته و برنامه آتیه این کمیته را جوان‌ترین عضو، یعنی آقای علی غضنفری به حضور مبارک شاهنشاه عرض نماید.»
 پیشینه
بازگشتِ سپهبد حاجعلی کیا از سوئد در سال 1322ش، در حالی که ایران در اشغال بیگانگان قرار داشت و با توجه به اینکه وی در رشته‌ی اطلاعاتِ نظامی تحصیل کرده بود، او را در مسیر ایجاد تشکل‌های پارتیزانی به نفع اشغالگران غربی قرار داد و از همان ابتدا، امکانات کافی برای این اقدام در اختیار او قرار گرفت:
«از شرفعرض ملوکانه گذشت اوامر شاهانه چنین شرفصدور یافت. ابلاغ شود یک طیاره در اختیار گذارده شود.»
سپهبد کیا در بیان خاطرات خود، پیرامونِ چگونگیِ فعالیت خود در این زمان و ایجادِ چنین تشکیلاتی می‌گوید:
«تمام راه‌ها کنترلش یا دست انگلیسی بود یا روس بود یا آمریکایی، سه قشون در ایران، یک مرتبه که خواستم از تهران بروم چالوس که آب و خاک پدر و مادریم آنجاست، سرِ راه، پاسگاه‌های روس، سه جا جلویم را گرفتند و استنطاقم کردند.
من خیلی عصبانی شدم ... به محضی که رفتم به چالوس، رفتم و زعمایِ قومی که خیلی نزدیک بودند با پدر من و با خود من، جمع کردم. چند نفر را گفتم ما باید کاری بکنیم که تلافی بکنیم. بیایید هم‌قسم شویم. هم‌قسم شدیم و یک کمیته‌ای تشکیل دادم به نام حزب جنگل. بعداً البته آمدم با رزم آرا هم صحبت کردم یک مقداری تفنگ هم در اختیار آنها گذاشتند ... این بود که در حقیقت هسته مرکزی سازمان کوک بود.»
وی در زمان دستگیریِ خود در دوران نخست‎وزیری علی امینی نیز در لایحه دفاعیه‌ی خود به این موضوع اشاره کرد و نوشت:
«یکی از افراد جنگل ما، شادروان محمدحسن کیا که در نتیجه مدت‌ها خوردنِ علف و برگ درختان، کبد خود را از دست داده بود و من او را در بیمارستان طرفه بستری کرده بودم، ولی هرچه تلاش شد نتوانستیم از مرگ او جلوگیری نماییم، درست در دقایق آخر عمرش من بالای سر او ایستاده بودم. دست مرا گرفت و درحالی که محکم می‌فشرد، گفت تیمسار من هیچ‌وقت نمی خواستم روی تخت‌خواب راحت بمیرم، بلکه آرزوی من شهید شدن در راه وطن در همان جنگل بود؛ پس تمنا دارم مرا در همان جنگل به خاک بسپارید.»
 حزب جنگلِ سپهبد کیا، پس از پایانِ اشغال ایران و خروج نیروهای بیگانه، به تشکلی در خدمت‌رسانی به وی تبدیل گردید، که این مسئله، در سال 1329ش، زمانی که زمزمه‌ی ملی شدنِ صنعت نفت و حضور آیت‌الله کاشانی(ره) و دکتر محمد مصدق در صحنه سیاسی کشور پررنگ‌تر شد، تحت عنوان شکواییه‌ای به محمدرضا پهلوی، به شرح زیر ثبت گردید:
«جناب سرهنگ‌ها در چالوس باندی تشکیل داده و اعمال غرض فرموده، با نهایت تبعیض مداخله در عموم کارها که خلاف قانون است، می‌نمایند. باندی را که تشکیل داده‌اند عبارت از چند نفری اشرار و متجاوز می‌باشند. بهترین معرفشان سوابق قبل از 320[1] و عملیات بعد از 320[ 1] آنان است ... امر ‌فرمایند جناب سرهنگ کیا و اردلان از سوءاستفاده از قدرت ارتش به زیان مردم و نفع شخصی خودداری فرموده، بیش از این حمایت از متجاوزین نفرمایند.»
و در همین تاریخ، به دکتر محمد مصدق نیز که در این موقع نماینده مجلس شورای ملی و رهبر جبهه ملی بود، نوشته شد:
«از طرف جناب سرهنگ ستاد علی کیا ریاست کل مرزبانی کشور، به وسیله چند نفر متجاوز اشراری که پس از 320[1] به وجود آمده، هر نوع جنایت و خیانت را برای نفوذ و تکثیر ثروت خود جایز دانسته و می‌دانند.»
در همین ایام، هسته اولیه‌ی کمیته اصلی سازمان کوک در آموزش و پرورش، با ثبث نمودنِ اسامی، در سربرگ‌هایی که دارای آرم اداره مرزبانی است، شکل داده شد؛ که نمونه‌ی این اسامی به شرح زیر است:
«1. رادسرشت 2. گرجی 3. شاملو 4. دکتر تقی علی آبادی 5. شهنایی 6. روستاییان 7. حاج عظیمی 8. آجودانی 9. دکتر بهمن کریمی 10. دکتر احمد علی‌آبادی 11. یمین 12. مشکوتی»
در همین سربرگ‌ها، اسامی دیگری چون: «مهندس افخم حکیمی، پدرام، اژدری، مرتضی خجندپور، صمصامی، علامه وحیدی، محمد معزی، مصطفی بهرامی، شاهیده، کوثری» نیز به چشم می‌خورد.