بسم الله الرّحمن الرّحیم
اگرانسان از گناه خوشش آمد، حقیقتاً مریض است، این مرض را قرآن معالجه میكند، فرمود عدّهای بیمارند، ما هم دارو فرستادیم، هم بالاتر از دارو، شفا میدهیم: (وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهًْ؛ و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است برای مؤمنان، نازل میکنیم؛ و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمیافزاید.)(1) اگر كسی مقداری با قرآن مأنوس باشد، این معلوم میشود دوا نوشید، اما اگر كسی واقعاً با قرآن مأنوس باشد، قرآن را بفهمد، باور كند و طبق آن عمل كند،اینجا سخن از دوا نیست كه گاهی درمان را همراه داشته باشد،گاهی نداشته باشد، سخن از شفاست نه دوا؛ و اگر ـ خدای ناكرده ـ انسان، بیمار بود و خود را معالجه نكرد، اگر در نظام اسلامی هم باشد، هر بركاتی كه به وسیله گویندههای مذهبی یا نویسندههای مذهبی یا علل و عوامل دیگر به او میرسد، این بركات و این حسنات در درون او تبدیل به سمّ میشود.
ببینید این بزرگان ما از این روایات ما چه لطیفهای بهره بردند. در قرآن كریم دارد كه وقتی آیات الهی بر عدهای خوانده میشود:(إِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَاناً؛ هنگامی که آیات او بر آنها خوانده میشود، ایمانشان فزونتر میگردد)(2) اما عدهای وقتی آیات الهی بر آنها عرضه میشود (فَزَادَتْهُمْ رِجْساً إِلَی رِجْسِهِمْ؛ پلیدى بر پلیدیشان افزود)(3) همین كریمهای كه قبلاً خوانده شد (وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهًْ لِلْمُؤْمِنِینَ) در ذیلش آمده (وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَاراً)(4) چطور میشود كه آیات قرآنی باعث افزایش بیماری میشود؟ شما در دستگاه بدنیمان همین مطلب را ملاحظه كنید، انسان اگر سالم باشد، غذای خوبی مصرف كند؛ آن غذا نیازهای طبیعی بدن او را برطرف میكند، او را فربه میكند، نموّ میدهد،سلامتش را تأمین میكند؛اما اگر یك انسان بیماری كه دستگاه گوارشش زخمی دارد و درمانپذیر نیست؛همین غذا را وقتی به او دادید، این تبدیل به سم میشود، او ناچار است این غذا را بالا بیاورد و مانند آن. پس این میوه شیرین كه سمی نبود، آن غذای گوارا كه سمی نبود، وقتی وارد دستگاه گوارش انسانی شد كه دستگاه گوارش او بیمار است،این غذای طیّب و طاهر را به این صورت مضرّ و دردناك درمیآورد. مطالب علمی، نور است، اگر وارد قلب یك طلبه یا دانشجویی بشود كه از صفای ضمیر برخوردار است این (زَادَتْهُمْ إِیمَاناً) میشود، (إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّیِّبُ) میشود، (یَنَالُهُ التَّقْوَی)میشود، (یَرْفَعِ الله الَّذِینَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ)(5) میشود تا برسد به جایی كه میفرماید: (وَرَفَعْنَاهُ مَكَاناً عَلِیّاً)(6) كه برای انبیاست و اگر همین درس و بحثها وارد قلب قسیّ، قلب انسان جاهطلب، خودخواه، مغرور، دنیامدار بشود، همینها تبدیل میشود به مكتب فاسد، به القائات فاسد، به شبهات فاسد.
تاسیس مکتبهای انحرافی توسط تحصیل کردهها
شما بارها این قصه را شنیدید آنها كه ملل و نِحَل نوشتند چه ابنحزم چه شهرستانی و چه دیگران، اینها در دو بخش نوشتند،ملل را انبیا آوردند، نِحَل را دانشمندان در برابر انبیا آوردند، این نِحله وهابیت را برای اهل سنت، این نِحله بهائیت را در بین ما شیعهها، همین درسخواندهها آوردند، بیگانه كه اینها را نیاورد، اینها را عوام نساخت، عوام دستش به ماشه اسلحه بسته است و كشتن بیرحمانه؛ آن كه این فكر را،این ایده باطل را میدهد، یا مربی و مروّج مكتب وهابیّت اهل سنت است یا بهائیتی است كه در ماها پیدا شده است. اگر كسی مریض باشد و این آیات قرآن را بشنود، در دستگاه او سم میشود، این است كه میگویند هر كاری كه میكنید اول «بسم الله» بگویید، با طهارت وارد بشوید،هیچگاه بیطهارت با كتاب الهی تماس نگیرید،با قصد قربت درس بخوانید.
شرط آیتالله عظمی بودن در نزد خدا
فرمود اگر میخواهی آیتالله عظما باشی به بازیهای دیگران و گفتن زید و نگفتن عمرو و مدح زید و ذم عمرو، خودت را ارزان نفروش، طوری درس بخوان كه ملائكه بگویند فلان شخص،آیتالله عظماست،آن اثر دارد. این بیان نورانی را مرحوم كلینی از امام صادق(ع) نقل كرده است كه «مَن تعلّمَ العلمَ و عَمِلَ به و علَّم لله دُعی فی ملكوت السماوات عظیما»(7) اگر كسی این سه عنصر محوری را در حوزه و دانشگاه داشته باشد، برای رضای خدا محقّقانه درس بخواند، برای رضای خدا به علمش عمل بكند، برای رضای خدا علمی كه عمل كرده به جامعه منتقل كند،در صحنه فرشتهها به او میگویند آیتالله عظما.این كلمه «لله» به نحو تنازع مفعول واسطه است برای هر سه فعل مثل «عَلَی الشُّهُورِ» كه براساس تنازع مفعول واسطه است برای چهار فعل دعای بعد از نمازهای ماه مبارك رمضان که میگوییم «عَظَّمْتَهُ وَكَرَّمْتَهُ وَشَرَّفْتَهُ وَفَضَّلْتَهُ عَلَی الشُّهُورِ»(8) این «عَلَی الشُّهُورِ» به نحو تنازع مفعول واسطه است برای چهار فعل؛ اینجا هم «لله» مفعول واسطه است برای هر سه فعل. اگر این شد، میشود (زَادَتْهُمْ إِیمَاناً) اگر ـ خدای ناكرده ـ این نشد، خطر انحراف هست، این (فَزَادَتْهُمْ رِجْساً إِلَی رِجْسِهِمْ) هست، اینچنین نیست كه انسان یاد بگیرد و علم در اختیار او باشد؛ این علم در كدام قلب وارد بشود، در قلب طیّب و طاهر وارد بشود، یا در ظرف آلوده وارد بشود؛ اگر تنگ آلودهای بود، شما شربت ریختید، این هم آلوده خواهد شد؛قلب آلوده كه (فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ الله مَرَضاً؛در دلهای آنان یک نوع بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده)(9) از همین سنخ است و بهترین فرصت را نظام الهی به بركت امام و شهدا به ما داد كه هر كاری كه مسئولین ما میكنند، ملت بزرگ و بزرگوار ایران میكنند، اوّلین ثواب را در نامه عمل امام(رض) بعد در نامه عمل شهدا و جانبازان و آزادگان و ایثارگران و امثال اینها مینویسند، بعد در نامه خیّرین، ما در چنین فضایی هستیم، اگر برای ما روشن شد كه این رهتوشه را باید تهیه كرد،كار مثبتی را كه ـ انشاءالله ـ انجام میدهیم، اولین ثواب را آن ذوات الهی میبرند، آن مؤمنان قبلی میبرند،بعد درباره خود ما ثبت میشود.
بیانات حضرت آیتالله جوادی آملی (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 12 / 11 / 1391 .
مرکز اطلاعرسانی اسرا
______________________
1. اسراء، 82. 2. توبه، 125. 3. انفال، 2. 4. اسراء، 82.
5. مجادله، 11. 6. مریم، 57. 7. الكافی، ج1، ص35.
8. اقبال الأعمال، ص24. 9. بقره، 10.