الف) جلسه‌ي رسيدگي در دادگاه
در مورخه‌ 17/9/88 شعبه‌ 15 دادگاه انقلاب اسلامي تهران به‌تصدي امضاءکننده‌ ذيل تشکيل، پرونده‌ کلاسه 88/15086/ط/د اتهامي جهانبخش خانجاني فرزند قربانعلي تحت نظر است. متهم از زندان اعزام شده و حضور دارد، وکلاي وي و نماينده‌ دادستان نيز حاضر هستند. کيفرخواست [مشتمل بر 27 صفحه] قرائت شد، از متهم خواسته مي‌شود ضمن معرفي خودشان، از اتهام انتسابي دفاع کنند. اظهار مي‌دارد اينجانب جهانبخش خانجاني فرزند قربانعلي ش‌ش 986 صادره از رودسر، متولد 1345، فاقد سوءسابقه، متأهل، کارمند وزارت کشور هستم کيفرخواست را شنيدم.
دادگاه به استناد بند سوم ماده 188 قانون آيين دادرسي کيفري غيرعلني و مفاد تبصره 1 و 2 ماده فوق به حاضرين تفهيم گرديد.
س: آقاي خانجاني براساس کيفرخواست صادره‌ متهمي به اجتماع و تباني به قصد برهم زدن امنيت کشور، فعاليت تبليغي عليه نظام جمهوري اسلامي ايران، تشويش اذهان عمومي از طريق نشر اکاذيب، توهين به برخي از مسئولين نظام از قبيل شخص رئيس‌جمهور‌ و سپاه‌پاسداران، هر دفاعي داري بگو.
ج: لايحه در ده صفحه تقديم دادگاه گرديد و دو نکته را مزيد استحضار عرض مي‌کنم، نامه‌ي مربوط به کارکنان وزارت کشور توسط کارمند رسمي وزارت کشور و توسط خودِ ايشان تحويل بنده گرديده و در مواجهه‌ حضوري هم ايشان پذيرفتند که نامه را خودشان نوشته‌اند و درخصوص سي‌دي 90 هم بنده طبق گزارشي که در بازجويي‌ها وجود دارد، تهيه‌کننده و توزيع‌کننده‌ سي‌دي90 نبوده‌ام و هيچ‌گونه پخش جز «دريافت دانه‌اي» از دفتر اين معاونت،2 وجود نداشته است و بنده دستور هيچ‌گونه پخشي را نداده‌ام. (ص810 و 811 پرونده)
دادگاه: از وکلاي محترم خواسته مي‌شود چنانچه مطلبي دارند بيان کنند.
ج: دفاعيات مقدماتي طي لايحه‌اي در 13 صفحه تقديم شد. پس از آخرين دفاع، دفاعيات نهايي تقديم خواهد شد.
دادگاه: وقت جلسه‌ دادگاه پايان يافته‌است لذا ختم جلسه اعلام مي‌گردد.
جلسه‌ي دوم به تاريخ 9/10/88:
س: آقاي خانجاني، در مورد نامه‌ي سرگشاده‌ کارکنان وزارت کشور توضيح دهيد.
ج: باسمه‌تعالي ـ حدود چند روز قبل از انتخابات، آقاي آرياشکوه از کارکنان وزارت کشور در ستاد آقاي مهندس موسوي به بنده مراجعه کرد و از شرايط حساسي که در وزارت کشور به‌وجود آمده صحبت نمود و يک متن بيانيه‌اي را تحويل من داد و گفت من با جمعي از دوستان صحبت کرده‌ام و بيانيه‌اي به اين شرح تهيه کرده‌ام و براي اطلاع مسئولين و مردم از وضعيت خاصي که در ستاد انتخابات کشور ايجاد کرده‌اند مي‌خواهيم آن را منتشر سازيم و چون متن نامه به‌نوعي انتقاد از عملکرد مسئولين وزارت کشور بود و التجاء به مسئولين نظام و خصوصاً منطبق بر منويات مقام معظم رهبري و قانون اساسي و قوانين موضوعه بود، در اختيار رئيس سايت خرداد نو آقاي بهمن احمدي‌امويي قرار دادم تا از آن بهره‌برداري نمايد. (ص 812 پرونده)
س: در آن زمان مسئوليت جنابعالي چه بود و چه سمتي داشتي که نامه‌ي سرگشاده را به جنابعالي دادند؟
ج: به‌دليل اينکه جانباز 40 درصد هستم، طبق قانون بنده مديرکل با نام هستم که فقط از حقوق و مزاياي مديرکلي برخوردار بودم و به‌عنوان کارشناس در حوزه‌ معاونت اجتماعي مشغول به‌کار بودم که زير نظر آقاي طاهري رئيس گروه مشاوران وزارت کشور مشغول بودم و اين نامه هيچ ارتباطي به فعاليت بنده در وزارت کشور نداشت، زيرا اينجانب در وزارت کشور هيچ‌گونه فعاليت انتخاباتي نداشتم و چون در ستاد انتخاباتي آقاي مهندس ميرحسين موسوي به‌عنوان معاون تبليغات و اطلاع‌رساني بودم، ايشان اين نامه را در اختيار بنده قرار داد. (ص 813)
س: سِمَت شما در حزب کارگزاران چه بوده و دقيقاً کجا دستگير شدي و در چند تجمع غيرقانوني شرکت کردي؟
ج: من رئيس و دبير اول حزب کارگزاران استان تهران بودم و در تاريخ 24/3/88 ساعت 10 شب در منزل دستگير شدم و در هيچ تجمع غيرقانوني نه شرکت کردم و نه تشکيل دادم و هر کس هم از من پرسيده آن را نهي کردم. (ص813)
س: مسئوليت شما در سايت خرداد نو چه بوده است؟
ج: من معاون تبليغات و اطلاع‌رساني استان تهران بودم و سايت خرداد نو زيرمجموعه‌ معاونت ما بود، ولي مديريت سايت با آقاي بهمن احمدي‌امويي و کليه‌ي مطالب با نظارت ايشان منتشر مي‌گرديد. (ص 813)