به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 388
بازدید دیروز: 4,805
بازدید هفته: 10,237
بازدید ماه: 101,100
بازدید کل: 23,762,904
افراد آنلاین: 27
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
دوشنبه ، ۲٤ اردیبهشت ۱٤۰۳
Monday , 13 May 2024
الاثنين ، ۵ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
خوان حکمت (۲۰۳) : تاثیر اعمال انسان در نسل‌ها ۱۳۹۷/۱۲/۱۱
خوان حکمت
 
تاثیر اعمال انسان در نسل‌ها
 
 
۱۳۹۷/۱۲/۱۱
بسم الله الرّحمن الرّحیم
حضرت امیر(ع) در یک بیان نورانی فرمود: «الْمَالُ مَادَّهًْ الشَّهَوَاتِ»(ثروت، ریشه شهوت‌هاست).؛(1) مال را مال گفتند چون طبع به آن میل دارد، نه چون عقل به آن مایل است. وجود مبارک رسول گرامی(ص) فرمود: عقل را عقل گفتند برای اینکه این زانوی جموح و چموش انسان شهوتران را عقال می‌کند. قرآن لغت تازه نیاورد، مصداق تازه آورد، فضای تازه آورد، محدوده تازه آورد.
عقل؛ بند کننده شهوت و غضب
 این کلمه «عقل» در عرب بود و او از همین عقال، همان زانوبند شتر را استفاده می‌کرد که در همان حدیث معروف: «اعْقِلْ و تَوَكَّل‏».(2) آمده اما وقتی دین آمد، مصداق تازه آورد؛ یعنی بیان کرد که عالم، عالم غیب است و شهادت، این کلمات هم دو مصداق دارد: مصداق غیب و مصداق شهادت. عقال شهادت همین زانوبند جموح و چموش است، عقال غیب، عقل است که شهوت و غضب را می‌بندد. چرا عقل را عقل گفتند؟ برای اینکه یک زانو زانوی شهوت است، یک زانو زانوی غضب، این دو تا زانوی سرکش را عقال می‌کند. این بیان نورانی رسول خداست.
مال که ماده شهوت است، آن عقل این  مال را عقال می‌کند، نمی‌گذارد طغیان کند که(إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی* أَن رَآهُ اسْتَغْنَی)(3). اما اگر آن را در راه خیر صرف کند یا از راه حلال به دست بیاورد ولو اندک، این عقال شده است وگرنه مال حرام تا آبروی آدم را نبرد رها نمی‌کند؛ این کاری است که ذات اقدس اله به همه ما هشدار داد. فرمود مال حرام، حرف حرام، نگاه حرام، از هر کسی صادر بشود این در خط تولید می‌افتد. این چنین نیست که انسان حرفی زد یا کاری کرد یا مالی را گرفت، بگوید گذشت؛ خیر! چیزی نمی‌گذرد مگر اینکه در خط تولید می‌افتد(می‌رود که راه خود را پیدا بکند و تاثیر خود را بگذارد)، این اصل اوّل.
خضر راه، همیشه هست
اصل دوم آن است که ما یک موجود معطّل در نظام هستی نداریم که چیزی در عالم موجود شده باشد و عاطل باشد؛ نه در چیزی اثر بگذارد، نه از چیزی اثر بگیرد نداریم. چون در خط تولید می‌افتد، بعد از ده سال یا بیست سال معلوم می‌شود که فلان کس این کار را کرده، در زندان می‌افتد یا اعدام یا غیر اعدام، این می‌شود آبروریزی. ممکن نیست کسی کاری بکند بگوید گذشت. هیچ موجودی، معدوم نخواهد شد، هر چه یافت شد، می‌افتد در خط تولید.
یک وقت است که ذات اقدس اله جبران خیر می‌کند. وجود مبارک موسای کلیم به خضر(ع) عرض کرد ما هر دو خسته اینجا آمدیم، اینجا هم که مسافرخانه ندارد، مردم این منطقه هم که ما را به عنوان میهمانی نپذیرفتند: فَأَبَوْا أَن یُضَیِّفُوهُمَا،(4) آن وقت  شما دستور می‌دهید ما اینجا بایستیم این دیوار شکسته و خراب را بسازیم؟ حضرت در رازگشایی فرمود این دیوار برای دو تا بچه یتیم بود، زیر آن گنج بود، اینها باید بزرگ شوند و از زیر دیوار، آن گنج را بگیرند و زندگی آنها تأمین شود، آنگاه فرمود: (كَانَ أَبُوهُمَا صَالِحاً)؛(5) پدر آنها کارهای خیری می‌کرد. مرحوم امین‌الاسلام(6) و دیگران(7) نقل کردند منظور از این پدر جدّ هفتم یا هفتادم بود. حالا هفتاد سال قبل یا بیش از هفتاد سال قبل جدّش یک آدم خیّری بود کار خیر می‌کرد، این افتاد در تولید بعد از هفتاد سال یک خضر راه آمد، مشکل او را حلّ کرد.
برهان مسئله این است که چون جدّش یا پدرش آدم خوبی بود، خدا ما را رساند تا این دیوار را بچینیم. خضر راه، همیشه هست. این نه اختصاصی به موسی و خضر(سلام‌الله علیهما) دارد نه مختص قبل از آنها بود، نه مختص بعد از آنها؛ همواره خضر راه در راه است. از طرفی هم: (اِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدیدٌ)؛ (8) او همواره در راه است. هرگز خیال نکنیم حرفی که زدیم، مالی که گرفتیم، آبروی کسی را بردیم، گذشته گذشت! هیچ چیز نمی‌گذرد. هر کاری که کردیم در خط تولید می‌افتد مگر اینکه با توبه آن را ترمیم بکنیم. در نظام هستی یعنی نظام عالم طبیعت، اینجا جای تغییر و تبدیل هست. شما ببینید بدبوترین کود وقتی در تحت تدبیر بهترین کشاورز قرار بگیرد، یا می‌شود گل یاس یا می‌شود سیب و گلابی. اینجا جای تبدیل و تغییر است. کار توبه و اِنابه این است، کار توجه این است. همه کفّار صدر اسلام که سالیان متمادی در برابر بت سجده می‌کردند اینها شدند یا سلمان یا اباذر یا عمار یا مقداد. ما تا نفس می‌کشیم جای تغییر است.
بهشت، جای ثبات، نه سکون
ما تا زنده‌ایم جای تغییر و تبدیل است. اینجا جای تغییر و تبدیل است؛ چون ما در عالم حرکت هستیم، از عالم حرکت به عالم ثبات می‌رسیم نه سکون. بهشتی‌ها اگر میلیاردها سال در بهشت بمانند خسته نمی‌شوند، چون آنجا جای سکون نیست، جای ثبات است. هیچ کس نمی‌تواند بگوید که آیا دو دو تا چهارتا خسته شده از اینکه دو دو تا چهارتاست؛ الآن میلیون‌ها سال، دو دو تا چهارتاست، برای اینکه او نه زمان دارد نه مکان. ما به جایی می‌رسیم که نه زمان داریم نه زمین. ثابت می‌شویم نه ساکن؛ لذا خستگی ندارد. مگر فرشته‌ها خسته می‌شوند؟! یکی از بیانات نورانی حضرت امیر در همین خطبه اوّل نهج‌البلاغه این است که فرشته‌ها سالیان متمادی مشغول سجود و رکوع و ذکر و تسبیح و تکریم و اجلال الهی هستند و احساس خستگی نمی‌کنند، چون انسان از قلمرو خستگی یعنی حرکت به بالا می‌آید و می‌شود ثابت. ما چنین موجودی هستیم، ولی تا در عالم طبیعت هستیم جا برای تغییر و تبدیل هست. فرمود مال ماده شهوات است و آن عاملی که این ماده سرکش را عقال می‌کند عقل است که قبلاً هم فرمودند: «لَا غِنَی كَالْعَقْلِ»(هیچ «ثروتی» چون «عقل» نیست)(9).
بیانات حضرت آیت‌الله جوادی آملی (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 20 / 10 / 1397 .
مرکز اطلاع‌رسانی اسرا
ـــــــــــــــــــــــــ
1. نهج‌البلاغة صبحی صالح، حکمت58.
2. عوالی اللئالی العزیزیهًْ فی الأحادیث الدینیهًْ، ج‏1، ص75.
3. علق، 6 و 7.
4.کهف، 77 .
5. کهف، 82.
6. مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج‏6، ص754.
7. تفسیر نور الثقلین، ج‏3، ص284.
8. بروج، 12.
9. نهج‌البلاغة صبحی صالح
حکمت 54.