به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 2,870
بازدید دیروز: 4,805
بازدید هفته: 12,719
بازدید ماه: 103,582
بازدید کل: 23,765,385
افراد آنلاین: 1
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
دوشنبه ، ۲٤ اردیبهشت ۱٤۰۳
Monday , 13 May 2024
الاثنين ، ۵ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
خوان حکمت (۲۰۵) : زبان؛ درنده‌ای گزنده ۱۳۹۷/۱۲/۲۵
خوان حکمت
 زبان؛ درنده‌ای گزنده
 
   ۱۳۹۷/۱۲/۲۵
 
بسم الله الرّحمن الرّحیم
حضرت امیر در نهج البلاغه فرمود: «إِذَا حُیِّیتَ بِتَحِیَّهًْ فَحَیِّ بِأَحْسَنَ مِنْهَا وَ إِذَا أُسْدِیَتْ إِلَیْكَ یَدٌ فَكَافِئْهَا بِمَا یُرْبِی عَلَیْهَا وَ الْفَضْلُ مَعَ ذَلِكَ لِلْبَادِئِ‏» (هرگاه به تو تحیتی گفته شد، با تحیتی بهتر از آن،  پاسخ بگوی و هرگاه دستی به تو احسان کرد، با احسانی بهتر از آن، جبرانش كن. با وجوداین، فضیلت از آنِ آغازگر (نیكی) است)؛(۱) فرمود جامعه را ادب اداره می‌کند. اینکه به ما گفتند سلام بکنید، برای اینکه جامعه‌ای که با سلامت و سِلم و وِداد زندگی می‌کند ، ادب متقابل را حفظ می‌کند و آنچه جامعه را حفظ می‌کند همین ادب متقابل است. فرمود اگر کسی به شما سلام کرد که جواب سلام واجب است و اگر تحیّتی و چیزی که باعث حیای جدید و حیات تازه است به شما داد، شما معادل آن یا بهتر از آن را جبران کنید.
مرحوم آقای بروجردی(ره) که از مراجع عظام شیعه بود به استناد همین آیه که مضمون آن آیه را در نهج البلاغه می‌خوانیم، فتوای احتیاطی می‌دادند که اگر کسی سلام کرد بعد گفت «صبّحکم الله بالخیر»، احتیاط واجب این است که شما هم در جواب «صبّحَکُم الله» بگویید یا بهتر از آن. به استناد همین آیه‌ای که این آیه را وجود مبارک حضرت امیر به صورت یک حدیث برای ما بیان کرده است. آیه دارد: (وَ إِذَا حُیِّیتُم بِتَحِیَّهًْ فَحَیُّوا)،(۲) جمع هست؛ ولی حضرت دارد: «إِذَا حُیِّیتَ بِتَحِیّْهًْ فَحَیِّ»؛ یعنی اگر کسی تحیّه‌ای به شما داد، شما معادل آن یا بهتر از آن را برگردانید، ظرف خالی را برنگردانید. طوری عمل کنید که نه شرمنده باشید و نه احسان ابتدایی. بعد فرمود: اگر هم ظرف را پر برگرداندید رجحان با صاحب اوّلی است.
مقابله به مثل، با احسان، نه با عدل
 اگر کسی نسبت به ما ادب کرد؛ چه ادب زبانی، چه ادب کتبی و نامه‌ای، چه ادب مالی، چه ادب حیثیتی، ما پاسخ بدهیم. دیگر اینکه این کاسه خالی یا نامه را یا قول را که بی‌پاسخ نگذاشتیم، این عدل است نه احسان. سوم اینکه بار دیگر خود ما اگر ابتدائاً نامه‌ای دادیم یا کاسه‌ای دادیم یا مشکل او را حلّ کردیم، این می‌شود جزای احسان. در قرآن نفرمود جزای احسان، عدل است؛ فرمود جزای احسان، احسان است: (هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ).(۳) ما اگر مشکلی داشتیم و کسی مشکل ما را حلّ کرد و بعد او مشکلی پیدا کرد و ما مشکل او را حلّ کردیم، این می‌شود عدل، نه احسان؛ چون ما بدهکار بودیم دَین خود را ادا کردیم، هنوز جزای او را ندادیم. بار دیگر اگر او مشکلی پیدا کرد، ما ابتدائاً و ارتجالاً مشکل او را حلّ کردیم، این می‌شود احسان، این احسان جزای آن احسان است. «هل جزاءُ الاحسان الا العدل» نیست؛ بلکه (هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ) است.
بیان نورانی حضرت امیر این است که اگر کسی نامه‌ای مؤدّبانه برای شما نوشت ، شما پاسخ آن نامه را دادید، این می‌شود عدل و اگر بار دیگر شما ابتدائاً عرض ادب کردید و نامه نوشتید این می‌شود احسان و تحیّت. فرمود: «وَ الْفَضْلُ مَعَ ذَلِكَ لِلْبَادِئِ‏»؛ در چنین جامعه‌ای، نه زد و خورد و پرونده پانزده میلیونی هست و نه طلاق در این جامعه راه دارد. اگر امام صادق(ع) فرمود جامعه را حرف ما اداره می‌کند، چنانکه می فرماید: «تَزَاوَرُوا فَإِنَّ فِی زِیَارَتِكُمْ إِحْیَاءً لِقُلُوبِكُمْ وَ ذِكْراً لِأَحَادِیثِنَا وَ أَحَادِیثُنَا تُعَطِّفُ بَعْضَكُمْ عَلَی بَعْض» (به دیدن هم بروید،زیرا دیدار یكدیگر سبب زنده كردن دل‌هاى شماست و یاد نمودن احادیث ماست و احادیث ما،شما را به یكدیگر مهربان مى‌سازند،(۴) همین است. همه ما می‌دانیم سنگ روی سنگ بَند نمی‌شود؛ یعنی کسی که خواست برجی بسازد، قصری بسازد، طبقه اوّل را سنگ گذاشت، طبقه دوم بخواهد روی این سنگ بگذارد بَند نمی‌شود بلکه یک ملات نرم لازم است که این دو تا سنگ را به هم جمع کند. فرمود بیانات ما ائمه آن ملات نرم است که سنگ‌ها را روی هم مستقر می‌کنند و قصر می‌سازند.
آنگاه ما موظّف هستیم عادل باشیم، این کف زندگی است. موظّف هستیم احسان کنیم که بالاتر از عدل است. اینکه در سوره «نحل» فرمود: (إِنَّ الله یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ)(۵) گرچه با «واو» عطف شده؛ اما آن ترتّب منزلت همچنان محفوظ است که احسان عدل است «مع اضافه». جزای احسان، عدل نیست؛ جزای احسان، احسان است.آنکه ابتدائاً مشکل شما را حلّ کرد، او همچنان در رتبه اوّل ایستاده است و اگر بخواهید به او بررسی باید یک کار ابتدایی نسبت به او بکنی که بشود احسان، نه بشود عدل.
حضرت  فرمود: «مَنْ حَذَّرَكَ كَمَنْ بَشَّرَكَ»؛(6) کسی که شما را از عواقب کار بد ترساند، مثل اینکه مژده داده باشد. فرمود:اگرکسی شما را برحذر داشت، یعنی گفت: (خُذُوا حِذْرَكُمْ)؛(7) یعنی هوشتان را بگیرید، عقلتان را بگیرید، با چراغ عقل حرکت کنید؛ مثل آن است که به شما مژده داد، برای اینکه با چراغ عقل که حرکت کردید، به مقصد می‌رسید.
زبان؛ درنده ای گزنده
بعد فرمود: «اللِّسَانُ سَبُعٌ إِنْ خُلِّیَ عَنْهُ عَقَرَ» ( زبان درنده ای است که اگر رهایش کنی به تو آسیب می رساند و تو را می درد).؛(8) زبان یک نیش عقربی است که اگر شما او را رها بکنید نیش می‌زند. این زبان می‌تواند انسان را نجات بدهد، می‌تواند ـ خدای ناکرده ـ انسان را به دام بیندازد؛ لذا درباره زبان نه تنها غزالی، دیگران هم بیست گناه برای زبان ذکر کردند و گفتند زبان «قلیل الجِرم و کثیر الجُرم» است(9) و چون «کثیر الجُرم» است؛ این را به عنوان تشریح گفتند، هر روز زبان از اعضا و جوارح سؤال می‌کند که حالتان چطور است؟ آنها به زبان می‌گویند اگر تو بگذاری، دست و پا و مانند آن، اینها در امان هستند. فرمود اگر این را رها کردی، این آدم را عقر می‌کند، پی می‌کند. ببینید در قرآن کریم در سوره مبارکه «ق» دارد انسان هیچ حرفی نمی‌زند مگر اینکه رقیب عتید او را مراقبت می‌کنند: (ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْه ‏رَقیبٌ عَتید؛  انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی‌آورد مگر اینکه همان دم، فرشته‌ای مراقب  و آماده برای انجام مأموریت (و ضبط آن) است!،(10) قیام او، قعود او، امضای او، نفی او، اشاره او، همه اینها مشمول همین قول است. از تمام کارها به قول تعبیر شده است؛ چون مهم‌ترین کار انسان با زبان او انجام می‌گیرد. وگرنه اختصاصی به قول ندارد. اما چون مهم‌ترین کار از زبان است به زبان اسناد داده شد: (ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْه ‏رَقیبٌ عَتیدٌ). نه اینکه یکی رقیب است دیگری عتید، هر یک از آن مسئول‌ها، هم رقیبند هم عتید. نه یکی رقیب باشد دیگری عتید! آنکه مراقب تنظیم حسنات است یک مراقب عتید و معدّ و مستعد و آماده و به پاست. این‌که مسئول نوشتن سیّئات است مراقب معدّ مستعدّ به پاست،  آن قول اگر حسنه باشد رقیبِ عتید آنجاست. اگر آن قول سیّئه باشد، رقیبِ عتیدِ مستعد آنجاست.
اینکه فرمود زبان، یعنی همه دست و پا و جوارح مواظب هستند که زبان چه می‌کند. این زبان اگر عقال نشود هر حرفی دلش بخواهد می‌زند، دست و پا هم قیام می‌کنند.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله)
 در جلسه درس اخلاق؛ 20/10/97
مرکز اطلاع رسانی اسرا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. نهج البلاغهًْ صبحی صالح، حکمت62.
2. نساء، 86.
3. رحمن، 60.
4. الکافی(ط ـ الإسلامیهًْ)، ج2، ص186.
5. نحل، 90.
6.نهج البلاغهًْ، حکمت59.
7. نساء، 71.
8. نهج البلاغهًْ، حکمت60.
9. احیاء علوم الدین، ج 8، ص199؛ المحجهًْ البیضاء، ج 5، ص 191 و 192.
10. ق، 18.