به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 3,589
بازدید دیروز: 4,805
بازدید هفته: 13,438
بازدید ماه: 104,301
بازدید کل: 23,766,104
افراد آنلاین: 14
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
دوشنبه ، ۲٤ اردیبهشت ۱٤۰۳
Monday , 13 May 2024
الاثنين ، ۵ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
خوان حکمت (۲۰۹) : خداوند؛ نزدیک‌تر از جان به ما ۱۳۹۸/۰۲/۱۴
خوان حکمت
 
خداوند؛ نزدیک‌تر از جان به ما
 
  ۱۳۹۸/۰۲/۱۴

بسم الله الرّحمن الرّحیم
در پایان ماه پربركت شعبان و در آستانه ماه مبارك رمضان قرار داریم؛آ‌نها كه اهل سیر و سلوكند، سال عبادی و اخلاقی خود را از اوّل ماه مبارك رمضان شروع می‌كنند و ماه شعبان، آخر سال آنهاست و تمام سعی و كوشش آ‌نها این است كه در آخر سال همه حقوق الهی را از عهده خود خارج كنند كه با یك احرام پاك وارد ماه مبارك رمضان بشوند. در بعضی از تعبیرات دینی آمده كه صراط مستقیمی كه ما مأموریم آن را طی كنیم ،هم باریك‌تر از مو هست، هم تیزتر از شمشیر كه صراط «أَدَقُّ مِنَ الشَّعْرِ وَ أَحَدُّ مِنَ السَّیْفِ»؛[1] یعنی معرفت آن از شناخت و دیدن موی باریك دشوارتر است و عمل به آن از رفتن روی لبه شمشیر تیز دشوارتر، این در روایات ما هست. با این حال در همین «صلوات شعبانیه» می‌خوانیم كه از ذات اقدس الله مسئلت می‌كنیم، طریق پیغمبر و اهل پیغمبر برای ما یك راه وسیع و باز باشد (طریق مهیع).
اگر صراط، باریك‌تر از موست چطور میدان وسیع است و اگرعمل به این کار از رفتن روی لبه شمشیر تیز دشوارتر است چرا فرمود: (لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ)[2] این دین، سهل است؟ این سؤال همراه با بعضی از سؤال‌های دیگر یكجا طرح می‌شود و یكجا جواب داده می‌شود. پس صراط از نظر معرفت‌شناسی باریك‌تر از موست و از نظر عمل، دشوارتر از رفتن روی لبه تیز شمشیر.
شرایط عبور آسان از پل صراط
 در منزل زید بن‌أرقم كه محفل قرآنی بود از وجود مبارك پیامبر(ص) عرض شد، قیامت را كه خدا در قرآن فرمود: (خَمْسینَ أَلْفَ سَنَهًٍْ)؛[3] آن روز پنجاه هزار سال است «مَا أَطْوَلَ هَذَا الْیَوم»، چه روز طولانی است؟! وجود مبارك حضرت در پاسخ این سائل گفت: قسم به ذات اقدس الله كه جانم در دست اوست این پنجاه هزار سال برای مؤمن به اندازه وقت یك نماز است[4]، یك نماز چهار ركعتی با همه تأنّیات آن ممكن است ده دقیقه وقت بخواهد؛ چطور این پنجاه هزار سال برای بعضی‌ها ده دقیقه است؟ چطور آن لبه تیز برای یك عده سهل و روان است؟ چطور آن موی باریك برای یك عده میدان وسیع است؟ سرّش آن است كه امور مادی اگر اضافه‌ای داشتند به اصطلاح، متواقفهًْ‌الأطراف است؛ ولی همین امور نسبت به معارف ،متخالفهًْ‌الأطراف می‌شود. اضافه‌های متوافقهًْ‌الأطراف اضافه‌هایی است كه دو طرفش یك سنخ است مثل اضافه اخوّت، اضافه مساوات، اضافه مواسات، اضافه مقابله؛ اگر آن دیوار با این دیوار مقابل است، این هم مقابل اوست، اگر آن دیوار از این دیوار دور است، این هم از آن دور است، اگر این دیوار به آن دیوار نزدیك است، آن دیوار هم به این دیوار نزدیك است؛ قُرب و بُعد این‌طور است، مساوات این‌طور است، مواسات این‌طور است، به اینها اضافه متوافقهًْ‌الأطراف می‌گویند.
خداوند؛ حائل بین ما و خود ما
اضافه متخالفهًْ‌الأطراف مثل ابوّت و بُنوّت كه یكی پدر است یكی پسر، اضافه او پدری است، اضافه این پسری است. در امور مادی اگر چیزی به چیزی نزدیك بود آن هم به این نزدیك است؛ اما ممكن نیست چیزی به چیزی نزدیك باشد و آن از این دور باشد؛ ولی در معارف، در امور معنوی این‌طور است كه «الف» به «باء» نزدیك است «باء» از «الف» دور، ذات اقدس الله به همه نزدیك است :(وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ)[5] نه تنها (قَریبٌ) كه در سوره مباركه «بقره» است بلكه در سوره مباركه «واقعه» فرمود: (وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْكُمْ وَ لكِنْ لا تُبْصِرُونَ)[6] یا در بخش‌های دیگر فرمود من به انسان از رگ گردن او نزدیك‌تر هستم: (مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ).[7] در بخش چهارم فرمود: من به انسان از خود انسان نزدیك‌تر می‎باشم: (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ؛ بدانید خداوند میان انسان و قلب او حائل می‌شود)[8] حقیقت ما همان قلب ماست. اگر قدرت الهی بین ما و خود ما فاصله است قبل از اینكه ما خودمان بفهمیم در قلبمان چه گذشت، او می‌فهمد؛ برای اینكه اگر او حائل بین ما و قلب ماست، قلب كه منظوراز آن این دستگاه پالایش خون نیست؛ اگر درباره منافق و امثال منافق گفته شد: (فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ)[9] منظور این قلب(صنوبری) نیست. اگر خدا بین ما و قلب ما فاصله است؛ یعنی طبق روایتی كه مرحوم كلینی نقل كرد ما اجوف هستیم. انسان، صمد نیست،مُصْمَت نیست؛ پُر نیست درون‌تهی است، اگر درون‌تهی است درونش را قدرت غیب پر كرده. ذات اقدس‌الله صمد است جای خالی ندارد ،چیزی خالی نیست؛ ولی ما درونمان تهی است. این روایت كه مرحوم كلینی نقل كرد این است كه «لِأَنَّ الْمَخْلُوقَ أَجْوَفُ مُعْتَمِل‏»[10] درون ما پُر نیست، درون ما برای خود ما نیست ،پر نیست ما صمد نیستیم، بلکه ما اجوف هستیم؛ لذا در سوره مباركه «انفال» فرمود: (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ) تمام مخزن فكری و علمی‌مان قلب ماست. اگر ما بخواهیم بفهمیم چه اندیشیدیم قبل از اینكه ما بفهمیم او می‌فهمد. آیا ما اوّل می‌فهمیم بعد خدا ـ معاذالله ـ یا ما و خدا با هم در یك رتبه می‌فهمیم که هر دو باطل است یا او اوّل می‌فهمد بعد ما «و هو الحق».پس بین ما و خود ما قدرت او فاصله است، ما اگر بخواهیم رابطه خود را با خدا بررسی كنیم آنها كه الهی نمی‌اندیشند، طبق بیان قرآن كریم (یُنادَوْنَ مِنْ مَكانٍ بَعیدٍ)؛[11] خیلی از خدا دورند، اما خدا به آنها نزدیك است، پس می‌شود در امور معنوی از یك طرف دوری باشد از طرف دیگر نزدیكی:(هُوَ مَعَكُمْ أَیْنَ ما كُنْتُمْ)؛[12] هر جا باشند ذات اقدس الله با آنها هست. این اضافه‌ها در امور معنوی متوافقهًْ‌الأطراف نیست، متخالفهًْ‌الأطراف است، از باب تشبیه معقول به محسوس. می‌بینید اگر كسی بصیر و بینا باشد در كنار یك بصیر و بینای دیگر قرار بگیرد، هر دو به هم نزدیكند؛ ولی اگر یك كسی برادری، مسافری داشته باشد و سالیان متمادی از او دور است و محروم، همیشه به انتظار اوست، او حالا آمده كنارش نشسته؛ ولی این نابیناست او را نمی‌بیند، آن برادر نسبت به این نزدیك است و این همچنان آه می‌كشد و خود را از او دور احساس می‌كند ،چون نابیناست. می‌شود در بعضی از امور «الف» به «باء» نزدیك باشد ولی «باء» از «الف» دور, در امور معنوی این‌طور ممكن است.
به ما فرمودند ذات اقدس‌الله به شما نزدیك است، قُرب الهی نسبت به مؤمن و كافر كه فرق ندارد. در جریان موسی و هارون(سلام الله علیهما) فرمود: (اذْهَبا إِلی‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی)،[13] (إِنَّنی‏ مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَری)؛[14] من با تو موسی، با تو هارون، با فرعون هر سه هستم، در محفل مذاكره شما من آنجا حضور دارم. بنابراین در امور معنوی ممكن است كه از یك طرف قُرب باشد از طرف دیگر بُعد.
حجت بودن قول و فعل ائمه(ع) برای ما
در جریان صراط هم همین‌طور است. درك دین كار آسانی نیست، آن ظرایف دین كار آسانی نیست، از مو باریك‌تر است ودرخصوص عمل به آن هم اگر انسان بخواهد عادلانه رفتار بكند خیلی سخت است. اما در این «صلوات شعبانیه» از ذات اقدس‌الله مسئلت می‌كنیم كه اهل بیت این راه را به سرعت می‌روند اینها خودشان راه هستند: «أَنْتُم الصِّرَاطُ الأَقْوَم»(شمایید شاهراه استوار
[و درست] )؛ [15]  یعنی ما یك راه دیگری داریم كه اینها آن راه را می‌روند یا شریعت را از اینها می‌فهمیم اگر قول معصوم حجّت است، فعل معصوم حجّت است، تقریر معصوم حجّت است، ما یك قانون نوشته‌ای داریم كه برنامه‌های علی و اولاد علی را با آن تطبیق می‌كنیم، برنامه‌های پیغمبر(ص) را با آن تطبیق می‌كنیم ما كه قبلاً برنامه‌ای نداشتیم، برنامه را از همین‌ها می‌گیریم، قول اینها، فعل اینها، سنّت اینها برای ما حجّت است؛ لذا می‌گوییم: «أَنْتُم الصِّرَاطُ الأَقْوَم» اینها كه صراط‌ند راه را به آسانی طی می‌كنند، اگر كسی با اینها باشد «وَ اجْعَلْهُ لِی شَفِیعاً» یك؛ «مُشَفَّعاً» دو؛ «وَ طَرِیقاً إِلَیْكَ مَهْیَعا»؛ [16] سه. درخواست شفاعت می‌كنیم.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 6 / 3 / 1395 .
مرکز اطلاع‌رسانی اسرا
ــــــــــــــــــــــــــــ
[1]. الكافی(ط ـ الإسلامیهًْ)، ج8، ص312.     [2]. قمر، 17 و 22.
[3]. معارج، 4 .                                       [4]. بحار الأنوار،ج‏7، ص123.
[5]. بقره، 186  .                                     [6]. واقعة، 85.
[7]. ق، 16.                                           [8]. انفال، 24.
[9]. بقره، 10.                                         [10]. الكافی(ط ـ الإسلامیهًْ)، ج1، ص110.
[11]. فصلت، 44 .                                  [12]. حدید، 4.
[13]. طه، 43 .                                      [14]. طه، 46.
[15]. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص612.
[16]. مصباح المتهجد، ج2، ص829