شکست برجام کُرهای
سهراب صلاحی
در دوران جنگ سرد، به جهت مخالفت شوروی و آمریکا به ترتیب با عضویت کره جنوبی و کره شمالی، هیچیک از دو کره موفق به عضویت در سازمان ملل نشدند. پس از فروپاشی شوروی، کره شمالی نیز با از دست دادن متحد بزرگ خود (یعنی اتحاد جماهیر شوروی)، در پی مذاکره با آمریکا و پایان محدودیتهایی بود که به این کشور از زمان پایان جنگ کره تحمیل شده بود. حتی دراینبین مذاکراتی بین مقامات کرهای و مقامات دولت جورج بوش انجام شد اما با به قدرت رسیدن کلینتون، آمریکاییها مذاکرات را در میانه راه رها کردند.
در سپتامبر 1991، با اعلام خارج شدن تسلیحات هستهای آمریکا از کره جنوبی و با توجه به اینکه در خلال دهههای هفتاد و هشتاد، برنامه هستهای کره شمالی رشد قابلتوجهی یافته بود، سرانجام دو کره طی بیانیهای متعهد شدند تا از «آزمایش، ساخت، تولید، دریافت، تملک، ذخیرهسازی، استفاده یا بهکارگیری سلاحهای هستهای» خودداری نمایند. کره شمالی در 1992 موافقتنامه پادمانهای آژانس را رسماً پذیرفت و متعاقب آن بازرسیهای متعددی از سوی آژانس به عمل آمد تا اینکه در فوریه 1993، زمانی که کره شمالی به بهانه درخواست بازرسی بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی از دو سایت نظامی، همکاریها خود را با آژانس بینالمللی اتمی رها کرد، ناگهان بحرانی در سطح بینالمللی پدیدار شد و آژانس از شورای امنیت خواست که کره شمالی را ملزم به اجازه دادن برای بازدید از دو سایت مورد نظر نماید. کره شمالی نیز در مقابل اعلام کرد که از انپیتی خارج خواهد شد. پس از مذاکرات سخت و فشرده با آمریکا، کره شمالی تصمیم خود را به حالت تعلیق درآورد.
وقتی کره شمالی در ماه مه 1994 بدون حضور بازرسان آژانس هشت هزار میله سوخت را از رآکتوری که پلاتینیوم کافی برای ساخت پنج یا شش بمب اتمی داشت بیرون آورد، بحران بار دیگر به اوج رسید. کلینتون اعلام کرد که از شورای امنیت تقاضای تحریم کره شمالی را خواهد کرد. کره شمالی نیز در مقابل اعلام نمود؛ این عمل را اقدام جنگی علیه خود تلقی خواهد کرد. این بحران به سفر جیمی کارتر به کره شمالی و ملاقات و توافق با کیم ایل سونگ در اکتبر 1994 منجر شد.
از مهمترین نکات این توافق، یکی موافقت کره شمالی با توقف (فریز) کردن عمده فعالیتهای هستهای خود که آژانس باید آن را تائید میکرد، بود و دیگری پیشقدم شدن آمریکا برای تشکیل یک کنسرسیوم بینالمللی جهت ساخت دو رآکتور آب سبک در کره شمالی و علاوهبر آن تا سال 2003 سالانه 500 هزار تن نفت خام نیز باید در اختیارکره شمالی قرار میداد، با این هدف و برنامه که در سال 2003 اولین رآکتور آب سبک به مرحله عملیاتی شدن برسد. بهعلاوه اینکه آمریکا رسماً تضمین دهد که مبادرت به تهدید و یا استفاده از سلاح هستهای علیه کره شمالی نخواهد کرد.
چارچوب فوق برای حدود یک دهه بر روابط آمریکا و کره شمالی حاکم بود تا اینکه پس از 11 سپتامبر، بوش پسر از کره شمالی بهعنوان محور شرارت نام برد و با مطرح کردن این مسئله که کره شمالی غنیسازی با غلظت بالا انجام داده است، تحویل محمولههای نفتی به کره شمالی را در دسامبر 2002 متوقف کرد.
واقعیت این بود که در توافقنامه کره شمالی و آمریکا هیچاشارهای به غنیسازی اورانیوم نشده بود اما پس از دولت کلینتون، دولت بوش پسر به همین بهانه توافقنامه 1994 را باطل اعلام کرد. در توضیح اینکه انگیزه دولت بوش درخصوص لغو این توافقنامه چه میتوانست باشد، گمانهزنیهای فراوانی وجود دارد. محتملترین گزینه انتظار آمریکاییها درخصوص فروپاشی کره شمالی بود. کره شمالی در دهه نود با سیلها و قحطیهای فراوانی روبهرو شد که بنابر آمار رسمی جان ده درصد از مردم این کشور را گرفت. ازاینرو آمریکاییها انتظار داشتند که حکومت کره شمالی دچار فروپاشی شده و نیازی به انجام تعهدات از سوی این کشور نیست. بااینوجود، محاسبات آمریکایی غلط از آب درآمد و کره شمالی توانست ساختار حاکمیتی خود را حفظ کند. بهاینترتیب آمریکا بار دیگر مواجه با یک بحران شد؛ زیرا علاوهبر اینکه کره شمالی به توقف فعالیتهای هستهای خود پایان داد، بازرسان آژانس را اخراج و در تاریخ 10 ژانویه 2003 اعلام کرد که از انپیتی خارج خواهد شد.
با آغاز دوباره بحران در آوریل 2003 بنا به پیشنهاد چین، مذاکرات سهجانبهای بین آمریکا، چین و کره شمالی با هدف پایان دادن به بحران هستهای کره شمالی در پکن صورت گرفت که درنهایت به مذاکرات ششجانبه (کره شمالی، کره جنوبی، آمریکا، روسیه، چین و ژاپن) تبدیل شد. این مذاکرات تا سال 2005 ادامه پیدا کرد که منجر به بیانیه «اصول» درخصوص حل بحران هستهای کره شمالی شد. باوجوداین اختلافات کره شمالی و آمریکا سبب شد تا مذاکرات به مدت 18 ماه تعلیق شود. دراینبین کره شمالی اولین بمب هستهای خود را آزمایش کرد که منجر به صدور اولین قطعنامه شورای امنیت علیه کره شمالی شد.
با پادرمیانی چین بار دیگر مذاکرات ششجانبه در پکن آغاز شد که منجر به توافق فوریه سال 2007 درخصوص برنامه هستهای کره شمالی شد. این دومین توافق کره شمالی و آمریکا بود. بر اساس این توافق کره شمالی موافقت کرد تا به تمام فعالیتهای هستهای خود پایان دهد و برنامه هستهای خود را کنار بگذارد و به انپیتی بپیوندد و پادمانهای آژانس را بپذیرد بهطوریکه همه این اقدامات ظرف مدت 60 روز صورت گیرد. در مقابل، بسته تشویقی شامل کمکهای اقتصادی و انرژی به کره شمالی ارائه شود. همچنین آمریکا تعهد کرد که 25 میلیون دلار داراییهای کره شمالی را که در یکی از بانکهای ماکائو ضبط شده بود، آزاد کند.
کره شمالی به بسیاری از بندهای این توافق عمل کرد اما آمریکاییها با مانعتراشی و گرفتن ایرادهای گوناگون از گزارشهای کرهایها درخصوص برنامه هستهای از اجرای تعهدات خود طفره میرفتند. اگرچه درنهایت آمریکا با تأخیر، کره شمالی را از فهرست کشورهای حامی تروریسم خارج کرد و در مقابل آن کره شمالی برجهای خنککننده نیروگاه یونگ بیون را در ژوئن سال 2008 منفجر کرد اما در ادامه باز هم این آمریکاییها بودند که بدعهدی کردند.
پرتاب یک راکت آزمایشی به فضا در ماه مارس سال 2009 بهانهای بود که آمریکا و کره جنوبی، کره شمالی را ناقض تعهدات خود عنوان کنند و از انجام تعهدات خود در موافقتنامه سال 2008 خودداری کنند. در واکنش، کره شمالی دومین بمب هستهای خود را منفجر کرد که منجر به صدور قطعنامهای دیگر از سوی شورای امنیت علیه کره شمالی شد. کره شمالی نیز اعلام کرد که غنیسازی اورانیوم را از سر میگیرد و به میز مذاکرات ششجانبه باز نمیگردد و به توافقات قبلی پایبند نمیباشد.
کره شمالی پسازاینکه توانست با آزمایش موفقیتآمیز موشک «هواسانگ 15» (که 72 تن وزن دارد و قادر است مسافتی به اندازه 4500 کیلومتر را طی کند) و با توجه به داشتن سلاح هستهای، سطح قدرت بازدارندگی خود را به بالاترین میزان ممکن برساند، اینک تحلیل کره شمالی این است که اقتداری ایجادکرده که برای کشورهای غربی، ژاپن و کره جنوبی درک شده است. ازاینرو به نظر میرسد، کره شمالی در پی آن شد تا از طریق کره جنوبی، فضایی ایجاد کند تا زمینه برای روی آوردن آمریکا به سمت کره شمالی نیز فراهم شود. دولت جدید آمریکا نیز به دلایل گوناگون ازجمله تنش در روابط اقتصادی با چین و اروپا، خروج از بعضی معاهدات بینالمللی و بهخصوص خروج از برجام، نیاز به نشستن پشت میز مذاکره با کره شمالی و رسیدن به یک توافق، هرچند روی کاغذ را داشت.
اکنون کیم جونگ اون و دونالد ترامپ سومین تفاهمنامه کره شمالی و آمریکا را امضا کردهاند. اگرچه نمایش این توافق بسیار خیرهکننده است اما بازهم جزئیات این توافق میتواند عملاً آن را بیاثر کند. یک ضربالمثل انگلیسی میگوید، شیطان در جزئیات است و دو طرف بر سر هیچ جزئیاتی به توافق نرسیدهاند. حال سؤال اینجاست که میتوان انتظار داشت بار دیگر همین شیطان این توافق را بیاثر نکند؟