۳۳۷ - سیدابوالحسن موسوی طباطبایی :پیوندهای علوی و فاطمی-قسمت دوم - چالشهای فراروی ازدواج جوانان ۱۳۹۸/۰۵/۱۳
پیوندهای علوی و فاطمی-قسمت دوم
چالشهای فراروی ازدواج جوانان
خانواده مهمترین نهاد اجتماعی است که با ازدواج زن و مرد شکل میگیرد. اصل دهم قانون اساسی در حمایت از شکلگیری آسان خانواده و پاسداری از قداست آن تأکید کرده است. در این سالها بحثهای فراوانی درباره چالشهای پیشروی ازدواج جوانان ارائه شده است. کاهش آمار ازدواج از سال ۸۷ تا ۹۷ به دو سوم و از طرفی رشد آمار پنجاه درصدی طلاق در طول این یازده سال بسیار نگرانکننده است. از سوی دیگر بالا رفتن سن ازدواج و شتاب پیر شدن جمعیت تا ۲۵ سال آینده، زنگ خطری است برای برنامهریزان کشور. امروز همه دستگاهها برای نجات جامعه از این حالت بحرانی مسئولیت دارند. امروز تنها راه برونرفت از این بحران مرتفع نمودن موانع ازدواج جوانان و تشویقهای مادی و معنوی این قشر به ازدواج است.
به یاد داشته باشیم که دشمن با سرمایهگذاریهای کلان، جوانان ما را هدف نیات شیطانی خود قرار داده و به قصد ریشهکن کردن جامعه اسلامی ایرانی ما، همه توان خود را به میدان آورده است. و اتفاقا یکی از راههای کسب بصیرت این است که بفهمیم برای دشمن چه موضوعی اهمیت دارد که حاضر است بر آن تمرکز کرده و سرمایهگذاری نماید. امروز اسلحه دشمن، بنیان خانوادهها را نشانه گرفته و به قصد متلاشی کردن آن، زنان و مردان را تشویق به خیانت، بیبندوباری و بیتعهدی نسبت به وظایف متقابل زوجیت میکند. شبکههای ماهوارهای با ساختن سریالهای بهشدت منحط و ضداخلاق قصد دارند انبوه فتنه و فساد را به درون خانوادهها پمپاژ کرده و همه ارزشها و باورهای اعتقادی را که نسل به نسل به ما رسیده به این وسیله نابود سازند. تلاش برای هنجار نمودن فساد، روسپیگری، تباهی و فحشا با تبلیغاتی مانند ازدواج سفید و چهارشنبههای سفید در همین مسیر قرار میگیرد.
اما آنچه را که به عنوان موانع ازدواج جوانان نامیده میشود میتوان در دو بعد اقتصادی و فرهنگی قرار داد. مشکلات اقتصادی که با گذشت زمان رو به تصاعد دارد و هر سال پیچیدهتر میشود، شور ازدواج را در بخش قابل توجهی از جوانان ما خاموش کرده و میل به تشکیل خانواده را در آنان از بین برده است. موضوع زمانی مایه حیرت میشود که بدانیم وزارتخانهای به نام جوانان وجود دارد اما مانند دیگر معضلات کشور چون کار و مسکن و اقتصاد و غیره که هر کدام وزارتخانهای مخصوص به خود دارند و هیچکس شرمنده کموکاستیها نیست، وزارت ورزش و جوانان هم مشکلات ازدواج جوانان را به شرایط بد کشور ارتباط میدهد. در نتیجه مقصر واقعی بیرون از ساحت دولت جستوجو میشود! و ظاهرا در این زمینه تلاشی جز بالا بردن وام ازدواج صورت نگرفته که آن هم به عقیده کارشناسان به جهت دشواری شرایط و اقساط کلان آن، دردی از معضل ازدواج را دوا نمیکند.
- شغل و مسکن دو چالش بزرگ در مسیر ازدواج جوانان محسوب میشوند. در کشور ما متأسفانه آموختن مهارت و یافتن شغل با کسب علم و تحصیلات رابطه معکوس دارد و معمولا کسانی که به عللی ترک تحصیل میکنند در پی مهارتهای فنی و ساختمانی یا دیگر مشاغل رفته و خیلی زود به عنوان استادکار صاحب سرمایه و زندگی میشوند و در اوان جوانی ازدواج کرده و صاحب خانواده میشوند.
اما جوانانی که رو به تحصیلات میآورند حدودا تا سه دهه از عمر خود را مصرفکننده هستند و میبایست مورد حمایت مادی و معنوی خانواده، جامعه و دولت باشند. آنان پس از تحصیلات و بازگشت از نظام وظیفه با مدرکی در دست و بدون هیچ مهارتی در انتظار استخدام میمانند! میبینیم تحصیلات عالی که باید در خدمت تحکیم خانواده باشد، عملا باعث سستی آن میشود. ازدواج دیرهنگام، خانوادههای کمجمعیت و غالبا تک فرزندی و آمار بالای طلاق از چالشهای فراروی قشر تحصیلکرده است. شیوه غلط تعلیم و تربیت سالهاست از نتایج نامطلوب خود رنج میبرد و مشخص نیست تا کی میبایست منتظر تحول نظام آموزشی کشور بود.
- جوانی که آمادگی کامل برای ازدواج پیدا میکند هنگام خواستگاری با مشکلات و موانعی روبهرو میشود که خانواده عروس در مقابل وی قرار داده است. شرط داشتن مسکن و وسیله نقلیه، تازه شروع کار است. چرخه ازدواج چون گردابی، جوانان ما را در آغاز زندگی به قعر صعوبتهای کمرشکن میبرد. خرید عروسی و هزینههای وحشتناک ازدواج و توقعات بالای خانواده عروس و واژه منفور و نوظهور لاکچری با فرهنگ وارداتی خود در ازدواجها باعث میشود که از همان ابتدای زندگی رنجی ناخواسته تحمیل شود و چه بسا سنگ اندازیهای خانواده دختر به بهانه آبروداری نزد فامیل رنجشی ایجاد کند و سنگ بنای کینه و طلاق را از همان شب عروسی رقم بزند! و اتفاقا اگر آمار سیهزار طلاق که در سال اول ازدواج صورت میگیرد، ریشهیابی شود مشخص میگردد چند درصد آن از سنگ اندازیهای خانواده عروس آب خورده است.
- یکی از معضلات ازدواج، مهریههای بالا است که ابتدا به انگیزه ایجاد مانع در شتاب زدگی زوج برای طلاق یا حتی تأمین منبع مالی برای دختر پس از طلاق وضع گردید. اما امروزه مهریه بالا به عنوان ویژگی مهم در اعتبار و شخصیت افراد و به عنوان یک ارزش محسوب میشود. موضوعی باژگونه که با فرهنگ دینی کاملا در تضاد است. زیرا مطابق روایات دینی از جمله علائم شومی و ناخجستگی زن، مهریه سنگین است و نیز چند شاخصه از میمنت قدوم وی معرفی شده که یکی از آنها مهریه سبک میباشد.
- ما ملتی فرهنگ دوست و آداب دان هستیم و همواره در شرایط مختلف، آیینهایی را اجرا میکنیم. آیینهایی منحصر به فرد در غم و شادی زندگی. اما گاه این آداب و سنن آنقدر دستوپاگیر میشود که اصل موضوع تحتالشعاع قرار گرفته و گاه افراط، آن را تبدیل به خرافهپرستی و دلمشغولیهای کودکانه میکند مانند آتشبازی چهارشنبهسوری که هیچ منطقی پشتوانه آن نیست.
بعضی افراد نگاهشان به ازدواج تنها همان یک شب عروسی و جشن باشکوه و جمع کردن آبرو از تحیر و تحسر میهمانان است. اما ازدواج در حقیقت سقفی مقدس است که دو جوان بنا دارند با اتکا به یکدیگر، تمام عمر خود را در سایهسار الهی آن بهسر برند. در این زمینه باید بیندیشیم که آیا آداب خود ساخته ما دستوپاگیر و مزاحم امر ازدواج بوده و اختیار حرکت و فکر کردن درست را از ما گرفته یا در خدمت تسریع و تسهیل آن است. اگر بر این باور باشیم که ازدواج دختر و پسر یک ضرورت است و باید از ابتدا مورد حمایت قرار گیرند تا بتوانند زندگی سالم و بیدغدغهای را آغاز کنند، آنگاه بهجای مانعتراشی و آزمونهای سخت و کمرشکن، سعی خواهیم کرد دستشان را بگیریم و آنان را یاری دهیم. سالهاست که در ازدواج جوانان معکوس عمل کردهایم. تجربه نشان داده که ازدواجهای ساده و بیپیرایه دوام بیشتری نسبت به ازدواجهای پرهزینه و شلوغ و چشمهمچشمی داشته است.
سیدابوالحسن موسوی طباطبایی
اما آنچه را که به عنوان موانع ازدواج جوانان نامیده میشود میتوان در دو بعد اقتصادی و فرهنگی قرار داد. مشکلات اقتصادی که با گذشت زمان رو به تصاعد دارد و هر سال پیچیدهتر میشود، شور ازدواج را در بخش قابل توجهی از جوانان ما خاموش کرده و میل به تشکیل خانواده را در آنان از بین برده است. موضوع زمانی مایه حیرت میشود که بدانیم وزارتخانهای به نام جوانان وجود دارد اما مانند دیگر معضلات کشور چون کار و مسکن و اقتصاد و غیره که هر کدام وزارتخانهای مخصوص به خود دارند و هیچکس شرمنده کموکاستیها نیست، وزارت ورزش و جوانان هم مشکلات ازدواج جوانان را به شرایط بد کشور ارتباط میدهد. در نتیجه مقصر واقعی بیرون از ساحت دولت جستوجو میشود! و ظاهرا در این زمینه تلاشی جز بالا بردن وام ازدواج صورت نگرفته که آن هم به عقیده کارشناسان به جهت دشواری شرایط و اقساط کلان آن، دردی از معضل ازدواج را دوا نمیکند.
- شغل و مسکن دو چالش بزرگ در مسیر ازدواج جوانان محسوب میشوند. در کشور ما متأسفانه آموختن مهارت و یافتن شغل با کسب علم و تحصیلات رابطه معکوس دارد و معمولا کسانی که به عللی ترک تحصیل میکنند در پی مهارتهای فنی و ساختمانی یا دیگر مشاغل رفته و خیلی زود به عنوان استادکار صاحب سرمایه و زندگی میشوند و در اوان جوانی ازدواج کرده و صاحب خانواده میشوند.
اما جوانانی که رو به تحصیلات میآورند حدودا تا سه دهه از عمر خود را مصرفکننده هستند و میبایست مورد حمایت مادی و معنوی خانواده، جامعه و دولت باشند. آنان پس از تحصیلات و بازگشت از نظام وظیفه با مدرکی در دست و بدون هیچ مهارتی در انتظار استخدام میمانند! میبینیم تحصیلات عالی که باید در خدمت تحکیم خانواده باشد، عملا باعث سستی آن میشود. ازدواج دیرهنگام، خانوادههای کمجمعیت و غالبا تک فرزندی و آمار بالای طلاق از چالشهای فراروی قشر تحصیلکرده است. شیوه غلط تعلیم و تربیت سالهاست از نتایج نامطلوب خود رنج میبرد و مشخص نیست تا کی میبایست منتظر تحول نظام آموزشی کشور بود.
- جوانی که آمادگی کامل برای ازدواج پیدا میکند هنگام خواستگاری با مشکلات و موانعی روبهرو میشود که خانواده عروس در مقابل وی قرار داده است. شرط داشتن مسکن و وسیله نقلیه، تازه شروع کار است. چرخه ازدواج چون گردابی، جوانان ما را در آغاز زندگی به قعر صعوبتهای کمرشکن میبرد. خرید عروسی و هزینههای وحشتناک ازدواج و توقعات بالای خانواده عروس و واژه منفور و نوظهور لاکچری با فرهنگ وارداتی خود در ازدواجها باعث میشود که از همان ابتدای زندگی رنجی ناخواسته تحمیل شود و چه بسا سنگ اندازیهای خانواده دختر به بهانه آبروداری نزد فامیل رنجشی ایجاد کند و سنگ بنای کینه و طلاق را از همان شب عروسی رقم بزند! و اتفاقا اگر آمار سیهزار طلاق که در سال اول ازدواج صورت میگیرد، ریشهیابی شود مشخص میگردد چند درصد آن از سنگ اندازیهای خانواده عروس آب خورده است.
- یکی از معضلات ازدواج، مهریههای بالا است که ابتدا به انگیزه ایجاد مانع در شتاب زدگی زوج برای طلاق یا حتی تأمین منبع مالی برای دختر پس از طلاق وضع گردید. اما امروزه مهریه بالا به عنوان ویژگی مهم در اعتبار و شخصیت افراد و به عنوان یک ارزش محسوب میشود. موضوعی باژگونه که با فرهنگ دینی کاملا در تضاد است. زیرا مطابق روایات دینی از جمله علائم شومی و ناخجستگی زن، مهریه سنگین است و نیز چند شاخصه از میمنت قدوم وی معرفی شده که یکی از آنها مهریه سبک میباشد.
- ما ملتی فرهنگ دوست و آداب دان هستیم و همواره در شرایط مختلف، آیینهایی را اجرا میکنیم. آیینهایی منحصر به فرد در غم و شادی زندگی. اما گاه این آداب و سنن آنقدر دستوپاگیر میشود که اصل موضوع تحتالشعاع قرار گرفته و گاه افراط، آن را تبدیل به خرافهپرستی و دلمشغولیهای کودکانه میکند مانند آتشبازی چهارشنبهسوری که هیچ منطقی پشتوانه آن نیست.
بعضی افراد نگاهشان به ازدواج تنها همان یک شب عروسی و جشن باشکوه و جمع کردن آبرو از تحیر و تحسر میهمانان است. اما ازدواج در حقیقت سقفی مقدس است که دو جوان بنا دارند با اتکا به یکدیگر، تمام عمر خود را در سایهسار الهی آن بهسر برند. در این زمینه باید بیندیشیم که آیا آداب خود ساخته ما دستوپاگیر و مزاحم امر ازدواج بوده و اختیار حرکت و فکر کردن درست را از ما گرفته یا در خدمت تسریع و تسهیل آن است. اگر بر این باور باشیم که ازدواج دختر و پسر یک ضرورت است و باید از ابتدا مورد حمایت قرار گیرند تا بتوانند زندگی سالم و بیدغدغهای را آغاز کنند، آنگاه بهجای مانعتراشی و آزمونهای سخت و کمرشکن، سعی خواهیم کرد دستشان را بگیریم و آنان را یاری دهیم. سالهاست که در ازدواج جوانان معکوس عمل کردهایم. تجربه نشان داده که ازدواجهای ساده و بیپیرایه دوام بیشتری نسبت به ازدواجهای پرهزینه و شلوغ و چشمهمچشمی داشته است.
سیدابوالحسن موسوی طباطبایی