مواضع متناقض منتظری در برابر منافقین، مصداق بارز سادهلوحی
البته مخفي هم نماند که همان زمان قانون اين بود که گروهي که اعلام جنگ مسلحانه نسبت به جمهوري اسلامي ايران کنند، حکم محارب دارند و کساني که حتي در عمليات مسلحانه شرکت نداشتهاند ولي اعلام هوادراي و سمپاتي به سازماني که اعلام جنگ مسلحانه داشته کنند، مطابق قانون حاکم بر کشور، مشمول قانون محاربه هستند؛ گرچه ميتوانم قاطعانه بگويم هيچ فردي مشمول اين تبصره نگرديد.»
نوارِ جنجالي؛ بهترين سند بر ساده لوحي
با پخش شدن صوت جلسه آقاي منتظري با مسئولين مرتبط با پرونده اعضاي سازمان مجاهدين، معلوم شد که وي سعهصدر کافي براي شنيدن گزارش هاي مسئولين امر را ندارد و نسبت به هر اطلاعات تازه اي با گارد برخورد مي کند و بر پيشافهم هاي خود از ماجرا که از طريق منابع به اصطلاح وثيق! خود بدست آورده است، اصرار مي ورزد.
يعقوب توکلي تحليل گر مسائل انقلاب اسلامي در درستي حکم تاريخي حضرت امام خميني(ره) چنين مي گويد:
« در مورد اعدامهاي 67 بايد وضعيت مملکت را در نظر گرفت. در فضايي که تازه از شرايط جنگي خارج شدهايم، حالا نيرويي در داخل کشور با شعار مبارزه با امپرياليسم ظهور پيدا کرده بود و نيروي ستون پنجم و آلت دست نيروي نظامي و ارتش دشمن شده بود و سپس به کشور لشکرکشي کرده (در قالب عمليات مرصاد) و يک عدّهاي از آنها هم در داخل زندان بسيج شده و ميخواهند دست به شورش مسلحانه بزنند. شايد سؤال شود که مگر ميشود از داخل زندان با بيرون ارتباط برقرار کرد؟ بايد گفت اساساً اگر زنداني سياسي نتواند با سازمانش يا سازماني نتواند با زنداني سياسي ارتباط برقرار کند، بايد فاتحهي هر دو را خواند. اصلاً اولين کاري که ياد ميگيرند، نحوهي برقراري ارتباط است. به خصوص در فضاي ايران که آن قدرها هم مشکلات ارتباطي جدي وجود نداشت و آن روزهايي که در واقع وضعيت جنگ هم بهم ريخته بود، اينها جسارت پيدا کرده بودند.»
توکلي با نگاهي چندجانبه به تحرکات خصمانه سازمان تروريستي مجاهدين، با تصور شرايط غلبه فرضي آنان در تهاجم به خاک ايران، اقدام پيشگيرانه و هوشمندانه امام خميني را امري کاملا عقلاني و مبتني بر منطق زمان جنگ تبيين ميکند و چنين ميگويد:
«نکتهي بعدي اين که اگر عمليات منافقين به پيروزي ميرسيد و کشور به دست سازمان مجاهدين خلق ميافتاد منطقه چه وضعيتي پيدا ميکرد؟ آن موقع «صدام حسين» و «مسعود رجوي» بر خاورميانه مسلط ميشدند... امام(ره) شجاعت به خرج دادند امّا دکتر مصدق در 28 مرداد اين شجاعت را به خرج نداد و کشور از دست رفت. اگر اين اتفاق نميافتاد و جنگهاي داخلي در کشور شکل ميگرفت ما در عوض بايد صدها هزار کشته ميداديم، ولي امام کسي بود که هميشه روشهاي ايشان ضدجنگترين روشها بوده است.
بنده بر اساس تبيين و تعيين استراتژي زندگي حضرت امير(ع) براي حضرت امام(ره) اصولي را معتقدم. حضرت امير يکي از جنگ گريزترين انسانهاي دنيا بود. وقتي تعداد جنگهاي ايشان را ميبينيم، به اين نتيجه ميرسيم که امام علي(ع) خيلي ملاحظه ميکردند و خيلي اصرار و پافشاري ميکنند که جنگ شروع نشود. حتي در جنگ با «عمرو بن عبدود» که يکي از بزرگترين افتخارات ايشان است، کلي ابن عبدود را معطل کرد و از او خواست که اصلاً نجنگد. چون اگر عمروبن عبدود معرکه را خالي ميکرد، همان نتيجه حاصل ميشد يعني چه با کشته شدن او چه با خالي کردن ميدان توسط او نتيجه جنگ يکي بود؛ شکست دشمن. باز خالي شدن ميدان به مراتب بهتر بود يعني براي اينها حماسه توليد نميکرد بلکه اين شکست روحي را هم براي اينها ايجاد ميکرد زيرا خرد شدن قهرمان ميتواند يک موضوع حماسي ايجاد کند. از اين رو در سيرهي حضرت امير(ع) ميبينيم که آن حضرت جنگ گريزترين انسان خلايق در دنياست.
درباره امام(ره) هم همين وضعيت را شاهد هستيم. امام(ره) جنگ گريز است اما اگر در آنجا دست به آن اقدام نميزد کشور وارد يک جنگ داخلي مسلحانه ميشد يعني توانست با محاصرهي کساني که با دشمن متحد شده بودند از خطر جلوگيري کند. بعد به لحاظ فقهي نيز مسئله مشخص بود و دقيقاً همان اقدامي که پيامبر اسلام(صلياللهعليهوآله) با بني قريظه انجام داد، از سوي امام(ره) هم صورت گرفت. البته بني قريظه مسلمانها را نکشتند. با مسلمانان متحد بودند اما به مشرکين پيغام دادند اگر شما بياييد ما هم از پشت به مسلمانان حمله ميکنيم. پيامبر به اينها فرصت هم دادند اما به خاطر پيمان شکني نظامي، سرانشان اعدام شدند. اينجا هم پيمان شکني نظامي کرده بودند؛ امنيت داخلي را مصادره کرده بودند، از اين رو مبناي شرعي مسئله هم مشخّص است. اگر مجاهدين خلق در آن پروژه به پيروزي ميرسيدند از آن طرف هم در داخل شورش ميکردند، از سوي ديگر عدّهاي هم بودند که نااميد شده بودند و ميتوانستند يک الگوي نظامي را در داخل کشور به راه بيندازند و اصلاً ميتوانستند جنگ داخلي راه بيندازند.
در نظر بگيريم دو، سه هزار نفر اسلحه به دست بيايند در سطح شهر جنگ داخلي راه بيندازند، در جنگ داخلي که راه ميافتد، کسان ديگري هم که حاميان اينها هستند جمع ميشوند و تبديل به صدهزار نفر ميشوند. آن وقت اگر بخواهيد صد هزار نفر را داخل شهر خلع سلاح کنيد چه تعداد کشته ميدهيد؟ غير از اين صد هزار نفر، چه تعداد از خودتان بايد کشته بدهيد.»
حجت الاسلام والمسلمين سيدحميد روحاني، مورّخ انقلاب اسلامي در توضيح اين مطلب چنين مي گويد:
«...خود اين مسئله ناظر به ساده لوحي و بي توجهي آقاي منتظري است. علما ميگويند: طبق کلام قرآن هيچ وقت نبايد سخن واهي را پذيرفت و ميگويند براي سخني که ميشنويد بايد تحقيق کنيد. آقاي منتظري مبنا و سند تحقيقش چه بود؟ آقاي احمدي(قاضي اهواز) آمدند و اين حرف را زدند و منتظري هم اين موضوع را تکرار کرد. اما بايد پرسيد که ايشان براي صحت اين قضيه از چه کسي تحقيق کرد؟ آقاي منتظري نه صحت اين موضوع را دنبال کردند و نه حاضر شدند در اين زمينه تحقيقي انجام دهند.
يک مسئله که در زندگي آقاي منتظري واضح و روشن است، اين است که وقتي ايشان به کسي اعتماد ميکرد ديگر نيازي نميديد در اين زمينه بررسي و تحقيقي به عمل آورد لذا وقتي اين سند را منتشر کردند کاملاً نشان دهنده اين است که اين شخص همان طور که امام (ره) فرمودند ساده لوح و آلت دست منافقان بوده است و مطالبي را ميگرفته و بدون هيچ گونه تحقيقي آن موضوع را حجّت ميدانسته و نظريه آنها را منعکس ميکرد. مسئلهاي که در اين فايل صوتي منتظري به دست ميآيد اين است که ايشان بدون تحقيق صحبت ميکرده و تأثيرپذيرياش از منافقين کاملاً مشخص است و حرفهاي آنها را به نحوي تکرار ميکرد.
البته اين سادهلوح بودن آقاي منتظري فقط در قضيه اعدامها نيست، منافقين از سپاه ضربههاي سنگيني خورده بودند و به همين دليل آنها سپاه را سدّي در مقابل خود ميديدند. در آن جا آقاي منتظري سپاه را متهم ميکند به عنوان کسي که هر جا خواسته، خانه هاي مردم را تصرف کرده است. آيا براي اين حرف حجّت شرعي دارد؟ ايشان بايد در دادگاه انقلاب محاکمه ميشد، بايد توضيح ميدادند چگونه مدّعي، شدند سپاه هر مکاني را که ميخواسته تصرف ميکرده است؟!»
جالب توجه است که چرخش 180 درجه اي آقاي منتظري در ماجراي مجازات هاي سال 67، در حالي مشاهده مي شود که وي قبلاً منافقين را فاقد منطق و استدلال خوانده بود ولي در مواضع متأخر خود، تروريست هاي سازمان منافقين را صاحب يک منطق و برداشت خاص مي داند و مجازات آن ها را علي رغم جرائم مشهود و محاربه با نظام اسلامي، غلط برمي شمارد.