منتظری چوب اعتماد به لیبرالها را خورد
وي در دفاع از منافقين چنين گفته است:
«مجاهدين خلق اشخاص نيستند! يه وقت يک خان است، گفته مي شود ميکشيمش خلاص ميشويم. اما اين شخص نيست، اين يک منطق است... مجاهدين خلقاشخاص نيستند، يک سنخ فکر و برداشتند، يک نحو منطقاند و منطق غلط را بايد با منطق صحيح جواب داد. با کشتن حل نميشود بلکه ترويج ميشود.»
اين درحالي است که شخص آقاي منتظري در ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي در توصيف سازمان منافقين موضعگيري بسيار تندي داشت و در يکي از اظهارنظرهاي رسمي خود منافقين را اين چنين وصف کرده بود:
«من خلاصه اين کتابها را وقتي خواندم، خلاصه ديدم اين کتاب هاي آقايان[سازمان مجاهدين] زيربنايش کمونيستي محض است و به قول بعضي رفقا همان مسائل که مارکسيستها دارند، اينها طرح کردند و پذيرفته اند، منتها چيزي که هست لفظ خدا را مثلا در بالايش گذاشتهاند...
من نصيحت به برادران و خواهراني که گول اين گروه ها را خوردند و خيال مي کنند راه حقي است توجه بکنند که نه، راه، راه صحيحي نيست. مکتب، مکتب باطلي است... افکار، افکار التقاطي و انحرافي است.. به هر حال اينها روش شان، حتي استدلال آن ها به قرآن و نهجالبلاغه صحيح نيست... طوطي وار يک چيزي مي گويند!»
پاسخ هاي قاطع امام
امام خميني(ره) در دو پيام جداگانه، به نامه هاي آقاي منتظري پاسخ صريح و روشن دادند. اولين بار در 3 اسفند 67، در پيام «منشور روحانيّت» اعتماد به ليبرال ها و خوشبيني به آنها را _که سيره عملي و ريشه جانبداري هاي غلط آقاي منتظري بود_ مذمت کردند:
«ما هنوز هم چوب اعتمادهاي فراوان خود را به گروه ها و ليبرال ها مي خوريم، آغوش کشور و انقلاب هميشه براي پذيرفتن همة کساني که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولي نه به قيمت طلبکاري آنان از همة اصول، که چرا «مرگ بر آمريکا» گفتيد! چرا جنگ کرديد! چرا نسبت به منافقين و ضدانقلابيون حکم خدا را جاري مي کنيد؟ چرا شعار «نه شرقي و نه غربي» داده ايد؟ چرا لانة جاسوسي رااشغال کرده ايم و صدها چراي ديگر.
و نکتة مهم در اين رابطه اين که نبايد تحت تأثير ترحم هاي بي جا و بي مورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفين و متخلفين نظام، به گونه اي تبليغ کنيم که احکام خدا و حدود الهي زير سؤال بروند. من بعض از اين موارد را نه تنها به سود کشور نمي دانم که معتقدم دشمنان از آن بهره مي برند. من به آنهايي که دستشان به راديو ـ تلويزيون و مطبوعات مي رسد و چه بسا حرف هاي ديگران را مي زنند صريحاً اعلام مي کنم: تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست ليبرال ها بيفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقين اسلام اين مردم بي پناه را از بين ببرند، تا من هستم از اصول نه شرقي و نه غربي عدول نخواهم کرد»
نيز در پيام به مهاجرين جنگ تحميلي در 2/1/68 بااشاره به جنايات منافقين، از همراهي آقاي منتظري به بهانه هايي همچون قضاوت تاريخ و منطق داشتن اين گروه تروريستي، ابراز ناخرسندي نموده و ملاک خود را براي حمايت از افراد بيان فرمودند:
«من بارها اعلام کرده ام که با هيچ کس در هر مرتبه اي که باشد عقد اخوت نبسته ام. چهارچوب دوستي من در درستي راه هر فرد نهفته است. دفاع از اسلام و حزب الله اصل خدشه ناپذير سياست جمهوري اسلامي است.
ما بايد مدافع افرادي باشيم که منافقين سرهاشان را در مقابل زنان و فرزندانشان در سر سفرة افطار گوش تا گوش بريدند. ما بايد دشمن سرسخت کساني باشيم که پرونده هاي همکاري آنان با آمريکا از لانة جاسوسي بيرون آمد. ما بايد تمام عشقمان به خدا باشد نه تاريخ. کساني که از منافقين و ليبرال ها دفاع مي کنند، پيش ملت عزيز و شهيد دادة ما راهي ندارند.»
شهيد و جلّاد
در پايان بايد به اين نکته توجه نمود که «سازمان مجاهدين خلق» و به تعبير دقيق تر «سازمان منافقين» که اکنون ششمين دهه عمر خود را پشت سر گذاشته، «عبرت تاريخي» انقلاب اسلامي مي باشد. جواناني که در قالب سازماني چريکي با دغدغه دين و انقلاب و رفع ظلم و عدالت طلبي به پا خاستند و اکنون خود مصداق همان ظلم و انحصارطلبي متحجّرانه و ضديّت با اسلام ناب محمدي هستند! روزي بخاطر مبارزه، زندان هاي ساواک را تحمل نمودند و روزي در لباس داعش وطني! روزي سوداي حکومت حق داشتند و روزي مقابل حکومت حق ايستادند! امروز نيز به همراهي هم پياله هاي عرب و آمريکايي خود به دنبال عوض نمودن جاي شهيد و جلاد مي باشند! به همين دليل رهبر معظم انقلاب در ضمن هشداري به ضرورت بازخواني حوادث دهه شصت توصيه مي فرمايند:
«توصيه مي کنم به کساني که اهل فکرند، اهل تأمّلند و راجع به دهه 60 قضاوت مي کنند، جاي شهيد و جلّاد عوض نشود! در دهه 60، ملّت ايران مظلوم واقع شد؛ تروريستها و منافقين و پشتيبان هاي آنها و قدرت هايي که آنها را به وجود آورده بودند و دائماً در آنها مي دميدند، به ملّت ايران جفا کردند، بدي کردند؛ ملّت ايران در موضع دفاع قرار گرفت، امّا دفاع کرد و پيروز شد و بحمدالله توطئههاي آنها را خنثي کرد.»
بازکاوي عميق رابطه پيچيده سازمان منافقين با بيت آقاي منتظري، نيازمند بررسي هاي بيشتر است که به جهت مراعات اختصار و برخي ملاحظات و محدوديت هاي ناشي از تاريخ نگاري همزمان، به همين ميزان بسنده شده است.